کد خبر: 9099
تاریخ انتشار: 16 دی 1397 - 12:01
امیرحسین عسکری
از الگوی صلح سازی هیبریدی یا ترکیبی که میان برینانیا و ایرلند شمالی به کار گرفته شد و به توافق «جمعه خوب» منجر شد با عنوان کارآمدترین الگوی صلح سازی در جهان یاد می شود. نوشتار حاضر به بررسی این الگوی صلح سازی می پردازد

 

فراتاب - گروه بین الملل: با گسترش واحدهای سیاسی و افزایش منازعات داخلی و خارجی مسئله مدیریت منازعات و صلح سازی به جزء جدایی نا پذیر مطالعات سیاسی بدل گشته است. در این میان نقش نهادهای فراملی و بین المللی از اهمیت زیادی برخوردار است. علاوه بر این، روش و نحوه طرح، اجرا و پردازش اقدامات مرتبط با مدیریت منازعات و صلح سازی نیز دارای جایگاه برجسته ای است. برخی اعتقاد دارند در فرآیند صلح سازی می توان از طریق نهادهای ملی و حکومتی مانند نخبگان سیاسی، دستگاههای تصمیم گیری و ... اقدام کرد. از سوی دیگر، برخی دیگر بر اصل جامعه محور و محلی بودن اقدامات تأکید دارند. این دو دسته هر کدام به نحوی دچار تقلیل گرایی شده و از نقش بعد دیگر غافل شده اند. نوع دیگری از مدیریت منازعه و صلح سازی نیز وجود دارد که صلح ترکیبی یا هیبریدی نامیده می شود. پس از شکست صلح دستوری یا صلح لیبرال در افغانستان، این مدل صلح سازی جای خود را به الگوی ترکیبی و یا هیبریدی داد. این الگو به صورتی کاملا هدفدار و منسجم در ایرلند شمالی پیاده شد و از توافق جمعه خوب یا توافق بلفاست به این سو که این الگوی مدیریت منازعه و صلح سازی به اجرا گذاشته شد، ایرلند شمالی به عنوان بهترین نمونه مدیریت منازعه و صلحسازی در جهان شناخته شد.هدف این نوشتار واکاوی الگوی صلح ترکیبی به کار گرفته در ایرلند شمالی است.

 

  • صلح اروپایی و ایرلند شمالی

پس از پایان جنگ جهانی دوم و روند استقلال خواهی ملل مستعمره و در دوران پسا استعماری شاهد گسترش واحدهای سیاسی به نام دولت ملی بوده ایم. ظهور این بازیگران جدید در نظام بین الملل موجب رشد تعارضات و مناقشات چه در سطوح داخلی این جوامع و چه در سطح بین المللی شده است. در بعد داخلی این جوامع با گذار از دوران استعماری به پسا استعماری دچار برخی چالش ها و مشکلات در زمینه ملت سازی و ایجاد صلح پایدار شدند و در زمینه بین المللی نیز با ترسیم خطوط غیر منطبق با قومیت و نژاد به میزان زیادی تنش ها افزایش یافت و یا پتانسیل بروز مناقشه به وجود آمد.

از دیگر تجلیات دوران پسا استعماری و نظم نوین بین المللی ظهور تعداد بیشتر بازیگران بین المللی (اعم از دول، سازمان های بین المللی و ...) است. این بازیگران تلاش نموده اند نقش خود را در معادلات بین المللی به نحو موثری ایفا نمایند و مدیریت مناقشات و جنگ ها در کنار برنامه های صلح سازی یکی از این زمینه های ایفای نقش در سطح بین المللی است. در این نوشتار به صورت خلاصه به بررسی سیاست های مدیریت تعارض (conflict management) و صلح سازی (peace-building) اتحادیه اروپا در ایرلند شمالی پرداخته خواهد شد. این نوشتار برگرفته از رساله دکترای "درک بهتر مدیریت جنگ و صلح اروپایی در ایرلند شمالی" با راهنمایی پرفسور اولیور ریچموند در دانشگاه منچستر است.

 

  • ایرلند شمالی؛ ساختار سیاسی و شکاف های اجتماعی

ایرلند شمالی یکی از چهار کشور تشکیل دهنده پادشاهی متحده بریتانیا (United Kingdom) در کنار اسکاتلند، ولز و انگلستان است. پایتخت این کشور بلفاست و دارای خودمختاری داخلی است. این کشور دارای مجلس قانونگذاری به نام مجلس ایرلند شمالی (Northern Ireland Assembly) است. پس از توافق جمعه خوب (Good Friday Agreement (GFA)/ Belfast Agreement) در سال 1998 سطح تعارضات در این کشور به میزان زیادی کاهش یافته است و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی به میزان زیادی موجب ایجاد این احساس شده است که ایرلند شمالی بهترین نمونه سیاست های موفقیت آمیز مدیریت مناقشه و سیاست های صلح سازی در جهان است. این نوشتار در پاسخ به دو سوال چگونگی فرآیند مدیریت مناقشه و صلح سازی و همچنین آینده صلح اروپایی در ایرلند شمالی روند استدلال خود را به پیش می برد. به عبارت دیگر مسئله اصلی این نوشتار این است که چگونه سیاست های مدیریت مناقشه و صلح سازی در ایرلند شمالی موجب تجلی موفق ترین الگوی صلحسازی در ایرلند شمالی شده است؟ و آیا این صلح را می توان به عنوان صلحی پایدار در نظر گرفت یا خیر؟

 

  • مناقشات ایرلند شمالی؛ ریشه های اجتماعی و سیاسی

ریشه مناقشات و تعارض در ایرلند شمالی به شکاف سیاسی ایدئولوژیک، نژادی مذهبی و هویتی و فقر سیستمیک (systemic Poverty)  بر می گردد. این موضوعات به وسیله اختلافات عمیق میان ملی گرایان کاتولیک و اجتماعات اتحادگرای پروتستان تقویت شده بودند. نقطه اوج (Apex) این تعارضات را در سالهای 1960 تا 1998 می توان مشاهده کرد. در این دوران که به سالهای آشوب (Troubles era) معروف است دوران تلختری از بروز مناقشات را در ایرلند شمالی شاهد هستیم. در این دوران آسیب های شدیدی متوجه حوزه های اقتصادی و اجتماعی شد که به نوبه خود منجر به ادامه حاشیه نشینی گروههای محروم اجتماعی شد. استعمار تاریخی بریتانیا از یکسو و اجحاف و ستم ملی گرایان کاتولیک موجب بروز این مناقشات شده بود.

 

  • توافق جمعه خوب؛ روزنه امید (A turning point) برای ایرلند شمالی

توافق 1998 بلفاست که به توافق جمعه خوب نیز مشهور است نقطه عطفی برای مدیریت جنگ و مناقشه در ایرلند شمالی محسوب می شود. ویژگی دوران پس از این توافق در ایرلند شمالی کاهش سطح منازعات و رشد فزاینده اقتصادی به همراه بهبود شرایط اجتماعی شده بوده است. این توافق دوران جدیدی را برای ایرلند شمالی و پادشاهی بریتانیا رقم زد و به عنوان نقطه عطفی در مدیریت تعارضات و برنامه های صلحسازی شناخته می شود. این توافق بین پادشاهی بریتانیا و حاکمان ایرلندی و احزاب سیاسی در ایرلند شمالی در راستای تعیین تکلیف ایرلند شمالی امضاء شد.

  • نقش اتحادیه اروپا به مثابه یک کنشگر بین المللی در مدیریت تعارض در ایرلند شمالی؛ صلح لیبرال (Liberal peace) یا ترکیبی (Hybridity peace)

اتحادیه اروپا به عنوان یک کنشگر فراملی و بین المللی به دنبال افزایش وزن خود در معادلات قدرت در جهان است. این مسئله در اروپای قاره و جزیره از اهمیت زیادی برای این اتحادیه برخوردار است. مقامات اتحادیه اروپا معتقدند اگر آنها نتوانند در فرآیندهای اروپایی اثرگذار باشند در سطح جهانی چالش های بیشتری خواهند داشت. بر این اساس مسئله مدیریت تعارض در ایرلند شمالی و برنامه های صلح سازی در این کشور از اهمیت زیادی برای اتحادیه اروپایی برخوردار بود.

مسئله دیگر برای اتحادیه اروپا مدل مدیریت تعارض و برنامه های صلح سازی در ایرلند شمالی بود. پس از جنگ دوم جهانی  و فروپاشی اردوگاه سوسیالیزم (اتحاد جماهیر شوروی) الگوی قالب مدیریت تعارض در اروپا بر اساس صلح لیبرال یا صلح دستوری بوده است. بر این اساس کنشگران بین المللی معتقد بودند در فرآیند انتقال جوامع از مرحله تنش و تعارض به صلح و آشتی، نخبگان ملی، نهادهای حاکمیتی و تقویت متغیرهای ملی از اهمیت زیادی برخوردار هستند. فرآیند صلح سازی و مدیریت تعارض در این مدل صلح از بالا به پایین (Up-Down) نامیده می شود. این مدل هر چند در کشورهای پساکمونیستی اروپای شرقی توانست موفق عمل کند اما در دیگر نقاط جهان از جمله افغانستان با شکست مواجهه شد. دلیل موفقیت این مدل در کشورهای پساکمونیستی شرق اروپا بیشتر به شباهت های فرهنگی و اجتماعی این جوامع (نه به صورت مطلق) با جوامع اروپای غربی است. بنابراین، اصلاحات بالا به پایین که همان مدل صلح دستوری یا لیبرال است در این کشورها توانست پاسخگوی نیاز برای رفع منازعه باشد. اما در سایر نقاط جهان به ویژه در افغانستان به دلیل تفاوت های عمیق فرهنگی و اجتماعی نتوانست الگوی موفقی را ارائه نماید.

مقامات اروپایی پس از شکست صلح لیبرال در افغانستان و سایر نقاط جهان با استفاده از تئوری صلح ترکیبی (Hybridity peace) در صدد حل منازعات در جهان برآمدند. بر اساس این دیدگاه، برنامه های صلح سازی و مدیریت تعارض در جوامع دستخوش مناقشه روی یک لوح سفید و خالی (blank Page) نقش نمی بندند. پرفسور "راجر مک گینتی" (Roger Mac Ginty) معتقد است مسئله مناقشه در جوامع درگیر منازعه صرفا مشکله جنگ یا تعارض نیست بلکه محصول یک "انباشت تاریخی" با "تبادلات فرهنگی" و "اجتماعی و سیاسی" است. بر این اساس در حالیکه همزمان صلح دستوری و صلح از بالا به پایین اعمال می شود نقش بدنه جامعه از جمله گروههای محلی، رهبران محلی، گروههای اجتماعی و اقتصادی در فرآیند صلح برجسته می شود. در این تئوری در حالیکه فرآیند اصلاحات از بالا به پایین در جریان است، مدل از پایین به بالا (Bottom-Up) که همان تقویت گروههای اجتماعی، محلی و ... است نیز ادامه می یابد تا این دو فرآیند در یک نقطه تعادل به یکدیگر برسند. این نقطه تعادل مرحله آغازین صلح نامیده میشود.

اتحادیه اروپایی با در نظر گرفتن این تئوری مدل مدیریت تعارض در ایرلند شمالی را در راستای تحقق صلح پایدار (Sustainable Peace) آغاز کرد. پروفسور "راجر مک گینتی" معتقد است آشتی ملی گروههای اجتماعی منفرد شده در جوامع درگیر مناقشه از اهمیت حیاتی در هر فرآیند صلح برخوردار است. لذا یک دیالوگ سراسری در ایرلند شمالی توسط سازمانهای اجتماعی داوطلب در دستور کار قرار گرفت. اتحادیه اروپایی در این فراگرد چهار برنامه صلحسازی را به اجرا گذاشته است. برنامه اول صلح (Peace I) در سالهای 1995 تا 1999 با محوریت تسهیل توسعه اقتصادی از طریق برنامه صلح دوم (peace II) که از سال 2000 تا 2006 به اجرا گذاشته شد. برنامه صلح دوم بر اساس ارتقای صلح سازی، آشتی ملی و تقویت فرآیند صلح بنا شده بود. در برنامه صلح سوم (pace III) که به مدت شش سال از سال 2007 تا 2013 به موقع اجرا گذارده شد فرآیندهای قبلی ادامه پیدا کردند. برنامه چهارم نیز در حال اجراست که با برگزیت همراه شده است.

مجموعه اقدامات اتحادیه اروپا در ایرلند شمالی توانست به موفقیت های چشمگیری برسد و علاوه بر کاهش سطح تعارضات به میزان زیاد، رشد اقتصادی و بهبود رفاه اجتماعی نیز محقق شود. بنابراین، اتحادیه اروپایی علاقه زیادی به معرفی ایرلند شمالی به عنوان موفقترین الگوی صلح سازی در جهان توسط یک کنشگر بین المللی دارد. هر چند این ادعا از صحت کافی برخوردار است و ایرلند شمالی را نظریه صلح ترکیبی موفق ترین الگوی صلحسازی محسوب می شود اما سوال دیگر این نوشتار این است که آیا این صلح می تواند در آینده نیز ادامه داشته باشد؟

 

  • صلح اروپایی در ایرلند شمالی؛ چشم اندازی برای آینده

به نظر می رسد فرآیند صلح سازی با دو چالش احتمالی در اینده مواجهه خواهد شد. مورد نخست باقی ماندن زمینه های انشقاق اجتماعی است که با سطح پایین حمایت سیاسی از گروههایی که در حال ارتقای ملی گرایی ایرلندی هستند همراه شده است. مسئله دوم به برگزیت و تعیین مرزهای ایرلند شمالی باز می گردد. به نظر می رسد صلح ترکیبی همچنان بتواند با اخذ سایر متغیرهای تاثیر گذار در فرآیند مدیریت منازعه و برنامه های صلح سازی به صورت موفقیت آمیز به اجرا گذارده شود.

 

 

 

 

امیرحسین عسکری، پژوهشگر مطالعات جنگ و صلح

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار