کد خبر: 8821
تاریخ انتشار: 12 تیر 1397 - 18:39
اهانت و تحقیر ناتو توسط ترامپ و افشای ارتباط کمپین انتخاباتی ترامپ با روس ها مرتبط با کرملین در انتخابات 2016 به روشنی مشخص کرده است که اروپایی ها دیگر نمی توانند برای تامین امنیت خود منحصراً به آمریکا متکی باشند.

فراتاب- بین الملل: با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و بروز سیاست های تهاجمی آمریکا، بسیاری هراس دارند که اتحادیه اروپا با چالش های بیشتری روبرو گردد. همانطور که اروپایی ها مطلع هستند، هیچ چیزی بهتر از یک بحران نمی تواند فرآیند همگرایی و ادغام دوباره انگلیس به اتحادیه اروپا را فراهم کند.
بروکسل – یکی از استدلال های اصلی در حمایت از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا این است که بریتانیا به تنهایی می تواند توافق های تجاری بهتری را با سایر کشورها و حتی خود اروپا بدست آورد. به نقل از برگزترس، بوریس جانسون وزیر امور خارجه بریتانیا گفت: «به دلیل این که بحران در کشورهای عضو اتحادیه اروپا بین همه اعضا تقسیم می شود و از این بحران ها برای دفاع از یکپارچگی پروژه اروپایی استفاده می کنند، تنها راه به دست آوردن تغییری که خواهان آن هستیم، رای به ترک اتحادیه اروپا است.»
اما کمتر یک سال تا روز برگزیت (زمانی که عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا به طور رسمی پایان می رسد) باقی مانده است. مشخص است که امید دولت بریتانیا به تسخیر اقتصاد اتحادیه اروپا در هم شکسته شده است. کشورهای عضو اتحادیه اروپا به طور چشمگیر در طول مذاکرات برگزیت متحد باقی مانده اند و در حالی که خود برگزیت چیزی برای جشن گرفتن ندارد، این فرآیند حداقل حاکی از این است که اروپا قدرتمندتر از آن است که مورد چالش قرار بگیرد.
در حقیقت، بسیاری از اروپایی ها بر این عقیده هستند که اتحادیه اروپا از مرگ بازگشته است. به آرامی نشانه هایی از همکاری امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان برای تداوم اصلاحات بلندمدت در اتحادیه اروپا شکل گرفته است. علی رغم تشکیل دولت ائتلافی در ایتالیا و ظهور احزاب پوپولیستی در سرتاسر اروپا، نظرسنجی عمومی نشان می دهد که حمایت از اتحادیه اروپا در حال حاضر بیشتر از چند دهه گذشته است. اخیراً براساس یک نظرسنجی با این سوال که اگر امروز یک همه پرسی در مورد عضویت در اتحادیه اروپا برگزار گردد، رای شما چیست، 83 درصد از اروپایی ها بر باقی ماندن در این اتحادیه رای دادند و حدود 60 درصد از عضویت خود در اتحادیه اروپا به عنوان یک « دستاورد خوب» برای کشورشان محسوب می کنند. به عبارت دیگر در حالی که پوپولیسم می تواند، بذر ایده جدایی را در اتحادیه اروپا بکارد، اما شواهد محدودی وجود دارد که برگزیت تاثیر دومینو وار داشته باشد.
نایجل فرگه رهبر برگزیت ممکن است دوست داشته باشد فکر کند که دولت پوپولیستی جدید ایتالیا تنها با پیگیری روش او (تاکید بر ناسیونالیسم) برای خروج از اتحادیه اروپا، آرا خود را به دست آورده است. اما مشخص است که پوپولیست های اروپایی متفاوت تر از نسخه انگلیس هستند. اگر چه بازارهای مالی به دلیل دیدگاه رهبران جدید ایتالیا تمایل بیشتری برای خروج از منطقه یورو دارند، اما نظرسنجی های انجام شده در انتخابات مارس حاکی از این است که 60 تا 72 درصد مردم ایتالیا از چنین اقدامی حمایت نمی کنند. با این وجود نظرسنجی اخیر حاکی از آشفتگی و ابهام بیشتری در مورد مسیر فعلی اتحادیه اروپا است. تنها 32 درصد از شهروندان بر این عقیده هستند که اوضاع در مسیر درست خود حرکت می کند ولی نزدیک 42 درصد خلاف این نظر را دارند.
