فراتاب – گروه دیپلماسی: در 14 ژوئیه 2015 ایران و کشورهای 1+5 به توافقی مشترک در مورد برنامه هسته ای دست یافتند. طرف های غربی و بخصوص آمریکا در رسانه های خود تاکید داشتند که کارایی تحریمها منجر به حصول توافق با ایران شده است. از سوی دیگر مقامات ایرانی بارها تأکید کرده اند که تحریمها عامل نشستن ایران پای میز مذاکره نبوده است. کما اینکه پیش از تشدید تحریمها نیز ایران با طرفهای غربی در حال مذاکره بود. با فروکش کردن تب و تاب اولیه ناشی از توافق هسته ای فضا برای بررسی اثربخشی تحریمها به دور از حب و بغض های سیاسی مناسبتر به نظر می رسد.
در این جا با دو سئوال متفاوت مواجه هستیم که باید آنها را از یکدیگر تفکیک کرد. نخست این که آیا تحریمها منجر به نشستن ایران پای میز مذاکره شده بود؟ و دوم این که آیا تحریمها در حصول برجام موثر بود؟ بهترین پاسخ برای سئوال اول پیشینه مذاکرات هستهای است که از سال 2002 کلید خورد. روند مذاکرات نشان می دهد که تهران قبل از تشدید تحریمها نیز (دور چهارم تحریمها بر اساس قطعنامه 1929 و تحریمهای یک جانبه آمریکا و اروپا در سال 2009) پای میز مذاکره نشسته بود. اما فرآیند مذاکرات و نتایج حاصل از آن بخصوص در فاصله سالهای 2005 تا 2012 نشان می دهد که آنچه در قالب گفتگوها رخ میداد مذاکره برای مذاکره بود و نه مذاکره برای نتیجه. بنابراین سئوال دوم موضوعیت بیشتری می یابد. در پاسخ به این سئوال باید به این نکته اشاره کرد که مسائل اقتصادى با ملموسترين نيازهاى بشر مرتبط است و نظامهاى سياسى نمىتوانند نسبت به آن بىتوجه باشند. حال این که حربه تحریم همچون ابزاری در دست قدرتهای جهانی برای تغییر خط و مشی سیاست کشورهای هدف است. در چارچوب اقتصاد سیاسی بین الملل بده بستانهای اقتصادی و سیاسی در ترکیب با یکدیگر سنجیده میشود. بر همین اساس برای اعتبار سنجی کارایی تحریمها در حصول بر جام به شش شاخص اشاره خواهد شد.
الف) سرعت و مدت زمان تحریم
تاثیر عامل زمان بر اعمال تحریم غیر قابل انکار است. به طور کلی دو نظر در خصوص تاثیر عامل زمان بر اعمال تحریم وجود دارد. اعتقاد عده ای بر آن است که بین مدت زمان تحریم ها با موفقیت آن رابطه ای معکوس وجود دارد. هر قدر مدت زمان تحریم کوتاه تر باشد و اجرای تحریم سریع تر باشد، تاثیر تحریمها بیشتر خواهد بود. این عده معتقدند که به کشور مورد تحریم نباید فرصت تطبیق و سازگاری با شرایط ناشی از اجرای تحریم را داد. گروه دوم معتقدند که تحریم ها در صورت طولانی شدن می توانند به طور فزاینده به کشور هدف آسیب برسانند. چرا که به اعتقاد آنها تحریمها مانند زهری هستند که به مرور زمان و به تدریج اثر می کنند و کشور هدف به مرور توانایی خود را برای رفع نیازهای ضروری مردم از دست می دهد. نهایتاً دولت در مقابل فشارهای داخلی اعم از اقتصادی و غیر اقتصادی آسیب پذیرتر می شود. دیدگاه دوم در مورد تحریم های ضد ایرانی بیشتر صدق میکند کما اینکه مقامات ایرانی در ابتدا تحریم ها را کاغذ پاره می خواندند اما به مرور زمان تحریمها به شکل ملموسی اثر خود را بر اقتصاد کشور و زندگی مردم بر جای گذاشتند و صادرات نفت کشور به عنوان منبع اصلی درآمدهای کشور به پایین ترین سطح خود رسید.
ب) حمایت بین المللی
تاثیر تحریمها، بخصوص تحریم اقتصادی تا حد قابل ملاحظه وابسته به حمایت بین المللی است. در این بین، کشورهای منطقه و همجوار از جایگاهی ویژه برخوردارند. به جرات می توان گفت کمتر تحریم بین المللی تا کنون از اتحاد سیاسی لازم و مستحکم میان تمامی اعضا جامعه بین المللی برخوردار بوده است. شواهد مختلف در باب نقض آشکار و غیر آشکار تحریم ها از سوی کشورها و کارگزاری های دولتی و غیر دولتی خود گواهی بر این مدعاست. اما در مورد تحریمهای ضد ایرانی تا حدودی همکاری جهانی (خواسته یا ناخواسته) در میان کشورها وجود داشته است. به طوری که حتی روسیه و چین به عنوان متحد ایران به دور چهارم تحریم ها رای مثبت دادند. حتی تلاش های ایران برای دور زدن تحریم ها در برخی کشورهای دوست همچون گرجستان ناکام ماند.
ج) ساختار سیاسی تحریم شونده
تاثیرگذاری بر نظامهای غیر دموکراتیک از طریق تحریم، بسیار دشوارتر از تاثیرگذاری بر دموکراسی ها است. به عبارت دیگر آگاهی از این که دولت هدف تا چه میزان نسبت به رنج و محنت مردم خود حساسیت نشان می دهد یا مردم چه رابطه ای با دولت خود دارند، اهمیت دارد. شرط موفقیت تحریمهای اقتصادی در گرو انتقال فشار وارده بر اثر تحریم از مردم به دولت است. تحریم کنندگان عموماً اصل را بر این قرار می دهند که تحریمها عرصه را بر زندگی مردم چنان تنگ خواهند کرد که مردم نیز همسو با جامعه بین المللی دولت خود را تحت فشار قرار می دهند تا رفتار سیاسی خود را منطبق با خواسته های جامعه بین المللی کند. در نظام های غیردموکراتیک با استفاده از شیوها و ابزارهای در دسترس از تبدیل شدن مردم به عامل فشار جلوگیری می کنند. در مقایسه با سایر کشورهای که در نظام بین الملل تحریم شده اند ساختار سیاسی ایران دموکراتیک تر است. به طور مثال کره شمالی نیز با تحریم های مشابهی مواجه است اما به دلیل ساختار سیاسی غیردمکراتیک این کشور، تحریمها باعث انعطاف پیونگ یانگ نشده است و یا در مقایسه با سایر کشورهای خاورمیانه ایران از نظام سیاسی دمکراتیک تری برخوردار است. به طور مثال تحریم های عراق تا جایی تداوم داشت که به عرضه نفت در مقابل غذا منجر گردید اما نهایتاً تحریمها کارساز نبودند و این کشور با حمله نظامی مواجه شد.
د) تعیین اهداف تحریم
کارایی یا موفقیت تحریمها تا حد زیادی به هدف یا اهداف اولیه از اعمال تحریم بستگی دارد. هدف نسبتاً معتدل و محدود می تواند میزان کارایی تحریم را افزایش دهد. عکس این قضیه نیز صادق است. تفسیر عبارت «اصلاح یا تغییر رفتار سیاسی دولت تحریم شده» میتواند دامنه ی وسیع به خود بگیرد. تعیین هدف تحریم اساساً امری صرفا سیاسی است که خود امروزه تبدیل به معظلی در مسأله تحریمها شده است. تحریمهای که در سالهای اخیر علیه ایران اعمال شده است با هدف محدودسازی برنامه هسته ای کشور بوده است که خواه ناخواه سایر حوزه ها را نیز تحت تاثیر قرار داده است. مثلا تحریم کالاهای با کارکرد دوگانه که به سایر صنایع نیز آسیب زده است.
ه) ظرفیت ها و قابلیت های کشور تحریم شده
یکی از راهکارهای کشور هدف برای دفاع از خود در برابر تحریم، میزان توانایی در بسیج اقتصاد خود برای تامین نیازهای داخلی است. این مسأله می تواند به کاهش تاثیرات فوری و صدمات بعدی تحریم ها منجر شود. در برخی موارد، تحریم همانند تعرفه های زیاد عمل کرده و صنایع داخلی را از رقابت با تولید کنندگان خارجی مصون کرده است. این مسأله در مورد صنعت خودرو سازی ایران کاملاً صادق است. در سوی دیگر قابلیت کشور هدف برای دفاع از خود در حوزه اقتصادی ممکن است به شکل اقتصاد ملی نمود پیدا نکند بلکه دژی برای حفاظت از رژیم حاکم و نخبگان حامی آن از طریق بازارهای سیاه و دیگر راه های سودجویانه باشد. به طور کلی برای این که تحریمها موثر باشند باید به حد کافی وسیع و دارای پشتیبانی باشند که به سادگی، گریزگاهی برای کشور تحریم شده یافت نشود. چرا که در صورتی که کشور هدف، منابع تامین به غیر از تحریم کنندگان بیاید، تحریم تا حد بسیار زیادی خنثی میشود. متاسفانه تک محصولی بودن کشور، آسیب پذیری در برابر تحریم ها را افزایش داده است. به طوری که با تحریم نفتی و همچنین کاهش قیمت نفت کشور با بحران اقتصادی شدید مواجه شد.
و) کنترل و نظارت بر تحریم
از لحاظ تاریخی معمول ترین دلیل ناکامی تحریمها، وجود کشورهای دیگر است که به عنوان متحدان تجاری جایگزین برای کشور هدف عمل می کنند. با توجه به تبعات و اثرات تحریم ها در زمینه افزایش قیمتها و جریان اقتصادی کشور و اخلال در نظام واردات و صادرات کشور مورد تحریم، انگیزه سود جویی و بهره وری از شرایط موجود افزایش می یابد. وضعیت پیش آمده در کشور هدف، بازیگران اقتصاد آزاد را دچار وسوسه می کند تا از شرایط ویژه برای منافع اقتصادی خود بهره گیرند. از این رو موفقیت تحریم در گرو آن است که کنترل و نظارتی دقیق و مستمر برای جلوگیری از چنین انحراف هایی انجام گیرد. تحریم های که بر علیه ایران وضع شده بود عمدتا از طریق سازمان ملل متحد ودر ذیل فصل هفتم منشور بود لذا برای همه کشورها لازم الاجرا بود. حتی اگر کشوری یا شرکتی وسوسه به بهره برداری از موقعیت اقتصادی ایران می شد با تحریم ایالات متحده آمریکا مواجه میگردید. بنابراین هزینه فایده این کار جذابیت همکاری با ایران تحریم شده را برای شرکت ها و کشورها تا پایین ترین سطح کاهش میداد.
در پایان نیز ذکر این نکته ضروری است که در صورت گردش نخبگان و انتخابات آزاد تحریمها بر سیاستهای یک کشو تاثیر میگذارد و مواضع آن را تعدیل میکند. ولی تحریم ها گفتمان اصلی سیاست خارجی یک کشور را تغییر نمی دهد.
احسان فلاحی، دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه اصفهان