کد خبر: 12388
تاریخ انتشار: 22 فروردین 1403 - 17:23
گفت‌وگو با د.امیراحمدیان
گفت‌وگوی مفصل و خواندنی فراتاب با دکتر بهرام امیراحمدیان استاد برجسته دانشگاه تهران در خصوص اشتراکات و تمایزها در فلسفه‌ی نوروز از آتش‌گاه‌های کردستان عراق، ترکیه و سوریه تا دیگر بخش‌ها در قفقاز، ایران، پاکستان و افغانستان، شمال‌غربی چین و آسیای میانه!

فراتاب: نوروز یکی از جمله مراسم کهن انسانی در یک جغرافیای مشخص و گسترده است که از سوی سازمان ملل متحد نیز به عنوان میراث ناملموس بشریت مورد شناسایی قرار گرفته است. برای بررسی فلسفه شکل‌گیری نوروز، خاستگاه جغرافیایی آن، تغییر و تحولات در آن از یک مراسم حکومتی به آئینی اجتماعی و تمایزاتش در سرزمین‌های مختلف به گفت‌وگو با یکی از متخصصین نام‌آشنای این حوزه رفته‌ایم. استاد بهرام امیراحمدیان پژوهشگر شناخته شده و پرسفر در سرزمین‌های نوروز که مقالات چندی و نیز کتابی بنام «نوروزستان» را نیز منتشر کرده است به گفت‌وگوی مفصلی نشستیم که مشروح آن در ادامه خواهد آمد:

 

 دکتر بهرام امیراحمدیان در یک نگاه

دکتر بهرام امیراحمدیان در سال 1329 در تهران متولد شده است. او پس از دریافت مدرک دیپلم تجربی در سال 1349 راهی دانشگاه شد و مدرک کارشناسی جغرافیای انسانی و اقتصادی از دانشگاه تبریز را در سال 1358، مدرک کارشناسی ارشد جغرافیای انسانی را سال 1367 از دانشگاه تهران و نهایتا مدرک دکترای جغرافیای سیاسی را از همان دانشگاه در سال 1376 دریافت کرد. آقای دکتر امیر احمدیان استادیار مطالعات روسیه و آسیای مرکزی و قفقاز در دانشگاه تهران است؛ ایشان همکاری‌هایی با وزرات امورخارجه و مرکز آمار ایران و همچنین صدا وسیمای ایران داشته‌اند.

 

فراتاب جناب دکتر اگر در ابتدای این مصاحبه با توجه به وقوع سال نو صحبتی با مخاطبان دارید در خدمت هستیم

امیراحمدیان: پیش از هرچیزی باید نوروز سال ۱۴۰۳ را بر هم‌میهنان گرامی فرخنده باد گویم. جشن پیشواز از نوروز از سوی غرب ایران؛ از کردستان سربلند، از تاریخ یکم اسفند ماه آغاز شد و با رقص و پایکوبی این مردمان دلاور؛ شور و سرزندگی را بر خاک پاک میهن گسترانید و همه جای این وطن اهورایی را در نوردید و سراسر «نوروزستان» را هوایی تازه دمید. یکی از کوشندگان شناساندن نوروز به دیگر ملل جهان و نیرو بخشی به ثبت جهانی نوروز به عنوان میراث مشترک بشریت، همین کُردهای مهاجر در کناردیگر ایرانیان پاک‌نژاد مهاجر در کشورهای گوناگون بودند که به عنوان معرفی هویت ایرانی خود، ویژگی بیرونی این هویت؛ یعنی نوروز را شناساندند. یکی از ناب‌ترین جلوه‌های نوروز، انسانی‌بودن آن است.

 

فراتاب- به عنوان نخستین سوال لطفا بفرمایید فلسفه ایجاد نوروز دقیقا چه بوده است؟ آیا می‌توان تاریخ دقیقی که چه زمان نوروز به این نام آغاز شده را تعیین کرد و چنین تاریخی مشخص است؟

 امیراحمدیان: در پاسخ به این سوال که فلسفه پیدایش نوروز چه بوده است، بسیار پیچیده است و احوال گوناگونی از سوی پژوهشگران و دانشمندان ذکر می‌شود. آنچه که همگی بر آن اتفاق نظر دارند و مستندات تاریخی مشخص کرده باشد، که از چه هنگام نوروز پیدایش داشته است در دسترس نیست اما از نقوش آثار تخت جمشید می‌توان گفت نوروز یک جشن شاهانه بوده است. نوروز خاص و نوروز عام، اما به طور کلی هماهنگی و هم‌پیوندی که بین نظرات مختلف وجود دارد در مورد فلسفه نوروز، ذهنیت بسیار پاکیزه و انسانی در آن نهفته است.

هیچ چیزی دال بر بت‌پرستی و خودپرستی و شرک در خود ندارد، نوروز در خود پاکی و پاکیزه‌ای و دوست‌داشتن طبیعت را داشته است. می‌گویند جمشید پادشاه پیش از تاریخ جشن نوروز را برگزار کرده است. فردوسی هم در شاهنامه به آن اشاره می‌کند: پیش از جمشید، جهان «جهان دیوان» (دیوها) بوده است. دیوها بر زمین حکومت می‌کردند و تاریکی و پلیدی و سرما بر زمین حاکم بوده است؛ در باورهای اساطیری یونان هم هست که آتش برافروخته می‌شود و گرمی و روشنایی به جهان باز می‌تابد و مردم خوشحا‌ل‌تر و بهتر زندگی می‌کردند .

در آیین جمشیدی نیز همین است، وقتی که پادشاه بر دیوها پیروز می‌شود جهان دیگری را می‌آفریند که قبل از آنها دیوها بر مردم حکومت می‌کردند و دسترنج مردم را به یغما می‌بردند و بر آنها تسلط داشتند و مردم را بنده خود می‌کردند و فضایی را به وجود می‌آوردند که ترسیمی از زمستانی بسیار سرد و سخت است بود، غلبه می‌کند و فصل دیگری به وجود می‌آید، سرما و سختی جای خود را به زایش زمین و گرما و روشنایی می‌دهد و جشن نوروز برگزار می‌شود. که در شاهنامه، فردوسی سروده است:

جهان انجمن  شد بر تخت او | شگفتی فرو مانده از بخت او

به جمشید بر گوهر افشاندن | مر آن روز را روز نو خواندن

چنین جشن فرخ از آن روزگار |  به مانده از آن خسروان یادگار

در حقیقت ایرانی‌ها برا این باور بودند که جهان سرد و سخت و تاریک دگرگون می‌شود؛ در دوره دگرگونی طبیعت و زایش که برای انسان هر سال تکرار می‌شود و زندگی در جریان است بالندگی وجود دارد؛ تولد، جوانی، میان‌سالی و مرگ هم بخشی از زندگی است.

نوروز نیز همین‌گونه است وقتی آن را جشن می‌گیریم؛ آغاز و شکوفایی است؛ میوه‌دهی درختان است و می‌رسد به طولانی‌ترین شب سال و آرام آرام می‌رسد به سرما و راهی  پیدا می‌کند برای زایش طبیعت. انسان‌ها به این باور می‌رسند که دوباره زنده می‌شوند.

موضوع جالبی است نوروز، برخلاف ادعایی که نوروز را به شرک  نسبت می‌دهند، می‌دانیم بعد از حمله اعراب مسلمان به مناطق مختلف و فتوحات زیاد، آداب و رسوم سرزمین‌های بت‌پرستی منسوخ و از بین رفته است، ولی با توجه به اینکه ایران سرزمینی اهورایی بوده است و نوروز در آن برگزار می‌شده است، در محتوای جشن نوروزی موردی مغایر با شئونات اسلامی و مذهبی دیده نمی‌شد، از این‌رو نوروز همان‌گونه باقی می‌ماند.

بنابراین از لحاظ عرفی و فلسفی و عادت‌های مردمی، نوروز و جشن‌های آن می‌تواند پیوندی باشد برای مردمان سرزمین‌های نوروزستان و هر روز به عظمت نوروز افزوده می‌شود و به‌عنوان بخشی از هویت ملی قلمداد می‌شود. ما اگر بر دیدگاه پژوهشگاه میراث فرهنگی تکیه کنیم، می‌توانیم جاهای خاصی را برای برگزاری نوروز مهیا کنیم و جشن‌های عمومی برگزار کنیم و در یک‌جا برگزار کردن جشن‌ها و شرکت همه مردم، بهتر است از اینکه مراسمات فقط مختص به برگزاری در خانه‌ها باشد و ادغام جشن‌های عمومی و خانوادگی می‌تواند بسیار زیبا و ماندگارتر باشند و همبستگی بیشتری بین مردمانی که نوروز را برگزار می‌کنند اتفاق بیافتد؛ در مورد نوروز کتاب‌ها و مقالات زیادی نوشته  شده است و جالب اینکه هر ساله بر ادبیات نوروز افزوده می‌شود.

 

فراتاب :چرا نوروز در مناطق جغرافیایی خاص ایجاد و فراگیر شده است ؟علت این امر سیاسی است؟ یا علل دیگردارد؟

امیراحمدیان: نوروز در یک منطقه خاص از زمین اتفاق می‌افتد؛ در آسیا که در کمربند خشک کره زمین قرار دارد و میزان بارندگی در آنجا کم است از این‌رو سرزمین‌هایی هستند که آب بسیار ارزش دارد، چون اقتصاد آنها هم بیشتر کشاورزی بوده، بنابراین برگزاری این جشن آغاز سال نو شمسی است. وقتی سال دگرگون می‌شود؛ درست زمانی است که زمین تنفس می‌کند و آماده باروری است؛ اقلیم دگرگون می‌شود چمن‌زاران سبز و درخت‌ها شکوفا می‌شوند، درختان میوه شکوفه می‌دهند، پس این تغییر اقلیم و پویایی زمین سبب می‌شود بعد از سه ماه زمستان که سخت گذشته است و مردم در ناراحتی و عذاب بوده‌اند و آذوقه‌هایشان رو به اتمام بوده است؛ با زایش زمین در دل‌ها و جان‌ها، در خون‌ها هم جنب و جوشی حاصل می‌شود؛ اقلیم دگرگون می‌شود و هوا رو به گرمی است و زایش طبیعت است و در انسان‌ها هم این ذوق پدید می‌آید. به همین سبب است که در قلمرویی که نوروز برگزار می‌شود از شمال‌غربی چین تا آسیای مرکزی (ماوراء النهر سابق) و به سمت ایران و بین النهرین بوده و جشن می‌گرفتند. جشن‌های نوروزی، حتی در قفقاز، آناتولی هم بوده و هست و هیچ فلسفه سیاسی خاصی نداشته است.

نوروز به عنوان یک جشن کشاورزی بوده و در سفره هفت‌سین هم عناصری که می‌گذارند محصولات کشاورزی هست، حالا به جز سکه که می‌شود با چیز دیگر جایگزین شود محصولاتی مانند سیر، سیب، سماق، سمنو، سبزه، سنجد و سنبل.

بنابراین برگزاری نوروز در یک قلمرویی که در یک کمربند خشک است و مردمان آنها کشاورز هستند، زمین دارای ارزش است، از این‌رو آغاز سال نو بر همین مبناست. در کشورهایی که نوروز را برگزار می‌کنند، سمبل‌هایی در سروده‌ها، ترانه‌ها، نقاشی‌ها و در نمایش‌نامه‌ها، نماد خود را بیان می‌کنند که طبیعت جان می‌گیرد و آدم‌ها هم خونشان رقیق‌تر و نفس‌شان عمیق‌تر می‌شود و هم عاشق‌تر می‌شوند و این‌ها همه در محیط نوروز و نوروزستان اتفاق می‌افتد.

 

فراتاب: آیا رویدادی مشابه نوروز در بین دیگر ملل در جهان وجود دارد؟

امیراحمدیان: جشن‌های متعددی در آغاز سال نو برگزار می‌شود ولی هیچ‌کدام شباهت بهم ندارند یعنی مانند نوروز نیستند. نوروز یک جشن خانوادگی است و جشن دولتی نیست، نوروز در گذشته در دوره ساسانیان یک جشن دولتی بوده، که بعدها رفته‌رفته به جشن ملی تبدیل شده و درون خانواده است، یعنی از دولتی خارج شده و به خانواده رسیده و عمیق‌تر شده و به کوچک‌ترین واحد جامعه یعنی خانواده رسوخ کرده است .

در مسیحیت جشن سال نو، در فصلی متفاوت است یا در روسیه هم جشن مشابهی هستبه نام «ماسلنیتسا» که طبیعت را جشن می‌گیرند و در اوج سرما است که فصل سرد و برف است چیزی مانند شب چله ما ایرانیان است.

