فراتاب – گروه بین الملل: «افزایش اختلافات میان نیروهای تحت حمایت ایالات متحده آمریکا و ابهام در جنگ با نیروهای داعش (در شمال سوریه)» این تیتر خبر متعلق به گزارش تحلیلی رویترز در روز چهارشنبه می باشد که در ارتباط با جبهه های جنگ شمال سوریه علیه دولت اسلامی (داعش) چاپ شده بود. نکات قابل تاملی در این گزارش در مورد نیروهای مورد حمایت ایالات متحده آمریکا در جنگ با داعش عنوان شده است. اهمیت مبارزه با داعش در شمال سوریه بویژه در طی چند ماه اخیر و تغییر در موقعیت و وضعیت جدید نیروهای عرصه مبارزات می طلبید که یاداشت تحلیلی جدیدی به شکل جداگانه به باز تحلیل این مسئله بپردازد.
مناطق شمال سوریه؛ این مناطق به طول بیش از 870 کیلومتر در مرزهای با ترکیه از مرز پیش خاپور کردستان عراق آغاز و با عمق متغیر بیش از 150 کیلومتر از شمال غرب سوریه در استان حسکه به طرف شمال شرق سوریه با عمق بیش از 50 کیلومتر در مناطق عفرین در شمال استان حلب پایان می یابد. مساحت این منطقه حدودا 30 هزار کیلومتر مربع یعنی نزدیک به یک ششم خاک سوریه را در بر می گیرد. این مناطق با اکثریت جمعیت کردنشین شناخته می شوند اما جمعیت های قابل توجه ای از اعراب، ارامنه، سریانی ها و ترکمن ها و ... نیز در آن ساکن اند. از فردای جنگ داخلی سوریه در سال 2011 بخش قابل توجهی از این مناطق در شمال سوریه به کنترل نیروهای کرُد (YPG) شاخه نظامی حزب اتحاد دموکراتیک درآمد.
جمعیت کردها در این منطقه وسیع به دو یا سه بخش اصلی نسبتاً متمرکز و جدا از هم تقسیم شده است. مرکزیت هرکدام از مناطق تحت کنترل کردها شهرهای قامشلو، کوبانی و عفرین است که حد فاصل بین آنها اکثراً مناطق حائل غیر کُرد می باشد.این مناطق حائل دو صورت اند یا در پی سیاست های تعریب (عرب سازی) توسط حکومت بعث سوریه در طی نیم قرن گذشته ساکنان کُرد زبان این مناطق به زور کوچانیده شده اند و یا وضعیت جغرافیایی انسانی این مناطق بعد از جدایی از امپراطوری عثمانی و ترسیممرزهای جدید در پی استقلال سوریه دارای ساکنانی غیر کُرد می باشد. سیاست اعلامی حزب اتحاد دمکراتیک در مورد این مناطق، یکپارچه کردن و متمرکز کردن هر سه بخش، تحت کنترل نیروهای خود میباشد.
مناطق حائل بین مناطق کُردنشین تا زمان حمله داعش در اختیار نیروهای دولتی و یا ارتش آزاد و مخالفین تحت حمایت ترکیه قرار داشت. داعش با حملات گسترده و منظم موفق شد طی دو سال اخیر، این مناطق را تصرف کند و حتی کوبانی نیز به عنوان یکی از مناطق اصلی کُردها در مرز سقوط قرار بگیرد. عکس المعل شدید رهبری کُردها (مسعود بارزانی) در اقلیم کردستان عراق برای اعزام نیروهای پیشمرگه و تسلیحات پشتیبانی در جهت مقابله با اشغال کوبانی و درخواست وی از جامعه جهانی بالاخص آمریکا برای مقابله سریع با داعش و جلوگیری از سقوط شهر کوبانی، همه و همه به همراه تغییر در عرصه سیاست منطقه ای و بین المللی برای مقابله با داعش باعث ایجاد شرایط جدیدی برای کردهای سوریه گردید. با شکل گیری ائتلاف جهانی و منطقه ای ضد داعش و حمایت های ایالات متحده آمریکا شرایط برای کُردهای سوریه مهیا شده که مناطق کُردنشین تحت تصرف داعش را باز پس گرفته و حتی مناطق حائل را نیز در راستای یکپارچه کردن مناطق خود، تحت کنترل درآورند.
در مسیر پیشروی های کُردها در شمال سوریه برای دستیابی به این هدف خود همواره دو مانع اصلی وجود داشته است: 1- مخالفت های گسترده و صریح ترکیه در این راستا که نمی خواهد اقلیم جدید دیگری مشابه اقلیم کردستان عراق در همسایگی اش شکل بگیرد (که موضوع بحث این مقاله نمی باشد) 2- اما دومین عامل اصلی مخالف نیروهای کُرد، ارتش آزاد سوریه می باشد که آنها نیز به مانند کُردها مورد حمایت غرب و بالاخص آمریکا هستند.
از این بخش به بعد گزارش تحلیلی رویترز حائز اهمیت است. زیرا در طی چند هفته اخیر فعالیت های گسترده نظامی با رهبری ایالات متحده آمریکا در جهت تضعیف هر چه بیشتر داعش در شمال سوریه به وسیله حمایت گسترده از متحدینش (کردها و اعراب سنی-ارتش آزاد سوریه) صورت گرفته است. حزب اتحاد دموکراتیک کُردها با کمکهای آمریکا برای کاهش حساسیت در مورد نیروهای حاضر در مبارزه با داعش و تصرف شهر منبج، ائتلاف جدیدی به نام نیروهای سوریه دموکراتیک، متشکل از نیروهای خود با نیروهای اعراب سنی و مسیحیان و ترکمانان ارتش آزاد سوریه شکل داده است. ستون فقرات این نیروها را کُردها (نیروهایYPG) تشکیل می دهند که در طی مبارزات موفقیت آمیز با داعش تا حد زیادی توانسته اند اعتماد جامعه جهانی بالاخص آمریکا را کسب نمایند.
هرچند ائتلافی از نیروها بین کردها و اعراب معارض شکل گرفته است اما در کل بی اعتمادی اعراب سنی نسبت به YPG و رهبری آنها در ارتباط با شبه نظامیان شیعه عراقی (دیدارهای صالح مسلم با نوری مالکی و عبادی) همواره وجود دارد. یک مقام آمریکایی در گفتگو با رویترز عنوان می کند «کشورش کاملاً از حساسیت ها آگاه است و حتی برای تصرف شهر منبج سعی کرده از تنوع نیروها و حفظ توازن بین نیروهای مختلف بهره جوید».
واقعیت آن است اختلافات بین این نیروها ماهیتی و ذاتی است. بدین معنا که حزب اتحاد دموکراتیک حزبی کُردی و هدف اصلی آن احقاق حقوق کردهاست. در این راستا این حزی خواستار کنترل کامل نظامی و اداری بر بخش های شمال سوریه است و نیز خواهان یکپارچه کردن تمام مناطق کردنشین متمرکز است ولو در این میان سایر مناطق غیر کُردنشین نیز را تصرف کند. در هیچ بیانیه و یا اعلان رسمی نیز عزل بشار اسد و تغییر رژیم بعث از اولویت های اصلی این حزب عنوان نشده است. اما برخلاف کُردها ارتش آزاد سوریه که اکثریت مطلق آنها را اعراب سنی معارض دولت تشکیل می دهند، هدف ماهوی خود را حذف بشار اسد و سقوط دولت بعثی به سرکردگی علویان سوریه می داند و در این راستا حقوق اقوام دیگر سوریه در اولویتهای آنان قرار نمی گیرد.
هرچند ائتلافی از نیروها بین کردها و اعراب معارض شکل گرفته است اما در کل بی اعتمادی اعراب سنی نسبت به YPG و رهبری آنها در ارتباط با شبه نظامیان شیعه عراقی (دیدارهای صالح مسلم با نوری مالکی و عبادی) همواره وجود دارد
به نقل از رویترز حساسیت کار موقعی بالامیگیرد که مناطق جدید منازعه بین کردها و داعش بیشتر ساکنانش اعراب سنی می باشند. لذا باید گفت مسئله شمول نیروها در هر منطقه و کدام نیروها در کجا و در چه زمانی حضور یابند خود به اهمیت این رقابتهای داخلی نیروهای تحت حمایت آمریکا می افزاید. در 12 ژوئن سال جاری نیروهای ارتش آزاد سوریه در حلب یک موشک تاو هدایت شونده به محل استقرار نیروهای YPG شلیک کردند که نشان داد امکان شعلهور شدن آتش اختلاف همچنان پابرجاست.
به دلیل اختلافات استراتژیک نه کُردها و نه اعراب معارض دولت نمی توانند به لحاظ استراتژیک در جنگ داخلی سوریه در یک جبهه قرار بگیرند اما در مقاطع خاص و به شکل تاکتیکی و محدود می توان همکاری های فی مابین این نیروها را با میانجی گری قدرت های فرامنطقه ای (آمریکا) مسجل دانست. حال سوال این است که بعد از تصرف شهر منبج و حرکت به طرف مناطق عفرین در شمال حلب که کُردها در پی آن هستند، وضعیت بین ارتش آزاد سوریه و کُردها چه شرایط و موقعیتی به خود می گیرد؟ با توجه به اینکه در صورت تصرف این مناطق کردها و ارتش آزاد سوریه بیشترین مرزهای مشترک را با هم خواهند داشت، آیا با توجه به گسترش مرزهای مناطق تحت نفوذشان می توانند وارد یک ائتلاف استراتژیک شوند و یا رقابت برای کنترل و اداره این مناطق جدید آنها را به جنگ و رویاروی مستقیم می کشاند؟