کد خبر: 12490
تاریخ انتشار: 27 تیر 1403 - 15:43
هفت سال زمان لازم بود تا نهضت جنگل در تاریخ مبارزات این سرزمین ثبت شود. مبارزاتی آزادی‌خواهانه به رهبری میرزاکوچک‌خان علیه حکومت مرکزی پس از جنگ جهانی‌ اول.

فراتاب: در اواخر دوره‌ی قاجار و پس از جنگ جهانی اول که کشور بین روس و انگلیس تقسیم شد و ضعف دولت مرکزی را در پی داشت و نارضایتی‌های مردم رو به فرونی می‌گذاشت. در این بین افرادی آزادی‌خواه، وطن‌پرست و روشن‌فکران دوره که از ظلم و ستم و ناکارآمدی دربار و شاهان قاجار به ستوه آمده بودند و رویای مشروطیت را بر باد رفته می‌دیدند و عملا شمال و جنوب کشور را تحت استعمار روس و انگلیس می‌دیدند، بصورت خودجوش دست به اقداماتی مبارزه طلبانه زدند. اما مبارزات این‌ها از جنس جنگ و دعواهای اربابان محلی با ایجاد هرج و‌ مرج و احاطه بر رعیت نبود. اینان دغدغه‌ی وطن داشتند. حب وطن داشتند. غیرت میهن‌پرستی‌شان به‌شان اجازه نمی‌داد میهن را دست استعمارگران ببینند. ازین رو میرزا کوچک‌خان در قامت قوای مشروطه‌خواه گیلان از رشت و نیروهای بختیاری از اصفهان و دیگران از آذربایجان و کرمانشاه و کردستان و ... به سمت تهران لشکر کشیدند و تهران را فتح کردند به دوران استبداد صغیر پایان دادند.

پس از فتح تهران میرزا به رشت بازگشت و به مبارزات خود علیه حکومت مرکزی ادامه داد و حکومتی تشکیل داد حکومتی که بعدها در التقاط با حزب دموکرات ایران به جمهوری سوسیالیستی تبدیل کرد و خود اولین رییس‌جمهور گیلان شد.

البته این همکاری یک ماه بیشتر دوام نیاورد و میرزا با سران حزب دموکرات ایران و بلشویک‌ها و بلاخص با سلطان‌زاده (دبیر حزب)  بر سر متن مرام‌نامه‌ی حزب که در کنگره‌ی سوم در مسکو توسط لنین تدوین و تبیین شده بود به مشکل برخورد و به مخالفت با مفاد مرام‌نامه برخاست و با ارسال نامه‌ای به لنین از ائتلاف استعفا داد و با تعدادی از یاران صاحب‌نام خود مانند حاج‌ احمد کسمایی، دکتر حشمت و حیدر عمواغلی به سمت جنگل‌های فومن رفتند و مبارزات خود را در آنجا ادامه‌ دادند و حکومت مستقل خود را بنا نهادند و بر کل گیلان مستولی گشتند.

کوچ‌ میرزا و یارانش به فومنات همزمان شد با تقویت موقعیت رضاخان در بریگاد قزاق، ارتش کشور و نفوذ انگلیس و روس و عثمانی میان درباریان.

با این حال اما قصه‌های ضد و نقیض از اینجا شروع می‌شود. ماجرای قائله‌ی ملاسرا و خیانت تعدادی از سران حزب دموکرات ایران که اکنون دیگر با عنوان حزب کمونیست ایران فعالیت می‌کرد و همراهی با رضاخان در حکومت مرکزی و دادن اطلاعات به قوام سبب تضعیف نهضت جنگل چه از نظر لجستیکی و چه از نظر محتوایی و با فریب برخی از نزدیکان میرزا مانند دکتر حشمت و کسمایی و باعث شکاف و گسست میان جنگلیان شد.

خیانت یا تطمیع، فریب یا تسلیم، فرار حیدرعمواقلی در جلسه‌ی ملاسرا و فشار به میرزا برای کشتن وی که از ارکان اصلی حزب دموکرات ایران و جزء هسته‌ای اصلی سران نهضت جنگل و از وفادارترین یاران میرزا به‌شمار می‌رفت که همراه میرزا از حزب جدا شده بود، پچ‌پچ‌های درگوشی رعیت و اربابان محلی و شاید نافرمانی‌های سربازان جنگل و برخورد نامناسب‌شان با مردم و بازاریان فومن و صومعه‌سرا و ماسوله سبب این‌همه داستان‌های ضد و نقیض در این هفت سال جنگ و مبارزه نهضت جنگل شد.

و حتی از آخرین یاران، حسن خان آلیانی و گائوک آلمانی داستان‌های ضد و نقیض برای اثبات یا رد وفاداری و خیانت به میرزا در ماه و روز آخر زندگی وی و پایان تاریخ هفت‌ساله‌ی مبارزاتی او را دارند.

حسن خان آلیانی ماه آخر از میرزا جدا شده و شاهدین می‌گویند به تهران رفت. گائوک تا آخرین لحظات همراه میرزاست و در کوه‌های ماسوله برف‌گیر می‌شوند. چوپانی که جسد بی‌جان یا جان‌دار میرزا را پیدا می‌کند و در کپر خود از او مراقبت‌ می‌کند.

میرزا زنده یا مرده چگونه به دست خالو قربان می‌رسد و سر میرزا را از جان زنده یا مرده‌ی او جدا می‌کند و تحویل رضاخان می‌دهد!

هر کدام این‌ رخداد‌ها داستان‌هایی با ابهامات فراوان دارد که هنوز بیش از یک قرن که از‌ پایان نهضت جنگل که می‌گذرد کسی نتوانسته بصورت دقیق به این پرسش‌ها و ابهامات بی‌شمار پاسخ دقیق و قطعی ‌دهد.

تنها جمله‌ای که در رابطه با نهضت هفت ساله‌ی میرزا و یارانش در دل جنگل‌های فومنات می‌توان گفت این است که «هرکسی از ظن خود شد یار و دشمن من!»

نویسنده: علی عباس‌زاده

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار