کد خبر: 3413
تاریخ انتشار: 11 مرداد 1395 - 17:19
جلال شفیعی
مقاله پیش رو توسط «جلال شفیعی» پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه در خصوص بررسی روند و رفتار سیاسی جاری در ترکیه پس از کودتا و پیش بینی چشم انداز این جامعه بحران زده برای فراتاب به رشته تحریر در آمده است

 فراتاب گروه بین الملل: اردوغانيسم به معني تفكر سياسي و ديني رئيس جمهور تركيه است كه بدنبال احياي خلافت اسلامي و گسترش آن به فراسوي مرزهاي تركيه و حتي جهان اسلام است.

اردوغانيسم پساكودتا با دوره‌ي پيش از كودتاي 15 ژوئيه متفاوت است، چرا كه در روزگار پساكودتا، با شتاب بيشتري و با قدرت صد چندان بدنبال آن است كه تمامي زمينه‌ ها و عناصر و خاستگاه هاي تفكر جامعه ‌ي لائيك و مدرنيته ‌ي سياسي و ليبرال – دموكراسي را از بين برده و روح و جوهره و ذات دموكراسي را برچيند، اما طرفه آن كه، سه انديشه و قدرت به مراتب بزرگتر و قوي‌تري از اردوغانيسم، به طور دقيقتر از قرون وسطي تا به امروزه طي سه مرحله‌ي تاريخي پنجه در پنجه ‌ي مدرنيته‌ ي سياسي انداختند و هر سه قافيه را باختند، يكي كليسا طي قرون وسطي، دوم فاشيزم طي نيمه‌ي اول سده‌ي بيستم و سه ديگر، كمونيسم در واپسين سالهاي سده‌ي بيستم، كه هر سه وعده داده بودند كه مدرنيته را دفن كنند، و هر سه در قبال قدرت مدرنيته دوام نياورده و راه زوال پيمودند، و امروز، به نظر مي‌ رسد كه اردوغانيسم، درصدد و مدعي است كه حتماً انديشه‌ ي خلافت را جايگزين مدرنيته سازد و با اين ذهنيت است كه تركيه‌ ي پساكودتا را به مسلخ دموكراسي بدل كرده است. پس از شكست كودتا در بامداد 15 ژوئيه و بي‌ درنگ روندهايي و اقداماتي در همه ‌ي حوزه ‌ها و بخش‌ هاي مختلف جامعه ‌ي سياسي تركيه آغاز شده‌ اند كه وجه اشتراك همه‌ ي آنها، تعديل، تهديد و تحديد و امحاي روح و جوهر دموكراسي در اين كشور است كه مي‌توان آنها را اينگونه برشمرد:

 

1- فاشيستي شدن فضاي سياسي تركيه

فاشيزم كاملترين شكل مقاومت در مقابل تغييرات اجتماعي ا‌ست كه بسان يك روح و جوهره، خود را به تمامي حوزه‌ هاي جامعه و دولت تسري مي‌دهد. همه چيز را آنگونه اداره مي‌كند که تغييراتي را كه خواستار به چالش گرفتن ارزش‌هاي كهن ‌اند، در نطفه عقيم سازد، در واقع خاستگاه فاشيزم ارزش‌هاي محافظه‌كارانه است و واپس‌ گرايان انقلابي كه از قدرت و پشتيباني طبقات محافظه‌كار قديمي برخوردارند با هم بدنه ‌ي انساني فاشيزم‌ اند.

اردوغان به دلايل عديده ‌اي از جمله به دليل فقر دانستگي ‌هايش در تاريخ، ناخواسته با ادبيات مستبدان شهير دوران‌ ها و سده‌ هاي پيش از خود سخن مي‌گويد. به طور مثال جمله ‌ي مشهور لوئي شانزدهم «من دولت هستم» كه انقلاب كبير فرانسه در 1789 او را ساقط كرد در كلام اردوغان موج مي‌ زند

تا لحظه‌ ي تحرير اين نوشتار در نخستين ساعات بامداد چهارشنبه 20 ژوئيه، موج گسترده‌ اي از دستگيري ‌ها در حوزه‌ هاي مختلف در تركيه اتفاق افتاده و به شدت گوياي اثبات يك حقيقت تلخ براي آينده ‌ي سياسي تركيه است و آن هژموني، منش و اصول فاشيستي است چرا كه تعداد و حجم دستگيري‌ ها و اخراج ‌ها و بركناري و تصفيه ‌هاي اداري و سياسي چنان گسترده است كه يادآور ارعاب و فشارهاي اسپانياي فرانكو و شيلي پینوشه و نسل قديمي‌ تر و موج تقريباً اول فاشيزم، هيتلر و موسوليني است موج فزاينده ‌ي هزاران نفري بازداشتها و تعليق‌ها ابتدائاً دربرگيرنده نيروهاي نظامي ارتش و قضات دادگستري بود اما طي روزهاي بعدي اين دستگيري ‌ها و بركناري ‌ها شامل حال نيروهاي پليس نيز شده و در چهارمين روز بعد از كودتا 15 هزار نفر از نيروهاي آموزش و پرورش تعليق شده و به 1500 نفر از اساتيد دانشگاهها فرمان داده شده است كه استعفا دهند، اينكه فرجام و پايان اين دستگيري ‌ها و بركنار شدنها، در چه حجم و اندازه‌اي متوقف خواهد شد، بر كسي معلوم نيست، آنچه كه عيان و معلوم است شديداً ملتياريزه و امنيتي و فاشيستي شدن فضاي سياسي و اجتماعي تركيه‌ي بعد از كودتا است.

2-تضعيف بنيادين ساختارهاي دموكراسي

اساسي‌ترين بنيادهاي بقاي دموكراسي را در دو دسته ‌ي نهادها و اصول مي‌توان برشمرد، و آن اينكه چهار شاكله و نهاد انساني و سياسي نگهبانان بقاي دموكراسي‌ اند كه عبارتند از قوه قضائيه‌ي مستقل، احزاب سياسي مستقل و آزاد، مطبوعات مستقل و آزاد و طبقه‌ ي متوسط قوي با فرهنگ بالنده و ليبرال كه اين نهادهاي مدني و انساني هر كدام به نحوي از خودكامگي حاكميت و گرايش يافتن حكومت به سوي استبداد و خودكامگي ممانعت مي‌كنند و اما در كنار اين شاكله ‌ها، اگر چهار اصل اساسي از سوي جامعه‌ ي سياسي و كشور و دولت پذيرفته و محقق و اجرايي و عملياتي و نهادينه نشده باشند، آن شاكله ‌هاي نگهبان دموكراسي كاري از پيش نبرده و بزودي جامعه‌ ي سياسي و دولت از روح مساعد آزادي و دموكراسي تهي خواهند شد و فرجامي جز استبداد و خودكامگي پيش نمي‌آيد آن چهار اصل بنيادين زمينه‌ ساز براي تحقق روح آزادی و بقای آزادی عبارتند از:

  • اصل پذيرش و تقبل «هر ديگري» كه قواره‌ها و صورت‌هاي متعددي اين پذيرش ديگري را بازنمايي مي‌كنند. گاهي اوقات اين ديگري، ديگري جنسي ا‌ست، گاهي اوقات ديگري قومي ا‌ست، گاهي اوقات ديگري مذهبي‌ است و گاهي نيز ديگري سياسي متعارض با تفكر سياسي ماست. جان كلام آن كه از شناخته شده ‌ترين معيارهاي تحقق تقبل ديگري دو معيارند يكي پلوراليسم يعني تكثرگرايي و دو ديگر فدراليسم.
  • فردانيت و فرد گرایی، به معنی تقبل و پذیرش و گردن نهادن به خود مختاری فرد
  • سکولاریسم که به معنی پذیرش و باور و تقبل، عدم مداخله دین در حکومت و سیاست

 

4- تحقق حوزه‌ي عمومي public sphere که به معنی آن است که همه شهروندان خویشتن را ملزم به مداخله در اموراتی بدانند که با منافع و حقوق عمومی مردم آن جامعه گره خورده است كه اين الزام براي مداخله در امور عمومي، بسترهاي لازم براي مشاركت سياسي مهيا مي‌ سازد، اما در فضايي سياسي و در جامعه و كشوري مفروض، كه طرفداران يك گرايش و يك گفتمان سياسي مسلط و غالباً قاهر و مجهز به قدرت قهرآميز، عربده گويان و عربده‌ كشان، خيابان ‌ها و كوچه ‌ها و ميادين و تمامي فضاي اجتماعي را با كودتايي از نوع غيرمتعارف تصاحب مي‌كنند، آيا ديگر عرصه‌ اي براي مشاركت ديگر شهروندان و غالباً بخش ساكت و آرام جامعه كه مخالف گفتمان مسلط هستند باقي مي‌ماند؟

داود اوغلو تئوریسین حزب عدالت و توسعه در کتاب عمق استراتژيك يادآور مي‌شود كه ارزش‌هاي خلافت و عنصر خلافت يكي از اساسي ‌ترين شاكله ‌ها و شالوده ‌هاي سياست تركيه ‌ي جديد است امری که به نظر می رسد زمینه تحققش پس از کودتا در حال فراهم شدن است و اقدامات اردوغان را نیز می توان در این راستا مشاهده کرد.

آنچه که بعد از کودتا در ترکیه در حال وقوع است با هر معیار و مقیاسی که ارزیابی شود، در تعارض ساختاري و جوهری و ذاتی با شاكله ‌ها و اصول نگه‌ دارنده ‌ی دموکراسی است، با فوران احساسات مذهبی طرفداران  اردوغانيسم و اردوغان، جایی برای سکولاریسم، پلورالیسم، فردگرایی و تمایل مردم به مداخله در حوزه‌ی عمومی نمانده است و در اينجا مخاطب اين متن و بويژه طرفداران اردوغانيسم و اسلامگرايي در تركيه محق‌ اند كه با طرح يك پرسش اين نوشتار را به چالش گيرند و آن اينكه آيا دسته‌ هاي هزاران نفري كه به طرفداري از اردوغان و اردوغانيسم به خيابان‌ها آماده‌ اند مردم نيستند؟

در پاسخ بايد گفت همانگونه كه اينها مردم ‌اند، بخش ساكت جامعه كه مخالف اردوغانيسم هستند و از بيم سركوب به خلوت خويش خزيده‌ اند نيز مردم ‌اند، هزاران نفري هم كه يا به زندان افتاده و يا از كار بركنار شده‌ اند نيز مردم ‌اند و در اين فضاي آشوب و شور و احساسات انقلابي‌ گري و اسلام گرايي راديكال آن بخش ساكت جامعه هرگز جايي و فضايي براي دادخواهي‌ اش نخواهد يافت و عملاً نوع برخورد با مخالفان اردوغانيسم تمامي اصول و نهادهاي نگهدارنده‌ ي دموكراسي را به چالش گرفته و بنيان ‌هاي دموكراسي به تباهي كشيده خواهند شد.

علاوه بر اين، نكته قابل تأمل ديگر آن است كه اساساً اردوغانيسم و اسلامگرايي راديكال در تركيه به دنبال آن است كه سرچشمه ‌هاي بازتوليد فضاي جامعه‌ شناختي و روان‌ شناختي ليبرال – دموكراسي را منكوب و سركوب كرده و بخشكاند. كه دو حوزه‌ ي اساسي بازتوليد فضاي روانشناختي و جامعه ‌شناختي ليبرال دموكراسي عبارتند از فردانيت و خودمختاري فرد و دوم سكولاريسم. گفتارها و پيام ‌هاي سياسي اردوغان و اردوغانيست‌ ها و همچنين رفتار سياسي آنها هيچ ترديدي باقي نگذاشته است كه آنها به جد، به دنبال آن هستند كه خاستگاه ها و شاكله ‌ها و اصول جوهري زايش روح دموكراسي را در جامعه تركيه از نطفه عقيم سازند و اين حقيقت تلخ تداعي‌گر آن جمله‌ ي نغز منقول در فلسفه‌ي سياسي‌ است كه «به دشمنان آزادي، آزادي ندهيد.» چرا كه بوده ‌اند و هستند گرايش‌ هاي سياسي و افرادي و گروههايي كه از كانال دموكراتيك به قدرت مي‌ رسند و تمام ريشه ‌هاي همان دموكراسي را مي ‌خشكانند. عملکرد دولت اردوغان عملاً قوه قضائیه را از استقلال انداخته و عواطف مذهبی که دم به دم افراطی‌تر می‌شود جایی برای مانور، مطبوعات و روزنامه که بخواهد علیه دولت زبان به سخن بگشاید نمی‌گذارد و این همه امنیتی شدن و در حقیقت فاشیستی شدن فضای جامعه‌ ی سیاسی، تمامی روزنه‌هاي تنفس برای شاكله‌ ها و اصول بنیادین پرورش روح دموکراسی را خواهد بست.

