کد خبر: 8874
تاریخ انتشار: 13 مرداد 1397 - 14:40
گزارش فراتاب از استقبال پرشور تهرانیها از شب فرهنگی کرمانشاه:

فراتاب گروه فرهنگی: تهران را باید به لحاظ بافت جمعیتی فشرده ای از ایران بزرگ دانست، حضور جمعیت قابل توجهی از جای جای این سرزمین در این کلان شهر توجه به برپایی برنامه های فرهنگی متنوع که همه ایران و ایرانیان در آن دیده شوند، ضرورتی است که می تواند علاوه بر تحکم بخشی انسجام ملی، فرصتی را برای شناساندن و معرفی و زنده نگاه داشتن، آداب، رسوم و خاطرات ذهنی کسانی است که سالهاست به خاطر مهاجرت به پایتخت و شهرهای نزدیک آن از اصل خود دور شده اند، مهیا نماید. دو سالی است که مدیریت مجموعه برج میلاد فرصتی را فراهم آورده تا در کنار این نماد ملی، استان های کشور با برپایی شب های فرهنگی جلوه ای از غنای تمدنی ایرانیان را به نمایش بگذارند. برپایی جشنواره ملی چارسوق در محلی به نام دهکده اقوام که در کنار برج میلاد احداث شده است بیست روزی است که با مشارکت سازمان میراث فرهنگی هرشب میزبان یکی از استان های کشور است و هر شب جمعیتی در خور را برای یافتن حسی شیرین و نوستالژی تا پاسی از شب دور هم جمع می کند. دورهمی ای که باعث شده تا برای ساعاتی هرچند کوتاه مرهمی بر آلام روحی و روانی این روزهای بد اقتصادی باشد.

سه شنبه شب 9 مردادماه به بهانه تهیه گزارشی از این جشنواره اما به واقع به خاطر تعلق خاطر و اصالتی که ریشه در کرمانشاه و کرمانشاهی بودن داشت به همراه تنی چند از دوستان روانه برج میلاد شدم تا از نزدیک شاهد هنرنمایی و نمایش فرهنگ کرمانشاهی ها باشم. در مسیر ورودی محل اجرای برنامه اولین چیزی که نظرها را به خود جلب می کند برپایی سیاه چادر عشایری است که به عنوان بخش لاینفکی از فرهنگ کهن مردم استان کرمانشاه از بازدید کنندگان با پخت انواع آش محلی «ترخینه»، «آش عباسعلی» و آش دوغ، شیرینی محلی «بژی» و نان محلی «کلانه» پذیرایی می کنند. لحظه ای درنگ در کنار این سیاه چادر و چشیدن طعم خوراکی های کرمانشاهی تقریباً همه مراجعان به جشنواره را به خود جذب می کند.

یک ساعت مانده به آغاز مراسم جمعیتی بالغ بر 500 نفر که بخشی از آن ها کرمانشاهی های مقیم تهران و کُرد هستند مشتاقانه برای شروع مراسم به انتظار نشسته اند، جمعیتی که لحظه به لحظه بر تعداد آن ها افزوده می شود. آن هایی که کرمانشاهی و کٌرد هستند با آب و تاب فراوان برای همراهان خود از فرهنگ، موسیقی و رقص کُردی «هلپرکی» سخن می گویند و بر شوق و اشتیاق میهمان هایشان برای دیدن شکوه فرهنگ کرمانشاه می افزایند. تا شروع نشدن مراسم چرخی در میان غرفه های اطراف مجموعه که با ظاهر خاصی شبیه خانه های روستایی طراحی شده اند می زنیم، غرفه هایی که نماینده هایی از استان های مختلف به ارایه صنایع دستی، سوغات محلی و پخت غذاهای محلی برای بازدید کنندگان می پردازند. با توجه به مناسبت شب کرمانشاه تعدادی از غرفه ها نیز به این استان اختصاص یافته است که هنر دست هنرمندان کرمانشاهی از جمله سازهای سنتی، زیورآلات، گلیم، گیوه، چرم و ... را به نمایش می گذارد، در این میان گیوه های رنگی جلوه نمایی می کنند و مشتریان خاص خود را دارند.

پذیرایی از میهمانان با نان برنجی و نان خرمایی که با روغن کرمانشاهی تهیه شده است و دم نوش های نعناع، زعفران و بهار نارنج که ما نیز از طعم بی نظیر آن بی نصیب نبودیم، حس خوب مهمان نوازی کرمانشاهیان را به خوبی به نمایش می گذارد، پذیرایی که در آن گشاده دستی را می توان به خوبی دید. در یکی از غرفه ها که بسیار مورد توجه قرار گرفته است چند خانم به طبخ و فروش دنده کباب کرمانشاهی مشغولند، نا خوداگاه دچار ضعف می شوم و از پرسی که برای تستروی پیشخوان گذاشته لقمه ای بر می دارم و بی درنگ خود را در کنار دنده کبابی های تاق بستان می یابم. از خانمی که خود را ملکی معرفی می کند می خواهیم چهار پرس دنده کباب برایمان بگذارد که با توجه به شلوغی و تعدد سفارشات می گوید بیعانه ای بدهید و یک ساعت دیگر برگردید. از اینکه می توانم همراهنم را به یک کباب مخصوص کرمانشاهی مهمان کنم بسیار خرسندم.

صدای تلاوت قرآن خبر از شروع مراسم می دهد، تا به خود می آییم دیگر جایی برای نشستن نیست و تعدادی زیادی که مثل ما محو حواشی جشنواره شده اند در گوشه و کنار به صورت ایستاده برنامه ها را دنبال می کنند. بهمن هاشمی مجری برنامه های صدا وسیما که نماینده بخش ملی جشنواره چارسوق است با حرارت خاصی برنامه را شروع می کند. بعد از چند دقیقه مجری کرمانشاهی با لباس محلی گروه رقص کُردی «هلپرکی» را برای اجرای مراسم آئینی به روی سن فرا می خواند. اجرای پرانرژی و حماسی جوانان کرمانشاهی جمعیت مشتاق را به وجد می آورد و آخرین افراد پراکنده را به محل برگزاری مراسم سوق می دهد. «جلیل بالایی» مدیرکل میراث فرهنگی کرمانشاه به مردم خیر مقدمی می گوید و به درستی کرمانشاه را گهواره تمدن و سرزمین سنگ و آب معرفی می کند و مردم تهران را برای سفر به کرمانشاه دعوت می کند.

بلافاصله گروه موسیقی «مشق عشق» به سرپرستی کوروش تیمورزاد برای اجرا به روی سن می آید و تیمورزاد با صدای گرم خود با خواندن یک دو بیتی از استاد بهزاد کرمانشاهی به این مضمون «به ستواری و سختی رشک پولاد / به راه عشق سرها داده بر باد / قرین بیستون همسنگ فرهاد / ز کرمانشاهیان یاد اینچنین باد» تصویری از کرمانشاه و کرمانشاهی را در ذهن حضار شکل می دهد. اجرای چند تصنیف و ترانه خاطره انگیز کرمانشاهی حس و حال خاصی را به جمعیت منتقل می کند و مردم را مشتاق و مشتاق تر در انتظار دیدن ادامه برنامه میخکوب می کند. در این لحظات جمعیت که بیش از 2 هزار نفر به چشم می آید به نهایت خود رسیده است و بسیاری از آنها تهرانی و غیرکُرد و از دیگر نقاط کشور هستند که در تهران مقیم اند و به نظر می رسد برای دیدن شب فرهنگی کرمانشاه راهی برج میلاد شده اند و به علت کمبود جا بخشی از سمت راست سن را نیز به تسخیر پرشور خود درآورده اند.

مدیرعامل برج میلاد نیز برای خیر مقدم بر روی سن می رود، جنس سخنانش بسیار متفاوت و جالب توجه است، با لحن خاصی به زبان کردی چند بیتی شعر می خواند و از کرمانشاه می گوید و چه جامع و کامل تر از هر کرمانشاهی، کرمانشاه را با همه پیشینه تاریخی و آداب و رسوم مردمانش وصف می کند و جای جای کرمانشاه را برای حضار معرفی می کند. تلاش او برای کُردی سخن گفتن و اشراف کاملش بر کرمانشاه، کرمانشاهی های حاضر در میان جمعیت را به وجد می آورد، اتفاقی که در نهایت مسئولان و نماینده مردم استان در مجلس شورای اسلامی را وادار می کند تا در روی سن از او به عنوان شهروند افتخاری کرمانشاه نام ببرند.

گروه های هنری یکی پس از دیگری برای اجرا روی سن می آیند و با تشویق و همراهی مردم می روند در این میان گروهی از نوجوانان کرمانشاهی که با لباس محلی برای اجرا روی سن رفته اند که با وجود مشکلات سیستم صوتی و نا هماهنگی گروه که شاید به خاطر تاثیر جمعیت زیاد بود، بسیار جلب توجه می کنند و نشان از آن است که هنر و موسیقی در وجود کرمانشاهی ها جایگاه خاصی دارد. تجلیل از اساتید و نام آوران کرمانشاهی از جمله استاد علی اکبر مرادی، مسعود گلزاری، کورش باقری و امیر حیدریان خلبان دوران دفاع مقدس نیز به عنوان بخشی از مراسم لحاظ شده است که بسیار مورد توجه قرار می گیرد. حسن ختام برنامه نیز اجرای برنامه «هلپرکی» است، جمعیتی که شاید کمتر از 10 درصد آن ها در ساعت یک بامداد مراسم را ترک کرده اند با هیجان و همراهی وصف ناپذیری آخرین توان و انرژی خود را با دست و جیق تخلیه می کنند و پیر و جوان اعم از کُرد و غیرکُرد گویی چشم انتظار این سنت باستانی کُردی بوده اند و سعی می کنند با صدای موسیقی و ریتم کسانی که برروی سن می رقصند انرژی خود را تخلیه کنند، آخرین بخش پرشور چنان با همراهی با وجد و شور مردم همراه شد که می توان گفت تهران در شب فرهنگی کرمانشاه چوپی بدست بپا خاست.

ساعت 1:15 دقیقه بامداد است مراسم تمام شده است اما هنوز هستند عده ای که در محل حضور دارند و در جمع های چند نفری از حس خوب خود می گویند و هنوز غرفه های عرضه غذا مشتری های خاص خود را دارند. بعد از گذشت چهار ساعت همه حالشان خوب است، چهار ساعتی که شاید مرهمی بر همه نگرانی های اقتصادیشان بود، مساله ای که چند نفری نیز که تریبون به دستشان افتاد گلایه و نگرانی خود را پنهان نکردند و به گوش مسئولین رساندند. اما آنچه که پیدا بود این مردم تشنه فرهنگ اند و جاذبه های فرهنگی بی شمار اقوام ایرانی می تواند تسکینی بر همه آلام آن ها باشد و برای لحظاتی هم شده آن ها را بی خیال دلار 11 تومانی کند. به راستی که تهران در این شب ها و روزها که امید مردم به دلایل مختلفی کمرنگ شده است، چه نیازمند چنین مراسم و شب های باشکوهی است، شب هایی که مردم در کنار هم به ژرفنای عمیق تاریخ و فرهنگ گوشه ای از ایران بزرگ غوطه ور می شوند، و چه میهمانان و به بیانی بهتر میزبانان باشکوهی بودند کرمانشاهیان در شب فرهنگی کرمانشاه در پایتخت.

 

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار