فراتاب-گروه بین الملل: چندی پیش با اعلام خبر کودتای نظامی در ترکیه، اصحاب اندیشه و قلم هر کدام از منظری متفاوت این اتفاق غیر منتظره را مورد تحلیل و واکاوی قرار دادند تا عوامل تاثیر گذار بر آن را مورد شناسایی قرار دهند. در این میان عدهای ساختار و تحولات داخلی چند سال اخیر را به عنوان عامل مهم شکلگیری این اتفاق مورد تاکید قرار داده و برخی هم توجه خود را به عوامل خارجی معطوف ساخته و با بهرهگیری از نظریات توطئه این رویداد را مورد بررسی قرار دادند. در این بین برخی از تحلیلها هم حاکی از این بود که این کودتا یک سناریو خود ساخته است که توسط مقامات این کشور طراحی شده است. اما این نوشتار با نیمنگاهی به رابطه ارتش و ملت و با توجه به گفتمانهای نظامی حاکم در این کشور، عاملی را مورد تاکید قرار خواهد داد که جایز است در رابطه با وقوع چنین اتفاقی بیشتر مورد مداقه و کنکاش قرار گیرد.
یکی از عواملی که امروز در ادبیات سیاسی در رابطه با چرایی وقوع کودتای نظامی مورد بحث قرار میگیرد، تمایلی است مبنی بر بدست گرفتن قدرت سیاسی که میتواند در بدنه و عناصر نهاد ارتش ایجاد شود. این بحث بی شک این سوال رو بدنبال خواهد داشت که چه چیزی زمینه را برای تشدید چنین تمایلی در میان نیروهای مسلح فراهم میکند؟ در مقام پاسخ به این سوال یک موضوع تقریباٌ بدیهی که در اینجا بدان پرداخته خواهد شد، محبوبیت و مشروعیتی است که این نهاد در کشوری مانند ترکیه از جامعه مدنی کسب میکند که ماحصل آن میتواند افزایش اعتماد به نفس و تمایل برای کسب قدرت سیاسی را برای ارتش بدنبال داشته و به عنوان متغیری در رابطه با چرایی چنین رویدادی تلقی شود. از این رو، برای اینکه مشخص شود آیا عامل تمایل برای کسب قدرت سیاسی، قابلیت تعمیم بر کودتای نظامی اخیر در کشور ترکیه دارد یا خیر؟ نگاهی اجمالی به جایگاه ارتش، رابطه این نهاد با جامعه مدنی و به گفتمان نظامی حاکم در این کشورخواهیم داشت.
نیروهای مسلح در ترکیه را باید یک ارتش سیاسی تعریف کرد که از زمان روی کار آمدن مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار ترکیه نوین، به طور بنیادین حق دخالت در امور سیاسی به این نهاد واگذار شد. در بافت تاریخی این کشور ارتش یکی از قابل اعتمادترین نهادها به شمار میرود که به طور مداوم خود را حافظ ثبات داخلی، حامی ایدئولوژی کمالیسم و در نهایت تجسم روح ملت ترکیه میداند. چنین دیدگاهی باعث شده است تا مداخله آنها در در امر سیاست مثبت ارزیابی شود.
افزون بر این، ما در کشور ترکیه شاهد یک رابطه مدنی – نظامی هستیم که مسائلی مانند قومیت، دین، ناسیونالیسم و حتی روند جامعهپذیری از طریق آموزش مبانی آن را مستحکم کرده و نهادینگی آن را به دنبال داشته است.
یکی از عواملی نقش ارتش در این کشور را برجسته ساخته و باعث شده تا رویکردی مدنی – نظامی در یک چارچوب ترکی شکل بگیرد، مسئله قومیت است.در این کشور هفت قومیت مهم وجود دارد که همواره یک توهم توطئه کردی به عنوان تهدیدی زیرپوستی به چشم میخورد که محافل ملی و سکولار ارتش را بهترین سوپاپ اطمینان در برابر تهدیدات داخلی خاص مانند گروههای جدایی طلب میدانند.
در کشور ترکیه هفت قومیت مهم وجود دارد که همواره یک توهم توطئه کردی به عنوان تهدیدی زیرپوستی به چشم میخورد که محافل ملی و سکولار ارتش را بهترین سوپاپ اطمینان در برابر تهدیدات داخلی خاص مانند گروههای جدایی طلب میدانند.از طرفی دیگر نظامیان این کشور به شدت طرفدار اصل دولت – ملت بر اساس ناسیونالیسم ترکی هستند و از ارائه هرگونه امتیاز فرهنگی و سیاسی به کردها انتقاد میکنند. طبیعی است که مقابله با تهدیدات داخلی این چنینی محبوبیت ارتش را بین شهروندان افزایش دهد.
عامل مهم دیگری که باید در تقویت رابطه مدنی – نظامی و محبوبیت ارتش در این کشور بدان توجه کرد، نقش دین است. یک رابطه دو سویه بین دین و ارتش در ترکیه مشاهده میشود. با توجه به اینکه ارتش در این کشور نگهبان یک جمهوری سکولار است، اما تلاش بسیاری در حفظ گفتمان اسلامی در این کشور انجام داده و در کتابهای درسی و آموزشی از ارتش به عنوان مدافع دین یاد می شود که خود میتواند عنصری مهم در تمجید ارتش و نظامیگری در جامعه تلقی شود. بخاطر همین است که برخی از نظریه پردازان اخلاق نظامی و دین اسلام را ویژگی بی انتهای مردم ترکیه میدانند.
همچنین ناسیونالیسم و انتقال ارزشهای نظامیگری به جوانان را هم باید عاملی در جهت تقویت جایگاه ارتش در این کشور دانست. در چارچوب ترکی ارتباط عمیقی بین اندیشههای ناسیونالیستی و ارتش به چشم میخورد. ارتش این کشور تاکید زیادی بر ملیگرایی در گفتمانهای نظامی دارد و همین باعث شده تا شهروندان گرایش درونی به چنین ارتشی پیدا کنند. افزون بر این دورههای آموزشی در مدارس توسط افسران نظامی در کنار خدمت سربازی اجباری باعث شده است تا ارزشهای نظامیگری به جوانان انتقال داده شود که خود موید تحکیم جایگاه نظامیان در این کشور است.
این عوامل مذکور موجب گردیده تا درهم تنیدگی شدیدی بین ارتش و ملت ایجاد شود و گفتمانی در این نهاد شکل بگیرد که اعتماد به نفس بالا برآیند آن را تشکیل دهد. به عنوان مثال؛ آیتاچ یالمان یکی از فرماندهان نیروی زمینی ارتش در اظهارات خود تاکید داشته است: ملت ترکیه یک ملت نظامی است و نیروهای مسلح نشان دهنده روح بزرگ این ملت هستند. یکی دیگر از فرماندهان ارتش این کشور در مراسمی چنین اذعان میکند که، منبع اصلی قدرت یک نظامی تفنگ است، اما اعتماد ملت و عشق به نظامیان مهم ترین منبع قدرت ارتش در ترکیه را تشکیل می دهد. همانطور که در گفتمانهای نظامی مشاهده میشود، ارتش به شدت خود را با ملت شناسایی میکند.
اعتماد ملت و عشق به نظامیان مهم ترین منبع قدرت ارتش در ترکیه را تشکیل می دهد. همانطور که در گفتمانهای نظامی مشاهده میشود، ارتش به شدت خود را با ملت شناسایی میکند.
فرجام سخن این است که شاید با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا مبانی رابطه مدنی – نظامی متزلزل شده باشد، اما طبق گفتمانهای نظامی حاکم بر این نهاد که در طول تاریخ شکل گرفته میتوان این استدلال را مطرح کرد اعتماد به نفس بالای نظامیان که ماحصل سالها اعتماد و محبوبیت در میان ملت این کشور بوده، اکنون در قالب تمایلاتی در جهت کسب قدرت بروز یافته است.
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی