کد خبر: 8936
تاریخ انتشار: 9 مهر 1397 - 12:35
معرفی کتاب

فراتاب گروه کتاب: بر خلاف جریان نامگذاری رمان های چاپ شده طی سال های اخیر که تاکید بسیار زیادی بر جذابیت، عجیب و پیچیده بودن نام قصه ها و داستان ها دارد، پیام یزدانجو با انتخاب نامی ساده و روان برای داستانش نشان داده که می توان به دور از هیاهوی نام ها قصه ای را در برابر چشم های خواننده به تصویر کشید که شاید جذابترین داستان روایت شده ی این سال ها باشد.

قصه، قصه ی خودخواهی بیتا است و شکیبایی آرش. قصه ی عشق است و جدایی، همان مضمون همیشگی آشنا، اما روایت پیام یزدانجو تفاوت بسیار آشکاری با داستان همیشگی عشق و جدایی دارد، قصه اش خانه ی پر از پنجره ای را می ماند که صاحب خانه درهای تمام پنجره ها به روی مهمانان خود گشوده است، از هر پنجره ای که سرک بکشیم با گوشه ی بی نظیری از خانه مواجه می شویم. یزدانجو خانه را در نهایت دقت و سلیقه آماده و مهیای مهمانان خود کرده است، آنجا که بیتا از کودکی اش می گوید و راست نمی گوید، مبهم سخن می گوید و آرش صبوری می کند، آنجایی که پای هانای کوچک به میان می آید، اسلحه، مرگ، خودکشی، اینها ابزارهای پذیرایی اند و صاحب خانه در هنگامش به خوبی از آنها استفاده می کند.

شکیبایی بی حد آرش یا پذیرش او را به چه می توان تعبیر کرد؟ عشق یا تنهایی؟ شاید آرش تنهاست که شکیبایی می کند، خط سفر در داستان رنگ و بوی دیگری دارد، سفر حرکت از نقطه ای به نقطه ی دیگر نیست که تنها هدفش خوشگذرانی باشد، سفر، حرکتی است برای تغییر، تعالی و کمال به همراه لذت، لذتی از نوع آرش خواسته، سفر است که جدایی می افکند، چه بین بیتا و پدر، چه بین آرش و بیتا و هانا، یکی مجذوب سفر است و دیگری از آن دوری می جوید، بیتا در جایی حسرت می خورد که اگر پدر را در سفرش همراهی می کرد هرگز او را از دست نمی داد، اما حاضر به همسفری با آرش نیز نشد، این خواستن و گریز توامان را مدیون قلم چیره ی نویسنده هستیم، نویسنده ای که خود سفر را لمس کرده، آرش همراه تک تک لحظات تلخ و شیرین بیتاست اما بیتا دچار نگرانیست، نگرانی هایی از جنس زنانه، زن بودن، لطیف و حساس بودن، غافل از اینکه همین زنانگی ها بلای جانش می شود، خواننده همراهی کمتری از بیتا می بیند اما میتواند او را هم درک کند، کنارش بنشیند و به سخنانش گوش دهد، قصه آنچنان نزدیک اتفاق می افتد که گاهی می توان تصور کرد جای داغی لیوان چای آرش روی صفحه ی کاغذ است، حتی گاهی بوی سیگارش از لابه لای صفحات کتاب به مشام می رسد، صدای قدم زدنهای پیام یزدانجو در اتاق کارش را می شود شنید، هنگامی که آرش و بیتا مشاجره می کنند و هانا اشک می ریزد.

با خواندن این کتاب چند کتاب خوانده می شود، رمان خالص نیست، هنگامه ای است از فلسفه، سیاست، تاریخ و عشق. از آن دسته کتاب ها که خواننده ی خاص می خواهد، نه حوصله سر می برد و نه کلافه تان می کند، دستتان را می گیرد و همراه قدمهایتان می شود، بیتابی خواننده که هر لحظه آرزو می کند که ای کاش الان بیست صفحه جلوتر بودم، چه اتفاقی قرار است رخ دهد؟ بیتا چه می کند؟ تصمیم آرش چیست؟ راستی تکلیف هانا چه می شود؟ این ها سوالاتی است که خوانندگان از خود می پرسند و وقتی صفحه ای آخر تمام می شود تپش قلبشان هنوز ادامه دارد، داستان با پایانی به ظاهر آرام تمام می شود اما تلاطم وجودی آرش همچنان ادامه دارد، در نهایت سفر دلیل جدایی است ...

 

مشخصات کتاب

  • نویسنده: پیام یزدانجو
  • نشر چشمه
  • تیراز: 1000 نسخه
  • قیمت: 22 هزار تومان
  • تعداد صفحه: 201 صفحه/ قطع رقعی/ جلد نرم
  • سال چاپ: چاپ اول 1397

 

نویسنده معرفی کتاب: مینا پوریان

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار