کد خبر: 9154
تاریخ انتشار: 5 اسفند 1397 - 15:17
ریچارد هاس
نظم جهانی پایدار پدیده نادری است. هنگامی که نظمی به وجود می­آید، به دنبال آشوب بزرگی است که باعث ایجاد شرایط و میل به نظمی جدید می­شود. این مسئله به توزیع پایدار قدرت و پذیرش وسیع قوانینی نیاز دارد که بر روابط بین­المللی حاکم است.

فراتاب - گروه بین الملل: نظم جهانی پایدار پدیده نادری است. هنگامی که نظمی به وجود می­ آید، به دنبال آشوب بزرگی است که باعث ایجاد شرایط و میل به نظمی جدید می­ شود. این مسئله به توزیع پایدار قدرت و پذیرش وسیع قوانینی نیاز دارد که بر روابط بین­المللی حاکم است. از آنجایی که نظم ساخته می­شود نه زاده، به دیپلماسی ماهرانه نیاز دارد. مهم نیست که نظم در شرایط آغازینش چقدر به بلوغ رسیده باشد یا میل اولیه به ایجادش قوی باشد، حفظ و تداوم آن نیازمند دیپلماسی خلاق، نهادهای کارکردی و اقدام موثر برای تنظیمش به هنگام تغییر شرایط و پشتیبانی از این نظم زمانی است که چالش­ها به وجود می­آیند.

در نهایت، به طور ناگزیر حتی نظمی با بهترین مدیریت هم به پایان می­رسد. موازنه قدرتی که این نظم را پایه­ریزی کرده نامتعادل می­شود. نهادهایی که از آن حمایت کرده­اند قادر به سازگاری با شرایط جدید نیستند. به دنبال تغییر ظرفیت­ها اراده­های مبهم و جاه­طلبی­های فزاینده، بعضی کشورها سقوط و برخی ظهور می­کنند. کشورهایی که مسئولیت نظارت بر نظم بر عهده آنهاست در انتخاب کارهایی که باید انجام دهند یا نباید انجام دهند مرتکب اشتباه می­شوند.

اما اگر پایان هر نظم اجتناب ناپذیر باشد، زمان­ بندی و نحوه پایان یافتنش این گونه نیست. نظم­ ها معمولا با روند رو به زوال دراز مدت منقضی می­شوند نه با سقوطی ناگهانی. همانطور که حفظ نظم بستگی به سیاستمداری و اقدامات موثر دارد، سیاست خوب و دیپلماسی فعال می­تواند در مورد چگونگی روند زوال و این که چه ارمغانی به بار می­آورد ما را یاری دهد. چنین اتفاقی مستلزم رخدادی دیگر است: نظم قدیم هرگز باز نمی­گردد و تلاش برای احیای آن بیهوده است. همان­طور که در هر پایانی پذیرش مسئله برای شروعی دوباره الزامی است.

پژوهشگران و سیاستمداران در جستجوی اتفاقات مشابه جهان امروز، تا زمان یونان باستان را هم جستجو کرده­اند، جایی که ظهور قدرتی جدید منجر به جنگ میان آتن و اسپارت شد، و دوره بعد از جنگ جهانی اول وقتی ایالات متحده منزوی شد و بیشتر کشورهای اروپایی زمانی که آلمان و ژاپن با نادیده گرفتن معاهدات به همسایگان خود تجاوز کردند، دست روی دست گذاشتند. اما واضح­ترین تشابه با زمان فعلی، کنسرت اروپا در قرن نوزدهم می­باشد که مهمترین و موفق­ترین تلاش برای ساختن و حفظ نظم جهانی تا زمان ماست. از سال 1815 تا آغاز جنگ جهانی اول در یک قرن بعد، نظم ساخته شده در کنگره وین بسیاری از ارتباطات بین­المللی را تعریف کرد و قوانین اساسی رفتارهای بین­المللی را نیز تنظیم کرد. کنگره وین مدلی از چگونگی مدیریت امنیت در جهانی چند قطبی است.

از میان رفتن آن نظم و اتفاقاتی که متعاقبش رخ داد درس­هایی آموزنده و هشدارهایی فوری برای امروز ارائه می­دهد. فقط به دلیل این که نظم در روندی بازگشت ناپذیر به سوی زوال می­رود به این معنی نیست که هرج و مرج یا فاجعه اجتناب ناپذیر است اما اگر این روند زوال مدیریت درستی نداشته باشد می­تواند فاجعه به دنبال داشته باشد.