 در شرق آسیا، در بین کشورهای بودائی مثل کامبوج، تایلند، کره، ویتنام و چین زمان سال نو چینی، جشن‌های مفصلی برگزار می‌شود ولی هیچ‌کدام مانند نوروز نیست، نوروز دارای یک فلسفه خاص و منحصر بفرد است که بیشتر فلسفه‌ای انسانی است و رابطه انسان با طبیعت و گره خوردگی زندگی مردمان این سرزمین‌ها با طبیعت است. البته به معنی آن نیست که در دیگر سرزمین‌ها انسان‌ها با طبیعت مانوس نیستند، یا گره نخورده‌اند ولی به سبب ساختار اقتصادی و جغرافیایی منطقه نوروز که جوامعی وابسته به زمین است، اینجا انسان بیشتر احساس نیاز می‌کند به جنبشی که وقتی طبیعت دگرگون می‌شود. بنابراین وقتی نوروز داخل خانواده رفته؛ از آتشی که در چهارشنبه آخر سال روشن می‌شود تا سیزده بدر؛ هر کدام فلسفه‌ای کهن در پشت خود دارد و بیان می‌کند، در پیوند با نحوست و سردی است، که در سیزدهمین روز از نوروز، آن را با حضور در فضای بیرون از خانه، در دامن طبیعتی که مادر انسان است،  نحسی را از خود دور می‌سازد، شادی و سرور و بخت بلند برای خود و دیگران آرزو می‌کند.

 در جایی دیگر و قلمرو تمدن‌های دیگر چنین جشن‌هایی نیست و نوروز یگانه است، شاید بتوانیم بگویم که جشن «شم النسیم» که در مصر برگزار می‌شود متاثر از نوروز است ولی باز هم به صورت جشن نوروز نیست و در تابستان جشن گرفته می‌شود. نوروز در ثبت جهانی یونسکو به عنوان میراث ناملموس بشری از آن یاد شده و مشابه دیگری ندارد.

 

فراتاب: در جغرافیای نوروز چه تغییر و تحولات و تمایزاتی در حوزه برگزاری نوروز و نمادهایش اتفاق افتاده است؟

امیراحمدیان: از تاریخ باستان نوروز از دوره «جمشید» آغاز و تا به امروز ادامه داشته و در آینده نیز ادامه خواهد داشت. این یک جشن نامیرا و ماندنی است در گزارش‌هایی اشاره می‌شود که نوروز یک جشن درباری بوده است و در آثار تخت جمشید هم نمادهای نوروز وجود دارد؛ سپس در طی زمان رفته رفته به جشن ملی تبدیل شده است. در قرن هجدهم در هندوستان نوروز در بین مسلمانان جشن درباری بوده است و همچنین  برای پادشاهان مغول، نوروز جشنی درباری بوده و در بین مردم مرسوم نبوده است. هر چند امروزه در بین مسلمانان کشمیر در هندوستان نوروز جشن گرفته می‌شود.

 در دوره شوروی و پنج کشور آسیایی مرکزی و در قفقاز و در جمهوری آذربایجان (شش جهموری سابق شوروی) و در  قفقاز شمالی در بین مسلمانان داغستان و در حوزه والگا در تاتارستان (در فدراسیون روسیه) در بین مسلمانان، جشن نوروز برگزار می‌شده و می‌شود ولی اینطور که ما از نوروز برداشت داریم؛ نبوده و بسیار کوتاه و گذرا و کوتاه است.

 در جمهوری‌های آسیای مرکزی بعد از استقلال از شوروی نوروز به عنوان نمادی از هویت بخشی به مردمان، قلمداد شده است که  در ۲1 تا 23 مارس را (مطابق یکم تا سوم فروردین) جشن گرفته‌اند.

