فراتاب - گروه بین الملل: از زمان خروج آمریکا از برجام که دراردیبهشت ماه سال جاری به وقوع پیوست و ترامپ یک جانبه از گروه 1+5 خارج و بازگشت دوباره تحریم های را کلید زده است؛ 7 ماه می گذرد. اروپاییان که از پیمان خارج نشده و بارها از این عهد نامه بین المللی برحسب ظاهر دفاع کرده و خود را ملزم به حمایت از ایران در برابر زیاده خواهی آمریکا دانسته اند تنها اقدام سیاسی کرده و چند بیانیه صادر نموده اند و با توجه به وعده های داده شده تا کنون گام های عملی برنداشته اند! اگرچه ظاهرا اروپاییان، آمریکا را در خروج از برجام همراهی نکردند و ایران توانست هوشمندانه میان آمریکا و اروپا شکاف ایجاد نماید؛ اما این برای ایران که ازخروج آمریکا متضرر و متحمل هزینه های سنگین در این مسیر شده کافی نبوده است و عملا تا به امروز بنا بر شهادت دستگاه دیپلماسی کشور؛ اروپاییان شعار داده و فرصت را به نفع آمریکا رقم زده اند.
دراین خصوص نکات گفتنی فراوانی وجود دارد که به پاره ای از آن ها در ذیل اشاراتی خواهیم داشت:
1- امروز دیگر برکسی پوشیده نیست که آمریکاییان قابل اعتماد نیستند؛ و نمی توان به لبخند آنان دل خوش بود و پای میز مذاکره با آنان نشست. تاوانی که در برجام براین ملت تحمیل گشت، امروز مؤید این مطلب است که اعتماد به آمریکا اشتباهی فاحش و غیر استراتژیک بوده است وثمره آن به تعیبر سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران که در سومین سمینار همکاریهای هستهای ایران و اتحادیه اروپا در آن شرکت داشت، اظهار داشت:« اعمال مجدد تحریمهای آمریکا، بهرهمندی ایران از مزایای برجام را به صفر نزدیک کرده است!» اکنون به اروپا هم نباید اعتماد کرد چرا که تا به امروز اروپا به دنبال تأمین منافع ایران نبوده و فرصت کشی را در دستور کارخود دارد و این فرصت کشی در حقیقت زیانش متوجه ایران است و ایران را از رسیدن به برنامه های مد نظرش باز می دارد. جای بسی تأسف است که سخنگوی وزارت امورخارجه به جای اعتراض و گلایه به فرصتسوزی اروپا، به توجیه رفتار توهینآمیزآن ها در کلیگویی، مشخص نکردن زمان برای اجرای تعهدات و سر دواندن ایران پرداخته و طی گفتوگویی اعلام میدارد: «در حال حاضر و با توجه به مجموعه شرایط ترجیح میدهم تصور کنم که این طولانی شدن تا حدی میتواند قابل قبول باشد. با توجه به پیچیدگی این ساز و کارها و قلدرمابی آمریکا میتوان نتیجه گرفت که تأخیر در اجرا موضوع غریبی نیست.» این مواضع متخذه که نشانه ضعف دستگاه دیپلماسی کشوراست ، چگونه با مواضع انقلابی رهبرمعظم قابل توجیه است. مواضع باید عاقلانه، بنابر مصالح و منافع ملی، هوشیارانه و با شجاعت اتخاذ و بیان شود.
2- امیدوار باید بود تا دستگاه دیپلماسی در یابدکه؛ نه تنها سه کشور اروپایی در زمین آمریکا بازی می کنند بلکه هیچ اهتمامی و جدیتی برای تأمین منافع ایران در راستای توافق صورت گرفته در برجام ازخود نداشته و ندارند . سخنان «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا این ادعا را تأئید می کند. اظهارات «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا در گفتوگو با بیبیسی هم نشان میدهد، سه کشور اروپایی حامی برجام یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه در بازگشت رسمی تحریمهایی که قرار بود با مذاکرات هستهای لغو شوند (و هرگز لغو نشدند) نه تنها هیچ اختلاف نظری ندارند بلکه برای آن حتی، متاسف هم نیستند. او دراین مصاحبه گفته است:
«ائتلاف بزرگی داریم که به ما در تحریمها کمک میکنند. کشورهای اروپایی و برخی از کشورهای خاورمیانه از تحریمها حمایت میکنند. حتی ۳ کشور اروپایی هم با اینکه در برجام ماندند، از تحریمها حمایت میکنند.»
3- خوش خیالی و خوش باوری است که بپذیریم اروپا به تعهدات برجامی خود عمل خواهد کرد و می تواند پاسخگو تعهدات آمریکا نیز دراین زمینه نسبت به تأمین حقوق برجامی تعهد شده به ایران باشد. دراین 7ماه گذشته اروپائیان چه اقدامات مثبت و کارگشایی درجهت منافع ایران انجام داده اند؟ نه تنها انجام نداده اند که در پاره ای از موارد گستاخانه، وقیحانه، آمرانه و طلبکارانه؛ ایران را به اجرای یکطرفه تعهدات برجامی علیرغم خروج آمریکا از توافق فراخوانده اند! و همگام و همسو با آمریکائیان خواستار محدود کردن فعالیت های ایران در زمینه های موشکی و منطقهای هستند. کاش مواضع اروپائیان در همین حد بود اما آن ها پا را فراتر گذشته و با میزبانی از گروهکهای تروریستی و تجزیه طلب ضد ایرانی و همچنین توطئه و پروندهسازی علیه دیپلماتهای کشورمان در کشورهای اروپایی، عمق خباثت خود را با کشور ایران به نمایش گذاشته اند. آیا می توان به چنین کشورهایی که شریک راهبردی استراتژیک آمریکا در قتل، غارت، چپاول منابع و ثروت های مردمان دنیا هستند اعتماد کرد ودل خوش نمود! مسئولان مذاکره کننده با گروه 1+ 4 بدانند برجام با بدعهدی و بد قولی های اروپائیان سرپا نمی ماند، زنده نگه داشتن برجام با فرصت کشی و فرصت سوزی امکان پذیر نبوده و نخواهد بود و ادامه این مسیر نیز جز ضرر یرای ایران منافعی در بر نخواهد داشت. اوضاع حاکم بر مسائل برجام مرا یاد این ضرب المثل انداخت که خوبست مسئولان محترم نیز آن را بار دیگر دراین نوشتار ناصحانه بشنوند و بخوانند:« با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود»
4- اکنون که به ابتکار ایران شکاف بین اروپا و آمریکا ظاهر شده است، اتحادیه اروپا باید قدر این فرصت پیش آمده را بداند و آن را آزمون استقلال در مقابل ایالات متحده قلمداد نماید. اتحادیه اروپا با استفاده از این فرصت می تواند نهادهای مالی مستقل خودشان را ایجاد کنند تا بتوانند با هر کسی که میخواهند تجارت کنند و از زیر یوغ آمریکا خارج شوند. نگارنده امیدوار است اروپا با جدیت با کسب استقلال سیاسی و بین المللی خود؛ تنها به حمایتهای سیاسی و نمایشی از توافق هستهای بسنده ننماید و بتواند گامی های عملی در این مسیر بر دارد.
5- اروپاییان بدانند؛ اگر تعلل در دادن امتیازهای اقتصادی وعده داده شده به ایران را عملی نکنند؛ با خروج مرحله ای ایران از برجام، این خروج نه تنها می تواند برای ایشان سنگین و هزینه ساز باشد بلکه تمام تلاش های صورت گرفته 12 ساله در این زمینه به عنوان یک شکست مفتضحانه بین المللی برای ایشان در تاریخ ثبت خواهد شد ضمن آن که جامعه جهانی و افکارعمومی دنیا دیگر به وعده های آنان در سطح بین الملل اعتنایی نخواهند داشت و اساس اعتماد سازی به طور جدی تخریب و جایگاه خود را در جهان ازدست خواهد داد و ریشه های اعتماد در جهان خواهد خشکید. اکنون اروپا مواجه با این آزمون است؛ در مقابل آمریکا بایستد واستقلالش را جشن بگیرد، آبرو را به جامعه بین الملل باز گرداند تا تعهدات برقرار و پا برجا بماند تا اعتماد جامعه جهانی قربانی نگردد. اما چنان چه اروپا تسلیم آمریکا شد باید قید همه آن چه گقته شد در جامعه بین الملل زده شود و دنیا دیگر دنبال حل و فصل مسالمت آمیزمناقشات و اختلافات نخواهد بود چرا؟ چون عملا بی تعهدی قدرت های جهانی را دراین زمینه دیده اند؛ بنابراین شکست اروپا در برجام و خروج ایران از برجام در حقیقت شکست نمادین اعتمادسازی جهانی است. دراین خصوص ابتدا آمریکا و بعد اروپا باید در پیشگاه تاریخ پاسخگوباشند.
اسدالله افشار، پژوهشگر و نویسنده