کد خبر: 7494
تاریخ انتشار: 14 اسفند 1396 - 18:35
د.محمد رحیمیان


فراتاب - گروه بین الملل: یکصد و دو سال پیش و‌ در خلال جنگ جهانی اول، قرارداد سایکس -پیکو، نظم ژئوپلیتیکی جدیدی را بر حوزه امپراتوری رو به زوال عثمانی تحمیل کرد که شکل گیری کشورهای ترکیه، عراق و سوریه تحت نفوذ کشورهای بریتانیا، فرانسه و روسیه، از جمله نتایج ژئوپلیتیکی این قرارداد بود. 

سرنوشت چند پارچه کردها در این قرارداد، شوم ترین و پرمنازعه ترین پیامد این تقسیم ارضی دول پیروز جنگ بود؛ به گونه ای که اعراب تحت نفوذ عثمانی به دول کوچک و بزرگ با استقلال نسبی تبدیل شدند و ترکیه کنونی هم به عنوان میراث بازمانده عثمانی، با گفتمان قومی - ملی وارد دوران جدید نظام بین الملل شد. در این میان کردهایی که طی تحولات تاریخی و سیاسی خارج از مرزهای پساصفوی ایران و در حوزه نفوذ چهارصدساله عثمانی قرار گرفته بودند، بدون اینکه به دولتی مستقل مشابه دول عربی یا ترکی تبدیل شوند، در میان سه بخش ترکی و عرب عراقی و سوری نوظهور تقسیم شدند و از تقسیم بندی ژئوپلیتیکی مبتنی بر ملت سازی مدرن، سهمی نبردند.
خدعه سایکس و پیکو و نادیده گرفتن تمایزات اساسی قومی و زبانی کردها در گفتمان مبتنی بر زبان و قومیت و غدر تاریخ، منازعه دامنه دار و مصیبت باری برای کردها به بار آورد و موجب شد در طول بیش از یک صد سال، با صدها مورد امحا، نسل کشی و ژنوساید فرهنگی و تاریخی در سه کشور نوپا و همواره بحران زده ترکیه، عراق و سوریه، مواجه شوند.
هریک از این کشورها از حیث سیاسی همواره با بحران مشروعیت، منازعه مدرنیزاسیون و دموکراتیزه کردن حاکمیت مواجه بوده اند. در پرداختن به هریک از اضلاع این مثلث بحران خاورمیانه ای و زاده ی سایکس - پیکو، مسئله «دیگر»ی حاکمیت همیشه مطرح بوده و به مثابه بخشی از مبانی اصلی مسئله پدیدار شده است. «دیگر»ی هر سه کشور هم در پرداختن به هریک از اضلاع مثلث مزبور، «کردها» بوده اند.
پس از گذشت یکصد سال از مسئله ملت سازی و تحقق مشروعیت یک حاکمیت مدرن مردم سالار، نه ترکیه و نه عراق و سوریه هیچ یک قادر به کنار آمدن با مسئله «دیگر»ی خود نشده اند چنانکه امروزه نه تنها در هیچیک از این کشورها دولت - ملتی با مولفه های مدرن پسااستعماری و مشروع و مردم سالار سامان نیافته است بلکه در حال حاضر عراق پس از گذراندن دوره های دیکتاتوری سیاه، به صورتی مضحک برخلاف قانون اساسی عراق پساصدامی، به نام تفریض قانون اساسی مشغول تعریب و ژنوساید سیاسی کردها در کرکوک است، آنکارا با ایده عثمانی نوین و سودای تحقق سلطانیسم در پی گسترش نفوذ خود در شمال عراق و سوریه، با ایدئولوژی ارتجاعی و پیاده نظام داعشی، برای امحای کردها به عنوان اصلی ترین مانع تحقق امت عثمانی است و بشار اسد بر ویرانه های سوریه، منتظر است تا کردهایی را که با جانفشانی بخش مهمی از موطن سوریه را از ویرانی و نفوذ داعش محافظت کردند، به دست روسیه و ترکیه از میان بردارد حتی اگر بخشی از خاک خود را هم به ترکیه تقدیم کند.
در این میان مسئله اصلی چالش استقرار حکومتی مشروع و دمکراتیک بر پیکره صلب و سخت منطقه ای دیکتاتور زده است. کشورهایی با مرزهایی لرزان، ناهمگون و مطالباتی انباشته و قابل اشتعال که البته دست پخت استعمار نوین در قرارداد سایکسپیکو است.
قراردادی که برای تداوم خود از ملت های منطقه و به ویژه کردها قربانی می گیرد.
دقیقا برای پرهیز از حل مسئله «دیگر»ی و دموکراتیزه شدن منطقه و محافظت از منافع استعمار و بهره کشی غرب است که در حال حاضر با سکوت و توافق نانوشته همه کشورهای درگیر در باتلاق سوریه، ترکیه با شعار ایجاد صلح و ثبات به صورتی مضحکه آمیز و با قلب نقاب داعش و با تجهیزات ناتو، مناطق کرد نشین سوریه را مورد شدیدترین حملات قرار داده است.
شواهد و قراین حاکی از آن است که جنگ جهانی صغیری که در حیاط سوریه در گرفته است، پس از ویرانی و کشتار دهشت انگیز و توحش های قرن بیست و یکمی، منجر به حل منازعه سایکسپیکو و دموکراتیزه شدن منطقه نخواهد شد. زیرا نظام بین الملل به گونه ای مدیریت شده است که همواره نیازمند منازعه و مخاصمه های مصنوعی است و صلح و رفاه و دموکراسی در غرب تنها در صورت پایداری حکومت های استبدادی و وابسته در شرق معنا و محتوا می یابد.

اگر بنا بر آن است که ظهور و نابودی ظاهری داعش و جنگ و بحران های دست ساز و مهندسی شده منطقه، برآیند مطالبات دموکراتیک مردم و نتیجه صد سال استبداد مدرن و استعمار نیابتی قرارداد سایکسپیکو فرض شود، لازم است مسئله کرد در خاورمیانه به نحو مقتضی حل و فصل گردد. اگر نظام بین الملل به هر دلیل خودساخته، آمادگی فسخ این قرارداد مناقشه انگیز را ندارد، ایجاد صلح و دورنمای احقاق حقوق ملت های منطقه ایجاب می کند که دست از خیانت و خدعه بردارند و در این عرصه ریاکارانه ظاهر نشوند بلکه هریک از کشورهای حوزه نفوذ خود را مقید به رعایت تمام و کمال حقوق کردهای ترکیه و عراق و سوریه نمایند.
معلوم نیست نظام بین الملل چگونه می خواهد پارادوکس حفظ تمامیت ارضی کشورها، نفی استبداد و رعایت حقوق شهروندی و چشم پوشی از ژنوساید فراگیر و همه جانبه در قبال کردها را به عنوان مشی ناموفق و بحران زای صدساله همچنان تداوم بخشد؟
در این میان رفتار ایران هم درقبال منازعه سایکسپیکو از عجایب عالم سیاست است چنانکه علیرغم چالش های جدی سیاسی، فرهنگی و تاریخی با هریک از کشورهای برآمده از این قرارداد، در قبال مسئله «کرد»، همواره یا سکوت را ترجیح می دهد یا به نوعی به تسهیل پیشبرد استراتژی کردستیزی کشورهای منطقه کمک می کند.
ایران به جای حمایت از هم تباران خود که به جرم زبان و فرهنگ ایرانی متمایز از زبان رسمی و فرهنگ غالب کشورهای سه گانه کردستیز، مسئله «کرد» را به شیوه آن ها صورتبندی می کند و‌ به جای همدلی و هم پیمانی با آن ها، رهایشان می کند تا آمریکا به صورت مزورانه خود را حامی کردها معرفی کند و در مقاطع حساس، آن ها را به سیبل تخلیه هیجانات سلطان عثمانی نوین تبدیل کند یا در پای داعش سرخ قربانی نماید.
در کلیپی از عفرین پیرزنی آواره این جمله را تکرار می کند: «خودئی که س مه توننه»، این جمله راز اصلی رنج کردها در تاریخ معاصر بوده است. اگر در این برهه از تاریخ که نظام بین الملل مبتنی بر زد و بندهای منفعت طلبانه و تأمین منافع ملی از طریق مذاکره و دفاع از حقوق ملت ها در میز مذاکرات آ شکار و پنهان نظام های سیاسی مستقر است، کردها نیز در گوشه ای از جهان، از یک نظام سیاسی مستقر حتی در حد کویت برخوردار بودند، اکنون آمریکا و متحدان و مخالفانش پس از بهره گیری از کردها علیه داعش آن ها را به داعش دوم و کم خطر نمی سپردند،
اگر کردها نیز مانند بشار اسد، یک نماینده در سازمان ملل داشتند بی گمان علیرغم کشتار و ویرانی، مورد حمایت روسیه بودند تا پوتین در ساحل مدیترانه آب تنی کند یا اگر پرچی سرخ در کنار پرچم های دیگر کشورها داشتند، علیرغم همدستی با داعش و تدارک دوباره داعش در شکلی دیگر، حتما آمریکا برایشان خوش رقصی میکرد تا از پایگاه اینجرلیک مدیترانه‌ تا خلیج فارس را رصد کند و اگرهای دیگر که همگی مبتنی بر بده بستان های نظام معیوب بین المللی است.
قابل کتمان نیست که اگر نظام های مستقر و استبداد زده درگیر در جنگ منطقه و همچنین نظام بین الملل، روزی تصمیمی صادقانه برای تحقق صلح و آرامش و ایفای حقوق شهروندی و دموکراتیزه کردن سیاست و فرهنگ اتخاذ نمایند، دروازه آن از سه گانه کردستان های مغبون قرارداد سایکس پیکو می گذرد.

 محمد رحیمیان دکترای فلسفه هنر

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار