فراتاب:امروز 5 ژوئن است، روز جهانی محیط زیست، تا به یاد داشته باشیم زمین به مراقبت بیش تری نیاز دارد، این که با تخریب محیط زیست چه خطرات بزرگی زمین و زیست بشری را تهدید می کند. سال 1972 مجمع عمومی سازمان ملل متحد این روز را برای آگاه نمودن مردم جهان در زمینه حفاظت از محیط زیست و سیاره سبزمان به نام روز جهانی محیط زیست نامید و از آن زمان هر سال در کشورهای مختلف جهان این روز گرامی داشته می شود. ولی زمین انسان ها به فراتر از این نام گذاری های سمبلیک نیازمند است. این سیاره زیبا و تنها محل سکونت انسان و دیگر موجودات زنده(حداقل تا کنون)، به خاطر بی توجهی انسان ها در طول قرن های متمادی خصوصا چند سده اخیر گرفتار مسائل و مشکلات زیست محیطی هولناکی شده است، سقفش سوراخ شده است(صدمه دیدن لایه ازن)، دمای بدنش بدجوری بالا رفته و تب کرده است(گرم شدن جهانی)، شش هایش پر شده از دودهای مخرب و به حالت خفگی دچار شده، جنگل ها و دشت های سبزش طعمه آتش گشته، دریاهایش آلوده شده و یخچال هایش کم کم آب می رود، و در همه این ها یکی مقصر اصلی است، انسان. انسانی که روز به روز فاصله اش از طبیعت بیش تر شد، و هم آرامش و انسانیت خودش رنگ باخت، و هم زمین روز به روز ضعیف تر و بیمار گشت.
صنعتيشدن و رشد چشمگير جوامع انساني در كنار منافع و دستاوردهاي بيشماري كه براي بشريت و تسهيل زندگي و رفاه او ايجاد كرده، برخي پيامدهاي منفي نيز برايش در پي داشته كه حتي بعضي از آنها تداوم حيات وي براي نسلهاي آتي را نيز بهشدت بهمخاطره افكنده است. آگاهي نسبت به خطرات و پيامدهاي گسترده و عميق مسائل زيستمحيطي بسيار دير حاصل شد، يعني از اواخر دهه 1960 بود كه جهانيان به اين تهديد بزرگ توجه نشان دادند و با گذشت سه دهه و پايان جنگسرد توانستند نگاهي بهمعناي واقعي در گستره جهاني به اين تهديد داشته باشند. از چند دهه پيش بود كه مشخص شد صيد بيرويه آبزيان، برخي از گونهها از جمله نهنگها را در خطر انقراض قرار داده است، كشت بيرويه و نادرست زمين، موجب فرسايش خاك شده و كيفيت آنرا كاهش داده است، چراي بدون برنامه و گسترده چراگاهها، اين زيستگاههاي طبيعي را درحال نابودي قرار داده است، قطع درختان جنگلها، سوزاندن(عمدي يا غير عمدي كه باز در اين باره نيز دخالت انسان دركار است) و جنگلزدايي گسترده براي ايجاد زمينهاي كشاورزي يا ساخت منازل مسكوني و... بهشدت وسعت جنگلهاي جهان را كاهش داده است، و احتمالاً هرساله دهها هزار گونه گياهي و جانوري در خطر انقراض قرار ميگيرند،انباشت ضايعات و زبالهها در دريا، خشكي، هوا و حتي فضا زيست انساني را در خطر قرار داده، درياچهها و درياهاي بسته به علل مختلف از جمله خشكسالي يا وارد نمودن پسآبهاي آلوده كارخانجات در حال نابودياند، بارانهاي اسيدي بر وسعت زمينهاي بياثر ميافزايد، لايه اوزن درحال تخريب است، يخهاي قطب شمال و جنوب آب ميشوند و نه تنها بقاي جانوران اين مناطق در خطر قرار گرفته بلكه جهان با خطر بالاآمدن سطح درياها و به زير آب رفتن بسياري از خشكيها مواجه ميشود، و دهها و صدها مسئله ديگر كه توجه دولتها، سازمانهاي بينالمللي و غيردولتي و بهنوعي تمامي مردم جهان را بهخود جلب كرده است.
