فراتاب – سرویس اقتصادی: همه آنانی که آشنایی اندکی با تاریخ و قواعد دنیای انرژی و بخصوص نفت خام دارند نیک آگاهند نفت همواره کالایی تجاری بوده که اکثرا تولید کنندگان و در برخی از موارد مصرف کنندگان آن کوشیده اند از آن بهره سیاسی ببرند.ازکشاکشهای سیاسی درعالم تجاری نفت ،تحریم نفتی دولت دکترمصدق توسط انگلستان، تحریم نفتی غرب توسط اعراب در سال 1973 و در این اواخر تحریمهای غرب علیه ایران قابل اشاره است. شاخصه تقابلهای نفتی درطول تاریخ از جمله در نمونه های یاد شده این بوده که استفاده سیاسی از نفت همواره توسط صنف تولید کنندگان علیه مصرف کنندگان و یا برعکس صورت گرفته است و ما هیچگاه شاهد نبرد میان هم صنفی های تولید کننده یا مصرف کننده نبوده ایم. اما همآوردی که اکنون در دنیای انرژی جاری است نمونه جدیدی به شمار می آید که ازسال قبل توسط عربستان سعودی آغاز و بوسیله روسیه تشدید گردید.
تولید بیش از10 میلیون بشکه نفت توسط هر یک از کشورهای عربستان و روسیه باعث شد به بازاری با ظرفیت حدود 30 میلیون، نزدیک به 32 میلیون بشکه نفت سرازیر شود. بنابراین مازاد 2 میلیون بشکه ای باعث از تعادل خارج شدن عرضه و تقاضا و سقوط آزاد قیمتها گردید. درابتدا بسیاری از ناظران سیاست نفتی عربستان را به ورشکستگی کشاندن تولید کنندگان جدید شیل های نفتی در سایر نقاط جهان و بخصوص آمریکا ارزیابی نمودند. با سقوط قیمتها به زیر 45 دلار برای هر بشکه،عربستان تا حدودی به هدفش رسیده بود چرا که دراین قیمت ها، بسیاری از تولید کنندگان از منابع نامتعارف شیل سرمایه گذاری خود در این بخش را متوقف نمودند. اما اصرار عربستان بر ادامه رویه تولید خود و رسیدن قیمت به زیر 30 دلار آهسته آهسته این دیدگاه را تقویت نمود که عربستان اهداف خود را نه دردنیای اقتصاد و تجارت بلکه در جغرافیای سیاست جستجو میکند.ابتدا این ایده مطرح شد که عربستان با دو هدف دست به سلاح نفت برده تا رویاروی هم صنفی های خود دردنیای تولید کنندگان بایستد.اول همراهی با غرب در راستای کمک به موفقیت تحریم روسیه بعد از دخالت پوتین در اکراین و اشغال جزیره کریمه و دوم تضعیف هرچه بیشتر موقعیت ایران درمذاکره با 5+1.
با تثبیت شرایط روسیه در اکراین و به سرانجام رسیدن برجام احتمال بازگرداندن نفت عربستان به کانال اقتصاد توسط دولت آن کشور مطرح شد.اما این امر محقق نشد وعربستان به ادامه سیاست تولید حداکثری خود اصرار ورزید.با ادامه این رویه بسیاری از فعالان عرصه انرژی به این نتیجه رسیدند که هدف اول عربستان ازاین نحوه تولید، از ابتدا تقابل با ایران و به زانو در آوردن اقتصاد این کشوربوده. اما این رویه بیش ازآنکه بر ایران فشار آورد سایر تولیدکنندگان نفت و از جمله اعضای اوپک را تحت فشارقرارداد. در نتیجه ونزوئلا که کاهش درآمدهای نفتی، دولت آن کشور را درآستانه متلاشی شدن قرارداده است، با این پیش فرض که افزایش تولید نفت اعضای اوپک و روسیه بر مبنای محاسبات اقتصادی و نیازمالی است در ۲۶ بهمن ۹۴ طی جلسه با همتایان قطری،سعودی و روس خود در دوهه تلاش نمود تا آنان را متقاعد به کاهش تولید و تنظیم بازار نماید.اما چهار کشورتنها توافق نمودند که بر تولید خود نیفزایند و آن را درسقف ماه ژانویه نگاه دارند به شرط آنکه سایر اعضا نیز این شرط را بپذیرند. هرچند این خروجی با توجه به شرایط ایران و برداشته شدن تحریمهای آن و بازگشت نفتش به بازارهای جهانی ،آشکارا ایران را هدف قرار داده بود و بیش ازآنکه منطقی و اقتصادی باشد به شدت سیاسی و غیرعقلانی بود، اما مقامات وزارت نفت پذیرفتند تا حرف بانیان جلسه را از نزدیک و بدون واسطه بشنوند، بنابراین یک روز پس از آن ودر 27 بهمن ماه، ایران پذیرای وزیر صنعت و انرژی قطر به عنوان رئیس دورهای اوپک، و وزیران نفت ونزوئلا وعراق در تهران شد.
کارشناسان معتقدند هدف اول عربستان در تولید فراتر از سهمیه نفت، تقابل با ایران و به زانو در آوردن اقتصاد این کشور بوده است اما این رویه بیش از آنکه بر ایران فشار آورد سایر تولیدکنندگان نفت و از جمله اعضای اوپک را تحت فشار قرار داده است
بیژن نامدار زنگنه، پس از پایان نشست چهارجانبه تهران تأکید کرد:«ایران ازهر اقدامی به منظور تثبیت شرایط بازار و بهبود قیمت نفت خام حمایت میکند».وزیر نفت ایران در عین حال تصریح نمود که در نشست چهارجانبه تهران، درباره بازگشت ایران به بازار جهانی نفت در دوره پساتحریم نیز بحث شده است و «آنها با نگاه منطقی به این واقعیت نگاه کردند.» تاکید زنگنه این امیدواری را ایجاد نمود که وزرای حاضر دردوهه بخصوص عربستان به این درک رسیده اند که استفاده از ابزار نفت علیه یکی از بزرگترین تولید کنندگان نفت جهان را متوقف نمایند تا مجددا بازار نفت به جای آمال سیاسی، با تدابیر اقتصادی کنترل شود. تصمیم درست ایران در نحوه برخورد با نتایج نشست دوهه و تاکید زنگنه بر در نظر گرفت شرایط ایران در بازگشت نفت این کشور به بازار جهانی در هر معادله ای که برای تنظیم بازار تدوین شود توپ را به زمین عربستان بازگرداند. به گونه ای که یک هفته بعد از نشست دوهه علی النعیمی، وزیر نفت عربستان، در۴ اسفند و درهیوستون تگزاس ایالات متحده گفت :« بهرغم مازاد عرضه نفت در بازارهای جهانی، کشورش حاضر به کاهش تولید نیست» این نحوه گفتار نامعقول ازسوی سعودی ها وزیر نفت ونزوئلا را به گونه ای برانگیخت که بلافاصله در5 اسفند خواستار تشکیل جلسه با مقامات کشورهای روسیه، عربستان و قطر با هدف بررسی اقدامات مشترک کشورهای مذکور در راستای دفاع از قیمت نفت شد.
به اعتقاد نویسنده این بازی ادامه خواهد داشت مگر اینکه ونزوئلا وشرکایش در نشست آتی ابتدا سعی نمایند عربستان را از این توهم درآورند که نفت کالایی تجاری است نه اسلحه ای سیاسی و مادامی که از ابزاری هرچند قوی ولی نابجا استفاده شود مطلوب نظر حاصل نخواهد شد.تولید کنندگان نفت باید درک کنند که چهارمین دارند این ماده خام در جهان حداقل میتواند چهارمین تولید کننده آن نیز باشد. بنابراین تصورتوقف افزایش تولید نفت ایران راه حل سقوط هرچه بیشتر قیمت نفت خام نیست بلکه راه حل، کاهش تولید همه اعضا در کمترین میزان ممکن است. چراکه اگر اعضای اوپک هریک تنها 10% از تولید کنونی خود را کم نمایند بیش از3 میلیون بشکه نفت از بازار خارج خواهد گردید که هم معضل 1.5 تا 2 میلیون بشکه مازاد ازبین خواهد رفت و هم جا برای 1 تا 1.5 میلیون بشکه نفت ایران باز خواهد شد. با این حساب نه تنها هیچکس ضرر نخواهد کرد بلکه با افزایش 10 تا 25درصدی قیمت های کنونی یعنی بین 3 تا 7 دلاری برای هر بشکه نفت خام، اولا افت درآمد اعضا از کاهش تولید جبران خواهد شد ودوما بدون تنش نفت ایران به بازار باز خواهد گشت. بنابراین دولتهای ذینفع از جمله ونزوئلا باید در قدم اول سعی نمایند عربستان را از این رویا که با سلاح نفت می تواند بر ایران غلبه کند درآورند و تا این گام محقق نشود هرگونه جلسه ای تنها اتلاف وقت شرکت کنندگان در آن است. اگر ونزوئلا موفق شود عربستان را مجاب به پذیرش واقعیت نماید آنگاه می تواند حداکثر در مورد جدول زمانی بازگشت نفت ایران و کاهش تولید سایراعضای اوپک و روسیه مذاکره نماید و امیدوار به موفقیت مذاکرات نیز باشد.
بهروز نامداری – کاندیدای دکترای روابط بین الملل و پژوهشگرمسائل انرژی