به گزارش فراتاب، این کودک که تبارش به عارف و دانشمند مشهور کُرد «ملا جامی چوری» بر می گردد توسط پدرش « سیدحسن شیخ الاسلامی مکری»، «محمدامین» نام گرفت.
«محمد امین» به مانند هر کودکی در آن روزگار خواندن و نوشتن را با کتب مقدماتی فارسی و عربی یاد گرفت و چهار سال در خانقاه و مدرسه جد مادریش «شیخ یوسف برهان» به عنوان طلبه علوم دینی تحصیلات خود را ادامه داد و در آنجا با ماموستا هژار دیگر شاعر نامدار کُرد آشنا شد.
او تحت تأثیر معلم مدرسه ای در "کلیجه" به نام «ملا احمد فوزی» به کردی و فولکلور آن علاقه مند شد و در عالم شاعری تخلص «هیمن» را برگزید.
هیمن شاعری بود که در سیاست نیز دستی داشت اما از هر دو آنها خیری ندید. خودش می گوید: تنها منفعت و خیری که شاعری برای من داشته است این بوده که نام طویل و درازم را از محمدامین شیخالاسلامی مُکری برایم خلاصه و کوتاه کرده است و همه با «هیمن» من را می شناسند.
علی رغم این سخنان «هیمن» ، امروز همه او را با شعرهایش می شناسند و این شعرهاست که او را جاودانه کرده است چرا که «هیمن» به زبان مردم شعر سروده است و نه به مانند شاعران کلاسیک کُرد کلمات پرطمطراق عربی را در شعرش گنجانده و نه چون بعضی شاعران نوپرداز واژگان اصیل کُردی را که به گوش کمتر کسی رسیده در شعرش آورده است.
«هیمن» در دنیای شعر و ادب آثار متعددی چون تاریک و روون(دیوان شعر)، ناله ی جودایی(شعر)، پاشه روک(مجموعه مقالات و اشعار)، بازنویسی تحفه مظفریه از رسم الخط لاتینی به کردی،قه لای دمدم، شازاده وگه دا و هه ورای خالی را خلق کرد اما «ناله ی جدایی» جاودانه ترین اثرش است که راوی اندیشه ها و دغدغه های او است.
در« ناله ی جدایی» شاعر در شعری بلند با همین نام در حالی که ساقی زیبا رویی را مخاطب قرار می دهد از عشق به وطن، عشق زمینی، مردانگی و انسان دوستی می گوید و در این شعر «هیمن» چهره شاعری انسان گرایانه می یابد.
هیمن در این شعر تمایل به قدرت و ثروت را نکوهش می کند، شیونش را شیونی انسانی توصیف می کند، حس عشق به وطن و سرزمین اش را در امتداد انسان دوستی اش قرار می دهد، با نگاهی تردیدآمیز به آگاهی و وجدان بیدار نگاه می کند چرا که معتقد است هر چه می کشد از هوشیاری است.
وی در حالی که از دوری از وطن گلایه می کند، عشق به وطن را هم تراز با یار نازنینش قرار می دهد و در ادامه این شعر زیبایی های وطنش را مدح می کند.
این شاعر نامدار کُرد، در قسمتی دیگر از شعر جاودانه اش، ناله های خود را دلیل ضعف و زبونی اش نمی داند و می گوید این ناله ها از تلاشش برای وصل یار سرچشمه می گیرد.
هیمن در بیتهای پایانی شعرش به آینده امیدوارانه نگاه می کند و با زبان شعر تابلویی را در برابر دیدگان مخاطبان خود به تصویر می کشد که در آن به وطنش برگشته و دوباره دست در دست معشوق از طبیعتهای کردستان لذت می برد و هوای کردستان را استشمام می کند.
این شاعر نامدار کرد اثر جاودانه اش را با پرداختن به «فنا» به پایان می رساند، فنایی که اگر با وصال یار به پایان نرسد در آروزی خوشی برای هم زبانانش به انتها می رسد.
خالق «ناله جدایی» پس از 65 سال زندگی پر مشقت، در بیست و هشتمین روز فرودین ماه سال 1365 بر اثر سکته قلبی زندگی را بدرود گفت.
فردای آن روز «هیمن» برای همیشه در مقبره الشعراء شهر مهاباد آرام گرفت، سالها بعد خانه اش به موزه مفاخر فرهنگی هنری این شهر تبدیل شد و ناله هایش از جدایی برای همیشه جادوانه ماند.
منبع:آژانس خبري تحليلي زريان