در اين بين گرم شدن زمين كه بهنوعي ميتوان گفت مهمترين مسئله زيستمحيطي در قرن بيست و يكم بوده و منشاء بسياري از مسائل زيستمحيطي ديگر است، در سالهاي آغازين قرن بيست و يكم در دستور كار بينالمللي قرار گرفته و توجهات را بيشتر بهسوي خود جلب ميكند.مسائل زيستمحيطي بهويژه گرم شدن جهاني از چند جهت براي روابط بينالملل مهم است. در اقع ميتوان چنين گفت كه مسائل محيط زيستي بهوجود آورنده برخي چالشهاي جدي براي دانش روابط بينالملل بوده است:
1. بهطور سنتي نظريهها و رهيافتهاي روابط بينالملل در اولويتي كه به سياست اولي(High Politics) قائل بودند، كمترين توجه را به مباحثي همچون مسائل محيط زيستي داشتند. در واقع در فضاي جنگسرد محققين روابط بينالملل بيش تر به مباحث نظامي، استراتژيك و امنيتي (از بعد سخت) توجه ميكردند و مسائل محيط زيستي را در اولويت قرار نميدادند. از اين نظر در پرداختن به اين مسائل و تحليل آن بهشدت در ضعف بوده و اصلاً از نظر هستيشناسي چنين موضوعاتي را چندان در خور توجه نميديدند. ظهور و برجسته شدن تهديدات زيستمحيطي از اواخر قرن بيست، ضعف نظريههاي كلاسيك را بيش تر نمايان ساخت. امروزه نظریه های انتقادی هم چون پست مدرنیسم، فمینیسم، نظریه انتقادی، پسا استعمارگری و ... بیش از نظریه های خردگرا دغدغه مسائل زیست محیطی را دارند.
2. ظهور و برجسته شدن مسائل زيستمحيطي مانند گرم شدن جهاني، ضربهاي بزرگ بر نظريهها و ديدگاههاي مسلط دولت-محور در روابط بينالملل وارد كرد. مسائل زيستمحيطي بينالمللي،ديدگاههاي رايج، حاكم و ديرينه مربوط به ماهيت و حدود حاكميت دولت را با چالشهاي جدي روبهرو ساخته است. هرچند هنوز دولتها ميتوانند در برخورد با اين مسائل نقش اساسي ايفا كنند، ولي در اين واكنش بسياري از بازيگران غيردولتي همچون سازمانهاي فوق ملي(مانند اتحاديه اروپا) سازمانهاي بينالمللي، نهادهاي مالي بينالمللي، سازمانهاي فرامليتي، جنبشهاي زنان، انجمنهاي مصرفكنندگان و دانشمندان و .. همه ميتوانند نقش مهمي ايفا كنند، و دولتها نيز نميتوانند نقش آنها را ناديده بگيرند. اينگونه است كه مسائلي همچون گرم شدن جهاني كه تهديدي جهاني است و برخورد با آن فراتر از توان دولتها ست، نقش بازيگران غيردولتي را پررنگتر ساخته است.
3. مسائل زيست محیطی از جمله عوامل مهمي بودهاند كه مرز داخلي و خارجي(بينالمللي) را برهم زده است. چه در مورد علتها و آثار مشكلات زيستمحيطي و چه در مورد واكنشها بدان، ما نميتوانيم بدين مسائل صرفاً در يك محدوده نگاه كنيم. همانقدر كه مسائل محيط زيستي داخلي هستند بينالمللي نيز ميباشند و عكس اين نيز صادق است. همين امر موجب شده كه نظريهها و ديدگاه كلاسيك و مسلط با چالش روبهرو شده و زمينه براي طرح نظريههاي جديدي همچون سازهانگاري فراهم شود كه تلاش دارد عرصه داخلي(سياست داخلي) را به عرصه بينالملل(سياست بينالملل) پيوند زند. موضوع ديگري كه در روابط بينالملل از مطالعه موضوعات زيستمحيطي بينالملي ريشه گرفته، رابطه دانش، قدرت و منافع است. دانش علمي و تخصصي در سياست زيستمحيطي اغلب نقش مهمي ايفا ميكند مراقبت و مدلسازي دقيق و علمي محيط زيست براي شناسايي و ارزيابي مشكلات و شكل دادن به مباحثات مربوط به راهحلها ممكن، ضروري است. دانش به تعيين و تنظيم دستور كار كمك ميكند، بر الگوهاي نفوذ و قدرت تاثير ميگذارد و ارزيابيهاي بازيگران اصلي از اولويتها و منافع را تشكيل ميدهد. در مجموع، موضوعات زيستمحيطي بينالمللي، زمينه مناسبي فراهم ميكند تا راهها و روشهايي كشف شود كه درآن روابط قدرت، الگوهاي منافع، فرايندهاي دانش و يادگيري و ارزشها در جهت دستيابي به نتايج با يكديگر تعامل ميكنند.
4. مسائل زيستمحيطي، ميتواند بستري براي همسويي بيشتر ملتها فراهم كند. درواقع دغدغههاي مشترك جهاني، حركتها و تلاشهاي مشترك را ميتواند تشويق نمايد و روابط بينالملل را از شكل ستيز و دشمني به همكاري و همگرايي سوق دهد. مسائل زيستمحيطي تهديداتي جهاني را ايجاد ميكنند و كشورها براي كاهش و رفع آنها نيازمند همكاري با يكديگرند. مسائل زيستمحيطي، ميتواند بستري براي همسويي بيشتر ملتها فراهم كند. درواقع دغدغههاي مشترك جهاني، حركتها و تلاشهاي مشترك را ميتواند تشويق نمايد و روابط بينالملل را از شكل ستيز و دشمني به همكاري و همگرايي سوق دهد. مسائل زيستمحيطي تهديداتي جهاني را ايجاد ميكنند و كشورها براي كاهش و رفع آنها نيازمند همكاري با يكديگرند. در چنين وضعيتي حتي كشورهاي صنعتي و توسعهيافته نيز به همكاري با كشورهاي درحال توسعه نيازمند هستند.البته چنين همكاري نميتواند منجر به افزايش قدرت چانهزني جنوب در مقابل شمال شود. حتي در مسائل زيستمحيطي نيز، باز نياز كشورهاي جنوب به شمال براي همكاري بيشتر است، زيرا اين شمال است كه براساس تقسيم كارجهاني، مديريت مسائل و مشكلات جهاني را برعهده داشته و اين بهمرور زمان به جنوب قبولانده شده و زدودن چنين ذهنيتي نياز به گذشت زمان زيادي دارد.
5. نهايتاً ظهور و برجسته شدن مسائل محيط زيستي و توجه روابط بينالملل بدان، موجب بسط و گسترش موضوعي اين رشته شده است. تهديدات محيط زيستي براي روابط بينالملل مهم است چون از جمله تهديدات امنيتي جديد بوده و بايستي در سياستگذاريها، هدفگذاريها و برنامهريزيهاي دولتي و بينالمللي بدان توجه شود. همچنين طرح اينگونه مباحث، جريان فكري بهنام محيط زيستگرايي را در روابط بينالملل شكل داده كه نگاهي انتقادي به مدرنيته و نظريههاي عقلگراي عصر مدرن از جمله رئاليسم و ليبراليسم دارد، و در مقابل با نظريههاي انتقادي داراي وجوه اشتراك فراواني است. در چنين ديدگاهي مباحث هنجاري از جايگاه مهمي برخوردار بوده و نگاه ويژهاي نيز به اخلاق، خصوصاً اخلاق و منش برخورد مناسب با طبيعت و احترام گذاشتن به آن وجود دارد. بهطول كل مسائل زيستمحيطي بعد جديدي در روابط بينالملل گشوده است.
نتیجه آن که امروزه بایستی به محیط زیست بهعنوان یکی از دستور کارهای مهم بین المللی توجه بیش تری صورت گیرد و کشورهای جهان (توسعه یافته و در حال توسعه) با مشارکت دیگر بازیگران بین المللی (سازمان های بین الدولی و غیر دولتی) در جهت حل مسائل زیست محیطی جهانی همکاری کنند. مسائل زیست محیطی مرز نمی شناسد و امنیت بین المللی را در هر نقطه از جهان تهدید می کند، بنابراین همه ملت ها بایستی در کنار هم در جهت حراست از زمین و محیط زیست آن تلاش نمایند، چون تداوم حیات بشری وابسته به آن است.
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج