کد خبر: 12867
تاریخ انتشار: 9 مهر 1404 - 18:07
 تالاب‌های ایران در آستانه نابودی کامل

فراتاب: جایی که روزی صدای بال پرندگان بود و آب درخشان، حالا سرزمینی‌ست از ترک‌های عمیق و نمک‌های مرگ‌آور. تالاب‌ها خشک می‌شوند، پرندگان کوچ می‌کنند و مردم محلی از خانه‌هایشان می‌گریزند. ایران آرام‌آرام ریه‌هایش را از دست می‌دهد، بی‌آن‌که صدایی بلند شود.

قایق، یادگاری خاموش از روزگاری پرآب، بر پهنه‌ی ترک‌خورده‌ی تالاب جا مانده، همان‌جا که روزی موج‌ها پهلوهایش را می‌بوسیدند و نسیم، بوی تازه‌ی آب را بر شانه‌هایش می‌ریخت. اکنون، باد بوی تلخ و مسموم خاکی تشنه را با خود می‌آورد و آسمان، بی‌هیچ انعکاسی، در سکوتی سربی بر فراز این ویرانی ایستاده است. تالاب، که زمانی آینه‌ی زلال زندگی بود، به گورستانی خاموش بدل شده که هر ترک زمین، زخم کهنه‌ای‌ست روایتگر جان‌دادن آب. قایق، با هزار خاطره‌ی نم‌خورده در جان چوب‌هایش، هنوز چشم به افق دوخته انگار که بارانی از راه برسد، هرچند دیر، هرچند ناممکن.

روزگاری تالاب‌های ایران چون نگین‌های فیروزه‌ای بر پهنه‌ی این سرزمین می‌درخشیدند؛ «هورالعظیم» با پهنه‌ی بی‌پایان آب و نی، «گاوخونی» با رازآلودگی‌اش در دل کویر و «جازموریان» چون پناهگاهی امن، زندگی را در جنوب‌شرق جاری می‌کرد.

امروز اما صدای پرندگان مهاجر خاموش شده، بوی نم‌ناک آب جای خود را به گردوغبار سوزان داده و موج‌های آرام جای خود را به ترک‌های عمیق خاک سپرده‌اند. روند خشک‌شدن این تالاب‌ها نه‌تنها زیستگاه‌های ارزشمند را از میان برده، بلکه معیشت مردم محلی را تهدید کرده و طوفان‌های گردوغبار را به فصلی بی‌پایان بدل ساخته است.

جازموریان، رگِ خشکی در جنوب شرقی ایران

جازموریان، این پهنه آبی گسترده در مرز کرمان و سیستان‌وبلوچستان، روزگاری دریچه‌ای از حیات در دل کویر بود. رودهای «هلیل‌رود» و «بمپور» آب را به جان تالاب می‌دمیدند و هزاران پرنده مهاجر و گونه‌های نادر گیاهی را در آغوش می‌گرفتند.

از سال ۱۳۷۰، با آغاز سدسازی‌های گسترده در مسیر این رودها و برداشت بی‌رویه آب توسط چاه‌های مجاز و غیرمجاز، شریان‌های تالاب یکی‌یکی بسته شدند. به طور خاص، سد جیرفت که در سال ۱۳۷۰ احداث شد، نقطه عطفی در این روند بود و تالابی که زمانی مایه آبادانی روستاهای پیرامون به شمار می‌رفت، به دشتی ترک‌خورده بدل شد و گردوغبار برخاسته از آن نیز بر شهرها و روستاهای دور و نزدیک سایه افکند.

گاوخونی، از پناهگاه حیات تا بستر نمک

تالاب گاوخونی، نگین شرقی اصفهان، جواهری در دل کویر کە روزگاری عروس تالاب‌های ایران بود و مأمن هزاران پرنده مهاجر از اوایل دهه ٧٠، با کاهش جریان زاینده‌رود به‌دلیل سدسازی غیرکارشناسی از چغاخور و ناغان تا سورک، هر یک چون دست‌هایی بی‌وقفه، جریان حیاتش را مهار کردند و برداشت‌های بی‌رویه و خشکسالی‌های پیاپی، این پهنه آبی را رو به خاموشی بردند.

در همین زمینه «ایرج حشمتی» مدیرکل حفاظت محیط زیست استان اصفهان در همایش مجازی هم‌پیمان با تالاب گاوخونی همزمان با پنجاهمین سالگرد کنوانسیون رامسر گفته است: «حقابه سالانه تالاب بین المللی گاوخونی ۱۷۶ میلیون متر مکعب است اما در ۲۱ سال گذشته هیچگاه این حقابه بطور کامل تخصیص نیافت».

بە همین دلیل است که امروز، جای موج و نی‌زار را ترک‌های نمکی و بادهای غبارآلود گرفته و خطر زیست‌محیطی آن، فراتر از مرزهای اصفهان، سلامت و معیشت میلیون‌ها نفر را تهدید می‌کند.

هورالعظیم، تالابی که با نفت معامله شد

خشکیدن هورالعظیم، این پهنه آبی کهن در مرز ایران و عراق، داستانی است که از اوایل دهه ۱۳۸۰ آرام‌آرام آغاز شد. فروردین ماه ۱۳۸۰ با آبگیری سد کرخه، جریان‌های زندگی تالاب کند شد و اندکی بعد، توسعه میادین نفتی غرب کارون همچون زخم‌هایی بر پیکر آن نشست. پروژه‌های نفتی، نه‌تنها سطح آب را پایین آورد، بلکه آلودگی آب و خاک منطقه را به سطح بحرانی رساند. ورودی‌های آب یکی پس از دیگری کاسته شدند و آسمان کم‌باران، رنج تالاب را سنگین‌تر کرد. این خاموشی آب، نه‌تنها پرندگان مهاجر را بی‌پناه کرد، که نفس مردم محلی را نیز در گردوغبار فرو برد.

عامل مشترکِ یک مرگ جمعی

هورالعظیم، گاوخونی و جازموریان هرچند دور از هم‌اند، اما قربانی دشمنی مشترک‌اند: توسعه ناپایدار، سدسازی بی‌مطالعه، برداشت و انتقال بی‌رویه آب و سیاست‌های بخشی. هشدار کارشناسان، فعالان محیط‌زیست و مردم بومی سال‌ها نادیده گرفته شد و پیامد آن، کاهش سطح آب، خشکیدن و افت تنوع زیستی این تالاب‌هاست؛ روندی که در صورت ادامه، دیگر تالاب‌های مهم کشور را نیز تهدید خواهد کرد.

 

گزارش از پیام فتاحی از اعضای مدرسه روزنامه‌نگاری فراتاب – دوره 16.

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

نظرات
آخرین اخبار