فراتاب - گروه بین الملل: نئونازیسم مدت ها است که در کشورهای آلمانی زبان و کشورهایی که در جنگجهانی دوم با هیتلر همراه بودهاند رونق گرفته است. حتی در کشورهایی که از سوی هیتلر به تصرف درآمدند نیز این اشتیاق دیده میشود. نمونه این کشورها را میتوان چک، اسلوواکی و مجارستان دانست. حدود دو دهه است که این اندیشه رونق گرفته است حتی پس از فروپاشی شوروی و خارج شدن کشورهای اروپای شرقی از پیمان ورشو ارتباطاتی که میان این کشورها با اتریش و آلمان برقرار شد باعث شد این اندیشه به اروپای شرقی نیز کشانده شود. بنابراین این موضوع ریشه دار است و مربوط به امروز نیست. مساله دیگر پوپولیسمی است که در اروپای غربی شکل گرفته و تا حدی در اروپای شرقی ایجاد شده است. احزاب راستگرایی که ظهور پیدا کردهاند یا در واقع کشورهایی که به راستگرایی گرایش پیدا کرده اند با آمدن ترامپ و پوپولیسم در ایالاتمتحده تحت تاثیر قرار گرفتهاند. در فرانسه شاهد بودیم که حزب راست افراطی با اقبال مناسبی رو به رو شد. در کل اروپا این ناسیونایسم و گرایش به راست افراطی وجود دارد. بخشی از آن در ارتباطات با مسائلی است که در خاورمیانه میگذرد. ورود مهاجران به این کشورها و اعمال تروریستی که در کشورهای اروپایی انجام شده نیز بیتاثیر نبوده است.
تا زمانی که این مسائل در اروپا جریان دارد افرادی هستند که ملیگرایی و افراطی گری را تبلیغ میکنند. لذا من تصور نمیکنم نازیسم بتواند پس از 7 دهه یکبار دیگر در اروپا رواج یابد و در کشوری ماننده آلمان با اقبال روبه رو شود. در آلمان ما شاهد هستیم که گرایش در جوانان نسبت به نئونازیسم در حال افزایش است اما در این میان مقاومت در برابر توسعه این تفکر نیز بیشتر از گذشته نمود پیدا کرده است. این روند تا زمانی که هجوم مهاجرین به اروپا و عملیات تروریستی متوقف شود ادامه خواهد یافت.
اما دموکراسی می تواند به تندروی در مقاطعی تبدیل شود. تندروی برخی از افراطی گراهای مسلمان جوانان اروپایی را به عکسالعمل وادار می کند هرچند که نئونازیسم در برخی کشورها به مانند آلمان و اتریش پس از فروپاشی شوروی وجود داشته است اما این شرایط و عملیاتها باعث تقویت این اندیشه شده است. البته اصول دموکراسی در اروپا و حقوق بشر این اجاره را نمیدهد تا از هجوم مهاجران ممانعت شود. به همین دلیل نیز شاهد ایجاد شکاف در اتحادیه اروپا بودهایم. برخی از کشورهای اروپای شرقی که عادت به پذیرش مهاجران ندارند به مقابله با این سیاست اتحادیه اروپا پرداختهاند.
مجارستان و اسلوواکی قوانین اتحادیه اروپا را در این باره رعایت نمیکنند، از سوی دیگر آلمان و فرانسه نسبت به اقدامات وسیاست های این کشورها معترض هستند. در سالهای اخیر این کشورها نیز تا حدی به روسیه گرایش یافتهاند و همکاری اقتصادی گستردهای را با چین ایجاد کردهاند. کشورهای قدرتمند اروپایی از نزدیکی این کشورها به بلوک شرق ناراضی هستند بنابراین تصور نمی کنم که بهمانند 7 دهه گذشته احزابی شبیه به حزب نازی در اروپا ایجاد شود. چرا که دوره این اندیشه گذشته است و دمکراسی در استخوان اتحادیه اروپا طنیده شده است و نمی توان اکثریت مردم را بسوی فاشیسم برگرداند.
در اروپا دموکراسی اجازه آن را نمی دهد تا یک رهبر اقتدارگرای ناسیونالیست بهمانند هیتلر، فرانکو یا موسولینی رشد پیدا کند و تا مرحلهای پیش برود که نظر مردم را به خود جلب کند. در کشورهایی مانند شمال اروپا و آلمان زمانی یک وزیر از اموال اداری برای کارهای شخصی استفاده می کنند مجبور به استعفا می شوند.
عبدالرضا فرجیراد، مدیر کل اسبق اروپای وزارت خارجه
منبع: روزنامه سازندگی