کد خبر: 8005
تاریخ انتشار: 16 اردیبهشت 1397 - 18:20
واشنگتن پست

فراتاب - گروه بین الملل: «اتحادیه اروپا مقابل شرکت هایی که به تبعیت از تحریم های آمریکا، از تجارت کردن با ایران خودداری کنند، خواهد ایستاد و مشوق های مالی به آنها عرضه خواهد کرد تا به تجارتشان با ایران ادامه بدهند. اگر آمریکا شرکت های اروپایی را جریمه کند, اتحادیه اروپا هم اقدامات تلافی جویانه تجاری علیه واشنگتن انجام خواهد داد.»
«اگر ترامپ در برجام بماند و در عوض تحریم هایی هرچه سخت تر علیه تهران مقرر کند، یقینا خود را فریب داده است.»
«اگر سند و مدرک روشنی دال بر عهد شکنی ایران در قبال برجام در میان نباشد، هر فشار اقتصادی که آمریکا علیه ایران اجرا کند؛ اثرش به مراتب کمتر از فشارهای مشابهی است که پیش از توافق اجرا شده بود.»
متن مقاله واشنگتن پست به قلم 'کالین اچ. کال' و ' ویپین نارانگ' به شرح زیر است:
راهبرد «دونالد ترامپ» برای فشار و تهدید علیه برنامه هسته ای هیچ یک از کشورهای ایران و کره شمالی جواب نخواهد داد. 
در روز 24 آوریل / 4 اردیبهشت / ' امانوئل مکرون' رئیس جمهور فرانسه وارد کاخ سفید شد با این ماموریت که 'ترامپ' را برای حفظ برجام متقاعد کند. 
اما ظاهرا مکرون در این ماموریت شکست خورد. 
مکرون بعد از ملاقات و گفت و گو با ترامپ به خبرنگاران گفت که ترامپ در این دیدار همان نظر همیشگی اش را راجع به برجام تکرار کرد و گفت که این توافق 'بدترین توافقی است که تا به حال بدست آمده است، یک کابوس است؛ یک فاجعه و مصیبت است'. 
مکرون اشاره کرد که ترامپ به او تاکید کرده است که حتما به قولی که در انتخابات داده است عمل خواهد کرد و در روز 12 ماه مه / 22 اردیبهشت/ که روز تصمیم گیری او در مورد برجام است ؛ این توافق را پاره خواهد کرد . 
از لحظه ای که مکرون این اظهارات را بیان کرده؛ این مفهوم روز به روز عینیت بیشتری پیدا کرده است . 
تمام این نکات برشمرده شده از بدیهیات بود. منتها رئیس جمهور فرانسه در صحبت هایش به موضوعاتی هم اشاره کرد. مکرون گفت:' تجربه ترامپ در مورد کره شمالی بر این اصل است که تصور می کند با اتخاذ رویکردهای سخت، می توان طرف مقابل را وادار به حرکت به سمت توافق بهتر کرد.' 
در ادامه دیدگاه واشنگتن پست آمده است: با این حساب مشخص شد که ترامپ به خصوص در این مقطع که مشغول تهیه یک سیاست مشخص برای آمریکا در قبال ایران و کره شمالی است؛ گویا عمیقا به اشتباه افتاده است و بر پایه یک سری فرضیات معیوب در مورد هر دو کشور، درحال گام برداشتن است. 
فرض معیوب ترامپ در مورد کره شمالی این است که او تصور می کند با 'تهدید و حداکثر فشار' می تواند حریف را به زور قانع کند که با قبول شروط آمریکا به پای میز مذاکره در مورد برنامه هسته ای اش بیاید. اما هرگز این طور نیست. 
فشارهای آمریکا احتمالا محرک اولیه برای ترغیب رهبر کره شمالی ' کیم جونگ اون' به معامله کردن نخواهد بود. ضمن آنکه مطلقا نباید دچار توهم شویم و تصور کنیم که پیونگ یانگ زیرساخت های هسته ای اش را متلاشی خواهد کرد. این فرضیات ناقص و معیوب ترامپ و توقعات بیجای او مانع از آن می شود که یک کشمکش هسته ای به طرزی صلح آمیز حل و فصل شود. 
از آن مهم تر، رونویسی کردن از روی دست یک چنین معامله ای با کره شمالی برای تعامل با ایران، خطایی بس بزرگ تر خواهد بود. 
ترامپ تصور می کند که وقتی اواخر ماه مه و یا اوائل ژوئن به اجلاس سران آمریکا و کره شمالی می رود ، رهبر کره شمالی کلید برنامه هسته ای کشورش را به او تحویل خواهد داد. 
ترامپ تصور می کند که کارزار او برای بکار بردن تحریم های اقتصادی؛ و جار و جنجال های توئیتری اش با عنوان ، تهدید ' آتش و خشم' و ' مرد کوچولوی راکتی' بخوبی کارساز بوده است و منطق کاخ سفید هم در انجام وظیفه موفق بوده و موجب شده است تا کره شمالی اینک خود را در مقابل فشارهای اقتصادی و نظامی حسابی آسیب پذیر احساس کند و زیر بار این فشارها حاضر به مبادله سلاح های هسته ای اش بشود و این سلاح ها را که دیر زمانی آنها را ' گنجینه شمشیر عدالت' می دانست؛ از آن چشم بپوشد منتها بشرطی که در ازای آن، شمشیر تحریم ها از روی سرش برداشته شود و نیز خاطرش آسوده شود که آمریکا به او حمله نخواهد کرد. 
اما هیچ نشانه ای دیده نمی شود که نشان دهد کره شمالی احساس ضعف می کند چه از حیث اقتصادی و چه از هر لحاظ دیگر. 
هیچ نشانه ای به چشم نمی خورد که نشان دهد کیم مایل است در ازای مزایای اقتصادی، تضمین های امنیتی و یا هر مشوق دیگری که ترامپ ممکن است به او پیشنهاد بدهد؛ حاضر باشد زرادخانه هسته ای اش را تحویل بدهد. 
کیم بعد از آزمایش معنادار گداخت هسته ای اش در سپتامبر سال گذشته و سومین آزمایش موشک های بالستیک بین قاره ای اش در نوامبر گذشته؛ اعلام کرد که نیروی پیشگیرانه هسته ای کره شمالی ' تکمیل شده' است و این کشور می تواند اولویت هایش از قبیل توسعه اقتصادی را تغییر بدهد. 
کیم ماه گذشته پیش از دیدار با رئیس جمهوری کره جنوبی ' مون جای - این'؛ گفت که کره شمالی آزمایش های هسته ای اش را خاتمه خواهد داد و سایت آزمایش های هسته ای اش که در ماه سپتامبر از آن استفاده کرده است را خواهد بست. 
معنای حقیقی این صحبت رهبر کره شمالی این است که کشورش به آن سطح از توانایی هسته ای رسیده است که دیگر نیازی به آزمایش کردن تسلیحات هسته ای اش ندارد. 
ترامپ از این اعلان رهبر کره شمالی بسیار خوشش آمد و آن را ستود؛ اما واقع امر این است که کره شمالی فقط همین یک سایت آزمایش هسته ای را ندارد بلکه سایت های بسیار دیگری هم برای این کار دارد. 
جالب است؛ ترامپ فکر می کند که کیم در مقابل او ضعف نشان داده است ؛ در حالیکه خود کیم شخصا معتقد است که این ' اغواگری مسحور کننده' قدرت او بوده است که در این زمینه موفق بوده است. 
ترامپ فکر می کند می تواند هنگام خروج از پیونگ یانگ, حتما همراه با تسلیحات هسته ای کره شمالی این کشور را ترک خواهد کرد. کیم هم فکر می کند که می تواند از این اجلاس سربلند بیرون آید و از آن پس رئیس جمهوری آمریکا کشور او را یک قدرت هسته ای بالفعل به رسمیت شناخته است. 
اما حق، فقط با یکی از آنها می تواند باشد. 
چشم انداز اینکه کره شمالی به همین زودی ها زرادخانه اتمی اش را نابود کند؛ بسیار ضعیف است. حتی با وجود آنکه ماه گذشته سران دو کره در منطقه خلع سلاح شده با یکدیگر دیدار کردند هم نمی تواند خللی در این فرض ایجاد کند. 
بله. بیانیه مشترک کیم و مون بر یک پیمان صلح که به جنگ دو کره برای همیشه خاتمه بدهد و نیز بر یک شبه جزیره عاری از هسته ای اشاره دارد که این فقط از مجرای خلع سلاح هسته ای شدن کامل منطقه امکان پذیر است. 
اما کره شمالی اگر بنا شود کاملا خلع سلاح هسته ای شود؛ مطمئنا آن را مشروط به آن خواهد کرد که در سطح جهان، همه کشورها خلع سلاح هسته ای شوند؛ از جمله آمریکا. 
' جان بولتون' مشاور جدید امنیت ملی ترامپ در مورد لزوم خلع سلاح هسته ای شدن کره شمالی خواستار پیروی از مدل 'لیبی' شده است یعنی این که سلاح های هسته ای کره شمالی زیر نظر و تحت مراقبت آمریکا قرار بگیرد. 
اما رهبر کره شمالی کاری را که ' معمر قذافی' رهبر وقت لیبی کرد و تجهیزات هسته ای اش را تحویل داد، یک 'عمل احمقانه ' دانسته است. 
معمر قذافی در سال 2003 برنامه هسته ای اش را تسلیم کرد اما با وجود این؛ آمریکا و متحدانش در عرض کمتر از یک دهه بعد رژیم قذافی را ساقط کردند . 
کیم به نظر نمی رسد اشتباه قذافی را تکرار کند. برخلاف قذافی؛ همین حالا هم سلاح های هسته ای کیم جونگ اون فعال است. 
با همه این اوصاف؛ هنوز هم شانس اینکه در تعامل با کره شمالی اهرم دیپلماسی موفق باشد وجود دارد. 
راهکارهای دیپلماسی در این تعامل می تواند بر این منوال باشد: 1- پایان آزمایش های هسته ای البته مشروط بر دائمی بودن و قابل تصدیق بودن، 2- کاهش توانمندی های هسته ای و موشکی در دوره زمانی مشخص ؛ 3- تعیین یک فرآیندی برای تنش زدایی در شبه جزیره کره. 
اما اگر ترامپ فکر می کند که در دیدار آتی اش با کیم؛ رهبر کره شمالی خودش را در یک سوراخ موش قایم خواهد کرد؛ مطمئن باشید که آنجا مرگ دیپلماسی در این مشاجره رقم خواهد خورد و هردو کشور وارد فاز جنگ خواهند شد. 
در آن صورت ؛ مسلما رضایت خاطر بولتون هم فراهم خواهد شد چون او گفته بود:' اجلاس سران ترامپ و کیم , حداقل این فایده را دارد که بی تاثیر بودن دیپلماسی را نشان خواهد داد و آنگاه است که آمریکا می تواند سایر گزینه ها را مرور کند'. 
یقینا اگر بنا شود جنگی میان آمریکا و کره شمالی رخ بدهد، فاجعه ای اتفاق خواهد افتاد و صدها هزار و بلکه میلیون ها انسان که هیچ نقشی در راه افتادن این جنگ نداشته اند، از بین خواهند رفت. 
فرضیات ترامپ در مورد ایران، به همان میزان خطرناک است. 
توافق هسته ای ایران برای یک مدت زمان طولانی، توانمندی ایران را برای تولید اورانیوم غنی شده و یا پلوتونیوم در مقیاس ساخت بمب هسته ای، مهار می کند. این توافق ضمنا سخت ترین و محکم ترین رژیم بازرسی ها که تا به حال به مذاکره گذاشته شده است را بر برنامه هسته ای ایران اعمال کرده است. 
با همه این الزامات؛ ترامپ هنوز هم فکر می کند که این توافق ' به طرز فاجعه باری ناقص است'. 
تمام مقامات آمریکا شهادت داده اند که ایران به توافق عمل کرده است اما ترامپ می گوید که این توافق نتوانسته اهداف مورد نظر را تامین کند. 
در این بحبوحه که اروپا هم سعی کرد ترامپ را راضی کند در برجام بماند؛ ' بنیامین نتانیاهو' نخست وزیر اسرائیل ظاهر شد و در نمایشی اعلام کرد که ایران تا سال 2003 ساخت کلاهک هسته ای را طراحی می کرده است. اما نتانیاهو هیچ سندی ارائه نداد که ثابت کند ایران توافق را نقض کرده است . 
این صحبت های نتانیاهو فقط یک نمایش بود با این هدف که چنانچه ترامپ از برجام خارج شد؛ این افشاگری های نخست وزیر اسرائیل توجیهی برای آن باشد. 
اگر ترامپ در برجام بماند و در عوض تحریم هایی هرچه سخت تر علیه تهران مقرر کند؛ یقینا خود را فریب داده است. 
اگر سند و مدرک روشنی دال بر عهد شکنی ایران در قبال توافق در میان نباشد؛ هر فشار اقتصادی که آمریکا علیه ایران اجرا کند؛ اثرش به مراتب کمتر از فشارهای مشابهی است که پیش از توافق اجرا شده بود. 
ظاهرا اتحادیه اروپا مقابل شرکت هایی که به تبعیت از تحریم های آمریکا، از تجارت کردن با ایران خودداری کنند، خواهد ایستاد و مشوق های مالی به آنها عرضه خواهد کرد تا به تجارتشان با ایران ادامه بدهند. اگر آمریکا شرکت های اروپایی را جریمه کند, اتحادیه اروپا هم اقدامات تلافی جویانه تجاری علیه واشنگتن انجام خواهد داد. 
روسیه، یکی دیگر از امضا کنندگان برجام هم حس اینکه وارد این بازی شود را نخواهد داشت. 
چین، آخرین طرف امضا کننده توافق؛ به دنبال راه حل های دیگری خواهد رفت . چین خریدار نفت ایران است. سایر مشتریان نفت ایران در آسیا هم به همین شیوه عمل خواهند کرد. 
با این حساب؛ این بار برخلاف دوران قبل از توافق؛ اهرم تحریم علیه ایران دیگر کارایی و اثر لازم را نخواهد داشت. 
بازگشت تحریم ها به منزله جنگ با دیپلماسی خواهد بود. 
منطق دیپلماسی این است: می توان 120 درصد برنامه هسته ای ایران را محدود کرد، آن هم تنها بوسیله کمتر از 100 درصد از این اهرم مورد نیاز. 
به دلائل موجه می توان یقین داشت که افزایش فشار بر روی ایران با هدف به تسلیم واداشتن آن ؛ نتیجه عکس خواهد داشت. 
ترامپ فکر می کند که توافق باید مجددا به مذاکره گذارده شود تا توافق بهتری بدست آید؛ اما او کمترین مشوقی به تهران برای راضی کردن آن به آمدن به پای میز مذاکره نشان نداده است. مقامات تهران احساس می کنند که انتظارات اقتصادی شان از برجام برآورده نشده است چون دولت ترامپ هم در مقابل این توافق از خود حسن نیت نشان نداده و به تعهداتش در قبال آن عمل نکرده است. 
ایران هرگز حتی تصور آن را هم نمی کند که توافق جدیدی را با ترامپ امضا کند که شرایطش نسبت به توافق قبلی به مراتب بدتر باشد. 
جمهوری اسلامی در جنگ خونین هشت ساله اش با عراق صدها میلیارد دلار خسارت خورد و صدها هزار قربانی در این جنگ داد. 
جمهوری اسلامی هویتش را در ' مقاومت' در برابر غرب تعریف می کند و کسب مشروعیتش در داخل را عمدتا بر روی دفاع از ' حقوق هسته ای ' کشور سرمایه گذاری کرده است. ایران هرگز راضی نخواهد شد کل برنامه هسته ای اش را از هم بپاشد. این واقعیت را 'باراک اوباما' در سال 2015 متوجه شد و امروز هم همان واقعیت وجود دارد. 
ایران در پاسخ به تهدیدهای ترامپ علیه برجام سعی می کند نقش یک قربانی را بازی کند و برنامه اش این است که میان آمریکا و جامعه بین الملل شکاف بیاندازد. 
اصلا هیچ بعید نیست که ایران بعد از فروپاشی برجام، به تدریج تمام ابعاد برنامه هسته ای اش را گسترش بدهد؛ فعالیت های تحقیق و توسعه این برنامه را توسعه بدهد، سانتریفیوژهایش را نصب کند؛ تا نشان دهد که مقابل واشنگتن ایستاده است و زور و نیروی متقابل خودش را به آمریکا نشان دهد به این امید که متحدان آمریکا که از اعمال عجولانه ترامپ به خشم آمده اند؛ به گونه ای دیگر عمل کنند. 
هرچقدر تحریم ها گزنده تر باشد؛ 'برجام' برای تهران غیرقابل تحمل تر خواهد بود. 
بنابراین کپی برداری از نسخه موفق اعمال فشار بر روی کره شمالی، در مورد ایران جواب نخواهد داد. بلکه بر عکس اثر بخشی تلاش های بین المللی برای مهار ایران را به مراتب کمتر خواهد کرد؛ احتمالا برنامه هسته ای ایران توسعه پیدا خواهد کرد و هیچگونه راه مشخص دیپلماتیک برای حل بحرانی که عملا ساخته دست خود ماست؛ وجود نخواهد داشت. 
استراتژی 'بالا بردن تنش' تنها ثمره اش ؛ بیشتر شدن تنش ، شروع یک حرکت مارپیچی فشار، انتقامجویی و تهدیدهای نظامی است. 
این راهش نیست. 
ترامپ درس های غلطی از نحوه تعامل با کره شمالی آموخته است و دارد همین درس ها را در مورد ایران هم بکار می بندد. 
بلکه برعکس؛ درس هایی در توافق هسته ای ایران هست که باید الگوی سیاست گذاری در مورد هردو کشور باشد. 
'برجام ' ثابت کرد که تنش زدایی از یک بحران هسته ای، مستلزم یک فرآیند مستمر، به دقت برنامه ریزی شده و چند جانبه باشد تا بعد از یک تعامل مستقیم و انجام یک سری اقدامات اعتماد سازی، منتهی به یک توافق جامع شود. 
اگر ترامپ فکر می کند که در مورد هر دو کشور ایران و کره شمالی می تواند با همان ذهنیت ' هنر معامله کردن' خود وارد صحنه شود و با زور تهدید و توپ و تشر هردو طرف را وادار به تسلیم کامل نماید ؛ حقیقتا ناامید خواهد شد. 
ترامپ نه تنها با این شیوه در کارش موفق نخواهد بود؛ بلکه بدتر نه یک بحران ، که دو بحران هسته ای خواهد آفرید و تمام جاده هایی را که برای حل صلح آمیز و دیپلماتیک هردو قضیه ساخته شده اند، خواهد بست. 
نگارندگان مطلب شامل؛ ' کالین اچ. کال' از اعضاء برجسته 'مرکز امنیت و همکاری بین الملل ' وابسته به دانشگاه 'استنفورد' آمریکا و مشاور استراتژیک در 'مرکز دیپلماسی و تعامل جهانی پن بیدن ' و همچنین ' ویپین نارانگ' استادیار علوم سیاسی در 'موسسه تکنولوژی ' ماساچوست و متخصص در زمینه منع اشاعه سلاح های کشتار جمعی و استراتژی و نیز عضو برنامه مطالعات امنیتی دانشگاه ' MIT ' هستند.  / ایرنا

نظرات
آخرین اخبار