3- دو قطبی شدن جامعه ‌ی سیاسی ترکیه‌ ی پساكودتا

 بنابر آنچه که شرح‌ اش تاکنون گذشت و با توجه به توالی و عقبه ‌ها و پیامدهای فاشیستی شدن جامعه‌ ی ترکیه بعد از کودتا، اتفاق دیگری که می ‌افتد دو قطبی شدن آن کشور است، بطوری که طرفداران دولت اردوغانيسم در یک قطب، و تمامی دیگران با هر مسلك سیاسی، مذهبی و فکری و قومی در قطب دوم خواهند بود. که اساساً قطبی شدن جامعه معنی دومی هم دارد و آن زوال و تباهی روز افزون زمینه‌ های آشتی ملی است، جامعه ‌ی قطبی شده، در مرحله‌ ی پیش از برخوردها و جنگ و بحران بسر می‌ برد، و قطبی شدن یک جامعه تقریباً روز به روز اصول و مظاهر و عوامل یکپارچگی ملی را بیش از پیش به تباهی می‌ کشاند چرا که غالباً یکی از این دو قطب تمامی امتیازات و فرصتها و ثروتها و قدرتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را قبضه کرده و قطب مخالف، در تنگنا تبعیض و نابرابری قرار می‌گیرد.

 

4-راديكاليزه شدن اعتراضات

در واكنش به استيلاي فضاي رعب و خفقان و فاشيستي شدن جامعه ‌ي سياسي، غالباً دو گزينه‌ي اساسي فراروي جامعه‌ ي سياسي قرار دارند، يكي تسليم و انزوا و انفعال مطلق جامعه‌ي مدني و گروههاي مخالف، و دوم زيرزميني شدن و راديكاليزه شدن شكل اعتراض كه در هر دو حالت جامعه‌ ي سياسي راديكال مي‌ شود، چه آنگاه كه جامعه از سر ترس و خفقان در اغماي سياسي به سر مي‌برد، آتش زير خاكستر خواهد شد و دير يا زود سرخوردگي‌ هاي فرو خورده، فوران خواهند كرد و توأمان هم جامعه ‌ي سياسي و هم دولت را به تباهي خواهند كشاند، و چه آنگاه كه جامعه سياسي شكل و سناريو و گزينه‌ي اعتراض و مقاومت را در قبال سركوب پيش گيرد، نيز فرجامي جز راديكاليزه شدن براي جامعه متصور نيست تحت تأثير گزينه‌ ي دوم، اعتراضات راديكاليزه و زيرزميني شده و مدتهاي مديد خشونت و قهر جامعه را در خود فرو مي ‌بلعد و چه بسا كه پتانسيل فوران قهر و خشونت و ويرانگري در گزينه‌ي اول يعني در حالت اغماي سياسي به مراتب بيشتر و خطرناك‌تر و راديكال‌تر است.

چنانچه اردوغان راه چاره ‌ای اساسی نيابد باز هم احتمال وقوع کودتا می‌ رود و تنها راه برای دفع خطر این ارتش تاسیس و ایجاد یک نیروی نظامی ایدئولوژیک است که به ارزش های دولت اسلامی وفادار بماند، گمان می‌ رود، که انحلال تدریجی ارتش فعلی و سر برآوردن و ایجاد يك نیروی نظامی جوان و تربیت شده براساس ارزشهای دولت اسلامگرای عدالت و توسعه در آینده در دستور کار اردوغان باشد

احتمال رادیکالیزه شدن بیشتر جنبش‌ های اعتراضی، از پیامدهای دیگر، استیلای فضاي رعب و امنیتی و فاشیستی شدن جامعه‌ی سیاسی ترکیه‌ ی پساكودتا، است. احتمال آن مي‌ رود که طیف های فکری و سیاسی مخالف سیاست های دولت اردوغان ناچار از آن شوند برای برون رفت از جو امنیتی و فاشیستی شده جامعه، به اقدامات خارج از قانون و حقوق متوسل شوند و موجی از خشونت های کور و عریان و افسار گسیخته کشور را فراگیرد، بویژه آنکه دولت عملاً با براه انداختن دستگیری‌ ها و برکناری ‌ها و اخراج گسترده ‌ی کارمندان دولت در نهادها و ادارات مختلف از قضات تا دانشگاهها و پلیس و مدارس، ناخواسته مشروعیت خود را تضعیف و کاهش داده و تعداد بیشتری از شهروندان به جرگه‌ ی مخالفان دولت بپیوندند و از آنجائی که تقریباً تمامی کانال ها و بسترهای اعتراض مدنی بروی مخالفین بسته شده‌اند، ناچاراً اعتراضها شکل غیر قانونی و نامدنی و خشونت گرا بخود می‌گیرند و دقیقاً به همان اندازه که دولت امنیتی شده است جنبش اعتراضي نیز رادیکال و افراطی و قهرآمیزتر می‌شود که صورتی از این قهر آمیز شدن آن است که اعتراضات شکل زیر‌زمینی بخود گرفته و بیش از پیش شاهد، عملیات تروریستی، بمب گذاری و حتی جنگهای خیابانی باشیم.

 

5- توهم زدگی بيشتر اردوغانیسم به مثابه الگوی برتر اسلام سیاسی معاصر

نشانه‌ های این توهم زدگی از بدو امر پیداست و بدیهی ‌ترین و ساده‌ترین و انکار ناپذیرترین نماد این توهم زدگی پیام تبریک یوسف قرضاوی از رهبران و اعضاي اتحادیه علمای جهان اسلام در قطر است که اظهار داشته است حمایت‌ های خداوند پشت سر دولت اردوغان است.

 

6- گرایش بیشتر به شرق گرائی در سیاست خارجی اردوغانیسم

با توجه به هنجارها و ارزشهای بنیادین غرب که در اصول ليبراليسم خلاصه شده و با توجه به رفتارهای دولت اردوغان طی ساعات و روزهای اولیه پس از کودتا، بر کسی پوشیده نیست که تقریباً تمامی اصول بنیادین هنجارها و ارزش های جهان آزاد و لیبرال - دموکراسی‌ ها، به چالش کشیده شده‌ اند از بدیهی ‌ترین این نمادها، زمزمه ‌های احیای قانون اعدام برای مجازات شدید و خشن مخالفین دولت در ترکیه است که توسط اردوغان و نخست وزیرش مطرح شده است و از طنز روزگار اينكه اردوغان به دلايل عديده ‌اي كه طرح آنها نوشتار مستقلي مي‌ طلبد و از جمله به دليل فقر دانستگي ‌هايش در تاريخ، ناخواسته با ادبيات مستبدان شهير دوران‌ ها و سده‌ هاي پيش از خود سخن مي‌گويد. به طور مثال جمله ‌ي مشهور لوئي شانزدهم «من دولت هستم»كه انقلاب كبير فرانسه در 1789 او را ساقط كرد در كلام اردوغان موج مي‌ زند و عجيب‌تر آنكه وي اين جمله را به شكلي تهوع‌ زا و چندش‌ آور تكرار مي‌كند و آن اينكه ورد زبانش شده كه اگر مردم از ما بخواهند حكم اعدام را جاري كنيم، نمي‌ توانيم به مردم نه بگوييم. غافل از آنكه بسياري از وجدان‌ هاي بيدار در سراسر جهان با وقوف به آموزه ‌هاي روانشناسي اندام و زبان اندام به سادگي متوجه‌ اند كه اردوغان به هنگام تلفظ واژه‌ي مردم دست ‌ها و صورتش فرياد مي‌ زنند كه در حقيقت مردم يعني خود من. و اما ذكر اين نكته نيز بسيار تأمل‌ برانگيز است كه انقلاب عليه لوئي شانزدهم در 14 ژوئيه زبانه كشيد و سر ديكتاتور خودكامه را بر باد داد و كودتاي تركيه نيز در 15 ژوئيه اتفاق افتاد. اينكه آيا در آينده تا چه حد تمامي بادها بر وفق مراد اردوغان بوزند، تاريخ قضاوت مي‌كند. اما در واکنش به اینگونه سیاست ها و سایر رفتارهای سختگیرانه ‌ی دولت اردوغان در سرکوب مخالفانش، دولتمردان و سیاستمداران اروپا و غرب از قبيل موگرینی نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده‌اند، احیای اصل و قانون اعدام در ترکیه به منزله ‌ی از دست رفتن آخرین شانس و فرصت ترکیه برای کسب عضویت در اتحادیه اروپاست و تالی حتمی این تنش گرایش بیشتر ترکیه به سوی شرق از قبیل روسیه خواهد بود و احتمال اینکه طی هفته‌ ها و ماه های آینده شاهد چرخش در سیاست خارجی ترکیه بسوی چین روسیه و حتی ایران باشیم بعيد نيست.

7-تبديل اردوغانيسم به خلافت در آينده ‌اي نسبتاً دورتر

احتمال دگردیسی بیشتر اردوغانیسم به سوی خلافت، امر دور از انتظاری نیست، چرا که هم تمایل شخصی اردوغان هم رضایت طرفدارانش و مهمتر از همه نیز، توجیهات دینی و مذهبی برای این امر وجود دارد، تا مقدمات احیای خلافت اسلامی در مقیاس یک کشور و سپس بسط و گسترش آن به فراسوی مرزهای اسلامی فراهم شود. بطور دقیق تر به نظر می ‌رسد با توجیهات مذهبی و فرهنگی و در راستای مقاصد دیرینه ‌ی تاریخی اسلامگرایان و با رضایت خاطر بسیاری از روحانیون و شخصیتهای مذهبی جهان اسلام در کشورهای شرق اسلامی- عربی بویژه جنبشهای سیاسی و معترض بی میل نباشند که اردوغان را به عنوان خلیفه ‌ی سرزمین های اسلامی اعلام کنند که معنی دیگرش رئیس جمهور مادام العمر ترکیه اسلامی است که صد البته پیش از آن اتفاق دیگری نیز باید رقم خورده باشد و آن تغییر بنیادین و اساسی قانون اساسی ترکیه است.

 احتمال آن مي‌ رود که طیف های فکری و سیاسی مخالف سیاست های دولت اردوغان ناچار از آن شوند برای برون رفت از جو امنیتی و فاشیستی شده جامعه، به اقدامات خارج از قانون و حقوق متوسل شوند و موجی از خشونت های کور و عریان و افسار گسیخته کشور را فراگیرد

8- پایان سکولاریسم و ریاستی شدن حکومت

پرواضح و مبرهن است كه از همان ابتداي ورود اسلام‌گرايان به عرصه‌ي سياست در تركيه احياي خلافت اسلامي بوده است و اين حقيقت در بسياري از گفتارها و نوشتارهاي رهبران سياسي و برنامه ‌هاي انتخاباتي آنها نيز عيان است، جدي‌ترين متن تأييد كننده ‌ي اين موضوع اثر مهم و شناخته شده‌ ي داوود اغلو نخست وزير پيشين و در حقيقت تئوريسين حزب عدالت و توسعه است. وي در کتاب عمق استراتژيك يادآور مي‌شود كه ارزش‌هاي خلافت و عنصر خلافت يكي از اساسي ‌ترين شاكله ‌ها و شالوده ‌هاي سياست تركيه ‌ي جديد است كه در اين راستا و بويژه بعد از تحولات برآمده از كودتا بر همگان مسجل و مسلم است كه خيز بعدي اردوغانيست‌ ها خاتمه دادن به سيستم سكولار و تغيير نظام پارلماني به رياستي است به گونه‌ اي كه اردوغان بتواند به آساني در قباي يك خليفه مقاصد خود را پيش برد.

 

9- ایجاد و تاسیس یک نیروی نظامی ایدئولوژیک جديد در تركيه

بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، به دلیل آنکه ساختار نیروهای نظامی و ارتش بگونه‌ ای بود که اساساً به رژیم شاهنشاهی و غرب وفادار بودند بقای انقلاب در مخاطره بود، چنانکه حوادث بعدی و کودتای نوژه این واقعیت را اثبات نمود بنابراین بفرمان امام خمینی بنیانگذار و رهبر انقلاب اسلامی یک نیروی نظامی که کاملاً وفادار به ارزشها و ایدئولوژی انقلاب اسلامی باشد، تحت عنوان سپاه پاسداران شکل گرفت که عمده‌ ترین و اساسی ترین نیروی نگهبان نظام جمهوري اسلامي بوده است.

اگرچه مقايسه‌ ي تطبيقي ساختارهاي سياسي، نظامي و مذهبي ايران و تركيه به دلايل عديده ‌اي قياس نابجا مي‌باشد و اين نوشتار هم اكيداً از چنين مقايسه‌اي تبري مي‌ جويد، اما با توجه به تعارض ساختاري ارتش تركيه با دولت اسلامگرا و اردوغانيسم، به نظر نمي ‌رسد هيچ گزينه‌اي حتي اخراج و دستگيري‌هاي بسيار گسترده هم در ارتش بتواند براي مدت مديدي خيال اسلامگرايان را از جانب ارتش راحت سازد، جز آنكه پيش‌بيني مي ‌شود كه اسلامگرايان و اردوغان بخواهند يك نيروي نظامي ايدئولوژيك براساس تعاليم اردوغانيسم تأسيس كنند.

دولت اسلامگرای عدالت و توسعه و کشور ترکیه طی دهه‌های گذشته تاکنون شاهد 5 کودتا از جانب ارتش بوده است که کودتای 15 ژوئیه پنجمین کودتا در این کشور است و بی تردید چنانچه دولت اسلامگرای اردوغان راه چاره ‌ای اساسی نيابد باز هم احتمال وقوع کودتا می‌ رود و تنها راه برای بی‌خاصیت ‌سازی و دفع خطر این ارتش تاسیس و ایجاد یک نیروی نظامی ایدئولوژیک است که به ارزش های دولت اسلامی وفادار بماند و بنابراین گمان می‌ رود، که انحلال تدریجی ارتش فعلی و سر برآوردن و ایجاد يك نیروی نظامی جوان و تربیت شده براساس ارزشهای دولت اسلامگرای عدالت و توسعه در آینده در دستور کار اردوغان باشد دقیقاً مشابه آنچه که در برخی دیگر از کشورها اتفاق افتاد و احتمال این امر در مورد ترکیه نیز بسیار زیاد است.

 

10 ايجاد فضاي بيم و رعب در ذهن دولتمردان اروپا براي تسهيل و تسريع عضويت تركيه در اروپا

اگرچه با استناد به رفتار سياسي و افكار اردوغان كه بيشتر در طبقه ‌بندي اقتدارگرايي قابل طبقه ‌بندي است، تا در سنخ دولتمردان برآمده از مدرنيته‌ ي سياسي و خرد سياسي كه غالباً اين سنخ دوم ذاتي و تالي و طفيلي سياست ليبرال - دموكراسي است، اما با دقت نظر در مفهوم انديشه‌ي «پايان تاريخ‌» و رسالت انسان مؤمن در ايجاد تمهيدات لازم براي احياي خلافت و از آنجا كه مشهود است فراسوي چشم‌ انداز سياسي اردوغانيسم و پشتوانه ‌هاي فكري ‌اش جز احياي خلافت نيست، اگر در گفتارها و رويدادهاي سياسي زندگي اردوغان تعمق و تأمل كنيم عيان است كه خاستگاه ‌ها و الگوهاي فكري و ديني ‌اش چه در ميان قدما و چه معاصرين، همگي در يك عنصر مشترك‌ اند و آن هم احياي خلافت‌ است به طور مثال اردوغان همواره از «سعيد نورسي» به عنوان يكي از الگوهاي فكري ‌اش ياد كرده است و از ميان متفكرين ديني معاصر نيز «يوسف قرضاوي» نزد وي جايگاه خاصي دارد و جالب آنكه حقيقت پيدا و پنهان و مكتوم در آثار اين هر دو متفكر همانا برساختن و ايجاد تمهيدات لازم براي احياي خلافت است.

اگرچه پيش بيني در عرصه‌ ي سياست نابجاست اما با الهام از رويكرد هابزيانيسم كه به دست آوردن و حفظ و ازدياد قدرت به هر قيمتي مهمترين محركه ‌ي عرصه سياست است، مي ‌توان در خصوص آينده‌ ي روند سياسي سياستمداران و ايدئولوژي ‌هاي مختلف گمانه ‌زني كرد كه با الهام از اين رويكرد پرواضح و مبرهن است همانگونه كه هانا آرنت نيز آورده است ايدئولوژي‌ ها و به ويژه ايدئولوژي ‌هاي اقتدارگرا اگر مجال و فرصت بيابند حتي بي‌ ميل نيستند كه بعد از تسخير جهان به دنبال كرات آسماني ديگر نيز بروند، بر همين منوال و بر همين سياق و با استناد به گفتارها و نوشتارها و انديشه ‌هاي سياسي اردوغانيسم مي‌توان گفت كه در چشم‌ انداز نهايي اين نحله ‌ي سياسي احياي خلافت اسلامي مهمترين و اساسي‌ترين بخش اين سياست است و نكته قابل تأمل ديگر آنكه اردوغانيسم و اردوغانيست‌ ها  از طريق سناريوي كسب عضويت اتحاديه اروپا به دنبال آنند كه اسب ترواي اسلام را تا قلب تمدن مغرب زمين و اروپاي ليبرال – دموكرات و غالباً مسيحي برانند و جاي دهند تا از اين طريق طي زماني نسبتاً طولاني تمامي اروپا را تسخير كنند و صد البته شايد رشد روزافزون گرايش به اسلام در بخش‌ هايي از اروپا اردوغانيست‌ ها را دچار اين توهم كرده است.

اردوغانيسم و اسلامگرايي راديكال در تركيه به دنبال آن است كه سرچشمه ‌هاي بازتوليد فضاي جامعه‌ شناختي و روانشناختي ليبرال – دموكراسي را منكوب و سركوب كرده و بخشكاند. كه دو حوزه‌ ي اساسي بازتوليد فضاي روانشناختي و جامعه ‌شناختي ليبرال دموكراسي عبارتند از فردانيت و خودمختاري فرد و دوم سكولاريسم

به باور اين نوشتار اردوغان طي سناريوي حساب شده و سنجيده‌ اي به دنبال فروريختن موانعي است كه فراروي عضويت تركيه در اتحاديه ‌ي اروپا وجود دارند و چندان گزافه نيست كه گفته شود همان گونه كه طي ماههاي آغازين 2016 اردوغان از موضوع مهاجران و پناهندگان استفاده ‌ي ابزاري كرده و درصدد برآمد كه امتيازاتي را از قبيل تقبل و پذيرش شهروندان تركيه بدون ويزا براي ورود به اتحاديه اروپا از اروپاييان گرفت، بر همين سياق در سايه‌ي مراحل مختلف سناريوهاي پساكودتا نيز بكوشد با شتاب بيشتري موافقت اتحاديه ‌ي اروپا را براي پذيرش عضويت تركيه بدست آورد مانند نزديك شدن بيش از حد به روسيه كه مي‌تواند موجي از بيم در بدنه‌ ي ناتو و همچنين اتحاديه‌ ي اروپا ايجاد كند. به عبارت دقيق ‌تر به باور اين نوشتار اردوغان سعي خواهد كرد، به صورتي فاحش به روسيه، چين و حتي ايران نزديك شود تا به نوعي بيم و نگراني فزاينده ‌اي در اروپا و غرب به‌ وجود آورد كه مآلاً اتحاديه اروپا ناچاراً مجبور شود براي بازگشت اردوغان به سوي غرب پذيرش بي قيد و شرط تركيه را در اتحاديه اروپا به وي جايزه دهد كه مآلاً هدف نهايي اردوغانيسم و اردوغانيست‌ ها و مريدان احياي خلافت، از ورود تركيه به اتحاديه اروپا معطوف به هدف به مراتب بزرگتر و اساسي‌ تري است و آن اينكه از بعد از ناكامي صلاح‌الدين ايوبي و امپراتوري عثماني كه هر دو به نام خلافت به دنبال فتح اروپا بودند مريدان انديشه خلافت به دنبال تحقق اين آرزوي ديرينه بوده ‌اند كه روزگاري اروپا به تسخير انديشه و سپاه خلافت درآيد. با اين تمهيدات پرواضح و مبرهن است كه اردوغان به دنبال تحقق اين آرزوي ديرينه است و از نگاه خود وي و مريدان انديشه‌ي خلافت پذيرفته شدن تركيه به عضويت اتحاديه‌ي اروپا به مثابه «اسب ترواي خلافت اسلامي» در اروپا خواهد بود و ناگفته نماند كه پيشتر و خيلي سالها قبل از امروز، مراد بزرگ اردوغان يعني «سعيد نورسي» گفته است كه «ان الاوروبا حامله بالاسلاميه فستلد يوماً ما »[1]كه اروپا آبستن يك تمدن اسلامي‌ است و بي‌ترديد چنين آموزه ‌هايي در توهم ‌زدگي اردوغانيسم و اردوغانيست‌ ها بي‌ تأثير نبوده است.

 

نتیجه گیری

اگرچه طی ساعات و روزهای پس از کودتای 15ژوئیه در ترکیه و از جانب گروه ها و افراد و سیاستمداران در منطقه و جهان اظهار شده است که کودتا بیشتر به یک سناریو نزدیک بود تا واقعيت اما همانگونه که در آغاز این نوشتار آمد واقعیت مهمتر چیز دیگری است نه کودتای 15 ژوئیه. موضوع مهمتر آن است که رویدادهای پس از کودتا و عملکرد دولت در ایجاد انسداد فضای سیاسی کشور و امنیتی کردن و ملیتاریزه کردن و ایجاد فضای ارعاب و گسترش و افزایش بگیر و ببندهای سیاسی تا عمق دانشگاهها و مدارس، گویایی این امر است که در واقع این دولت اردوغان بود که علیه جامعه مدنی و لیبرال کودتا کرد، کودتایی بمراتب خشتن تر و سرکوب گرانه ‌تر از کودتای 15 ژوئیه.

 

جلال شفیعی، پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه و مدرس دانشگاه

ایمیل ارتباطی با نویسنده: jalalshefiy2016@gmail.com

بازنشر این مقاله با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

[1]. سعيد نورسي، زندگي، مشرب و شرح حال بديع الزمان سعيد نورسي، مترجم داود وفايي، نشر احسان، تهران، 1394 ،ص 66.

نظرات
خانمرادی
| |
2016-08-01 17:54:45
بسیار عالی بود دستتون درد نکنه
فرهادفرهادی
| |
2016-08-01 18:35:13
تفسیر جامع و عالی وپر از نکته بود دستمریزاد جناب آقای شفیعی
مهران اسدی
| |
2016-08-02 12:05:52
یعنی واقعا اردوغان در قرن بیست و یکم میخواد خلیفه بشه؟ همه این اقداماتش برای افزایش قدرت ریاست جمهوری پس بهانه است؟
آخرین اخبار