
فراتاب - گروه اجتماعی/ هنگامه طاهری: مشکلات شهر مشهد در حد انواع آسیبهای اجتماعی و حاشیه نشینی، کوچههای کج و معوج و ورود چند میلیونی زائران در مقاطع خاص تنها مشکلات این شهر نیست. چنانکه حسین اکبری، یکی از اعضا هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد و دبیر انجمن جامعه شناسی ایران- دفتر خراسان، به مواردی اشاره میکند مبنی بر اینکه اگر مدیریت شهر مشهد از حالت چند پارگی خارج شده و به شکلی هماهنگ اداره شود بسیاری از مشکلات رو به تقلیل میرود.
به گفته او چندپارگی به لحاظ فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی اگرچه در سایر شهرها هم وجود دارد ولی در مشهد جلوه بیشتری داشته. آن هم به خاطر شرایط خاص تاریخی شهر و تغییرات بسیاری است که مشهد به عنوان یک کلانشهر ملی در مقیاسی بینالمللی با آن روبروست.
او این شرایط را از مهاجرپذیری گرفته تا سَیالیتِ جمعیت و تمرکز سرمایه اقتصادی و فرهنگی در آن تا ساختار اجتماعی نابرابر و شکافهای اجتماعی و اقتصادی عنوان میکند.
وی میگوید: اگر چه این تنوع و تکثر میتواند به لحاظ ایجاد رشد و پویایی تا جایی نقطه امتیاز محسوب شود، اما در مشهد مخصوصا در سطوح مدیریتی نه تنها کمکی به تقویت جامعه نکرده بلکه بیشتر منجر به کمکاریها و استحکاکهای مدیریتی شده که از بین رفتن منابع و بسیاری از فرصتها برای توسعه و پیشرفت شهر و مقابله با آسیبهای متعدد را منجر شده است.
او همچنین بیان میدارد: ریشه تاریخی این چندپارگی مدیریتی بر میگردد به سیستم اداری کشور در دوران های تاریخی گذشته که نبود یک قدرت مرکزی قوی باعث شکلگیری انواع حکومتهای محلی و به نوعی ملوکالطوایفی میشد.
به گفته او مبنا آن حاکمیت قدرتهای محلی و اعمال اراده در محدوده حاکمیتی کوچک و عدم وحدت در اجزا مختلف کشور بود. بطوریکه امروزه هم عملا انگار آن سیستم در مراکز قدرت و حتی در سازمانها به همان شکل وجود دارد. به این صورت که هر کدام از نهادها و ارگانها بدون هم افزایی طبق برنامههای خود و حتی به شکلموازی پیش میروند و هماهنگی چندانی بین سازمانهای متولی در شهر مشهد وجود ندارد.
وی ادامه میدهد: یکی از دلایلی که مشهد نتوانسته از استراتژی خوبی برای توسعه و پشیرفت شهری برخوردار باشد و یا قادر نبوده از ظرفیتهای استثنایی خود به عنوان یک کلانشهر در راستا کاهش معضلات و افزایش کیفیت زندگی اجتماعی و معنوی مردم استفاده کند، همین سیستم شبه ملوکالطوایفی است.
حسین اکبری اذعان میدارد: در جامعه ما مشکلات موجود به خاطر منابع محدود نیست بلکه به دلایل مدیریتی است که توان استفاده از این امکانات را ندارند.
او این موضوع را نفاق بین نخبگان شهر به جای وفاق بین آنها عنوان کرده و بیان میکند: اگر انتظار داریم جامعهای با پیوستگیها و انسجام اجتماعی بالا داشته باشیم قاعدتا یکی از ملزومات آن وفاق نخبگانی در بین نخبگان حاکم در آن است.
عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد در این خصوص تصریح میکند که اگر نخبگان سطوح مدیریتی به جای تاکید بر منافع عمومی بیشتر دنبال منافع حزبی باشند و خاصگرایی گروهی را دنبال کنند، قادر به حل مسایل نیستیم و مشکلات شهر مشهد هر روز بیشتر خواهد شد. در این صورت است که مشهد علیرغم پتانسیل بالا نخواهد توانست به نتایجی مطلوب برای اداره شهر برسد.
وی علاوه براین تاکید میکند: در حال حاضر جامعه ما به "پنجره جمعیتی " رسیده است. یعنی جامعهای که جمعیت جوان آن جمعیت قالب را تشکیل میدهد. در واقع هر جامعهای عموما یک بار به مرحله پنجره جمعیتی میرسد و فقط همین یک بار فرصت دارد که از سطح خلاقیت و توانایی نیروی انسانی بالای جوانان در راستا توسعه استفاده کند. در حالیکه ما در این شرایط به خاطر فشارهای بینالمللی با هدف مهار توسعه و سومدیریتها در حال از دست دادن فرصتها هستیم و 30 سال دیگر با جامعهای مسن مواجه می شویم که بیشتر افراد آن به دلیل سپری کردن دوران پیری، برای جامعه هزینه بر هستند و دیگر پتانسیلی برای کار و تلاش ندارند. در حالیکه دیگر هرگز جامعه ما به سمت این مولفه توسعه انسانی نخواهد رفت.