کد خبر: 2201
تاریخ انتشار: 15 خرداد 1395 - 10:55
دکتر افشین زرگر
ناتو تصمیم دارد حضور نظامی خود در اروپای شرقی را افزایش دهد و این خبر خوبی برای روسیه نمی‌تواند باشد.روسیه‌ احیا شده‌ای که برای ایالات متحده و هم‌پیمانانش بیش از سال‌های گذشته خطرناک‌تر به‌نظر می‌آید، و این حس ترس از روسیه در اروپای شرقی به‌صورت یک اپیدمی

فراتاب-سرویس بین الملل: ناتو تصمیم دارد حضور نظامی خود در اروپای شرقی را افزایش دهد و این خبر خوبی برای روسیه نمی‌تواند باشد. چهار گردان جدید چندملیتی به‌صورت چرخشی به کشورهای بالتیک و لهستان اعزام می‌شوند، سیستم دفاع ضدموشکی در کشورهایی مانند رومانی مستقر می‌شوند، نیروهای نظامی کشورهای بالتیک، لهستان، رومانی، مولداوی، فلاند، اسواکی و چک همکاری نزدیک‌تری با ناتو خواهند داشت و مانور مشترک نظامی با این کشورها تا قلب قفقاز(گرجستان) نیز گسترش می‌یابد. و همه این‌ها موید تحرک بیش‌تر غرب در مرزهای روسیه است، روسیه‌ احیا شده‌ای که برای ایالات متحده و هم‌پیمانانش بیش از سال‌های گذشته خطرناک‌تر به‌نظر می‌آید، و این حس ترس از روسیه در اروپای شرقی به‌صورت یک اپیدمی در حال اشاعه است.

مفروض اصلی نظریه نوواقع‌گرایی آفندی(تهاجمی) می‌گوید وقتی در فاکتورهای قدرت یک کشور خصوصاً توانمندی‌های آفندی آن رشد چشم‌گیری صورت گیرد، امکان اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی و گسترش‌طلبی در محیط پیرامونی بسیار زیاد خواهد بود. حال اگر چنین کشوری نسبت به وضعیت کنونی خود ناراضی بوده و دنبال غرور از دست رفت باشد و نیز پیشینه سیاست‌های گسترش‌طلبانه داشته باشد، ترس از آن واقعاً هم باید جدی باشد. برمبنای نظر برخی از تحلیل‌گران، روسیه به‌واسطه احیای قدرت ملی و نیز تحول در ساختار نظام بین‌الملل(اصل اساسی نوواقع‌گرایی) چند سالی است که سیاست خارجی متحولی را در پیش گرفته است، سیاست خارجی که آن‌را می‌توان با مفاهیمی هم چون ریوانشیسم، گسترش‌طلیی، مواجهه‌جویی و مداخله‌جویی بیش‌تر معرفی کرد. روسیه جاه‌طلبانه‌تر از گذشته رفتار می‌کند و به‌معنای واقعی در قامت یک قدرت بزرگ احیا شده عمل می‌کند، خصوصاً در کاربرد زور برای تامین منافع خود در بیرون از مرزهایش ابایی ندارد، گرجستان 2008، اوکراین 2014 و سوریه 2015 نمود برجسته این امر می‌تواند باشد. هم‌چنین روسیه تحول چشم‌گیر در نیروهای نظامی استراتژیک‌ خود را حدود یک دهه است که با جدیت دنبال کرده است و در جاهایی به احیای قدرت نظامی‌اش دست گذاشته که برای غرب خصوصاً ایالات متحده می‌تواند تهدیدزاتر باشد.

روسیه در سال‌های اخیر نشان داده است که در مقابل غرب کوتاه نمی‌آید و قابلیت به چالش کشیدن آن به‌طور جدی را دارد و خود را آماده شرایط به‌مراتب خطرناک‌تری نسبت به گذشته را دارد.

روسیه کنونی بدون تردید دارای قدرت چشم‌گیری است که می‌تواند بیش از هر کشوری در جهان برای غرب خطرناک‌تر جلوه کند و تقابل با آن جهان را به‌سوی یک جنگ جهانی جدید که بسیار مهلک‌تر از دو مورد قبلی خواهد بود، سوق دهد. روسیه در سال‌های اخیر نشان داده است که در مقابل غرب کوتاه نمی‌آید و قابلیت به چالش کشیدن آن به‌طور جدی را دارد و خود را آماده شرایط به‌مراتب خطرناک‌تری نسبت به گذشته را دارد.

غرب و بازوی امنیتی اصلی‌اش ناتو که حتی با فروپاشی شوروی و از بین رفتن پیمان ورشو، احتیاط نسبت به روسیه را کنار نگذاشت، با در نظر گرفتن چنین شرایطی خود را برای تقابل با این رقیب قدیمی آماده می‌کند. گویی تاریخ دوباره زنده می‌شود، درست یک قرن پیش روس‌ها با انقلاب اکتبر 1917 کمونیسم را به‌جان دنیای سرمایه‌داری انداختند و برای حدود 70 سال آرامش را از دنیای غرب سلب کردند، و حال دوباره در دهه دوم قرن 21 روسیه نوین هم‌چون خرس سیبری از خواب بیدار می‌شود و دست خود را در لانه زنبورها دراز می‌کند، و دوباره آشوب و تنش و تقابل افزایش می‌یابد، و اروپای شرقی هم‌چون اوایل قرن 20 اولین صحنه این تقابل برزگ می‌شود.

اقدام ناتو در تحکیم سنگرهای خود در اروپای شرقی را نیز می‌توان در چارچوب افزایش حس تهدید از این روسیه احیا شده یا ریوانشیست دید. بر مبنای نظریه نوواقع‌گرایی پدافندی(تدافعی)، رفتار کشورها را می‌توان ناشی از ترکیب عوامل آفندی و پدافندی دید، و خصوصاً در صورت وجود تهدید بزرگ کشورها در الگوهای اتحاد و ائتلاف خود بازنگری می‌کنند. ناتو یکی از قوی‌ترین و مستحکم‌ترین اتحادهای نظامی از جنگ سرد تا کنون است، اتحاد نظامی که در دوره پس از شوروی گسترش به شرق را دنبال نموده و توانست برخی از این کشورها(مانند جمهوری چک، اسلواکی، رومانی، لهستان، مجارستان، بلغارستان، لتونی، استونی، لیتوانی) را علی‌رغم مخالفت جدی روسیه به‌عضویت خود درآورد و حتی تلاش کرد تا کشورهایی مانند گرجستان، جمهوری آذربایجان و اوکراین را نیز وارد این اتحاد نماید، ولی با مخالفت جدی روس‌ها و قادام واکنشی آن مواجه شد. طبق دیدگاه نوواقع‌گرایی پدافندی، عامل اصلی شکل‌گیری اتحادها و ائتلاف‌ها را باید در درکی که کشورها از تهدید و میزان آن دارند دنبال کرد. به‌نظر می‌رسد در مورد تحرک جدید ناتو و هم‌آوایی کشورهای اروپای شرقی با آن، می‌توان آن‌را ناشی از افزایش میزان تهدید روسیه برای این کشورها دید، به‌ویژه آن‌که با تهدیدی مواجه هستند که کاملاً برای‌شان محسوس است و در نزدیکی‌های مرزهای آن‌ها قرار دارد، قدرت کلی و توانمدی آفندی این کشور تهدیدکننده قابل توجه است و پیشینه نیات تجاوزگری آن در ذهنیت ملل اروپای شرقی هنوز زنده بوده و تصویر خوبی نسبت به آن ندارند. در مقابل چنین تهدید بزرگی(حال تصوری باشد یا کاملاً واقعی) تکیه بر اتحاد نظامی قدرتمندی همچون ناتو اولویت زیادی برای کشورهای اروپای شرقی پیدا می‌کند و قدرت‌های غربی نیز از این طریق سنگرهای خود در مقابل روسیه را مستحکم‌تر می‌کنند.

 

نهایتاً می‌توان گفت که ناتو با افزایش حضور نظامی خود در اروپای شرقی به روسیه این هشدار را می‌دهد که در دفاع از کشورهای منطقه خصوصاً اعضای خود همچون سه جمهوری بالتیک و لهستان به وظیفه خود عمل خواهد کرد و همچنین تلاش دارد تا مانع از پیشروی بیش‌تر روسیه در این منطقه گردد، خصوصاً با آگاهی از این امر که روس‌ها هم‌چون اوکراین و جداکردن شبه جزیره کریمه، می‌توانند با بهانه‌تراشی‌های جدید همچون اجابت خواسته جمهوری ترانس‌نیستریا(دنیستر) برای الحاق به روسیه یا متصل ساختن استان مهم کالینینگراد در کناره بالتیک به سرزمین روسیه (که لیتوانی و لهستان آن‌را احاطه کرده‌اند)، دوباره ماشین نظامی خود را به حرکت در آورند. اروپای شرقی خصوصاً لهستان از لحاظ ژئوپلتیکی با ضعف‌های طبیعی بزرگی روبه‌رو بوده و نمی‌توانند در مقابل ارتش قدرتمند روسیه چندان ایستادگی داشته باشند، و به همین دلیل خود کشورهای منطقه نیز از افزایش حضور نیروهای نظامی ناتو استقبال می‌کنند. تقابل روسیه و غرب در اروپای شرقی در حال حاضر کاملاً پرتنش و مستعد بحران‌های بزرگ جلوه می‌کند. گویی تاریخ دوباره تکرار می‌شود و اوراسیا صحنه بازی خطرناک دیگری می‌گردد.

 

عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد واحد کرج

 

نظرات
آخرین اخبار