فراتاب - گروه دیپلماسی: پس از خروج آمریکا از توافق هسته ای، دونالد ترامپ در قالب یک فرمان اجرایی، بازگشت تحریم های اقتصادی علیه ایران را اعلام کرد. در مورد دلائل خروج آمریکا می توان به یادداشت مایک پمپئو در مجله فارن افرز اشاره کرد که گفت: «هدف از این تحریم های تهاجمی، مجبور کردن ایران به انتخاب یکی از این دو گزینه است: متوقف کردن یا ادامه دادن سیاست هایی که در ابتدای امر به اعمال مجدد تحریم ها انجامیدند» یا از دیدگاه ناصر هادیان استاد دانشگاه تهران هدف آمریکا حذف گزینه حفظ وضع موجود در میان گزینه تعامل و تقابل برای ایران می باشد.
امین صیقل استاد مطالعات عربی دانشگاه ملی استرالیا با تاکید بر ناکارآمدی تحریمها در دستیابی آمریکا به اهدافش در قبال ایران نوشت: « تحریمهایی که در ماه نوامبر علیه ایران اجرایی شد با هدف منزوی کردن این کشور از منظر اقتصادی و همچنین تغییر رژیم یا تغییر اساسی در رفتار تهران اعمال شدند.»
در ذهن ترامپ تحریمها بهعنوان یک ابزار جادویی و چندمنظوره نقش بستهاند. او معتقد است که این تحریمها قادر هستند ایران را وادار به بازگشت به میز مذاکره کنند تا مقامات این کشور با یک توافق جامع در مورد موشکهای بالستیک، دسترسی بدون محدودیت برای بازرسان و کاهش نقش منطقهای ایران موافقت کند یا حتی مردم ایران را به سوی شوراندن علیه حاکمیت سوق دهند. این یک فهرست از آرزوهایی است که ترامپ در سر میپروراند. در مقابل سایر کشورهای عضو توافق هسته ای ( 4+1) ، بر تداوم برجام تاکید داشتند و از ایران نیز خواستند تا در این توافق بماند، اما جمهوری اسلامی ایران از اروپایی ها خواست که در مورد ماندن در برجام تضمین های قطعی و عینی بدهد.
در این راستا کشورهای اروپایی برای جلوگیری از خروج ایران از توافق هسته ای به سلسله اقداماتی مبادرت ورزیده است. از جمله این اقدامات شامل درخواست مجوز و استثنا برای شرکت های اروپایی از آمریکا( مخالفت صریح آمریکا با این پیشنهاد و خروج شرکت های بزرگ اروپایی از ایران مانند توتال، انی، زیمنس، ایرباس، دنیلی، مرسک، ساگا، آلیانتس)، تشکیل بانک سرمایه گذاری اروپا، گشایش حساب های ویژه برای ایران در بانک های مرکزی کشورهای عضو اتحادیه اروپا در راستای تسهیل مبادلات با بانک مرکزی و موسسات مالی ایران، قانون انسداد ( مسدود کننده) و سازوکار ویژه مالی ( SPV) بود.
در طول ۹ ماهی که قاره سبز قرار بود ساز و کار ویژه مالی خود را برای حمایت از جمهوری اسلامی ایران در برابر تحریم های ظالمانه و یک جانبه ایالات متحده آمریکا بعد از خروج ترامپ از توافق هسته ای شکل دهد تحولات متعددی با محوریت فشارها و تحریم های وزارت خزانه داری آمریکا روی داد که همین تحولات سبب شد تا این سازوکار با تغییر و تحول همراه شود.
در این راستا تروئیکای اروپایی از سازوکاری به نام اینستکس INSTEXیا مخففInstrument in Support of Trade Exchange به معنای «ابزاری برای حمایت از تبادلات تجاری» خبر دادند.این ابزار، کانال ویژهای برای تسهیل تجارت مشروع میان عاملان اقتصادی اروپا و ایران است. در واقع این ابزار امکان می دهد بدون دلار و تراکنش در سیستم مالی آمریکا، مبادلات تجاری بین ایران و اروپا انجام شود. این امید وجود دارد که استفاده نکردن از دلار و سیستم مالی آمریکا سبب شود شرکتها احساس اطمینان کرده و با ایران همکاری کنند.این سازوکار مالی یک مکانیزم تسویه و پرداخت خواهد بود؛ به این معنا که ایران میتواند در قالب این کانال مالی نفت و کالای غیرنفتی به یک کشور اروپایی بفروشد و با انتقال پول تنها در خاک اروپا، تعهدات خود از قبیل خرید کالا و خدمات از سایر کشورهای اروپایی را تسویه کند.
بر این اساس سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان که از امضاکنندگان توافق هستهای با ایران هستند، مسئولیت این سازوکار موسوم به INSTEX(ساز و کار حمایت از روابط تجاری) را به عهده خواهند داشت؛ به اینگونه که پاریس میزبان این ساز وکار مالی است، آلمان مدیریتش را بر عهده دارد و انگلیس مسوول حسابرسی آن خواهد بود. هدف این مکانیزم این است که بدون انجام نقل و انتقال مستقیم بین ایران و شرکتهای اروپایی، به خصوص شرکتهای کوچکتر اروپایی، امکان تجارت بین ایران و اروپا را فراهم آورد.تجارت با ایران از طریق ساز و کار معرفی شده، تنها تحت ضوابط و چارچوبهای مشخص شده در قالب «تحریمهای سازمان ملل»، «تحریمهای اتحادیه اروپا» و استانداردهای «افای تی اف» امکانپذیر خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران برای بهره گیری کامل از چنین سازوکاری باید به نکات زیر توجه کند:
- سازوکار جدیدی که مطرح شده تنها با حمایت و پشتیبانی سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان ثبت شده و بیشتر حرکتی است که با محوریت این سه بازیگر یا تروئیکای قدرت سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا بوده است. یعنی سازوکار جدید از ساختار اتحادیه اروپا خارج است و این می تواند خسارت بزرگی برای ایران باشد. بنابراین باید جمهوری اسلامی ایران با فشار به اروپا زمینه عضویت سایر کشورهای اتحادیه اروپا و همچنین چین و روسیه را فراهم کند. این سازوکار وقتی برای ما منفعت کامل را خواهد داشت که برای کشورها و یا شرکتهای غیراروپایی نیز در دسترس باشد
- اجراسازی گام های بعدی این سازوکار نباید منوط به کسب امتیاز و باج گیری امنیتی در زمینه مسائل منطقه ای، موشکی و دفاعی باشد.
- اینکه این نهاد از نظر حقوقی زیر چتر وزارت خانههای خارجی این سه کشور است و نه زیر چتر وزرات خانههای اقتصاد و یا مالی این کشورها؛ این امر نشان میدهد که مسئولین واقعی سیاستهای اقتصادی این سه کشور از ترس آمریکا حاضر به قبول مسئولیت نبودهاند.
- به احتمال قوی فقط بنگاههای کوچک و متوسط اروپائی که حجم معاملاتشان با ایران بیشتر از حجم معاملات با آمریکا است تمایل به استفاده از این کانال مالی خواهند داشت و لذا راه برای معاملات کلان با شرکتهای بزرگ اروپائی کماکان بسته است.
- واردات نفت وگاز اتحادیه اروپا از ایران فقط 5.2 درصد کل مصرف را تشکیل میدهد و این در حالیست که صادرات نفتی ایران به اروپا کمتر از 20 درصد کل صادرات نفت ایران میباشد. لذا حجم صادرات اتحادیه اروپا به ایران و کل تجارت اتحادیه اروپا با ایران محدود خواهد ماند.
- اینستکس بر خلاف اس پی وی برای مقابله با تحریم های ثانویه آمریکا بنا نشده است بلکه اساسا وظیفه خود را مقابله با تحریم ها نمی داند. در واقع اروپا درصدد این نیست که برای تحریم های ایران روبروی آمریکا بایستد.در واقع مسئولین عالی رتبه باید به این مسئله توجه کنند.
- اینستکس همچنین نباید ابزاری برای فشار به ایران برای پذیرش نهایی CFT و پالمرو تبدیل شود.
در مجموع اینستکس به عنوان یک بورس معامله کالایی؛ از ظرفیت و توانایی محدودی برای خروج ایران از زیر فشار تحریم ها برخوردار است، زیرا شرکت های بزرگی که از ایران خارج شدهاند و یا با آن معامله نمیکنند مسئلهشان صرفاً قطع ارتباطات بانکی ایران زیر فشار آمریکا نیست، بلکه معامله با ایران به معنای محرومیتشان از بازار بسیار بزرگتر آمریکاست. بسیاری از شرکتهای کوچک هم بیش از آنها زیر فشار آمریکا و انسدادهای بانکی آن هستند که وارد ریسک معامله با ایران بشوند.
به نظر میرسد تنها با گذشت زمان و مشخص شدن واکنشهای ایران، اتحادیه اروپا، آمریکا و شرکتهای اروپایی میتوان به میزان اثرگذاری ابزار جدید پی برد. در حال حاضر تردیدهای جدی درباره تاثیر این ابزار در رفع اختلافات بین ایران و اتحادیه اروپا وجود دارد و یک دیدگاه بدبینانه این است که اینستکس یک حرکت نمادین برای حفظ ایران در پیمان هستهای است. اما در این میان ایران خواهان بهرهمندی کامل و عملی از پیمان هستهای سال ۲۰۱۵ است و اگر این انتظار تامین نشود در ماههای آینده تنشهایی در روابط دو طرف به وجود خواهد آمد.
علیرضا علیپور، دانشجوی دکتری روابط بین الملل
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است