فراتاب_ گروه فرهنگی: همین ابتدای این نوشتار با صدای بلند میگویم: آقای یونسی ما همه وامدار شماییم. کتاب و کتابخوانی در ایران وامدار شماست، اصلاً کتابخانة ایران وامدار شماست. گذری بر زندگی پرماجرا، پرفرازونشیب و جذاب ابراهیم یونسی این راستی را برایمان آشکار میکند که ابراهیم یونسی باشخصیت پویا، اندیشمند و چند سویهاش از یکسو و زباندانی و زمان فهمیاش از سوی دیگر کتابخانة بزرگ ایران را وامدار خودش کرده است. تألیف و ترجمه بیش از هشتاد جلد کتاب ناب و ارزشمند کار هرکسی نیست و کاری نیست که از سر ذوق و تفنن انجام شده باشد.
دو خصیصه زباندانی و زمانفهمی یونسی در جایجای ترجمهها و آثار تألیفیاش دیده میشود. زباندانی یونسی هم در زبان مبدأ و هم در زبان مقصد آنچنان بود که ترجمههایش بوی ترجمه نمیدادند. زبان روان و شیوا با لحنها و سبکهایی درخور و بیتناسب متن شاخصه ترجمههای اوست. ابراهیم یونسی زمانفهم است؛ یعنی درک و فهم درستی از زمان و زمانه خویش دارد و ضرورتهای تاریخی و اجتماعی دوران خودش را بهخوبی میشناسد. تألیف «هنر داستاننویسی» آنهم در زندان، پاسخ به یکی از آن ضرورتهایی است که یونسی پیش از هر کس دیگری درکش کرده بود. وی درجایی گفته است: در زندان جمعی بسیار فرهیخته، باسواد و هوشمند داشتیم.... کتابخوانده میشد و بحث درباره آن – بخصوص در زمینهٔ ادبیات، بهویژه ادبیات داستانی و رمان به بنبست میکشید... داستان کوتاه چیست؟ رمان چیست؟ قصه چیست؟... پاسخ مشخص و مقنعی برای این پرسشها نبود. مرجعی هم برای مراجعه نبود.
آموختن هنر داستان نویسی و چهارچوب آن در ایامی که دربند بود آن هم از طریق مکاتبهای، و تألیف «هنر داستاننویسی»در زندان پاسخی بود به ضرورتی تاریخی و نیاز جامعه داستاننویسی ایران. هنر داستاننویسی برای چندین دهه تنها مرجع مطمئن و تنها کتاب بالینی برای داستاننویسی ایران بود.
ضرورت درک اهمیت ژانر تأثیرگذار رمان را در همان ایام زندان درک میکند و " آرزوهای بزرگ" چارلز دیکنز و " اسپارتاکوس" هوار فاست را ترجمه میکند انگار آرزوی آزادی و رهایی از میلههای زندان را در ترجمه این رمانها یافته باشد.
آشنا کردن خوانندة ایرانی با رمان، که پدیدهای غربی است، مدیون و وامدار یونسی است. از راه ترجمههای یونسی بود که با آثار درجه یک نویسندگانی همچون؛ تامس هاردی، تام جونز، داستایوفسکی، ماکسیم گورکی، لارنس استرن و... آشنا شدیم. یونسی پنجه در پنجة رمانهایی انداخت که تا پیش از او کسی تاب هماوردی و ترجمة آنها را نداشت. از آن جمله میتوان به: "تریسترام شندی" اثر لارنس استرن اشاره کرد. تریسترام شندی رمانی است با روایتی تودرتو و زبانی پیچیده که ابراهیم یونسی بهخوبی از عهدة ترجمه اثر برآمده است.
یونسی با فهم درستش از جامعه و زمانة خود، در حوزه تاریخ و سیاست دست به ترجمة کتابهایی زد تا خوانندة ایرانی از اوضاع و احوال سایر ملل غافل نباشد. "آمریکا و جنبشهای ملی"، "آمریکای دیگر"، "سیاهان آمریکا"، "جنگ کبیر میهنی"، "خاطرات تروتسکی"، "خاطرات خروشچف" از آن دستهاند.
ابراهیم یونسی با ترجمة متونی در حوزة نقد و تاریخ ادبیات جهان پژوهشگران و علاقهمندان به این حوزه را هم وامدار خودکرده است. انگار یونسی با برنامهای سیستماتیک خودش را ملزم و مکلف به آشنا کردن خوانندة ایرانی با تاریخ ادبیات جهان و نقد ادبی میدانست. حاصل این تلاش ترجمههای هدفمند اوست. "تاریخ ادبیات روسیه"، "تاریخ ادبیات آفریقا"، "تاریخ ادبیات یونان"و جنبههای رمان"، "هنر نمایشنامهنویسی"، "سیری در نقد ادبی روس" و... از آثاری هستند که چندین نسل چراغ راه منتقدین و نویسندگان ایران بودند.
کوردولوژی و مطالعات کردستان از دیگر حوزههایی است که از دیر بار موردعلاقه مستشرقین و غربیها بوده است. درک ضرورت تاریخی ترجمة کتابهایی با موضوعیت کردها و کردستان که خاستگاه ابراهیم یونسی است، یونسی را به سمت ترجمة کتابهایی میبرد که از آن جمله میشود به "قیام شیخ سعید پیران" نوشتة اولسن رابرت، "گشتی در کردستان ترکیه"به قلم شرین لیزر، "کردها و کردستان" نوشته درک کنیان، "جامعهشناسی مردم کرد" نوشتة مارتین وان بروئن سن، "جنبش ملی کرد" به قلم کریس کوچرا اشاره کرد. یونسی در ترجمة این کتابها تنها به روایت صرف و بازگرداندن نظر نویسندگانش اکتفا نکرده است، بلکه با درک ماهیت مطالعات شرق شناسانه و پسا استعماری در مقدمههای مفصلی که بر این کتابها نوشته، گه گاه نقدهایی به نگاه برتری جویانه انسان غربی در روایتهایشان از مشرق زمین و تاریخ آن وارد کرده است. در مقدمهای که بر کتاب "گشتی در کردستان" نوشتة شری لیزر نوشته است میگوید: کردها هنوز نتوانستهاند دروغهای سیاحان سدة نوزدهم را از ذهن مردم اروپا و دیگر جاها پاک کنند. قصة راهزنیهای انجام نشده و نامردی های پنداری و... بهرحال کردها با دشواری عجیبی دست به گریبانند.
در برخی موارد هم مقدمهای که ابراهیم یونسی بر این کتابها مینویسد در واقع کار نویسنده را تمام و کامل میکند. نگاه منتقدانه و آسیب شناسانة یونسی در خوانش عوامل درونی و بیرونی تأثیرگذار در تاریخ کردها قابل تأمل و تعمق است. یونسی در این مقدمه ها هم عوامل درونی را به چالش می کشد و هم عوامل بیرونی را.
هرچند کار خلاقانه و داستاننویسی ابراهیم یونسی همواره زیر سایة ترجمه های بینظیرش کمتر به چشم منتقدین آمد، اما باید گفت که ابراهیم یونسی رماننویس منحصربهفردی بود. فضا و زبان رمانهای یونسی شبیه هیچ نویسندة دیگری نیست. در رمانهای یونسی همواره پاسخی به ندای تعهد تاریخی و اجتماعیاش دیده میشود. تعهد به زادگاه و سرزمین مادری و بازنمایاندن مصائب و گرفتاریهای آن به زبان داستان از مشخصههای اصلی رمانهای یونسی است. "دعا برای آرمن"، "دادا شیرین"، "زمستان بی بهار"، "گورستان غریبان" و... آئینة تمام نمای روابط اجتماعی، رویدادها و پیشینة نقطهای از جهان است که خاستگاه و زادگاه یونسی است.
یونسی از آنجا که زبان مادریش کُردی بود، در رمانهایش از امکانات وسیع زبان کردی نیز بهرهها برده است و بر مخزن بزرگ واژگان فارسی واژه و عبارت و اصطلاح افزوده است. از سویی دیگر زبان داستاننویسی یونسی زبانی ویژه است که هویتی مستقل به آنها بخشیده است. شخصیتهای داستانی یونسی از سر تعمد و ضرورت به فارسی لهجهداری سخن میگویند، اصلاً فارسی لهجهدار یونسی (به قول دکتر رهبر محمود زاده) در رمانهایش ابزاری است برای بیان آنچه تنها با زبان داستان میشود گفت.
یونسی تا واپسین سالهای عمرش هم چنان نوشت و ترجمه کرد و رسالت اجتماعی و فهم ضرورتهای زمانه همواره همراهش بود. هرچند آلزایمر دکتر یونسی را دچار نیسان کرد، اما تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران هرگز او را فراموش نخواهد کرد.
دکتر امید ورزنده، دکترای زبان و ادبیات انگلیسی، رئیس مرکز تحقیقات کردستان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است