به گزارش فراتاب، وصال روحانی: جف نیکولز کارگردان آمریکایی با ارائه «پناه بگیر» در سال ۲۰۱۱ توجه زیادی را به خود جلب کرد و این فیلم تریلر (دلهره آور) و ماوراء الطبیعه که راجع به مردی است که پیرامون یک «توفان در راه و ناامنی در آستانه تکوین» دغدغهای بزرگ دارد، در جشنواره معتبر سان دنس سر و صدای زیادی را به پا کرد. نیکولز با فیلم جدیدش به نام «ویژه نیمه شب» که چهارمین فیلم بلند سینمایی او است و به تازگی اکران شده و او را با مایکل شانون بازیگر عمده هر سه فیلم قبلیاش از نو همراه ساخته، یک بار دیگر وارد ناشناختهها و مسایل روحی و روانی میشود. این بار شانون پدری به نام (روی) است که پسر کوچکش به اسم التون (جائه دن لیبه رر) صاحب تواناییهای بالقوه غیرقابل وصف و نامتعارفی است. وقتی گذار التون به مجامع غیرطبیعی و اجتماع آدمهای صاحب ارتباطات غیرمعمول میافتد و زنده یا مرده بودن اطرافیان وی در معرض ابهام ناظران قرار میگیرد، (روی) مجبور میشود با کمک دوستش لوکاس (جوئل اجرتون) این بچه و به واقع پسر خودش را از آن محل بدزدد و سوار بر اتومبیل از منطقه بگریزد و در شرایطی که ماشین آنها تحت تعقیب افراد مختلف من جمله پلیسها قرار دارد، قدرتهای پنهانی التون به کمک وی و پدر و دوستش میآید تا از مهلکه بگریزند. جف نیکولز که در این فیلم بیشتر از همیشه از هنر اسپشیال افکت و جلوههای بصری ویژه سود جسته است، در مصاحبهای از این مسایل و برخی نکات دیگر یاد میکند.
«ویژه نیمه شب» از بسیاری از دیدگاهها یک فیلم تازه و جالب است اما از یک منظر بی شباهت به فیلم «پناه بگیر» هم نیست زیرا پایههای هر دو فیلم ایمان داشتن است. این طور نیست؟
– قبول دارم و حتی حس و باور من این است که این دو فیلم میتوانند همراه و کامل کننده یکدیگر باشند و در یک پکیج ارائه شوند. «مود» دیگر فیلم سابق من با اینها فرق میکند و در یک فضای متفاوت فکری ساخته شد. من درباره «Mud» و شرایط و ملزومات ساخت آن بسیار بیشتر از فیلمهای دیگر اخیرم فکر و برنامه ریزی کرده بودم و این فیلم فزونتر نشانگر طرز فکر و روشهای نگاه من به زندگی در ایام حضورم در مدرسه و کالج است. «مود» یک فیلم گذشته نگر است حال آنکه «داستانهای شلیک اسلحه»، «پناه بگیر» و اینک «ویژه نیمه شب» با نگاهی به امروز و با فعل مضارع نوشته شدهاند. آنها به دغدغههای من و امثال من در زمان حاضر اختصاص دارند.
آیا ایده اصلی «ویژه نیمه شب» چیزی است که از مدتها قبل در ذهن خود داشتید؟
– من از همان زمان ساخت فیلم «پناه بگیر» روی این فیلم و تم آن کار میکردم و حتی سناریوی آن را نوشته شده، نزد خود داشتم. به خودم میگفتم این فیلم لعنتی ماوراء الطبیعه را بساز، ارزشاش را دارد. بعداً با خودم راجع به تم داستان و فضای آن گفتوگو و بررسی و اتخاذ تصمیم میکردم و دو مردی را تجسم میکردم که سوار بر یک اتومبیل سریع و مدرن در دل شب در مسیری تاریک به سمت جلو میتازند و به چیزهای ناشناخته فکر میکنند. اینها افکاری است که یک فیلمساز معمولاً در مراحل اولیه تدوین و منظم سازی برنامههایش در سر میپروراند.
چه زمانی حس کردید که تصویرگری هر چه بهتر این داستان بودجه بیشتری را میطلبد و باید یک استودیوی بزرگ پشت پروژه باشد؟
– دلم میخواست که فیلم، بزرگتر و در برگیرنده بسیاری از مسایل باشد اما این بدان معنا نیست که یک بودجه عظیم را میطلبیدم. من میخواستم فیلمی پیرامون مسایل ماوراء الطبیعه بسازم و چیزی که دقیق و موفق باشد و ترمیناتور یک و دو نمونههای خوبی در این ارتباط هستند. در آن فیلمها همه چیزها حساب شده است و من کوشیدم کارم پی و بنیانی از همان دست داشته باشد ولی اینکه به طور دقیق چه میزان بین ایدههای من و خواستههای مردم اختلاف هست، چیزی نبود که به آن بیاندیشم.
البته به عنوان فردی که چهارمین فیلمش را میسازد، قطعاً تجربه و کارایی بیشتری در جمع آوری بودجه مورد نظر داشتید؟
– وقتی در بین فیلمسازان مستقل سر میکنید و همه کارهایتان مربوط به استودیوهای بزرگ نیست، مجبورید به این قضایا فکر کنید و حتماً برای تهیه فیلمهای مورد نظرتان یک بودجه مشخص را کنار بگذارید و چگونگی تامین آن را هم تعیین کنید و گریزی از این قضیه نیست. با این حال وظیفه و تخصص من فیلمسازی و تبدیل کردن قصه روی کاغذ به یک اثر بصری قابل قبول است و نه چیزی دیگر.
حسن همکاری مستمر با شما برای مایکل شانون این بوده که وی شناخته شدهتر از سابق شده و خیلیها به او روی میآورند. این طور نیست؟
– یکی از دلایلی که با برادران وارنر به عنوان تهیهکننده فیلم جدیدم قرارداد بستم همین مسئله و وجود این باور بود که آنها در مورد هنرپیشههای انتخابی من چند و چون نمیآورند و خواهان تغییر آنها نمیشوند و خودشان هم شانون را به خوبی میشناختند. وارنر به واقع سابقه همکاری با شانون در گذشته و روی برخی پروژههای دیگر را هم دارد.
همکاری با جوئل اجرتون در فیلم جدیدتان چگونه بود؟
– او که پیشتر فقط سناریست بود، با کارگردانی فیلم موفق «هدیه» در سال ۲۰۱۵ به هنرمندی کاملتر تبدیل شد. او سناریوی فیلم «The Rover» را هم نوشته و این نیز نشان میدهد که او چه افکار و قلمی دارد و تا چه حد کارهایش جذاب است. در «ویژه نیمه شب» نیز او نه فقط در نوشتن سناریو به من کمک کرد بلکه از بازیگران اصلی فیلم هم هست.
شما در فیلم «مود» با کودکان مستعدی مثل تای شریدان و جاکوب لوفلاند هم کار کردید و بر این اساس باید پرسید چطور و چگونه جائه دن لیبه رر را برای ایفای رل کودک فیلم «ویژه نیمه شب» انتخاب کردید؟
– در این زمینه همان کاری را کردم که برای فیلم «مود» انجام داده بودم. یعنی یک تست بزرگ و مفصل و به واقع یک تور وسیع را برای بازیگران کاندیدا و متقاضیان این رل گذاشتم تا همه را تست و آزمایش کنم و ببینم کدام واجد شرایط هستند. در همین حال یکی از مسوولان آژانس هنری «CAA» عکسی را از لیبه رر برایم فرستاد و او را توصیه کرد و مسوول هنرپیشه یابی فیلمهایم نیز گفت که این بچه را میشناسد و با من درباره او سخن گفت و از این طریق و با این مقدمات و بعد از انجام تستهای لازم وی انتخاب شد. البته من از کار با کودکان بازیگر استقبال نمیکنم زیرا بسیاری از آنها زود محو میشوند و این فیلمها بیش از آنکه بهرهای به آنها برساند، آنان را از مسیر زندگی اصلیشان که مفیدتر هم هست، خارج میکند.
منبع: بانی فیلم