اینطور که در ایران آئین‌های «پیشانوروز»، «نوروز» و «پسا نوروز» داریم نبوده و نیست، ما نمی‌توانیم مشابه نوروز ایران را حتی در ترکیه بینیم، ولی در جمهوری آذربایجان کاملا متفاوت‌تر است و چهار چهارشنبه اسفند ماه را (بایرام آیی)، تحت عناوین «چارشنبه‌های آخر سال» به ترتیب: «چارشنبه آب»، «چارشنبه آتش»، «چارشنبه باد»، «چارشنبه خاک» جشن می‌گیرند. هر یک از این چهارشنبه‌ها  نمادهای خاص خود را دارد به ویژه در هویت بخشی به مردم آذربایجان اهمیت داده شده و کتاب‌هایی در این زمینه نوشته شده است. در جمهوری آذربایجان در سال 2008 «دایره المعارف نوروز» به زبان آذربایجانی در مورد نوروز منتشر کرده‌اند و خیلی به این مسائل اهمیت می‌دهند. در دوره شوروی هم نوروز بوده و برای بنده هم کارت پستال‌هایی فرستاده شده هر چند آن زمان ممنوع بوده است. در اندیشه‌های کمونیستی نوروز را یک عید مذهبی می‌دانستند و نمی‌خواستند اشاعه پیدا کند و فکر می‌کردند نوروز بخشی از هویت مسلمانان است ولی در حقیقت بعد از فروپاشی شوروی این مسائل  به طور  کلی تغییر کرده است.

 

فراتاب: نوروز در کردستان چه تمایزات خاصی با نوروز دیگر سرزمین‌ها دارد؟ با ذکر نمادها و مراسم متفاوت کردها با دیگران

امیراحمدیان: کُردها به عنوان یکی از اقوام اصیل ایرانی و دارای زبان مختص به خود، ایرانی‌بودن‌شان بسیار قدرتمند است زیرا که مردمانی هستند اصالت خود را حفظ کرده اند. در اسفندماه  یک روز به‌عنوان «روز  لباس کُردی» دارند و این مهم ثبت جهانی شده است؛ ما می‌دانیم لباس کُردی بسیار گران‌قیمت است به ویژه اگر از سبک قدیمی استفاده شود؛ البته که مردمان کُرد حاضر به صرف این هزینه هستند، تا اصالت خود را حفظ نمایند .

لباس کُردی بخشی از هویت آنان است و زبان و آیین و غذاها و مراسم دف زنی، عروسی و عزا ... بخشی از فرهنگ است و ملتی هم که ادعای بودن داشته باشد باید فرهنگ و آداب خود را حفظ کند. از غذا گرفته تا پوشاک و زبان و ... برگزاری آئین‌ها که هویت فرهنگی را می سازد.

در کردستان مردمان با جامعه ایرانی تفاوت دارند یکی زبان‌شان برای خودشان است. بخشی از هویت آنان زبان است و در یک قلمرو (زاگرس) زندگی می‌کنند بسیار بدیهی است که طبیعت برای آنها بسیار با ارزش است و آدم‌ها با طبیعت روبرو هستند در پیرشالیار، در بانه، در پاوه و ...

به ویژه بعد از انقلاب اسلامی کُردها به تصور اینکه شاید فراموش شده باشند، از لحاظ توسعه‎ی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی تفاوت‎هایی با بقیه مناطق ایران داشتند و با اینکه درحاشیه و به دور از مرکز بودند، توانسته‎اند هویت خود را حفظ و رسوم و آداب را خود را قوی‎تر برگزار کنند و آنجا (کردستان) نوروز عظمت خودش را داشته و یکی از علل جهانی شدن نوروز به جهت فعالیت کُردهایی بوده که به کشورهای اروپایی و آمریکایی مهاجرت کرده‎اند؛ بوده است .

با توجه به نداشتن امکانات کُردهای زیادی از سوریه، از عراق یا ترکیه مهاجرت کرده‌اند، کُردها برای حفظ کردن هویت خود در کنار زبان، مراسمات نوروز خیلی برایشان اهمیت دارد، بنابراين در سال ۱۴۰۳ با پیش‌واز از نوروز در اسفند ماه، با رقص و پایکوبی نوروز را شروع کرده‌اند. کُردها در آمریکا یا اروپا هم که باشند و حتی با ادغام شدن در جامعه آنان باز فرهنگ و سنت‌های خود را دارند و اجرا می‌کنند. مهتمرین موضوع این است که کُردها نوروز را برگزار کردند با تمام مراسمات؛ پس نقش بسیار مهمی دارند در شناساندن نوروز به جهانیان به ویژه در اروپا در مقر یونسکو در قلب پاریس. همه اینها نشان می‌دهد در کردستان نوروز یک چیز دیگری است و این سنت دیرینه هویت کُردها است و کُردها امسال قیامت به پا کردند و روح نوروز در آنها نهفته است و زنده نگه داشته می‌شود. با وجود مشکلاتی که هست و با توجه به حاشیه بودن و دور از مرکز بودن نشان دادند با همه دوری‌ها و مشکلات کولبری و ... روح نوروز در ذات کُردها نهفته است و برگزاری باشکوه نوروز در کردستان توجه تمام رسانه‌های خارجی و داخلی را به خود جلب کرده است و بازتاب وسیعی داشته است.

 

فراتاب: در بین دیگر مناطق همچون آسیای میانه و قفقاز چه تمایزات خاصی در قبال برگزاری نوروز و نماد های آن در مقایسه با ایران یا کردستانات درسوریه، ترکیه وعراق وجود دارد؟

 امیراحمدیان: در آسیای مرکزی و قفقاز در چارچوب سرزمین‌های اتحاد شوروی از سال 1۹۲۰ که حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی قدرت بیشتری نسبت به آغاز انقلاب بلشویکی۱۹۱۷ کسب کرده بود؛ از برگزاری نوروز به عنوان یک آئین دینی جلوگیری می‌شد. شهروندان اتحاد جماهیر شوروی ناگزیر هویت خود را در هویت روسی و شوروی تعریف می‌کردند و در این  قلمرو همه زبان‌ها و ادیان و مذاهب و قومیت‌ها نادیده گرفته می‌شد و فقط زبان روسی و فرهنگ روسی آموزش داده می‌شد.

آداب و رسوم روسی، جشن‌ها و دیگر آئین‌ها همچون نوروز به صورت غیررسمی در درون خانواده و حتی پنهانی برگزار می‌شد؛ در دهه 1970 و حضور احزاب کمونیست محلی، مسلمانان آرام آرام تصمیم گرفتند که باید هویت خود را داشته باشند و هویت خود را ابراز کنند. در دورۀ «آزادی سیاسی» (گلاسنوست) و «بازسازی» (پروسترویکا) در دوره گورباچف از سال  ۱۹8۵ به این یقین رسیدند که درست است شهروند روسی هستند ولی باید هویت اصلی خود را احیا کنند.

در مورد زبان‌های ملی هم جشن‌هایی صورت گرفته بود در دهه هفتاد در گرجستان و جاهای دیگر، ارمنستان و گرجستان الفبای خودشان را داشتند اما در کشوری مانند تاجیکستان که فارس‌زبان بودند، ناگریز بودند که از حروف روسی برای کتابت بهره بگیرند. دیگر جمهوری‌ها هم به همین منوال بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برای نوشتن متون زبان‌های محلی، از الفبای روسی استفاده می‌کردند. پس از آغاز استقلال، جمهوری‌های حوزه نوروز در آسیای مرکزی و قفقاز، احیای آیین‌ها و مراسم نوروز را هم  دوباره بر پا کردند؛ اگر چه با تعریف ما از برگزاری  نوروز (از آغاز تا سیزده فروردین) تفاوت دارد.

 اگر چه در ادبیات به اصل و ریشه و تاریخ‌چه نوروز در قلمروهای یاد شده  اشاره می‌کنند و روایت‌هایی نقل می‌کنند و افتخار می‌کنند، ولی مراسمات متفاوت با نوروز در ایران  است. یک وجه اشتراک همین برگزاری نوروز است به ویژه در تاجیکستان. در شب سال نو  در میدان‌های شهرها آتش روشن می‌کنند، کارناوال راه می‌اندازدند، دسته‌جات موسیقی ترتیب می‌دهند، کشتی‌ می‌گیرند، اسب‌سواری و چوگان بازی و برخی اوقات مسابقه «بُزکشی» راه می‌اندازند، مراسم «میرنوروزی» برقرار می‌کنند، سمنو می‌پزند به رایگان خیرات می‌دهند. در بین مردم، بخش مهم نوروز (سمنو پزی) است و زنان هنگام پختن سمنو [سومه لک] دور دیگ‌ها تا صبح گرد هم می‌آیند و ترانه می‌خوانند و در پایان دعا می‌خوانند و برای همه خیر آرزو می‌کنند. در ازبکستان و تاجیکستان این مورد بیشتر متداول است. در ازبکستان و تاجیکستان و آذربایجان در دو سه روز این مراسم در میادین اصلی برگزار می‌شود. دو سال پیش در ایران طرح «نوروزگاه» داده شد که نوروز را جاهای خاصی برگزار کنند اما هنوز اجرایی نشده است.

 

فراتاب: چرا آتش در نوروز دارای اهمیت ویژه است؟

امیراحمدیان: در باب اهمیت آتش، مطالب گوناگونی نقل شده است: آتش مقدس است و جز مطهرات است؛ هر چیز ناپاکی باشد بسوزد خاکستر آن پاک می‌شود، با آتش می‌شود برخی پلیدی‌ها را از میان برد. در داستان‌های اساطیری یونان هم آتش جایگاه خاصی دارد. در دین زردشت هم آتش بسیار مقدس بوده و در آتشکده‌ها، گرمی‌بخش زمستان‌های سخت بوده است. آتش نوروز بسیار ارزشمند بوده و روشنایی‌بخش هم بوده است.

در قلمرو نوروز (ایران) آتش به همین سبب در شب نوروز روشن می‌شود نه در چهارشنبه سوری؛ مخصوصا در غرب ایران بر این باور هستند که ارواح در گذشتگان به زندگان سر می‌زنند و چون راه را نمی‌دانند با آتش به آنها راه یاد می‌دهند؛ مثلا در شهری مثل نهاوند همدان در پشت بام‌ها در شب سال نو آتش را روشن می‌کردند.

آتش یک نماد گرمی‌بخش بوده و حتی مفهوم «اجاقش کور است» به این معنی بوده که مدام باید آتش در اجاق روشن باشد؛ مفهموم «آتش زیر خاکستر» یعنی آتش هنوز هست و پایان‌ناپذیر است. مشاهده می‌کنیم در کردستان کسانی با مشعل صف می‌کشند و در دامنه کوه‌ها بالا می‌روند و با مشعل‌های آتش، زیبایی خاصی به جشن نوروز می‌دهند و آتش همچنین گرمابخش است. در جشن مهرگان هم آتش روشن می‌شود.

 

فراتاب: آیا جغرافیای نوروز باتوجه به اشتراکات فرهنگي و تاریخی این پتانسیل ژئوپلیتیکی را دارد که تبدیل به یک منطقه همکاری های اقتصادی سیاسی و یک بلوک فرهنگی چند بعدی شود؟

امیراحمدیان: همکاری‌های منطقه‌ای اسمش با خودش است و هرکدام پتانسیل خاص خودش را دارد. بیشتر اقتصادی هستند و با هم کار می‌کنند نه هم‌فکری و برای مزیت کنار هم هستند. مثلا ایران نفت و گاز دارد کشوری مانند پاکستان کشاورزی بسیار غنی و آب فراوان دارد. ایران آب ندارد با هم مبادلاتی هم خواهند داشت بخاطر شرایط جغرافیایی، اما با نوروز نمی‌شود همکاری منطقه‌ای داشته باشیم در برخی مناطق مانند مزار شریف افغانستان نوروز را بسیار مذهبی کرده‌اند.

در چهل روز «میله‌های نوروزی» بوده با «میله گل سرخ» که یک مراسم کاملا مذهبی است، می‌توان همکاری فرهنگی و مبادلات فرهنگی داشته باشیم. یک زمانی در ایران هم گفته می‌شد نوروز نماد آتش‌پرستی و شرک بوده است.

مراسم سال نو در کشورهای مسیحی هرگز به بخاطر مذهب، جشن گرفته نمی‌شود و با هم جمع نمی‌شوند و بیشتر همکاری‌ها اقتصادی است چون نوروز یک جشن مردمی است؛ می‌توان از لحاظ دیپلماسی همکاری‌های منطقه‌ای به وجود آورد. اقتصاد در همه این مناطق طبیعتا مهم است و زیربنای هر جامعه‌ای اقتصاد است و به واسطه نوروز و جشن‌های آن می‌توان فستیوال‌ها و برگزاری مسابقات و مراسمات فرهنگی، ساختن فیلم و از این نوع همکاری‌های فرهنگی در کشورهای حوزه «نوروزستان» انجام داد.

 

گفت‌وگو کننده: نشمیل علیمرادی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار