فراتاب / سیاسی - محمد اکبری: ایالات متحده پس از خروج از برجام نتوانسته است سیاستی برای جذب اروپایی ها به سمت خود شکل دهد و تلاش می کند فشار بر ایران را افزایش دهد. سخنرانی پمپئو یک سخنرانی تند علیه ایران بود که درخواستهای آن از ایران با واکنش کشورمان و دیگر بازیگران مواجه شد و بسیاری او را متوهم خواندند. آیا باید این سخنرانی را استراتژی آینده امریکا در مقابل ایران فرض کنیم؟
در این باره با امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل امریکا گفتوگو کردهایم که از نظر میگذرانید.
آمریکا در حال حاضر کدام پلن را دنبال می کند؟ سخنرانی پمپئو در مورد ایران را باید استراتژی امریکا برای ایران فرض کنیم یا فقط تهدیداتی برای ایجاد فضای تنش بیشتر؟
باید گفت که سیاست تقابل با ایران طی سالهای گذشته و در این 4 دهه مورد توجه امریکا در رابطه با ایران بوده است. در حال حاضر با حضور ترامپ اولویت تغییر رژیم به اولویت تغییر رفتار برتری پیدا کرده است. ما باید در نظر داشته باشیم که تغییر رژیم از تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران همیشه در دستور کار دولتهای آمریکا بوده اما در مقاطعی فقط اولویت بندی آن تغییر می کرده است.
به نظر می رسد با شرایط و درخواستهای 12 گانه ای که پمپئو مطرح کرده، ایالات متحده آمریکا تصمیم دارد و امیدوار است به نقطه ای برسد که مناسباتش با جمهوری اسلامی ایران یا به سازش و صلح بینجامد یا یک درگیری نظامی را رقم بزند که در پس این درگیری نظامی به صلح و سازش با ایران و تامین خواسته خود برسد. اما اینکه آیا واقعا می تواند این کار را بکند جای تردید وجود دارد. به این دلیل که برخلاف ایالات متحده آمریکا که در قضیه برجام تقریبا عقب مانده، جامعه جهانی قاطعانه از موضع ایران در حال حمایت است و این حمایت ها اگر هم باعث حفظ حضور شرکت های اروپایی در ایران نشود، اما به لحاظ سیاسی و روانی موانعی را برای آمریکایی ها برای رسیدن به اهدافشان ایجاد می کند. درواقع دولت کنونی آمریکا در مسیری گام برمیدارد که می خواهد بعد از 4 دهه خصومت به گونه ای تکلیف خود را با ایران مشخص کند؛ یا صلح یا جنگ.
صلح مورد نظر آنها چه نوع صلحی است؟ گفت و گوی هم سطح برای ایجاد تعامل؟
البته صلح مدنظر آمریکایی ها صلح نیست بلکه تحمیل خواسته های خودشان است و اینکه صددرصد خواسته های خودشان محقق شود. به قول رئیس شورای روابط خارجی آمریکا بازی همه چی یا هیچی است. یعنی مشخصا در این کشمش یا باید به همه خواسته های خودشان برسند و یا به هیچ تفاهم مشترکی دست پیدا نخواهند کرد که در آن صورت شاید پلن بعدی آنها قرار دادن ایران و جهان در آستانه یک جنگ جدید در منطقه خاورمیانه باشد.
آیا در حال حاضر فضای منسجمی بین کاخ سفید و کنگره وجود دارد؟ انتقاداتی به آقای پمپئو از سوی کنگره وارد شده و یا برای مثال جان بولتون در موضوع کره شمالی مدل دیگری جلو می رود.
بالاخره اختلاف دیدگاه بین عناصر تشکیل دهنده بازیگران تصمیم ساز وجود دارد. مثلا در دولت آمریکا بین وزارت خارجه و وزارت دفاع، بین شورای عالی امنیت ملی و وزارت خزانه داری حتی اختلافاتی بین شخصیتها همیشه بوده و در همه دولتها و همه کشورها این اختلاف نظرها وجود داشته است. حالا در دولت ترامپ این موضوع به اوج خودش رسیده که به دلیل شخصیت متزلزل، افراطی و هیجانی شخص رئیس جمهور آمریکاست و درگیری های عمیقی که بین جریان های داخلی در داخل آمریکا وجود دارد بیشتر خودنمایی می کند که از بحث روسیه و کره شمالی شروع می شود تا به بحث ایران برسد.
ترامپ دست به یکسری پاکسازی ها زد به امید اینکه تیم امنیت ملی خودش را برای برخورد با ایران آماده سازد. اخراج رکس تیلرسون و مک مستر هم از همین زاویه قابل بررسی است. بنابراین می توان گفت که به هیچ عنوان انسجامی در درون کاخ سفید نیست. ضمن اینکه اختلاف بین کاخ سفید و کنگره هم شدت گرفته است. شاید تیم امنیت ملی یا مشاوران دونالد ترامپ باور نمی کردند که جمهوریخواهان کنگره که روزگاری دشمن قسم خورده اوباما و برجام بودند، پشت سر برجام بایستند و حاضر نشوند که از خط مشی کاخ سفید در قضیه برجام حمایت کنند. همه اینها به اختلافات دامن می زند ضمن اینکه کشمکش شدیدی که بین اروپا و آمریکا وجود دارد حتما در درون کاخ سفید و دولت آمریکا و کنگره و در مناسبات بین کنگره و کاخ سفید بازتاب پیدا می کند و باعث می شود جریان های سیاسی که اختلاف نظر دارند، دست باز برای اثبات حقانیت خودشان داشته باشند. از این نظر می توان نمونه بارزش را قضیه کره شمالی دانست که یک اظهارنظر نسنجیده مشاور امنیت ملی سرمایه گذاری سنگین دونالد ترامپ را از بین می برد و همچنان هم اختلاف نظرها وجود دارد بین اینکه اصولا این مذاکرات برگزار بشود یا نشود و چه نتیجه ای قرار است از آن حاصل شود.
خبرآنلاین