فراتاب: ما میتوانیم با مطالبهگری اجتماعی به حق و حقوق شهروندی خود دست یابیم .راههای قانونی و مسالمتآمیز رسیدن به حق و حقوق خود و مردم کدام است و چگونه آگاهی و اطلاعرسانی مناسبی در سطح جامعه جهت مطالبهگری داشته باشیم؟
فراتاب: مطالبهگر فردی است آگاه که حق و حقوق انسانی، شهروندی و قانونی خود را با روشهای مختلف از کار فرما، دولت و یا حاکمیت طلب میکند. روشهای مطالبهگری بیشتر مسالمتآمیز، مدنی و گاهی هم ممکن است همراه با تندروی و خشونت باشد .
مطالبهگری اجتماعی به این معناست که افراد جامعه، متحد با هم در تعاملی مثبت و سازنده، خواسته و مطالبات منطقی و واقعی خود را به سازمانهای مجری و مسئول نظام، در چارچوب انتقال داده و سعی در احقاق حقوق خود میکنند. البته برای انسجام و سهولت دستیابی به یک نتیجه مطلوب، این امر با تشکیل انجمنها، تشکلها و یا نهادها و سازمانهای مردمی صورت میگیرد. چرا که مطالبهگری به شکل اجتماعی قدرتمندتر و دارای نتیجه ثمربخشتری نسبت به مطالبهگری فردی میباشد.
جامعه مطالبهگر از انفعال و انزوا و سیطرهپذیری دور بوده و در حل مسائل و مشکلات اجتماعی پیشقدم میباشد. البته مطالبهگری اجتماعی را با رفتارهای هنجارشکنانه و خشونتآمیز اعتراضی و دشمنی نباید اشتباه گرفت. بلکه این روش احقاق حقوق، راهی هوشمندانه و منطقی در سایه گفتگو و انتقاد و ارائه پیشنهادات سودمند برای اصلاح قوانین و حل مسائل در حوزههای مختلف است. شهروند مطالبهگر نیز در کنار داشتن روحیه مسئولیتپذیری و پیگیری، باید برای ارائه طرحها و برنامههای پخته و موثر برای تمام جامعه، دست از مطالعه و اندیشیدن و جستجو بر ندارد.
الزامات، اصول و مبانی مطالبهگری
اجتماعی که توجه به آنها ضروری است، عبارتند از:
- بیان خواستهها و مطالبات در ساختار اجتماعی و سازماندهی شده نه فردی و جداگانه
- داشتن روحیه همکاری و مشارکت، تحرک و پویایی و احترام به نظرات مختلف
- داشتن تعهد و مسئولیت در قبال مطالبات
- داشتن روحیه صبر و بردباری و اختصاص زمان مناسب برای رسیدن به خواسته ها در طولانی مدت
- صرف هزینه های مختلف اعم از مالی، زمانی و یا حتی گاه سلامتی و متاسفانه جانی
- از خودگذشتگی برای تحقق خواستههای به حق و منصفانه
اگر مدیران ما بدانند که در قبال مسئولیت و ارائه وظایف خود شهروندانی ناظر، مطالبهگر و آگاه به حقوق شهروندی دارند به خود جرأت عدمپاسخگویی و کارشکنی و عدمتمکین در برابر قانون را نخواهند داد.
باید بدانیم مردم راه دیگری غیر از مطالبهگری ندارند؛ نمیتوانند برگردند، مردم محکوم به جلو رفتن هستند. همه کسانی که معیشتشان مشکل دارد، خودکشی نمیکنند، معتاد نمیشوند یا از کشور نمیروند. گروهی هم مجبور به اعتراض و مطالبه هستند. بنابراین مطالبهگریها باید تداوم داشته باشد و به عبارتی برای داشتن جامعهای بهتر یک دم نیاسود.
در حالت فروپاشی اجتماعی در واقع جامعه مثل بدنی است که خسته و فرتوت شده و دیگر قادر نیست به راحتی خود را ترمیم کند. هر چند گذر زمان سبب میشود که جوامع خود را بازیابند، اما باید پرسید به چه قیمتی؟ با چه هزینهای؟ طی چه پروسهای و چندین نسل باید در این میان قربانی شوند؟
در هر صورت باید تاکید کرد که داشتن زندگی آبرومندانه حق همهی شهروندان است و مطالبهگری حق مردم و پاسخگویی وظیفه مسئولان است.
نوینسده: منیره عبدالهپوری
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است