بنابراین سوال اصلی اکثریت اروپایی بر این نیست که آیا اتحادیه اروپا را نابود کنند، بلکه سوال این است که چگونه آن را بهبود ببخشند. به دلیل اثرات ماندگار بحران مالی سال 2008 و متعاقب آن بحران منطقه یورو، اتحادیه اروپا در اجرای اصلاحات لازم با شکست روبرو شده است. اما اکنون فرصت لازم برای تغییر ایجاد شده است. فشارهای ترامپ می تواند عامل دیگری برای وحدت اتحادیه اروپا باشد. اهانت و تحقیر ناتو توسط ترامپ و افشای ارتباط کمپین انتخاباتی ترامپ با روس ها مرتبط با کرملین در انتخابات 2016 به روشنی مشخص کرده است که اروپایی ها دیگر نمی توانند به طور انحصاری برای تامین امنیت خود به آمریکا متکی باشند. علاوه بر این تصمیم ترامپ در مورد افزایش تعرفه واردات فولاد و آلومینیوم علیه اتحادیه اروپا و مکزیک و کانادا، زمینه اتحاد رهبران اروپایی را فراهم کرده است. پیشنهاد ترامپ مبنی بر این که اتومبیل های آلمانی باید از خیابان های آمریکا پا کسازی شوند، در حالی مطرح می شود که بسیاری از تولیدکنندگان اتومبیل آلمانی که در آمریکا ساخته می شوند، در انتخابات 2016 حامی دونالد ترامپ بوده است. بنابراین این اقدام می تواند باعث شود آلمانی ها احساس کنند که برای حفاظت از صنایع خودروسازی خود به حمایت کشورهای دیگر اروپایی نیاز دارند. افزایش تعرفه بر واردات ترامپ علیه کشورهای اروپایی فرصت کاملی را برای دولت ائتلافی بزرگ آلمان ایجاد کرده تا برای اجرای پیشنهاد بلندپروازانه اصلاح اتحادیه اروپا و منطقه یورو با یکدیگر دیدار کنند.
بنابراین زمان آن رسیده که دولت آلمان در مورد نیازش به کشورهای اروپای جنوبی با ذهن بازتری فکر کند. سیاست «اول آمریکا» نماینده بازگشت به ناسیونالیسم عریان و حمایت از تولیدات داخلی دوره گذشته می باشد که می تواند برای نظم بین المللی پساجنگ که به مدت 73 سال توانسته ثبات و شکوفایی را حفظ کند، تهدیدی خطرناک باشد. در عین حال می تواند همان چیزی باشد که فرآیند همگرایی طولانی مدت اروپا به آن نیاز دارد. ترامپ روابط بین الملل را به عنوان بازی حاصل جمع صفر بین برندگان و بازندگان می بیند و به سیاست خارجی و تجاری نگاه کاسبکارانه ای دارد. در مقابل رویکرد اتحادیه اروپا همکاری و سازش است. اکنون دو رویکرد و چشم انداز در تضاد با یکدیگر قرار دارند. هر کدام از آن ها می توانند برجسته شوند. علاوه بر برکزیت و ترامپ، سیاست کشورگشایی روسیه در دوران پوتین همراه با جسارت روبه رشد چین به نظم جهانی افزوده شده است. اما همانطور که ما اروپایی ها می دانیم هیچ چیز مانند یک بحران نمی تواند چیزهایی را از دست داده ایم، دوباره به دستمان برسد. ما در دهه های گذشته از تصمیم سخت اجتناب کرده ایم و اکنون باید تصمیم بگیریم که اروپا در سال 2050 و پس از آن کجا قرار بگیرد.
نویسنده: گای فرهوفشتات نخست وزیر سابق بلژیک
منبع: پراجکت سیندیکیت
برگردان به فارسی: علیرضا علیپور


بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

 

نظرات
آخرین اخبار