 

بیرون از خاکستر

نظم جهانی نیمه دوم قرن بیستم و نیمه نخست قرن بیست و یک از میان خرابه­های دو جنگ جهانی به وجود آمد. نظم قرن نوزدهم به دنبال آشوب بین­ المللی ساخته شد: جنگ­‌های ناپلئون که پس از انقلاب فرانسه و ظهور ناپلئون بناپارت برای بیش از یک دهه اروپا را ویران کرد. پس از شکست ناپلئون و ارتش­‌های او، متحدان پیروز - اتریش، پروس، روسیه و انگلیس یعنی قدرت­‌های بزرگ آن دوران- در وین در 1814 و 1815 گرد هم آمدند. در کنگره وین، آن­ها روندی را به کار گرفتند تا اطمینان حاصل کنند که ارتش فرانسه هرگز دولت­های آنها را تهدید نمی ­کند و جنبش­‌های انقلابی هرگز پادشاهی­‌های آنها را تهدید نمی­کنند. قدرت­های پیروز انتخاب عاقلانه­ای را برای ادغام فرانسه مغلوب در این نظم انجام دادند، که البته با رفتاری که پس از جنگ جهانی اول با آلمان شد و از آن چیزی که روسیه پس از جنگ سرد انتخاب کرد، تفاوت داشت.

کنگره برقراری نظم را به سیستمی به نام کنسرت اروپایی واگذار کرد. اگر چه این نظم در اروپا متمرکز بود اما نظم بین ­المللی دوران خود را با واگذاری جایگاهی برتر به اروپا و اروپاییان تاسیس کرد. در آن نظم مجموعه­ای از درک مشترک در مورد روابط بین کشورها وجود داشت، که مهمترین آن توافقی برای جلوگیری از حمله به کشوری دیگر و یا دخالت در امور داخلی دیگران بدون اجازه آنها بود. یک موازنه نظامی سفت و سخت هر کشوری که وسوسه سرنگونی نظم را در سر داشت منصرف می ­کرد (و مانع هر کشوری می­شد که سعی بر تفوق داشت). وزرای امور خارجه هر زمان که مسئله مهمی پیش می‌­آمد ملاقات می­‌کردند (این ملاقات­ها کنگره نام داشت). کنسرت به معنای واقعی کلمه محافظه‌­کار بود. پیمان وین تعدیلات سرزمینی متعددی ایجاد کرد سپس مرزهای اروپا را ثابت کرد به طوری که تغییرات تنها زمانی صورت می­گرفت که همه امضاکنندگان موافق باشند. این پیمان هر آن­چه در توان داشت برای حمایت از پادشاهی­­ها انجام داد و زمانی که آنها توسط شورش­های مردمی تهدید می­شدند دیگران را تشویق به کمک می ­کرد (همان کاری که فرانسه در اسپانیا در سال 1823 انجام داد).

کنسرت اروپا به دلیل وجود توافق کامل میان قدرت­های بزرگ نبود که به درستی کار می­کرد بلکه به این دلیل بود که هر کشوری دلایل خود را برای پشتیبانی از سیستم به طور کلی داشت. اتریش بیشتر نگران مقاومت در برابر نیروهای لیبرالیسم بود که سلطنت حاکم را تهدید می­کردند. تمرکز بریتانیا متوجه دفع چالشی جدید از طرف فرانسه بود در حالی که مراقب تهدید بالقوه روسیه نیز بود (به این معنی که فرانسه به اندازه کافی تضعیف نشود که نتواند به رفع تهدید روسیه کمک کند). اما منافع مشترک کافی و اجماع بر سر مسائل مهم وجود داشت که این کنسرت از وقوع جنگ میان قدرت­های بزرگ آن دوران جلوگیری کند.

این کنسرت تا شب قبل از شروع جنگ جهانی اول، به مدت یک قرن ادامه داشت. اما توان آن برای ایفای نقش مهم خیلی قبل­تر از کار افتاده بود. امواج انقلابی که اروپا را در سالهای 1830 و 1848 تحت تأثیر قرار داد، محدودیت‌­های اعضا را برای حفظ نظم موجود در داخل کشور در مواجهه با فشارهای عمومی نشان می­داد. سپس جنگ کریمه به وقوع پیوست. ظاهرا جنگ در مورد سرنوشت مسیحیانی بود که در قلمرو امپراطوری عثمانی زندگی می­کردند، اما در واقع بیشتر در این مورد بود که چه کسانی قلمرو عثمانی را پس از فروپاشی کنترل خواهند کرد. این درگیری موجب ایجاد شکاف میان فرانسه، انگلستان و امپراتوری عثمانی در برابر روسیه شد. این درگیری دو سال و نیم از سال 1853 تا 1856 به طول انجامید. جنگی پر هزینه که محدودیت توانایی کنسرت برای جلوگیری از جنگ میان قدرت­های بزرگ را برجسته کرد، کمیته قدرت­های بزرگ که این کنسرت را ساخته بود دیگر وجود نداشت. جنگ­های بعدی بین اتریش و پروس و فرانسه و پروس نشان داد که اختلافات قدرت­های بزرگ پس از یک وقفه طولانی به قلب اروپا بازگشته است. به نظر می­رسید که مسائل برای مدتی تثبیت شده بود، اما این توهمی بیش نبود. در واقع قدرت آلمان در حال افزایش بود و امپراطوری­ها رو به زوال بودند. این ترکیب زمینه را برای وقوع جنگ جهانی اول و پایان فعالیت کنسرت فراهم کرد.

ادامه دارد....

 

ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا

برگردان به فارسی: آرمینا آرم

منبع: فارین پالسی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

 

نظرات
آخرین اخبار