به گزارش فراتاب، به نقل از لایف هک، بسیاری بر این باورند که نسل جدید تنبل هستند، آنها گمان میکنند که مفهوم کار برای این نسل متفاوت است. جوانان کاری که شامل فعالیتی ۱۰ تا ۱۲ ساعته در روز باشد را سودمند نمیبینند و ترجیح میدهند جایی کار کنند که احساس بهتری دارند. آنها تمایل دارند بر طبق نتیجه کارشان قضاوت شوند، نه براساس میزان کار و تلاشی که در انجام یک پروژه دارند.
۱. کار کردن در ساعات طولانی بهرهوری و کارایی را کاهش میدهد
کار کردن از صبح تا غروب یک قاعده برای سالهای بسیاری بوده است. تا اینکه هنری فورد در سال ۱۹۲۶ در یک مطالعه نشان داد نحوه نگرش مردم به کار در حال تغییر است.
هنری فورد ثابت کرد که با کاهش زمان کار کارگران از ۸ به ۵ ساعت، آنها پرکارتر میشوند و راندمان کاری بالا میرود. بر طبق این مطالعه، از آنجا که ساعات کاری در روز و هفته کاهش مییافت، کارفرمایان مجبور به پرداخت اضافه حقوق برای کاری بیشتر از زمان مقرر بودند.
تحقیقاتی در ارتش ایالات متحده نشان داده که کاهش ساعت خواب و افزایش ساعات کاری، باعث ضعیف شدن قوهی ادراک میشود. یعنی افراد توانایی یادگیری و اندیشیدن درست خود را در طولانی مدت از دست میدهند. پس اگر شما از آن دسته افرادی هستید که عادت به کار کردن زیاد و ادامه به کار حتی زمانی که همه کارمندان اداره را ترک کردهاند، دارید، در حال ضعیف کردن ذهن خود و کم کردن تواناییهایتان هستید.
۲. پیشرفت و ترفیع بر پایه ساعاتی که کار میکنید، نیست
تفکر سنتی اینگونه بود که اگر من هر روز سخت کار کنم، تا دیر وقت در اداره بمانم و زمانی که دیگران در حال صحبت و خوش و بش هستند، من به کارم ادامه دهم، رییسِ من این موضوع را متوجه خواهد شد و زمانی که یک فرصت برای ترفیع درجه پیش بیاید، من اولین گزینهای هستم که به ذهن رییس خطور میکند. اما این باور اشتباهی است.
رییس شما از دیدن این صحنهها ممکن است که با خود فکر کند شما کارمند سختکوشی هستید و اینکه شما تمام وقت خود را به کار اختصاص میدهید تا پروژه را در زمان مشخص به پایان ببرید، از نظر او قابل تقدیر است. اما از سوی دیگر با خود فکر میکند چه چیزی باعث میشود کار کردنِ شما اینقدر طولانی شود و چرا کارمندی با کار مشابه، وظایف خود را در زمان کمتر و ساعات استاندارد اداری و با کیفیتی برابر انجام میدهد.
زمانی که فرصتی برای ارتقاء شغلی پیش میآید، رییس با خود فکر میکند که شما فرد سختکوشی هستید و با این پیشرفت ساعات بیشتری را تلاش خواهید کرد، ولی بعد با خود میگوید که شما چقدر بیشتر میتوانید کار کنید، پس بهتر است که این فرصت شغلی را به کارمندی بدهم که بتواند زمان خود را مدیریت کرده و و وظایف خود را در زمان کوتاهی انجام دهد و از پسِ مسئولیتهای اینکار بر آید، و به این ترتیب، فردی انتخاب میشود که کاری کمتر و با کیفیتی یکسان را ارائه میدهد.
۳. مهمتر از اجرای کارها، اولویتبندی آنها است
به نظر میرسد که ما هرچه بیشتر کار کنیم، فرصت انجام کارهای بیشتری را داریم و به دنبال آن، با قدردانی و تشویق بیشتری روبه رو خواهیم شد. اما باز هم این تفکر اشتباه است.
تنها اتفاقی که میافتد این است که مردم شما را مناسبترین گزینه برای انجام کارهای کماهمیت مییابند، چون شما دست رد به سینه کسی نمیزنید و از انجام هیچ کاری خودداری نمیکنید. این خیلی مهم است که برای خود اولویتبندی داشته باشید و به درخواستهایی که تنها باعث هدر رفتن زمان شما میشوند، پاسخ منفی بدهید. به مردم قاطعانه و مودبانه بگویید که متاسفم، من زمانی برای انجام این کار ندارم.
همانطور که وارن بافت میگوید، تفاوت بین انسانهای موفق و انسانهای بسیار موفق در این است که افراد بسیار موفق به بسیاری از درخواستها پاسخ منفی میدهند.
۴. تلاش برای خستگیناپذیر ماندن در محل کار، تحسین برانگیز نیست
ما این افراد را معتاد به کار میدانیم. کسانی که در زمانهای استراحت همچنان به کار خود ادامه میدهند یا انگیزهای بسیار قوی دارند یا اینکه فکر میکنند با استراحت زمان شرکت را هدر میدهند. به علاوه ماندن در پشت میز، ممکن است از نگاه کارفرمایان خوشایندتر باشد. این افراد حتی ناهار خود را روی میزِ کار میخورند و به دعوت همکاران برای در کردنِ خستگی در زمان استراحت جواب نه میدهند. تمام اینها باعث نمیشود که شما را تحسین کنند، بلکه از نظر همکاران خود تبدیل به فردی با رفتار غیر دوستانه و چاپلوس میشوید.
اینکه از استراحت کردن خودداری کنید، باعث میشود که کارآیی کمتری داشته باشید و اگر کاری مهم در بعدازظهر برای شما پیش بیاید، انرژی کافی برای انجامِ درست آن را نخواهید داشت. بنابراین یا دیر به خانه میروید، یا اینکه ادامه کار خود را در خانه انجام خواهید داد، این یک چرخه کاری نادرست است.
ارزشِ شما کم نخواهد شد اگر زمانی را به استراحت اختصاص دهید، حتی قویترین و موفقترین ذهنها نیاز به استراحت دارند. به عنوان مثال:
ـ وینستون چرچیل هر روز بعد از ظهر یک خواب نیمٰروز داشت و هیچ کس هم اجازه بر هم زدنِ خواب او را نداشت. او معتقد بوده که این خواب تاثیر بسیاری بر فعال و پر انرژی بودن او داشته است.
ـ رئیس جمهوران کندی، جانسون و ریگان، عادت به خواب نیمروزی داشتند. جانسون ناهار خود را در رختخواب میخورد و پس از آن میخوابید.
ـ ان دی راکفلر، هر روز ظهر در دفتر خود خوابی کوتاه داشت.
انسانهای هوشمند زمانی را برای استراحت و انجام کارهای شخصی در نظر میگیرند، فعالیتهایی که کاملا متفاوت از کار آنهاست و این کار به این دلیل است که ذهن خود را مشغول فکر و کاری دیگر کنند، چرا که علایقی غیر از کار هم دارند. یکی از سرمایهگذاران و مدیران اجرایی یک پروژه بزرگ، در زمان استراحت هر روزه خود، به مطالعه روند بازار و فکر به سرمایهگذاری بعدی خود، میپرداخت. این کار برای او سرگرم کننده بود. کاری را که برای شما سرگرم کننده یا آرامش بخش است را بیابید و زمانی را برای انجام آن، در وسط روزِ کاری خود در نظر بگیرید.
داشتن زمان استراحت برای از بین بردن خستگی شما را بیفایده یا نالایق جلوه نمیدهد. این کار مهمترین چیزی است که مغز شما به آن نیز دارد.
۵. انجام تمام کارها به تنهایی و تلاش برای انجام آنها در ساعات طولانی، کاری شگفتانگیز نیست
هر سازمانی، تعدادی از این کارمندان دارد. روش اصلی آنها برای انجام وظایف و پروژهها به این شکل است:
ـ هر کاری را باید به درستی تمام کنند، آنها باید تمامِ کارها را به تنهایی انجام دهند.
ـ آنها تمام جزئیات پروژه از ابتدا تا انتها را کنترل میکنند.
ـ آنها نمیتوانند به دیگران اعتماد کنند و کارها را به فرد دیگری بسپارند، چرا که معتقدند آنکار به درستی و در زمان مشخص صورت نمیگیرد.
ـ این افراد فکر میکنند که درخواست کمک، آنها را ضعیف و ناتوان جلوه میدهد.
ـ آنها بر این باورند که اگر تمام کارها را به تنهایی انجام دهند، مورد تحسین و تشویق همه قرار خواهند گرفت.
اگر این روشها به نحوه انجام کارهای شما شبیه است، باید بدانید که عدم توانایی در محول کردن کارها به دیگران و مدیریت کردن تمام جزئیات پروژه این دو وضعیت را به همراه خواهد داشت؛ خستگی مفرط و نگاه منفی کارمندان، زیردستان و روئسا به شما. زیر دستان فکر میکنند که شما به آنها اعتماد ندارید، همکاران گمان میکنند که شما به دنبال نشان دادنِ خود هستید و مدیران شما را یک فرد با توانایی کار گروهی و اجرای درست کارها نمیبینند.
اگر شما به دنبالِ تحت تاثیر قرار دادن کسی با تمرکز و انجام تمام جزییات کار به تنهایی هستید، بدانید که راهی اشتباه را انتخاب کردهاید.
۶. کار و تلاش در ساعات طولانی و بدون مزد، نتیجهای ندارد
همه ما میخواهیم که کار خود را درست انجام بدهیم و از سوی مدیران خود تایید شویم، ولی اگر این کار را به شکلی افراطی انجام دهیم، این اتفاقات میافتد:
ـ با این کار فرد شروع به حدس زدن و قضاوت خود میکند و به دنبال آن استرس خواهد گرفت.
ـ آنها به دوباره کار کردن، دوباره نوشتن و دوباره انجام دادن ادامه میدهند، چرا که بر این باورند همیشه میتوان کاری را بهتر انجام داد.
ـ این افراد فکر میکنند اگر ساعاتِ بیشتری و سختتر کار کنند، تبدیل به انسانی کامل میشوند.
ـ آنها گمان میکنند که نتیجه یک کارِ کامل، به دست آوردن تحسین و تشویق دیگران و بالا رفتن از پلههای ترقی است.
حقیقت این است که
ـ هرچه ساعات بیشتری را وقف انجام کامل یک کار کنیم، راندمان کاری ما کاهش مییابد.
ـ مدیر شما با این سوال روبرو میشود که چرا انجام کارها توسط شما اینقدر طول میکشد و شاید این کار مناسب شما نیست.
ـ انجام یک کار به کاملترین شکل ممکن، هدفی خوب است. اما هدف اصلی انجام پروژه و رسیدن به اهداف پروژه و سازمان است.
ـ هدر دادن زمان بسیاری برای دوباره نوشتن متن یک پیشنهاد یا گزارش، جستجو کردن دوباره و دوباره برای تکمیل تحقیقی که شما هماکنون آنرا تمام کردهاید، بیفایده است و تنها باعث از دست رفتن زمان میشود.
اگر شما عادت به کار کردن بیش از حد دارید، شاید با دانستن این نکات، تصمیم بگیرید که در نحوه انجام کارهای خود تجدید نظر کنید.
منبع: زومینت