درس های جنگ عراق | فراتاب
کد خبر: 7640
تاریخ انتشار: 23 فروردین 1397 - 14:41
خاویر سولانا
طی 15 سال از زمان آغاز جنگ توسط جورج بوش، خاورمیانه گرفتار آشوبی ویرانگر شده است و جایگاه ایالات متحده به عنوان یک هژمون خیرخواه پس از دوران جنگ به صورتی برگشت ناپذیر رو به نزول است. آیا سیاست گذاران آمریکا در حال تکرار تراژدی خطاها هستند؟

فراتاب - گروه بین الملل: طی 15 سال از زمان آغاز جنگ توسط جورج بوش، خاورمیانه گرفتار آشوبی ویرانگر شده است و جایگاه ایالات متحده به عنوان یک هژمون خیرخواه پس از دوران جنگ به صورتی برگشت ناپذیر رو به نزول است. آیا سیاست گذاران آمریکا در حال تکرار  تراژدی خطاها هستند؟

مادرید- دقیقا پانزده سال از زمان آغاز سرنوشت سازترین اتفاق قرن 21 می گذرد: جنگ عراق. پس از حملات یازده سپتامبر 2001، روزنامه فرانسوی لومند اعلام کرد، " ما همه آمریکایی هستیم." ، و حتی پیش بینی کرد که روسیه به متحد اصلی آمریکا تبدیل خواهد شد. اما حمله رئیس جمهور وقت آمریکا جورج بوش در مارچ 2003 به ازهم پاشیدن این چشم انداز منجر شد.

اکنون ما می دانیم که جنگ مذکورعلاوه بر اینکه بسیاری از مشکلات کنونی خاورمیانه را سبب شد، آغاز پایان هژمونی آمریکا در عصر پس از جنگ سرد را رقم زد. ما همچنین می دانیم که با وجود اینکه جنگ عراق در قالب بخشی از" جنگ علیه تروریسم" مطرح شد، زمینه اش پیش از حادثه یازده سپتامبر شکل گرفته بود.

همزمان با فرا رسیدن ژانویه 1998 پروژه نومحافظه کارانه  قرن آمریکایی جدید (پی ان ای سی) نامه ای به رئیس جمهوروقت، بیل کلینتون، فرستاد و او را به سرنگونی رژیم صدام ترغیب کرد. بوش نیز پس از برنده شدن در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000، از عراق  به عنوان یکی از اولویتهای امنیتی خود نام برد. مطابق برنامه ای از پیش تعیین شده، دولت بوش شامل 25 تن از امضا کنندگان و موسسان  بینانیه اصول پی ان ای سی از جمله دیک چنی ، معاون رئیس جمهور، و دونالد رامسفلد، وزیر دفاع، بود.

به سرعت دولت بوش علی رغم وجود سندی قطعی به ترویج ایده ای پرداخت مبنی بر اینکه عراق دارای سلاح کشتار جمعی است.  در سپتامبر 2002 رامسفلد گزارش محرمانه ای که اخیرا فاش شده است را دریافت کرد. محور گزارش این بود : ما به طور دقیق نمی دانیم که تا چه حد در رابطه با برنامه سلاح های کشتار جمعی عراق نمی دانیم. با وجود این گزارش،  تفاوتی در رویکرد دولت بوش نسبت به عراق رخ نداد. با در نظر گرفتن تمامی احتمالات، اگر ایالات متحده با توجه و دقت بیشتری عمل می کرد خاورمیانه رنج کمتری را متحمل می شد. آنگونه که هانس بلیکس – رئیس کمیسیون نظارت، راستی آزمایی و بازرسی سازمان ملل- مطرح کرده بود.

در ماه می سال 2003 هنگامی که  بوش سوار بر هواپیمای یو اس اس ابراهام لینکلن بود،  در برابر یک پوستر با این محتوا: "ماموریت انجام شد" به ایراد سخنرانی پرداخت. اگر ماموریتی که بدان اشاره شد همان آزادسازی عراق از ترور ، بازسازی کشور و افزایش امنیت آن در تمام سطوح بود باید گفت که ماموریت، چیزی جز یک شکست کامل نبود.

باورعمومی این است که جنگ عراق بیشتر از اینکه به حل مشکلات بینجامد به ایجاد آنها منتهی شد. سیاستمداران برجسته آمریکایی که از حمله سال 2003 دفاع کردند- از جمله جمهوری خواهان- اکنون اقرار می کنند که جنگ عراق یک اشتباه بود، نگاهی که اکثریت آمریکایی ها نیز دارند. با وجود اینکه حمله سال 2003 هم از نظر شکل و هم محتوا کاملا نادرست بود باید اذعان داشت که هرج و مرجی که به ویرانی عراق و باقی کشورهای منطقه منجر شد بیشتر ناشی از اشتباهاتی بود که سیاست گذاران آمریکایی پس از برکناری صدام از قدرت، مرتکب شدند.

میان تمام سیاست ها اشتباه ترین آن، بعثی زدایی  توسط دولت بوش جهت تلاش برای حذف بازماندگان رژیم نوبعثی صدام بود. عراق یک کشور با حداکثر جمعیت شیعه است که دستگاه سیاسی آن در دوران صدام تحت سلطه سنی ها بود که بسیاری از آنها  به عقاید مذهبی عمیقی  در دوران اسلامی سازی دهه نود روی آورده بودند. پس از حذف آنان از روند بازسازی، بسیاری از سنی ها به شبه نظامیان فرقه گرا تبدیل شدند.  

بعثی زدایی همچنین منجر به از هم پاشی ارتش عراق شد. هزاران نظامی ناگهان از درآمد و موقعیت اجتماعی محروم شدند و امید تازه ای در نخستین قیام سلفی گری سنی به رهبری القاعده در عراق که بعدها به دولت اسلامی تبدیل شد، یافتند. شورشیان نه تنها با اشغال آمریکا مقابله کردند، که همچنین با ذی نفعان اشغال عراق توسط آمریکا که به طور عمده شیعیان بودند نیز به مبارزه برخاستند.

برخی از بعثی های  سابق از مراکز دستگیری آمریکایی که مملو از رفتارهای توهین آمیز بود، سردر آوردند. زمانی که در مراکزی چون کمپ بوکا در جنوب شرقی عراق بعثی ها و سلفی ها با هم ترکیب شدند در واقع، تجربه نظامی آنها با افراطی گری ایدئولوژیک سلفی ها ترکیب شد. پیش از اعلام خلافت توسط داعش در سال 2014 تقریبا هفده نفر از بیست و پنج فرمانده اصلی از جمله رهبر گروه، ابوبکر البغدادی بین سالهای 2004 تا 2011 در مراکز دستگیری آمریکایی حبس بودند.

در عین حال، فرقه گرایی در دولت عراق به رهبری شیعیان، سبب ویرانی شد. در سال  2010 نخست وزیر وقت نوری المالکی مجددا انتخاب شد. با این وجود، ائتلاف دولت قانون کرسی های کمتری نسبت به جنبش ملی عراق به رهبری عیاد علوی از آن خود کرد. دولت باراک اوباما در آن زمان می توانست تاثیر به سزایی در یاری رساندن به علوی برای تشکیل دولت ایفا کند. بالعکس از ماندن مالکی در قدرت که انتخاب اول ایران نیز بود، حمایت کرد. سیاست های مالکی تا حد زیادی شخصی و حامی پرور و قطبی ساز شدند و نیز باعث تقویت جهادگرایی سلفی که در برابر ضربه های متعدد پیش از انتخابات 2010 دوام آورده بود، شد.  

امتناع دولت اوباما در طرفداری از علوی منجر به خروج زودهنگام از عراق در اواخر سال 2011 شد. این دو اتفاق راه را برای شورش جهادی و سرایت آن به سوریه هموار کردند. کمتر از سه سال بعد آمریکا ناچار به بازگشت به عراق شد و بلافاصله پس از آن پای مداخله اش به سوریه نیز باز شد.

در حال حاضر پس از عملیات جنگی طولانی و سخت، داعش بیشتر قلمروهایی که تصرف کرده بود را از دست داده است. آنچه پانزده سال گذشته به ما نشان می دهد این است که عملکرد ما رضایت بخش نبوده است . محروم کردن داعش از قلمروهایش ایدئولوژی تضمین کننده دوام و بقای آن را نابود نمی کند، در واقع ممکن است حتی به افراطی تر شدن آن بینجامد.

امید است که انتخابات عمومی عراق در ماه می  دولتی  متعهد به حکومت از طریق اجماع، حفظ ثبات و دفاع از نهاد های کشور را به وجود بیاورد. علاوه بر این دولت بعدی باید بتواند به کردهایی که رویای استقلال دارند نیز رسیدگی کند و راه حل رضایت بخشی برای ادغام آنها در روند سیاسی بیابد.

برای ایالات متحده  یکی از مهم ترین درس های پانزده سال گذشته این است که مداخله نظامی با هدف تغییر رژیم به ویژه در نبود یک برنامه معقول برای آنچه پس از آن اتفاق می افتد تنها به یک فاجعه ختم می شود. جنگ عراق نشان داد که رها کردن یک جانبه کانالهای دیپلماتیک هزینه گزافی در پی دارد.

می توان امیدوار بود که دولت ترامپ – به خصوص وزیر امور خارجه جدید آن – مایک پمپئو اکنون که تنش با ایران اوج گرفته است به درس های مذکور توجه نشان دهد. نفوذ منطقه ای رو به افزایش ایران، تا حد زیادی ناشی از اشتباه آمریکا در عراق با اتخاذ دیپلماسی واگذاری است. روندی مشابه از سوی آمریکا در قبال ایران می تواند به نسل دیگری از غوغا و آشفتگی در خاورمیانه دامن بزند.

خاویر سولانا، نماینده عالی سابق سیاست امنیتی و خارجی مشترک اتحادیه اروپا

منبع: سایت پروژه سندیکیت

برگردان به فارسی: آنا یوسفیان

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار