کد خبر: 1398
تاریخ انتشار: 14 اردیبهشت 1395 - 01:05
آرام حسن زاد
خاورمیانه به بستری بزرگ برای ایجاد بحران ها تبدیل شده است؛ در این میان اسرائیل به عنوان کشوری که داعیه دار دموکراسی در منطقه میباشد با یک سری از بحران های داخلی و خارجی روبرو شده که در نوشتار حاضر در 5 محور به آن ها پرداخته می شود.

فراتاب- سرویس بین الملل:خاورمیانه‌ی امروز دیگی از ترور، جنگ و هرج و مرج است. دولت ملت‌های ساخته شده بعد از جنگ‌های اول و دوم جهانی  در حال گسیخته‌گی هستند و برخی از آن‌ها مانند سوریه و عراق نیز موجودیت‌شان در حال اتمام است. در وسط این دیگ در حال جوشان اسرائیل- دموکراسی شکوفا که متحد ایالات متحده است و چون فانوسی روشن در دنیایی از تاریکی‌ها قرار دارد.  بانظر به این مقدمات برآنیم که آسیب‌پذیری‌های فزاینده‌ی اسرائیل را  در میان این سردرگمی بررسی نماییم.

اول از همه روابط اسرائیل با فلسطینی‌ها است: علی‌رغم همه‌ی آن‌چه که در خاورمیانه در حال روی دادن است،  مسئله‌ی اسرائیل و فلسطین به یک مسئله‌ی ناچیز و کم‌رنگی تبدیل شده است. فلسطین نیز تقسیم شده است.سیار شگفت‌انگیز است که هنوز داعش به‌طور مستقیم به اسرائیل حمله نکرده است. با این حال اسرائیل نگران عقب راندن داعش در سوریه و عراق است. رهبران داعش ممکن است تصمیم به حمله به اسرائیل از طریق پایگاه‌های خود در جنوب سوریه نما‌یند( پایگاه اصلی داعش در جنوب سوریه تنها 50 مایل از اسرائیل فاصله دارد).   جنبش ناسیونالیستی فتح که حاکم  بر تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه‌ی غربی است  از برقراری صلح ناتوان گشته  و همچنین از کمک به مردمش کاملا شکست خورده‌ و‌ هیچ چیز قابل توجهی در سه جنگ پیاپی که با اسرائیل داشت، انجام نداده است. حماس نیز به‌وسیله فتح در کرانه غربی متوقف شده و حمایت ناچیز‌ی را از دیگر قسمت‌های خاورمیانه دریافت می‌کند. علاوه بر این، محمود عباس 80 ساله شده است و هیچ جایگزین مناسبی برای رهبری فلسطینی ها وجود ندارد. نفوذ فتح و حماس به صورت قابل توجهی کاهش یافته است؛ زیرا که بسیاری از کشورهای عرب سنی اسرائیل را به‌عنوان متحد ناگفته‌ی خود علیه ایران که حامی اصلی بشار اسد‌ و حزب الله است، می‌دانند.  بر این اساس یک پارادایم نه جنگ و نه صلح مشخصه‌ی وضعیت اسرائیل و فلسطین است. شیوع منظم خشونت ( زخم های متعدد چندین سال) ‌بدون شک در اسرائیل ادامه خواهد داشت، اما این تهدیدات موجودت اسرائیل را  تهدید نمی‌کند. بسیاری از این خشونت‌ها به‌وسیله‌ی این ادعای فلسطینی‌ها  تحریک شد که « اسرائیل تمایل دارد که به عابدان یهودی اجازه دهد تا معبدی را در اورشلیم ایجاد کند». اما شواهد بسیاری وجود دارد نشان دهنده‌ی این است که حماس در حال باز‌سازی خود در مرز غزه است. در همین حال حزب الله بیش از 100000 موشک آماده برای جنگ بعدی با اسرائیل در اختیار دارد.

دوم: بسیار شگفت‌انگیز است که هنوز داعش به‌طور مستقیم به اسرائیل حمله نکرده است. با این حال اسرائیل نگران عقب راندن داعش در سوریه و عراق است. رهبران داعش ممکن است تصمیم به حمله به اسرائیل از طریق پایگاه‌های خود در جنوب سوریه نما‌یند( پایگاه اصلی داعش در جنوب سوریه تنها 50 مایل از اسرائیل فاصله دارد). داعش در مرز جنوبی اسرائیل در شبه جزیره ی سینا کاملا فعال است. در واقع منطقه‌ی سینا که تحت کنترل داعش است توسط این گروه به استان سینا نام‌گذاری شده است ، اگر چه نیروهای امنیتی مصر در این منطقه در حال حاضر در حال جنگ هستند، اما این منطقه هم‌چنان به‌عنوان تهدیدی بالقوه در مرز جنوبی اسرائیل است. در نهایت اینکه اسرائیل نگران تحریک جوانان فلسطینی توسط داعش علیه خود در  غزه است.

سوم: اسرائیل به طور مداوم با جنبش بی.دی.اس (انزوا، سرمایه‌زدایی و تحریم علیه اسرائیل) مواجه است (تلاش دولت‌های غربی به منظور بایکوت و تحریم و محروم کردن اسرائیل است). در پایان سال 2015 اتحادیه ی اروپایی قانونی را به تصویب رساند که به موجب آن «‌مشروباتی را که از اسرائیل وارد می‌شوند، برخی از آن‌ها که در بانک غرب تولید شده‌اند بایستی برچسپ «‌تولید شده از کرانه‌ی غربی» بر آن‌ها زده شوند. (بانک غرب اشاره به شهرک‌سازی‌های اسرائیلی دارد). این تلاش‌ها به منظور تحریم اسرائیل به خاطر سیاست‌هایش در کرانه غربی در اتحادیه‌ی  اروپایی در حال افزایش است. این قانون برچسب زدن نه تنها به مشروبات  بلکه به میوه‌های تازه، سبزیجات، عسل، روغن زیتون، تخم مرغ، مرغ، محصولات ارگانیک و لوازم آرایشی که توسط بازرگانان و کشاورزان در خارج از مرزهای اصلی اسرائیل گرفته می شود، داده شده است.  حدود 1000 شرکت فعال اسرائیلی در بیش از 12 منطقه ی صنعتی در بانک غرب فعالیت دارند و حدود 23000 هکتار مزارع یهودی در این قسمت وجود دارد. از دیگر اقدامات بی. دی. اس در قبال اسرائیل می‌توان به اقدام دانشجویان روابط بین‌الملل در بایکوت کردن  سفر به اسرائیل به منظور انجام برنامه مطالعاتی در 3 فوریه ی 2016 اشاره کرد.

چهارم: خاورمیانه‌ی امروزی  برای اسرائیل دنیای جدیدی از سردر‌گمی است. ‌محمود عباس 80 ساله شده است و هیچ جایگزین مناسبی برای رهبری فلسطینی ها وجود ندارد. نفوذ فتح و حماس به صورت قابل توجهی کاهش یافته است؛ زیرا که بسیاری از کشورهای عرب سنی اسرائیل را به‌عنوان متحد ناگفته‌ی خود علیه ایران که حامی اصلی بشار اسد‌ و حزب الله است، می‌دانند.  بر این اساس یک پارادایم نه جنگ و نه صلح مشخصه‌ی وضعیت اسرائیل و فلسطین است. یوسی کلاین هالوی، از موسسه هارتمن شالوم در اورشلیم، می‌نویسد که دهه ی 1990 برای اسرائیل  دورانی از شکوفایی بود؛  زیرا که ائتلافی به رهبری آمریکا تلاش‌های صدام حسین را به منظور ضمیمه‌کردن کویت به خاک خود، را با شکست روبه رو کرده بود؛ اتحاد جماهیر شوروی که پر جنب و جوش آرمان فلسطین و دیگر دشمنان عرب اسرائیل بوده فروپاشیده بود؛ دشمنان اسرائیل نیز آمادگی خود را به‌منظور مذاکره برای دست‌یابی به صلح نهایی  به اسرائیل اعلام نموده بودند. اما امروزه دولت فلسطین همچنان اسرائیل را تحقیر و آن را به عنوان یک ملت نمی‌شناسد.‌ رسانه‌های فلسطینی مداوم اقدام به ارسال پیام‌هایی چون «مردمان یهودی ریشه‌ای در این سرزمین ندارند و تمام تاریخ آن‌ها از اسرائیل انجیل تا هلوکاست به‌ تمامی دروغ است ، از این روست که سرخوردگی کاملی در اسرائیل نسبت به پروسه‌ی صلح وجود دارد. اگر چه به‌صورت مفهومی نیز مردم اسرائیل از یک راه حل دو دولت بودن نیز حمایت می‌کنند با این حال آن‌ها پی برده‌اند که دولتی فلسطینی یک تهدید جدی برای اسرائیل است، زیرا که تل آویو و فرودگاه بن گوریون در تیر رس موشک‌های فلسطینی قرار دارند. با این حال، تغییر روابط اسرائیل با دولت‌های ملی خاورمیانه که دشمنان تاریخی تاریخی هستند باعث تشدید سردرگمی اسرائیل شده است. تحت این شرایط:

1: عربستان سعودی یک گفت‌و‌گوی امنیتی را با اسرائیل شروع نموده و مقامات اسرائیلی نیز  با رسانه‌های عربستان سعودی به مصاحبه پرداختند.

2: اسرائیل و مصر به صورت معمول یک همکاری امنیتی را در شبه جزیره‌ی سینا و غزه‌، مناطقی که حماس حاکمیت می‌کند، دارند.

3:  ترکیه نیز در حال ایجاد روابط حسنه با اسرائیل به دلیل جنگ داخلی در سوریه و یونان است؛ یک بار به متحد پرشور فلسطین تبدیل می‌شود و بار دیگر  به یکی از متحدان برجسته ی اتحادیه اروپایی و اسرائیل.

پنجم: در درون خود سیستم سیاسی اسرائیل نیز سردرگمی وجود دارد؛ رهبران اصلی اسرائیل در اوایل قرن بیستم با افتخار خود را صهیونیست می‌خواندند. آن‌ها اقدام به شهرک‌سازی‌ها و به‌منظور این که یک نقطه واحد و مشترکی را بین تمام یهودیان جهان (که می‌خواستند جذب سرزمین اصلی‌شان شوند) ایجاد نمایند، تصمیم به احیای زبان عبری گرفتند. این بنیان‌گذاران عمدتا سکولار ( مانند بن گوریون) بودند و اسرائیل را به‌عنوان نوری در میان ملت‌ها می‌دیدند و مانند همه‌ی کشورهای دیگر عضوی از جامعه‌ی بین‌الملل قلمداد می‌کردند. اما صهیونست‌های جدید کاملا متفاوت هستند و آن‌ها از لحاظ مذهبی صهیونیست هستند. آن‌ها بر این باورند که در حال ایجاد یک اسرائیل مذهبی هستند و نه یک اروپایی یا یک جهان وطنی. استیون ارلانگر« رئیس دفتر نیویورک نایمز لندن» می‌نویسد: «‌صهیونیست‌های مذهبی مواضع فرماندهی را در ارتش دارند و و دارای حیاتی‌ترین جنبش‌های جوانان با داشتن تاثیرات عمده‌ای در سیاست  اسرائیل هستند». بنیامین نتانیاهو و جنبش سیاسی‌اش صهیونیست‌های سکولار هستند. این در حالی است که صهیونستی های مذهبی نیز در حال رشد و گسترش هستند. این به‌معنای آن است که کشمکش‌های سیاسی به‌منظور این‌که به اسرائیل از لحاظ داخلی به عنوان مردم یهودی هویت بخشد وجود دارد و نزاع برای ارائه‌ی تعریفی از آینده‌ی خودشان هم‌چنان ادامه خواهد داشت، آیا اسرائیل در چشم انداز رسمی خود و در حضوراش در  جامعه‌ی بین‌الملل عمدتا سکولار باقی می‌ماند؟ یا اینکه  طبق گفته‌های یهودیان دینی به طور فزاینده‌ای مذهبی و ارتدوکس باقی خواهند ماند؟ این اختلاف نظر در مورد آینده‌ی اسرائیل یک مسئله‌ی عمده در اسرائیل است  و عاملی در سردرگمی بیشتر اسرائیل در توصیف خود در خاورمیانه است.

 

نظرات
آخرین اخبار