کد خبر: 7574
تاریخ انتشار: 4 فروردین 1397 - 19:15
ناصر محمد سلطانی

 

فراتاب - گروه بین الملل: معروف است آنکه از تاریخ نمی آموزد محکوم به تکرار آن است مطلبی که وضوح آن را بە ویژە در اغلب کشورهای خاورمیانه و افرادی چون اردوغان به وضوح بیشتر میتوان نظارەگر بود. جنگ داخلی دراز مدت در انگلستان (میان پادشاە، اشراف زمیندار و تجار بزرگ) منجر به انقلاب بزرگ 1688 شد انقلابی که بیش از آنکه حاصل خردورزی خردمندان آن روزگار باشد نتیجە ی فهم و درک این حقیقت بود که هیچ یک از معارضین توان حذف دیگری را ندارند و پذیرش حقوق مساوی سیاسی اجتماعی طرفین درگیر و تأسیس نهادهای بازدارندە ی دمکراتیک اجتناب ناپذیر است. استنباط معقولی که سرمنشاء برکات تدریجی و پایدار بعد از آن در این سرزمین شد.

اکنون با وجود این نکتە ی تاریخی و مواردی از این دست و فلسفە های نهفتە در آنها از یک سو همچنین با تمرکز و تأمل بر مسئلە ی عفرین از سوی دیگر طرح این پرسش های اساسی حایز اهمیت است کە آیا این دست از سیاستمداران درک مناسبی از واقعیات ندارند!؟ یا بینش معرفتی و همچنین مصالح شخصی، حزبی و ایدئولوژی های تمامیت خواه آنان مانع این درک می شود؟! آیا تزریق مورفین های سیاسی مبتنی بر زور و اسلحه، تزویر و ... اگر کارساز بود تا کنون اثری از امر کردی در ترکیه باقی بود؟ آیا آزمون های ناموفق بیش از یکصد سال گفتمان خصم و تخاصم (از امیر بوتان، شیوخ نهری و پیران، سید درسیم و شورش آرارات گرفته تا حرکات مطالبه گرانە ی احزاب کنونی) و عدم حل ریشەای و معقول موضوع که دستاورد «واقعی» آن تا به امروز چیزی جز خلق کینه و بی اعتمادی در میان مردم کرد و ترک نبودە است لزوم روی آوری بە گفت و گو، گفت و گو و باز هم گفت و گوهایی واقع بینانه، حقوقی و جامعه شناسانه را تداعی نمی کند؟ چگونه است تکرار مکررات در نهایت بی فایده ای چون عملیات شاخەی زیتون در طول بیش از یک قرن گذشته و بازتولید آنها در جامە های مختلف منجر به گزینش الترناتیوی منطقی و عقلایی در تصمیم گیران ترکیە ای نمی شود؟

در واقع مشکل سیاستمداران نه کمبود دانش و تجربه (که حتی در صورتی که اینچنین نیز باشد کاستی های خود را در صورت اراده میتوانند در تعیین و بکارگیری مشاورین صالح جبران کنند) بلکه پدیده ای معروف به «دوراهی سیاستمدار» است: یعنی انتخاب میان حفظ کارایی یا حفظ حکومت گروه خاص (گروەهای گونە گون الیگارشیک ملی، مذهبی یا ایدئولوژیک) واهمە ی سیاستمدار از تبعات ایجابی کارایی کە نهایتا جایگاە و پایگاە ناکارآمدان را نشانە می رود و در کنار آن عدم وجود نهادهای بازدارندە، طی طریق معکوس سیاستمداران سست بنیاد را تسهیل می کند و در نتیجه هر از چند گاهی، چرخەی باطل روز از نو روزی از نو را شاهد هستیم.

 

ناصر محمدسلطانی دانشجوی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تبریز

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار