فراتاب/ گروه اندیشهـ سمیرا محتشم*: قرن بیستم میلادی، قرنی مملو از انقلاب، جنگ، شورش، توتالیتاریسم، نهضت های آزادیخواهی، قرن دو جنگ جهانی، بمب و بازدارندگی اتمی و تسویه دگراندیشی با روشهای عقلانی بود. در این میان به قول نیچه چه خون ها که در پای مفاهیم مجردی چون آزادی ، حقوق و... ریخته شد که در بسیاری از موارد هم آنچه بعد از این همه به دست آمد جز افسوس نبود. قرن بیستم علاوه بر اسامی که بدان نامیده می شود، قرن جنبشها و نهضت های خشونت آمیز بود. یکی از مهم ترین نمودهای این جنبش های انقلابی و آمیخته با خشونت قرن بیستم، انقلاب اکتبر ١٩١٧ روسیه است که ماحصلش رسیدن از فئودالیته تزاری به توتالیتاریسم استالینی بود. در این میان جنبش های بسیاری به تاسی از منش خشونت آمیز مارکسیسم که راه سعادت بشر پرولتاریا را انقلاب داس و چکش و دیکتاتوری پرولتاریا می دانست، در سرتاسر جهان پا گرفتند، از روسیه تا امریکای جنوبی، چین و.... اما در این میان صدای دیگری از جنس عدم خشونت از شرق و از اندیشه ی مهاتما گاندی به گوش می رسید.
گاندی در مقام یکی از پایهگذاران معاصر اندیشهی عدم خشونت، از جمله متفکران اساسی مکانیسمهای دفاعی جامعهی مدنی در برابر خشونت دولت است. قبل از پرداختن به اندیشه ی سیاسی گاندی لازم است که دو نکته را همواره مد نظر قرار دهیم:
- تمام گفتار و اعمال گاندی ناشی از احساس و درکی بود که او از واقعیت داشت." (من) تابع حقيقت هستم و در واقع، حقيقت را بر آزادي ترجيح ميدهم"[1].
- او سرسپرده ی هیچ یک از مکاتب فکری شرق و غرب نبود. گاندي به مسيح (ع) و شيوة مبارزه آن حضرت، كه به نظر وي براساس اصل عدم خشونت بوده است، علاقه و ارادت بسيار نشان ميداد؛ چنانكه به قرآن نيز احترامي شايان مينهاد. او در افکار خود از منابع گوناگونی نظیر قدما و همچنین متون یونانی بهره می گرفت. اندیشه ی سیاسی گاندی با وجودی که از مکاتب و اندیشه های غربی و شرقی گوناگونی سیراب می شود، به هیچ یک از این سرچشمه ها تمایلی ندارد.
- يكي از اصول بسيار كهن كيش هندو (كه «مهاويرا» ــ مؤسس آيين جَين ــ و «بودا» نيز بر آن مُهر تأييد زدهاند) صدمه نزدن به موجودات زنده و پرهيز از آزار و كشتار آنهاست كه از آن با عنوان «آهَيْمسا» ياد ميشود.
آهیمسا (فلسفه عدم خشونت): گاندی قول ماکیاولی را باور نداشت که هدف وسیله را توجیه می کند. او با پیوند زدن شفقت مسیحی _ ارتدوکسی که از لئو تولستوی رمان نویس بزرگ روس_از جمله بزرگان معتقد به تفکر عدم خشونت_ آموخته بود، میراثی به جا گذاشت که از موهبت های قرن بیستم به شمار می آید. از نظر او باید از اعمال خشونت، پرهیز کرد. از نظر گاندی تنها پدید آورنده ی خشونت، خشونت است و تنها روش خلاصی از خشونت، عدم ارتکاب آن است. "شرّ جز با خشونت پايدار نميماند ... اگر نميخواهیم شر قوّت بگيرد بايد از هرگونه خشونت بپرهيزيم"[2].
از نظر گاندی تنها پدید آورنده خشونت، خشونت است و تنها روش خلاصی از خشونت، عدم ارتکاب آن است. "شرّ جز با خشونت پايدار نميماند، اگر نمي خواهیم شر قوّت بگيرد بايد از هر گونه خشونت بپرهيزيم"
گاندی بر آن تأکید داشت که خشونت در هیچ جا و تحت هیچ شرایطی نباید اعمال شود. این روشی بود که گاندی خود در برابر دشمنانش به کار میبرد و در نهایت توانست دست استعمارگران و زورگویان را از اموال و امکانات عمومی هم میهنانش کوتاه کند. "تنها نگرفتن جان يك موجود ديگر كافي نيست، بلكه نبايد حتي كساني را هم كه ظالم ميپندارند، مجروح ساخت و هرگز نبايد برايشان خشم گرفت؛ بايد ايشان را دوست داشت. بايد با استبداد مخالفت كرد، ولي نبايد به مستبد آزار رسانيد. بايد او را با محبت مغلوب ساخت و از فرمان او تا دم مرگ سرپيچي كرد"[3].
البته آنچه گاندی بر آن تأکید میکرد این بود که اندیشه ی خشونت پرهیزی صرفاً عملی منفی نیست بلکه عملی مثبت است، و به توده ها امکان می دهد تجربه ی جمعی را بیازمایند و به قدرت خود، آگاهی بیشتری پیدا کنند. ملایمت و عدم خشونت در شکل مثبت خود از دیدگاه گاندی عبارت است از محبت به معنای وسیع و نیکی عظیم. از این زاویه، پیروان طریقه ملایمت و عدم خشونت نه تنها باید دشمن را دوست بدارند بلکه باید رفتار شان در قبال خطاهای دشمن که با آن ها بیگانه است درست مانند رفتاری باشد که با پدر و یا فرزند خطاکار خود دارند. انسان نمیتواند دشمن خود را فریب بدهد و یا از او بترسد و یا او را بترساند.
"همانطور كه نميخواهم از خطاهاييكه همواره خود را مسئول آنها ميدانم رنج ببرم، در برابر ديگران نيز ميكوشم بدون آسيب رساندن به كسي كه بد ميكند، بدي را هر جا كه باشد تعقيب كنم"[4].
طریقه ملایمت و عدم خشونت را، مبارزه علیه کلیه ی بدی ها می شمارد و آن را از حس انتقام و کشتار قویتر و فعالتر می داند. به عقیده ی او نباید در برابر شمشیر متجاوز شمشیر بلندتری برداشت بلکه به جای مقاومت جسمی باید مقاومت روحی از خود نشان داد. مقاومت روحی موجب میشود که متجاوز به تشویش افتاده و تسلیم بشود.
بنابراین گاندی با تأکید بر وجه مثبت اندیشه عدم خشونت، تحمیل رنج به خویشتن را به جای تحمیل آن بر دیگری توصیه می کند (شاید به همین دلیل ياسپرس دربارة مبارزات استقلالطلبانة گاندي معتقد بود كه «عدم خشونت گاندي فيالواقع خشونت را حذف نميكند و فقط جهت آن را تغيير ميدهد»[5]؛ چرا که از نظر او حتي رياضت دادن به خود و رنجرساني به خويش هم نوعي خشونت است.) و انواعی از راههای غیرخشونتآمیز را برای مبارزه با دشمن به کار میگیرد. اندیشه عدم خشونت، اندیشهای است از سرِقدرت و پیرو این اندیشه در حالی از آن تبعیت میکند که در موضع قدرت قرار دارد. او رنج و سختی را بر خود روا میدارد و از راههای غیرخشونتآمیز استفاده میکند تا دشمن متجاوز را به زانو درآورد و او را به خطاهای خویش آگاه و معترف سازد.
گاندی با تأکید بر وجه مثبت اندیشه عدم خشونت، تحمیل رنج به خویشتن را به جای تحمیل آن بر دیگری توصیه می کند. ياسپرس دربارة مبارزات استقلال طلبانة گاندي معتقد بود كه «عدم خشونت گاندي في الواقع خشونت را حذف نمي كند و فقط جهت آن را تغيير مي دهد.
عدم خشونت و ملایمت مورد نظر گاندی به صورت دینامیکی به معنای رنج بردن که هدف آن تسلیم ذلیلانه به اراده افراد شرورباشد، نیست. منظور از عدم خشونت مقاومت ارادی کامل انسان در برابر اراده متجاوز است. گاندی اعلام می کرد که یقیناّ اگر قرار باشد اجباراّ بین خشونت و ترس یکی را انتخاب کند، خشونت را انتخاب خواهد کرد، زیرا از نظر او بهتر است هندوستان جهت دفاع از شرافت خود به اسلحه دست ببرد تا اینکه مانند پرستوها تماشاچی باقی مانده و به ننگ تماشاچی بودن تن در دهد. از این منظر گاندی خشن بودن را به میزان غیرقابل قیاسی بهتر از خشن بودن در عمل می داند. ملایمت و عدم خشونتی که گاندی از آن صحبت می کند با ترس یکجا نمیگنجد. به نظر او مردی که سرتا پا مسلح است ترسو و بزدل است. مسلح شدن یعنی ترس و ضعف.
از طرف دیگر توجه به این نکته ضروری است که از دیدگاه گاندی خشونت پرهیزی (آهیمسا) در قالب اصل کلی تر مبارزه به خاطر حقیقت (ساتیاگراها) قرار میگیرد که در آن «ساتیا» به معنی حقیقت و «گراها» به معنای پافشاری بر آن است. در این مورد گاندی تأکید میکند که خشونت پرهیزی باید به عنوان تنها راه رسیدن به حقیقت در نظر گرفته شود و در نتیجه بر یکی از دیگر اندیشه های مهم خود یعنی تناسب هدف و وسیله انگشت میگذارد. به عبارت دیگر روش های خشونت آمیز تناسبی با حقیقت ندارند. ملایمت و حقیقت در آهیمسا با هم مربوط و توأم اند و فرق بین این دو از جمله محالات است. هر دوی اینها مانند دو روی یک سکه یا یک قطعه صیقلی شده معدنی هستند، میتوان گفت ملایمت وسیله و حق هدف است.
روشهای خشونت پرهیز گاندی در آفریقای جنوبی مانند دعوت مردم به اعتراض و اعتصاب و راهپیمایی های طولانی تجاربی برای او ایجاد کرد تا راه خود را در هند ادامه دهد[6]. گاندی خود به زندان می رفت و از مردم می خواست تا با اعتراضات خود زمینه به زندان رفتن خویش را آماده کنند. او به پیروانش یاد داده بود تا درهنگام دستگیری با لبهای خندان و با اراده خویش گام به زندان بگذارند تا زندان های حکومت از انبوه جمعیت پر شوند و حاکمان ناگزیر از آزاد کردن مردم باشند. او از دوستدارانش می خواست تا در هنگام حمله ماموران بر روی زمین بنشینند و تنها از خود محافظت کنند بدون اینکه کوچکترین خشونتی به خرج دهند. دعوت او از مردم برای تحریم کالاهای خارجی و تکیه بر چرخ های نخ ریسی از جمله اقدامات مهم او در مبارزه با استعمار انگلستان بود. گاندی در این راه به اقدامات جالب توجه فراوانی دست زد که از جمله آنها می توان به بازپس گرداندن مدالی که نایب السلطنه به او اعطاء کرده بود یا حضور با همان لباس های اندک و ساده اش در کاخ پادشاه انگلستان اشاره کرد. گاندی بارها در روستاها به فعالیت پرداخت و آموزش مردمان و فرزندانشان برای او بسیار مهم بود. اعتصاب غذا و روزه گرفتن از روشهای معمول گاندی در مبارزه بود، او می گفت باید به خود رنج داد اما بر دشمن خشونتی روا نداشت.
از دیدگاه گاندی خشونت پرهیزی (آهیمسا) در قالب اصل کلی تر مبارزه برای حقیقت قرار می گیرد. اندیشه عدم خشونت در دیدگاه گاندی به غیر از مبارزات غیرخشونت آمیز با بیگانگان و کسب استقلال هند شامل یک برنامه دراز مدت توسعه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بود و در شکلی جامع تر، این اندیشه راه و روشی برای زندگی و و رسیدن به حقیقت بود.
باید توجه داشت که اندیشه عدم خشونت در دیدگاه گاندی به غیر از مبارزات غیرخشونت آمیز برای مبارزه با بیگانگان و کسب استقلال هند شامل یک برنامه ی دراز مدت توسعه ی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز می شود و در شکلی جامع تر، این اندیشه راه و روشی برای زندگی و همچنان که قبلاّ هم گفته شد وسیله ای برای رسیدن به حقیقت است. روش جديد عدم همكاري مبارزۀ بدون خشونت گاندي ناگهان ذهنها را روشن ساخت. روشي بود كه از دل سنتهاي هند جوانه زد؛ براي ملتي بيسلاح كاملاً اجراشدني بود و درك و بصيرت گاندي از فرهنگ سياسي انگليس موجب طرح اين شيوه گشت[7]. اگر چه از نظر گاندی هدف کوتاه مدتی چون کسب استقلال هند، از مسیری غیرخشن به دست می آمد، اما هدف بلند مدت او ایجاد یک جامعه ی غیرخشن و حقیقت آمیز بود . گاندی عمیقاً از بروز خشونت در میان هندوها و مسلمانان یا دیدگاه تبعیض آمیز آنها در مورد نجسها (اچهوت) نگران بود و برای ریشه کنی این مسائل بسیار تلاش می کرد.
توسعه ی انديشه ی عدم خشونت (آهيمسا) دستاورد گرانبهایی است كه جهان آن را به گاندي مديون است. عدم خشونت شايد مهمترين رکن انديشه گاندي باشد كه در تركيب با انديشه هاي حقيقت، استقلال، آزادي، برابري و… ساختمان انديشه گاندي را شكل مي دهد. آنچه گاندي مي فهميد و بيان مي كرد اين بود كه خشونت رابطه اي با آدمي ندارد و انسان كامل، انساني است كه خشونت را به نحو کامل از خود دور نگاه دارد. انديشه ی گاندي در آنجا كه كاربرد خشونت را حتی در برابري كساني كه بر ما خشونت روا ميدارند مجاز نميداند معني و مفهوم پيدا ميكند و از انديشه طرفداران عدم خشونت ظاهري، متمايز مي شود.
اصل آهيمسا يا نظرية عدم خشونت، به عنوان اساسيترين ركن انديشه و عمل گاندي که با طرح جدی و عملی این اصل، تأثيرات مثبتي بر فكر و رفتار هموطنان خويش نهاد، توجه بسياري از انديشمندان انساندوست جهان را ــ بهويژه در اروپاي جنگزده و خشونتگزيدة نيمة اول قرن بيستم ــ به مثابة يك مصلح بزرگ بشري به سوي او سوق داد. رادها كريشنان، انديشمند معاصر هند، گاندي را «نماد جاويدان عشق و تفاهم» در دنيايي ميشناسد كه «از شدت نفرت به توحش رسيده و از شدت سوءتفاهم از هم گسيخته است»[8] و توينبي، مورخ و تحليلگر مشهور غربي، معتقد است كه «گاندي راهي يافت تا دگرگوني عظيم سياسي، انتقال قدرت در سطح وسيع، بدون خونريزي و خصومت صورت بگيرد» و با اين كار «نمونهاي پيش نهاد تا مابقي دنيا از آن سرمشق پيروي كنند. او در قلمرو سياست به بشريت درسي اخلاقي آموخت و اين درس در آستانة عصر اتم بود»؛ عصر پيشرفت انباشتهشدة انسان در تكنولوژي و علم، و بهرهبرداري فوري از آن براي ساختن سلاحهاي كشنده و ويرانگر اتمي[9].
* دانشجوی دکترای اندیشه سیاسی
----------------------------------------------
پی نوشت:
- رومن رولان، مهاتما گاندي، ترجمة محمد قاضي،تهران،روزبهان، 1366، ص56.
- 2. K. Gandhi; Tous les homes sont frères, ideés Gallimard (Paris 1969). P. 233
- رومن رولان، مهاتما گاندي، ترجمة محمد قاضي، تهران، روزبهان، 1366، صص 88 ــ 87.
- 4. K. Gandhi; Tous les homes sont frères, ideés Gallimard (Paris 1969). P. 142
- ياسپرس، مقالهاي كه به مناسبت صدمين سالگرد تولد گاندي نوشته و در كتاب:Mahatma Gandhi, 100 years, Gandhi Peace Foundation, New Dehli, 1968
- رومن رولان، مهاتما گاندي، همان، ص 29 و نيز: ويل دورانت، اختناق هندوستان، ترجمة رحيم نامور، تهران، نشر گام، 1366، ص 104.
- مقالة «گاندي جي: سنت و تغيير» مندرج در كتاب:Gandhi, edited by S. C. Biswas, Indian Institue of Advanced Study, 1990
- مقالة رادها كريشنان در كتاب: Mahatma Gandhi, 100 years, Gandhi Peace Foundation, New Dehli, 1968
- نقل از مقالة آرنولد جوزف توينبي، در همان كتاب.
با عرض ادب و سلام.
با تشکر از درج این نوشته ی خوب،
خواهشمندم آدرس سایت و کانال تلگرامی ی این کمترین را به هر صورت ممکن حتما به نویسنده ی محترم برسانید.
این کمترین، مترجم بعضی از کارهای مهاتما گاندی هستم . همه ی این کارها و کارهایی دیگر که در همین امتدادند، در سایت "عدم خشونت" قابل دانلود هستند.
با احترام و سپاس از شما و نویسنده ی محترم.
کمترین، کشانی
www.ghkeshani.com
www.couchsurfing.com/keshani
www.telegram.me/gahferestghkeshani