فراتاب: شادماني و نشاط به عنوان يکي از مهمترين نيازهاي رواني بشر، به دليل تأثيرات عمدهاي که بر شکلگيري شخصيت آدمي و در يک کلام مجموعه زندگي انسان دارد، هميشه ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. از مهمترين نکاتي که در اين زمينه مطرح است؛ چگونگي حصول شادماني، تقويت آن و عوامل تأثيرگذار بر دستيابي به اين نياز حياتي است. شاد بودن، یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی است که با بسیاری از مؤلفههای سلامت جسمی و روانی رابطهی نزدیکی دارد. ﺷﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﻟﻐﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ؛ ﯾﮏ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ رﺿایتمندی ﻓﺮﺩ ﺩﺭ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ. ﻣﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﺷﺎﺩ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﺍﻭﺿﺎﻉ زندگیاش ﻣﺴﻠﻂ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺮﻧﻮشتاش ﺑﻪﻋﻬﺪﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻼﺷﺶ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺭﺧﺪﺍﺩﻫﺎﯼ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ غافلگیر ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ. مطالعات تحلیل عاملی، نشان داده است که شادمانی حداقل دو جنبه دارد، تمامی این مطالعات دو عامل هیجانی و شناختی را نشان داده است که از یک طرف معرف تجربه هیجانی شادی مثل شعف، خشنودی و هیجانهای مثبت است، و از طرف دیگر ارزشگذاری شناختی و رضایتمندی از حیطههای گوناگون زندگی است.
خوانشی تاریخی بر مطالعات شادی
شواهد موجود نشان میدهد که مطالعه و بررسی شادی از زمان افلاطون و ارسطو وجود داشته است.
به عقیده ارسطو سه نوع شادی وجود دارد:
در پایینترین سطح: مردم عادی این نظریه را دارند که لذت شادی آفرین است. در سطح میانه: مردم با فرهنگ غنیتر، شادی را با موفقیت و کامیابی یکسان میدانند. در سطح والاتر: شادی ناشی از زندگی معنوی است.
افلاطون نیز در کتاب جمهوریت خود، شادکامی را حالت تعادل و هماهنگی میان سه عنصر استدلال، هیجان و امیال معنا میکند. تاریخ نوین مطالعات در زمینه شادکامی از سال 1960، آغازشد. تاکنون حدود3000، مطالعه منتشر شده در این باره وجود دارد و از سال2000، مجله مطالعات شادمانی با مرکزیت کشور هلند در بسیاری از نقاط دنیا اغاز به کار کرده است. آخرین مطالعهی گسترده در این زمینه را میتوان از تحقیق "راز شادی" اثر دکتر جرج برات[1]، از دانشگاه هاروارد در سال 2015، نام برد، که در آن راز شادی را خوشحالبودن در زمینهی هر آنچه انجام میدهیم و تحکیم روابط و مراقبت جسمی، مالی و فیزیکی از خود میداند.
بکوشید تا رنج ها کم کنید / دل غمگنان شاد و خرم کنید / چو روزی به شادی همی بگذرد / خردمند مردم چراغم خورد /"فردوسی"
عوامل تاثیرگذار بر شادی:
دكتر امان الله قرايي مقدم، عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت معلم، ميگويد: شاد كردن و شاد بودن جامعه موجب پيشرفت و توسعه اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و خانوادگي جامعه ميشود؛ از بسياري مسائل و بروز انواع آسيبهاي جامعه، جرم و بزهكاري، طلاق، نابساماني خانوادگي و ساير مسائل جلوگيري به عمل ميآيد؛ اختلالات روحي در جامعه كمتر ميشود و ميزان رغبت تحصيلي و دل به كار دادن و توليد، افزايش پيدا مِيكند. حال نگاهی به مهمترین عوامل تاثیرگذار بر شادی خواهیم داشت:
- شخصیت: در تعریفی کلی به دو بعد درونگرایی[2] و برونگرایی[3] تقسیم میگردد، تحقیقات زیادی بر رابطهی مثبت برونگرایی با شادی تایید کردهاند.
- عزت نفس: بسیاری از پژوهشگران همچون وارت، ویلسون و آرجیل، عزت نفس را اساسیترین عامل در شادی و پیشبینی کننده آن میدانند یعنی عزت نفس بالاتر شادی بیشتری را به ارمغان میآورد.
- اعتقادات مذهبی: در زمینهی ایمان و فعالیتهای مذهبی با شادی تحقیقات متعددی صورت گرفته است و قریب به اتفاق این تحقیقات رابطهی مثبت دینداری و ایمان با شادمانی را تایید نمودهاند، از نظر مایرز، ایمان مورد نظر در اینجا ایمانی است که احساس پذیرفتهشدن و امیدواری را برای فرد به ارمغان میآورد.
- سرمایهی اجتماعی: به نظر پوتنام و همکاران، سرمایهی اجتماعی عبارت است از ارتباطی که بین مردم وجود دارد و محل زندگی آنها را از نظر روابط غنی میسازد که به نظر آنها یکی از مهمترین پیشبینی کنندههای شادی است.
- اوقات فراغت: نظریههای بسیاری، رابطه مثبت صرف زمان برای اوقات فراغت و شادی را تایید کردهاند. اما در اینجا به نظر "بندورا" بسنده میکنیم که میگوید؛ وقتی افراد به این کار(اوقات فراغت) میپردازند که فکر میکنند میتوانند آن را به خوبی انجام دهند و یا لاقل تصور میکنند توانایی انجام آن را دارند و در نتیجه به شادی آنها افزوده میشود.
- وضعیت اقتصادی: در این زمینه، گمانهزنیهای فراوانی وجود دارد. پژوهش برخی از پژهشگران، حکایت از رابطهی مثبت وضعیت اقتصادی خوب و شادی دارد و در پژوهش برخی دیگر هرگونه رابطهی مثبت بین وضعیت اقتصادی مطلوب و شادی نفی میشود. برخی نیز معتقدند نوع شادیورزی و مصادیق آن در هر طبقهی اجتماعی منحصر به فرد است و با طبقهی دیگر متفاوت میباشد.
- رضایت شغلی: تحقیقات نشان میدهد که رضایت شغلی و شادی رابطهی مستقیمی دارد و یکی از مهمترین فاکتورهای پیشبینی کنندهی شادی رضایت شغلی است.
- سلامت: سلامت و شادمانی با یکدیگر در ارتباطاند، برخی از تحقیقات همچون تحقیقات نوربالا، اژهای و مطیعیان بیانگر این نکته هستند که شادی، دستگاه ایمنی را تقویت میکند و تقویت دستگاه ایمنی، سلامت فرد را بهبود میبخشد.
- وضعیت تاهل: نگاه به وضعیت تاهل و رابطهی آن با شادی در بافت فرهنگی و جامعهی هر کشوری باید بررسی شود اما به طور کلی تحقیقات از رابطهی مثبت این دو متغیر سخن گفتهاند.
- جنسیت: جنسیت موضوع تحقیقات زیادی در رابطه با شادمانی بوده است، برآورد تحقیقات نشان میدهد که با وجود شادی یکسان زنان و مردان با یکدیگر، افسردگی در زنان بیش تر از مردان است.
روان شناسی شادی
در بین کلیهی مکاتب روانشناسی، مکتب تحلیل متقابل از اریک برن، بهترین توصیف را از شادی ارایه میدهد. در این زمینه با تقسیمبندی من کودک، من والد و من بالغ درصدد ارائهی چارچوبهای کاربردی است. من كودك به مفهوم خردسالي نيست. آن قسمت از ساختار شخصيت ما است كه دنبال احساسات، عواطف، شادي، شادماني و خشم است. (البته شادي و خشم ذاتي نه اكتسابي) در حقيقت بخش كودك شخصيت ماست كه شادي آفرين است و اصولا اين امر بستگي به سن ندارد. يك مرد و يا زن مسن 70 يا 80 ساله هم با فعال بودن بخش كودك وجودش ميتواند شاد باشد و احساس شادماني كند. وقتي كسي كودك درونش فعال نيست، اين فرد دچار حرمان (غمگینی، دلمردگی و نا امیدی) است.
جامعه شناسی شادی
در مبحث جامعه شناسی شادی، به بررسی تأثیر روابط اجتماع بر شادی و ارتباط متقابلی كه شادی بر ساختارهای اجتماعی، طبقات و گروههای سنی مختلف میگذارد، پرداخته میشود. مثلاً، اینكه آیا نوع شادی در طبقات اجتماعی مختلف، متفاوت میباشد؟ شادی شهری و روستایی داریم؟ آیا شادی از جامعه و ملیتی تا جامعه و ملیت دیگر متفاوت است؟ در اینجا اشاره به یک مصداق عینی خواهیم داشت:
به نظر می رسد كه در نوع شادیهای شهری و روستایی تفاوت وجود دارد. (فولكلور ممكن است هنر روستایی باشد كه هنر اصیلتری است، اما شادی شهری ممكن است شادی تودهوار و نوعی شادیِ شكل نگرفته باشد) حتی شادی میتواند طبقاتی باشد؛ مثلاً شما انواعی از مراسم دارید كه گروههای مختلف، آن را برگزار میكنند. از سوی دیگر، برخی از جوامع و ملیتها تاکید گستردهتری بر روی شادی و برخی جوامع تاکید زیادی بر روی غم دارند. در نتیجه، میتوان فرضیهای داشت؛ که با توجه به نوع تاکیدی که هر جامعه بر یکی از دو مقوله شادی یا غم مینماید، دو نوع نظام فرهنگی و ایدئولوژیک متفاوت که یکی بیشتر به تولید و اشاعه غم، و دیگر بیشتر به تولید و اشاعه شادی بپردازد، میتواند شکل بگیرد. به این ترتیب جامعه شناسان نیز به شادی به مثابه کنش اجتماعی مینگرند و روابط متقابل بین شادی و دیگر ساختار جمعی مانند اقتصاد، سیاست و جامعه را جستجو میکنند. شادی از این دیدگاه رابطه نزدیکی با طبقه اجتماعی، محیط زندگی، سطح تحصیلات، درآمد و نظام ارزشها و اعتقادات یک جامعه دارد.
سیاست و شادی
شادی و سیاست را به طرح دو سوال اصلی و پاسخ به آنها، طرح مینماییم.
سوال اول: آیا دولت ها تنها با فراهم آوردن رفاه مادی میتوانند مردم شادی داشته باشند؟
در بعد سیاست گذاریهای اجتماعی، شادی به خاطر نقشی كه در بهزیستی و رفاه دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. مقولات ذهنی باعث میشوند حتی با وجود رفاه مادی، افراد احساس بدبختی كنند. بسیاری از سیاستگذاران اجتماعی و روشنفكرانی كه به این مسئله میپردازند بین شادی و احساس رفاه مادی تمایز قایلاند.
در اینجا مثالی از اتحاد جماهیر شوروی سابق، کارساز به نظر میرسد :شوروی علی رغم این که امکانات مادی و رفاهی در اختیار ملت خود قرار میداد، اما با ممانعت از تجمعات مذهبی، سوگواریها و شادیها، احساس داشتن رفاه را از آنان سلب میکرد، یعنی مردم علی رغم داشتن امکانات مادی احساس شادی اندکی میکردند.
سوال دوم: در عرصهی سیاست، اقدامی که دولت میتواند برای ایجاد شادی بیشتردرجامعه انجام دهد چیست؟
مسائل شادی در زمره مقولات رفاه ذهنی است و در پیگیری آن، از مدرنترین دولتها، دولت رفاه است. این دولت سعی میكند تا حد امكان، منابع سعادت و رفاه مادی و معنوی را در اختیار تمامی افراد قرار دهد. یعنی با پیشبینی وقایع خطرناك در آینده سعی كند افراد را بیمه كرده و زیر چتر رفاهی خود قرار دهد. خدمات رفاهی مادی شامل سیاستگذاریهای مناسب برای مهار تورم، کم کردن نگرانیهای آینده و خدمات رفاه ذهنی، فراهم آوردن حداکثر فرصتها برای تجمعهای شاد، برگزاری مراسم ملی و مذهبی به شکل گروهی و به شکل ساختاری ایجاد فضاهایی مثل پارک، سالنها ورزشی و... میباشد، تا ضمن بالا بردن حالت رفاه ذهنی احساس شادی را در مردم بیشتر کند.
تحول فرهنگ شادی در ایران بر مبنای بررسی تاریخی
تاریخ فرهنگی ایران، که بخش مهمی از آن همان تاریخ مرتبط با مردمان آن است و در آن به مسائلی خرد همچون احساسات و عواطف پرداخته شده باشد، هنوز به شکل کامل، مدون و بدون جهتگیری خاص نوشته نشده است. در نتیجه، وقتی میخواهیم از رویکرد تاریخ فرهنگی به شادی در ایران بپردازیم، بزرگترین مشکل این است که نمیتوانیم در مورد اینکه مردم ایران در طول تاریخ شادی را پذیرفتهاند یا نپذیرفتهاند، شاد زیستهاند یا نه و در مجموع، چه رویکردی به مقوله شادی داشتهاند، قضاوت روشنی کنیم. اما، در اینجا به بررسی چند دورهی تاریخی در ایران و میزان شادی ورزی ایرانیان در این دورهها میپردازیم:
پیش از اسلام
در ایران قبل از اسلام، شادی بهمثابه الگوی فرهنگی غالب نیایشهای دینی، ابراز خود یا بیان فرهنگی جامعه بوده است. برای همین، در ایران باستان، هر روز جشن خاصی برگزار میشد که هم جنبه عبادی داشت و هم بهنوعی سامان زندگی روزمره ایرانی از طریق آن جشن صورت میگرفت. در واقع، چهارشنبهسوری و جشن نوروز، بقایای جشنهای روزانه دوران باستان است. همچنین دوران ایران باستان، شادی، پدیدهای الهی محسوب میشد. به گونهای که میگویند نخستین معجزه زرتشت خندیدن وی در بدو تولد بوده است. پارسیان شادی را آفریده خداوند و غم و اندوه را آفریده اهریمن میدانستند. اینها نشان میدهد که ما در دورهای از تاریخ بهطور روزمره و مستمر شادی وجشن داشتهایم وسرور الگوی فرهنگی غالب ابراز خود در ایران باستان بوده است.
دوران اسلامی
با ورود اسلام به ایران، جشنهای ایرانیان که جنبه مذهبی داشت و در بافت ادیان باستانی ایران معنادار بودند بتدریج از میان رفتند و جشنهای بجای مانده مانند نوروز، مهرگان و جشن سده، بتدریج معنای دینی خود را از دست داده و به عنوان جشنهای قومی یا محلی و در یک قرن اخیر نیز به عنوان «جشنهای ملی» شناخته شدند. از اینرو از دوران ورود اسلام به بعد ما دو مقوله متفاوت؛ جشنهای ملی و جشنهای مذهبی، از جشن و شادی را ایجاد کردهایم.
حمله مغولان به ایران باعث تغییر این الگوی زندگی ایرانیان شد. بعد از این حمله، بهدلیل مصیبتزدگی و فاجعهزدگی ناشی از قتلها، تخریبها و غارتهای مغولان، برای مدتی طولانی ایرانیان در اغما و غم فرو رفتند. به دورههای بعدی تاریخ هم که مینگریم همینگونه است. یعنی تحتتاثیر وضعیت سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر دوره ساختار احساسات و عواطف مردم ایران تحول پیدا کرده است. از اینرو، نمیتوان گفت فرهنگ ایرانی همواره تاریخ، فرهنگ غم یا شادی بوده است. این امر بستگی دارد به اینکه در کجای تاریخ ایستادهایم و در چه دورهای هستیم. اما این نکته که ایران دارای فرهنگی تراژیک و غمگسار است برای ایرانیان ویژگی شناخته شده و محسوسی است، زیرا ما برای گریستن و غمگین بودن یا غمگین ساختن و غمگین نشان دادن خود روشها و تمهیدات فرهنگی زیادی را طی تاریخ خلق و ابداع کردهایم. مثل مرگ سیاوش در شاهنامه وتوجه به پارادایمهای سوگواریهای مذهبی و عدم توجه به مدلهای شادی و سرور مذهبی.
گامی عملیاتی در راستای مطالعه میدانی: بررسی شادی در ایران؛ شادترین و ناشادترین استانهای ایران
متاسفانه ایران در میان 156، کشور جهان رتبه ی 115، را در شادیورزی دارد. در پژوهشی که در سال 91 روی ۲۷ هزار و ۸۸۳ ، ایرانی با میانگین سنی ۱۸ تا ۶۵ سال انجام گرفت، حکایت از آن داشت که ۳۹.۳ درصد مردم از شادکامی سطح متوسطی برخوردارند. ۳۵.۴ درصد نیز شادکامی خود را کم توصیف کرده و در این میان، تنها ۳ درصد خود را در سطح «بسیار زیاد» شادکام میدانند. در این پژوهش که از هر استان کشور دست کم ۸۰۰ نفر مورد بررسی قرار گرفتهاند، سطح شادکامی با پرسش «آیا فردی با نشاط و شاداب هستید؟» در پنج سطح «بسیار زیاد»، «زیاد»، «نه زیاد، نه کم»، «کم» و «بسیار کم» مورد سنجش قرار گرفت.
شادترین استان های ایران
یافتههای پژوهش «شادکامی مردم ایران و عوامل موثر بر آن» از میان ۳۰ استان مورد بررسی، استان زنجان را با ۳/۶۹ درصد میانگین امتیاز شادکامی، شادترین استان کشور معرفی کرده است و از یزد با ۳/۱۲ درصد میانگین امتیاز شادکامی، به عنوان پایینترین استان در شادیورزی نام برده است. همچنین استانهای گلستان، بوشهر، هرمزگان و کردستان از میزان شادکامی بالاتری از خط میانگین برخوردار بوده اند.
در اینجا جمعآوری اطلاعات نگارنده، از طریق مصاحبه با چند تن از شهروندان زنجانی و یزدی آغاز گردید.
مصاحبهشوندگان یزدی در جواب اینکه به نظر شما و بر طبق این پژوهش چرا یزدیها پایینترین سطح شادکامی در ایران را دارا بودند به موارد زیر اشاره نمود:
- مال اندوزی افراطی و درگیری ذهنی و مالی فراوان برای آینده
- نبود امکانات رفاهی، همچون؛ پارک های بزرگ و زیبا، سالنهای ورزشی مجهز و در دسترس و در کل امکانات تفریحی
- گذار از سنت به مدرنیته در نسل جدید و اختلافات درشیوهی زندگی جوانان با نسل قبل از خود (پدران و مادرانشان)
مصاحبهشوندگان زنجانی در پاسخ به اینکه چرا زنجان شادترین استان ایران لقب گرفت پاسخ دادند:
- علاقه شدید زنجانیها به گردهماییهای جمعی
- برگزاری فستیوالهایی همچون فستیوال آشپزی و... به شکل گروهی و خانوادگی در سطح شهر و تلاش همهی مردم در جهت شرکت در آن
- دسترسی همگان به امکانات رفاهی مثل باشگاههای ورزشی بزرگ به شکل رایگان یا بسیار ارزان
- اهمیت و توجه به ورزش
در پایان باید اشاره کرد که پژوهشگرانی که در این باره دست به تحقیق زدهاند، از شخصیت، عزت نفس، اعتقادات مذهبی، سرمایه اجتماعی- فعالیتهای اوقات فراغت، ورزش هفتگی، نداشتن سابقه بیماری عصبی، خوشبینی به زندگی و بسیاری از موارد دیگر، به عنوان عوامل مؤثر در پدیده شادکامی افراد یاد کردهاند، همچنین از دیگر نتایج قابل توجه این پژوهش، کاسته شدن یک درصد از شادکامی افراد به ازای افزایش هر یک سال به سن آنها است.لازم به ذکر است که بررسی حاضر در دست تبدیل به یک مقاله ی علمی- پژوهشی است که نتایج آن پس از چاپ مقاله متعاقبا اعلام میگردد.
نتیجهگیری
یکی از مهمترین امور در راستای شادیورزی: ترويج آزادى، احترام به باورهاى شخصى و خرده فرهنگهاى موجود و درك نيازهاى زمانه است. شادى براى زيبا و قابلتحمل كردن زندگى رابطه مستقيمى با ابراز وجود و احساس امنيت دارد. احساس امنيتى كه ناشى از توان ابراز وجود در تمامى ابعاد طبيعى و كسب كليه حقوق انسانى است. به گفته دكتر معيدفر، مىتوان شاد بود و جامعه مبتذلى نداشت و مىتوان غمگين بود اما سرتاپا آلوده به ابتذال بود. این که گرچه همگان، زندگی را با گریه شروع میکنیم اما میشود با خنده به پایانش رسانیم.
[1]. George Bradt
[2]. introversion
[3]. extraversion
بهاره چیت ساز: کارشناس ارشد مشاورهی خانواده – فعال اجتماعی "حوزه ی آسیب های اجتماعی"