فراتاب: چرخ زندگی راژان و ریباز اگرچه به سختی میچرخد اما میتوان از مرگ زندگی مشترک آنها جلوگیری کرد ولی دخالتهای بیجای اطرافیان دمار از روزگارشان در آورده است در نتیجه تصمیمشان برای جایی زندگی مشترک جدی است. یکبار زندگیشان به جدایی کشید. انگار همه دستبهدست هم داده بودند تا این زندگی تمام شود. روزی که ازدواج کردند، فکرش را هم نمیکردند با ورود خانوادههایشان به حریم زندگیشان چراها و بایدهایشان از دستشان در برود. راژان و ریباز هر یک به نحوی خودش را مقصر میدانند. شروع زندگیشان در وضعیت اسفبار اقتصادی، تورم، بیکاری و عدماطمینان به آینده صورت گرفت.
آنها میتوانستند گامهایی نسبتا متوسط بردارند، راژان تا دیروز مادرش و زنهای دیگر را ناجی و راهنما میدانست دیگر خسته شده بود. راهش را گم کرده بود و دنبال نشانی از زندگیاش میگشت. ریباز هم در تأیید صحبتهای همسرش همین را میگفت: سرکوفتهای پدرش بابت وضع مالی، کنایههای خانوادهی همسر و جانبداری مادرش فاصلهاش را حتی با خود او زیاد کرده بود. اما دیدار آخرشان در اتاق مشاور، ورق زندگیشان را برگرداند و تصمیمی برای دوباره شروع کردن، تکیه به خودشان و کنترل انتظاراتشان و مشخص کردن حریمشان گرفتند. هر چند راژان از ارث پدر محروم شد اما او از ادامه این زندگی پر خشونت و با مشکلات شدید مالی خسته شده بود و خودش مسیر زندگی مد نظرش را انتخاب کرد و وعدههای ریباز و تلاشش برای شروع دوباره پذیرفت.
هنوز به دادگاه نرسیدهای با صفی طولانی از زنان و مردان گلهمند روبرو میشوی. بیشترشان فقظ چند ماهی از ازدواجشان گذشته است. میگویند با هم سازش ندارند. یکی ساکت گوشهای تکیه داده است و یکی دیگر خشمگین تند تند حرف میزند. به سختی وارد دادگاه خواهی شد. پروندهها تکراریاند همه مقصرند و همه بیگناه. این را خودشان میگویند بیگناه بودنشان و ظلم دیگری را . اما وقتی داستانشان را که میشنوی متوجه میشوی همه چیز فرق دارد. در بسیاری از این پروندهها دعوا، دعوای آنها نیست بلکه پای خانوادهها و دیگری و دیگران به مسئله باز میشود.
استقلال اساس ازدواج
اساس ازدواج ها تعهد و استقلال است. جوانان با امید به آینده و تمایل به ساخت زندگی که تامالاختیار خودشان باشند شریکی برای زندگی بر میگزینند. آنها ابتدا هر یک با قبول اختلافات عقیدتی، فرهنگی و خانوادهای که در آن تربیت شدهاند دیگری را پذیرفته است. موفقیت یا عدمموفقیت این ازدواج وابسته به رفتار زوجین با یکدیگر و نگه داشتن اسرار، تحمل سختیها به خصوص در اویل زندگی خصوصیشان است.
زمانی که زوجین بدون آمادگی ازدواج میکنند و یا قبل از ازدواجشان از هرگونه مشاورهای برای بررسی آمادگی خود برای ازدواج پرهیز میکنند، مسلما دچار مشکلاتی چون سوءمدیریت رابطه و خانواده را خواهند شد. البته این نکته که در زندگی زناشویی خصوصا اوایل کمککردن و کمک خواستن لازم است. این امر طبیعی است که در سالهای اولیه ازدواج اختلاف نظرها، سختیها و مشکلات به وفور قابل لمستر هستند. این گفته به این معنا نیست که بعدها مشکلات و سختیها پایان میپذیرد.
مدیریت رابطهی زو جین و محدودیت ارتباطشان با خانوادهها
ارتباط و رفتار زوجین با یکدیگر خصوصا در جمع و نزد خانواده خود از نکات کلیدی مدیریت است. نکتهی دیگر محدودیتها در ارتباط با خانوادهها و دیگران است و نه اینکه ارتباطشان را با خانوادهها و دیگران قطع کنند بلکه مرزبندی میان ارتباطها، حتی رفت و آمدها باشد. زوجین اغلب در ابتدای زندگی خود که هنوز به طور کامل با رفتار یکدیگر، چگونگی کنار آمدن و حل مشکلات آشنا نیستند و آگاهانه یا ناآگاهانه برای حل مسائل و مشکلات به خانوده یا دوستان نزدیک را میزنند . این امر اولین عامل و زنگ خطری برای ورود دیگران خصوصا خانوادهها به زندگی خصوصی زوجین است. وقتی زوجین خانوادهها را به طور کامل از مشکلات خود خبردار میکنند. یا اجازهی هرگونه تصمیمی را برای زندگی و همسرشان به خانوادهی خود میدهند جدال و مشکلات بین زوجین اوج میگیرد. روابط با خانوادهها باید حسابشده و بر طبق یک برنامه باشد.
دخالت و پادرمیانی دلسوزی نیست
دخالت والدین در زندگی زوجین به نام دلسوزی و بزرگی یکی از عمدهترین مشکلات نابسمانی و از هم گسیختگی کانون خانواده به عنوان اصلیترین نهاد اجتماعی است. زوجین باید این قانون را دریابند که انسان ذاتا ناخواسته نسبت به امور و مسائل نظر میدهند. بر همین اساس باید در دادن اطلاعات مهم خصوصی زندگی خود آگاهانه و منطقی باشند.
اینکه خانوادهها با عدماطمینان یا دلسوزی، حس تملک فرزندی سعی بر تحمیل یا کمک اجباری بخواهند سهمی در سرنوشت فرزندانشان داشته باشند، نه تنها تاثیرگذار نبوده، بلکه میتواند در تسلط زوجین بر زندگی و حریمشان مضر باشند و از مسیر زندگی دورشان میکنند. چه بسا هستند والدینی که احساس میکنند در دوران کودکی از طرف والدین خودشان به اندازه کافی حمایت و توجه دریافت نکردهاند، همین امر سبب میشود، خودشان در تربیت و هدایت فرزندانشان به آنها حمایت و توجه افراطی نشان میدهند که مسبب اصلی دعوا و درگیریهای زیادی در زندگی زناشویی زوجین میباشد. مسائل و مشکلات از حریم دو نفره به خانوادهها ارتباط پیدا میکند اولین جرقهی کشمکشها و ضعف ارتباطی بین زوجین زده خواهد شد. همین امر در دهههای اخیر باعث افزایش 60% طلاقها شده است.
علل دخالتها و پیشگیری
بعضا والدین با نگرانی به زندگی فرزندشان نگاه میکنند و تصور اینکه فرزندشان استحقاق بیشتری برای انتخاب داراست. مسائل اقتصادی، عدممرزبندی ارتباطات خانوادگی از سوی زوجین و عدم مدیریت کلامی راه را برای خانوادهها باز میکند.
از آنجا که اغلب والدین فکر میکنند که اشتباه از سمت جوانان است و به استقلال و کنترل زندگی باور تمام ندارند، باید زوجین خود عقبگردی بر سلسله مراتب رفتاری کلامی و مدیریت زندگی خود داشته باشند. اجازه ندهند فشار والدین آنها را تحتالشعاع قرار دهد تا آنها را بر رابطه خود ترجیح دهند. قبل از مشورت با والدین خود با شریک زندگی خود مشورت کنند. عللالخصوص اشتراکگذاری اطلاعات زندگی مشترک با والدین خود بپرهیزند، چرا که در میان گذاشتن جزئیات کمتر با والدین خود، آنها را کمتر درگیر میکند. در پایان اولویت قرار دادن شریک زندگی و درک احساسات، در همراه بودن در مقابل والدین به منظور تعیین حد و مرز و محافظت از رابطه، به احتمال زیاد رابطه صمیمی موفقتری را ایجاد خواهد کرد.
گزارش تحلیلی از هِژان حسیننژاد
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است