فراتاب – گروه فرهنگی: کتاب هویت، گفتمان و انتخابات در ایران تالیف امیر رضائیپناه، دانشجوی دوره دکتری علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی و سمیه شوکتی مقرب، دانشآموخته زبانشناسی همگانی دانشگاه الزهرا (س) مبیاشد که با دیباچه ای از دکتر محمدرضا تاجیک دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی در 379 صفحه با همکاری نشرنویسه پارسی روانه بازار شده است.این اثر میکوشد تا با بررسی مبانی زبانشناختی، نشانه شناختی و گفتمانی انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1392 کیفیت هژمونییابی گفتمان اعتدال گرایی به نمایندگی حسن روحانی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.در این راستا مستندهای تبلیغاتی حسن روحانی، و برای یافتن زاویه دیدی تطبیقی و مقایسه ای محمدباقرقالیباف و سعید جلیلی، به عنوان نامزدهای دوم و سوم انتخابات، به مثابه مساله و ابژهی شناخت مورد واکاوی قرار گرفته است.کتاب پیش رو ضمن طراحی یک سازهی نظری و روش شناسانه با کاربست عناصر و مولفههای زبانی –گفتمانی،ساخت هویت—دیگری و مدارهای ایدئولوژیک را مورد پردازش قرار داده و کوشیده است نموداری را با دو طیف واقعگرا-عمل گرا و آرمانگرایی- مقاومت ترسیم نماید. در این جستار میان رشته ای ضمن بازخوانی روایتهای موجود، تعاملها و تقابلهای مطرح در ساخت زبان و گفتمان، هویت، ایدئولوژی و سیاست و جامعه در یک آوردگاه انتخاباتی رمز گشایی میشود.در آغاز این کتاب دکتر تاجیک بیان میکند: این کتاب تلاشی است برای به صدا درآوردن این «رخداد تاریخی» از منظر و نظر مشخص و محدود؛ تلاشی که نویسندگان اثر تا حدود زیادی در آن موفق بودهاند.
این اثر افزون بر مقدمه نویسندگان، پنج فصل اصلی و چهار پیوست تجزیه و تحلیل را دربرمیگیرد. رضائیپناه و شوکتیمقرب در فصل نخست با عنوان «مستند تبلیغاتی به مثابه ابژه شناخت (ساختبندی نظریه و روش)» برآنند تا مبانی نظری و روششناختی پژوهش را تبیین نمایند. در این بخش با توجه به ماهیت چندبعدی و میانرشتهای موضوع و مسالهی پژوهش، تلاش بر آن بوده تا از روشی چندوجهی، چندسطحی و ترکیبی بهره گرفته شود. در این راستا، حوزهی کار به دو سطح خرد و کلان تقسیم میشود. در سطح جزء و خرد عموماً به مبانی واژگانی و زبانی، و در سطح کلان با نگاهی جامعتر، به مبانی و رهیافتهای تاویلپذیرتر و تفسیری توجه شده است.
در فصل دوم «حسن روحانی از چه میگوید؟مفاهیم، اشخاص و روندها» روابط سازههای زبانی مستندهای تبلیغاتی حسن روحانی با استفاده از تحلیل دلالت صریح و ضمنی، استعاره و مجاز، باهمآیی، جانشینی و همنشینی و حضور و غیاب واکاوی میشود. با چنین تحلیلی امکان شناخت دالهای مرکزی و لحظهها در راستای کاربست آنها در تبیین چگونگی برجستهسازی و حاشیهرانی، مبانی و مولفههای خود و دیگری، سوژهسازی، دستیابی گفتمانهای مطرحشده به هژمونی و قدرت و منطق تفاوت و زنجیرهی همارزی هرکدام از آنها با دیگر گفتمانها فراهم میآید. به دیگر سخن، تحلیل روابط سازههای زبانی در این بخش به خدمت نظریهی گفتمان در میآید تا تحلیل زبانی را در سطح کلان ممکن سازد. در این زمینه تحلیل زبانشناختی بر شناسایی نشانگان و مفاهیم مقدم میگردد.
فصل سوم با عنوان «محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی در مقام پادگفتمان؛ انگارهها و ایستارهای ایجابی و سلبی» به واکاوی مبانی زبانشناختی در فیلمهای تبلیغاتی دو نامزد برتر دیگر این انتخابات، محمدباقر قالیباف بهعنوان نامزد دوم و سعید جلیلی بهمنزلهی کاندیدای سوم میپردازد. این امر در راستای امکانیابی برای یک بررسی تطبیقی و نیز فهم بهتر و دقیقتر فضای کلان حاکم بر این انتخابات و در پیوستار آن ماهیت و روند کلی ساختار سیاسی و بافت اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران است. به واقع، در این پژوهش موضوع اصلی بررسی کیفیت اثرگذاری ایدئولوژی و هویت در گفتمان نامزد پیروز انتخابات است و گفتمان نامزدهای دوم و سوم برای فهم بهتر و بررسی تطبیقی مطرح است.
فصل چهارم این اثر «خوشهی نشانهها، هویت و نظام معان سطح تحلیل گفتمان» نام دارد که در آن مواد خامی که از مرحلهی پیشین بهدستآمده در درون نظام روششناسانه تحلیل گفتمان (انتقادی)، کاربردی و عملیاتی میشود. در سطح تحلیل گفتمان، مطالب در چند بخش میآیند؛ در نخستین گام منظومه نشانگانی و سامانهی مفصلبندی این سه گفتمان با یکدیگر مورد بررسی قرار میگیرد؛ در بخش دوم منطق تفاوت و زنجیرهی همارزی واکاوی میشود؛ در بخش پسین برجستهسازیها و حاشیهرانیهای این گفتمانها در روشی تطبیقی وارسی میگردند و در واپسین مرحله نیز کیفیت طراحی مرزهای هویتی و خطوط ممیز هویت و دیگری در سه گفتمان برتر انتخابات ریاستجمهوری 1392 تشریح میشود.
نویسندگان در فصل پایانی «فرجام سخن؛دادهکاوی، استدلالها و نگاه به آینده» و با نگاه تطبیقی و مقایسهای خود به رهیافتهای این سه گفتمان و توجه به بافت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور بیان میکنند که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1392، گفتمان هژمونشده و دو پادگفتمان اصلیاش، تبلیغات خود را بر مبنای نمایش صورتبندی ایدئولوژیکی خاص خود مفصلبندی کردهاند. در این بخش با عناوینی همچون «زایش نشانه در بستر ایدئولوژی»، «منطق ایدئولوژیک و رفتار رای دهنده»، «من کیستم؟ او کیست؟ و تو کیستی؟»، «بنیادها و برایندهای برجسته سازی و حاشیه رانی»، «ترسیم منطق و زنجیره هم ارزی و تفاوت» و... روبرو میشویم.
در واقع میتوان این اثر را بهعنوان بستری دید که در راستای آن با نگاهی زبانشناسانه و گفتمانی، مبانی هژمونشدن و پیروزی و یا ناکامی ایدئولوژیهای گوناگون در عرصهی انتخاباتی ایران فهم گردد. در این بستر میتوان ایده و پرسشهای دیگری را نیز مطرح نمود. غایت اینگونه جستارها این است که به مقام پیشبینی و آیندهپژوهی رسیده و بتواند در موارد تاخر نظریه بر عمل نیز آن رفتار و کنش سیاسی-اجتماعی را بهگونهای مطلوب و گویا تفسیر، تبیین و تحلیل نماید.