فراتاب – گروه بین الملل: ارتش ترکیه از 30 دی ماه، عملیاتی با نام شاخه زیتون علیه کردهای سوریه در کانتون عفرین در راستای آنچه حق دفاع مشروع می خواند آغاز کرده است. مهمترین دلیلی که مقامات ترکیه برای حمله نظامی به عفرین برشمرده اند، دلایل امنیتی و هم دستی حزب دموکراتیک خلق ها(YPG) با حزب کارگران کردستان(PKK) بوده است، که از آن به عنوان یک گروه تروریستی یاد می کنند. از نگاه آنکارا، به جنوب راندن ی.پ.گ دور از مرزهای ترکیه، توانایی این گروه را برای حمایت از مخالفان کرد در ترکیه کاهش خواهد داد. اما به نظر نمیرسد که دغدغههای امنیتی تنها هدف ترکیه از حمله به کانتون عفرین باشد. آنچه مدنظر ما است اهمیت ژئواستراتژیکی این منطقه هم برای کردها و هم برای ترکیه و شورشیان مورد حمایت این کشور می باشد.
اردوغان بر آن است تا ضمن رفع خطر حضور یگان های مدافع خلق در عفرین، زمینه را برای اتصال و پیوند مناطق تحت کنترل نیروهای مورد حمایت خود، فراهم کرده و بتواند نظم موردپسند کردها در سوریه پساداعش را برهم بزند. این امر موجب خواهد شد تا ترکیه ضمن تامین امنیت مرزهای جنوبی اش، قدرت و نفوذ خود را در سوریه پساداعش افزایش داده و بتواند در تحولات آینده سوریه نقش فعال تر و تاثیرگذارتری را ایفا نماید. درواقع آنکارا از حمله به کردهای سوریه به دنبال برخورداری از قدرت چانه زنی بیشتر در آینده سوریه به منظور تامین منافع خود در قبال سایر بازیگران حتی ایران و روسیه می باشد.
از سوی دیگر، تحقق این امر به دولت ترکیه این امکان را خواهد داد تا ضمن محدود کردن مناطق تحت کنترل حزب دموکراتیک خلق ها، مانع از اتصال کانتون عفرین به دو کانتون دیگر شده و گمان زنی ها در مورد احتمال رسیدن نیروهای کرد به دریای مدیترانه را که باعث بالا رفتن اهمیت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیکی آنها خواهد شد را کاهش دهد.
علاوه براین نیروهای کرد معتقدند که اردوغان با تصرف عفرین و تحویل آن به شورشیان مورد حمایت خود، به دنبال آن است تا همه آوارگان سوری که اکنون در خاک ترکیه مستقر هستند و جمعیت آنها به بیش از 3 میلیون نفر می رسد را در عفرین اسکان دهد و با این کار ضمن ایجاد یک منطقه حائل انسانی از طریق شکل دادن سپر انسانی، بتواند دموگرافی منطقه را به ضرر کردها که در آن اکثریت را دارند تغییر دهد.
بخشی از دلایل این جنگ نیز می تواند اهداف داخلی داشته باشد. با توجه به در پیش بودن انتخابات در ترکیه دولت اردوغان به دنبال کسب آرای ملی گرایان ترک گرا و جلب نظر مساعد انها جهت پیروزی در انتخابات آینده است. اما همانگونه که پیروزی در این جنگ می تواند به اردوغان در تحقق اهداف داخلی کمک کند به همان اندازه نیز شکست و گیر کردن در باتلاق عفرین و بالا گرفتن تلفات ارتش ترکیه می تواند تبعات زیادی برای آن داشته باشد و حتی به عاملی در شکست اردوغان در انتخابات پیش رو تبدیل شود.
موضع گیری ترکیه در قبال کردها چه در داخل ترکیه و چه در قبال اقلیم کردستان و کردستان سوریه همواره مبتنی بر سیاست های نژادی حاکم بر این کشور بوده است که نمودش را در تاریخ به شکل سیاست های نژادپرستانه در داخل و خارج از این کشور می توان دید. بدین صورت که در خارج از کشور، هرجا که دولت مرکز قوی وجود نداشته باشد، کردهای آنجا به عنوان دشمن ترک ها هستند و باید با آنها مبارزه کرد. در داخل نیز در بهترین حالت هویتی به نام کرد باید انکار شود یا در غیر این صورت با مشت آهنین دولتی سرکوب شود. ترکیه طی سالیان متمادی روابط تنش آمیز با جمعیت کرد زبان خود داشته است، بطوریکه منافع خود را به گونه ای تعریف نموده است که هرگونه قدرت یابی یا بروز تحولاتی که بتواند به افزایش توان کردها منجر شود را به عنوان تهدیدی علیه منافع ملی خود به حساب آورد. در این راستا از هر فرصتی برای سرکوب کردها استفاده کرده است. همین رویکرد ترکیه ما را بر آن داشته است تا عملیات نظامی این کشور در منطقهی کردنشین عفرین، بمباران مناطق مسکونی و کشتار غیرنظامیان را به مثابه اقدام علیه یک ملت و مصداق ژینوساید بدانیم که در پوشش تروریسم سازی در حال انجام است.
موضع جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران اگرچه بر حفظ تمامیت ارضی سوریه و احترام به حاکمیت این کشور تاکید داشته است اما طی مدتی که از عملیات نظامی ترکیه در خاک سوریه می گذرد به جز تاکید بر حفظ تمامیت ارضی سوریه، ابراز نگرانی و ابراز امیدواری برای پایان یافتن این عملیات از خود نشان داده است.
موضع دولت سوریه
مقامات سوری نیز ضمن رد ادعای آنکارا مبنی بر هماهنگی با دولت دمشق در حمله به عفرین، حمله به خاک سوریه را به طور جدی محکوم و این اقدام تجاوزکارانه را کنش جدیدی از سلسله حملات ترکیه به حاکمیت ملی سوریه عنوان کردند. اما دولت سوریه نیز تنها به محکوم کردن لسانی این تجاوز ترکیه اکتفا کرده و واکنش جدی از خود نشان نداده است. دلیل این موضع گیری سوریه را می توان ناشی از دو مسئله عمده دانست، نخست اینکه عملیات نظامی ترکیه با چراغ سبز روسیه به عنوان مهمترین متحد و حامی بشار اسد صورت گرفته است و سوری ها ملزم به پذیرش آن هستند. دوم اینکه تحولات کنونی می تواند فرصت تنفسی را برای دمشق فراهم آورد. چرا که هر دو طرف درگیر از رقیبان و مخالفان نظم مورد نظر دولت سوریه هستند، بنابراین درگیری آنها می تواند منجر به تضعیف طرفین، و به نفع دمشق تعبیر شود.
موضع روسیه
کردها همانگونه که از متحدان اصلی آمریکا در سوریه به شمار میروند در طول این مدت رابطه نزدیکی نیز با روسیه داشته اند. آنها سعی داشتند با هر دو قدرت فرامنطقهای در ارتباط باشند. در همین راستا شاهد همکاریهای نزدیک میان نیروهای سوریه دموکراتیک با روسیه در عفرین بودیم. این منطقه به نوعی حوزه نفوذ روسها به شمار میرود و نیروهای آمریکایی آنرا حوزه عملیاتی خود نمیدانند. براین اساس، آنچه که در عفرین اتفاق افتاده است را می توان ناشی از توافق پنهانی میان مسکو و آنکارا تعبیر کرد. بطوریکه، براساس این توافق آنکارا در ازای عقب نشینی نیروهای مورد حمایت خود در مناطقی از ادلب مجوز حمله به عفرین را از روسیه دریافت کرده است، در واقع میتوان گفت که این حمله با چراغ سبز روسیه انجام گرفته است. این رضایت مسکو حاکی از آن است که اولا، برای روسیه و متحدانش محور دمشق-حلب-ادلب از اهمیت استراتژیکی بیشتری برخوردار است، ثانیا، کنترل ترکیه بر منطقه عفرین همیشگی نخواهد بود و آنکارا مجبور است در گفتگوهای سیاسی آینده با گرفتن امتیازاتی آن را به دولت مرکزی سوریه واگذار کند و ثالثا، دولت روسیه از هیچ تلاشی جهت اعمال فشار و کاهش ابزارهای قدرتی آمریکا در سوریه دریغ نمیکند، لذا تضعیف نیروهای سوریه دموکراتیک به عنوان اصلیترین متحد آمریکا در سوریه، به معنای تضعیف واشنگتن است. بطوریکه به دنبال ساقط شدن جنگده سوخوی روسی و کشته شدن خلبان آن توسط گروههای حامی ترکیه شاهد قطع مجوز حملات هوایی ترکیه بر فراز عفرین هستیم اما بمباران مواضع نیروهای سوری و روسی در دیرالزور توسط هواپیماهای ائتلاف بار دیگر همگرایی موقتی ترکیه و روسیه را بالا برد و پس از چند روز دوباره جنگندههای ترکیه مجوز پرواز بر آسمان عفرین را از روسیه دریافت کردند.
موضع آمریکا
موضع واشنگتن در قبال عملیات ترکیه در عفرین ضمن مشروع دانستن نگرانیهای امنیتی این کشور، ابراز نگرانی و دعوت طرفین به خویشتن داری بوده است. ایالات متحده خواهان حملات دقیق و محدود کردن مدت زمان عملیات ترکیه در عفرین شده است. همچنین رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا بیان داشته است که ما با ترکیه و برخی از نیروهای مستقر در منطقه در حال مذاکره هستیم تا ببینیم چطور میتوانیم این وضعیت را باثبات کنیم و به نگرانیهای مشروع ترکیه به خاطر امنیتش رسیدگی کنیم. از سوی دیگر بیان داشته اند که عفرین در حوزه عملیاتی آنها قرار ندارد. این موضعگیری آمریکاییها نشان از رفتار دوگانه آنها با تنها نیروی متحدشان در سوریه دارد. به نظر میرسد، واشنگتن با باز گذاشتن دست آنکارا در منطقه عفرین، هم به نگرانیهای امنیتی این کشور پاسخ مثبت داده است و هم به دنبال آن است تا ترکیه را از مداخله در نواحی شرق سوریه که در اختیار نیروهای سوریه دموکراتیک است، باز دارد، چرا که محور منبج-رقه-حسکه برای واشنگتن از اهمیت بالاتری برخوردار است و آمریکا غیر از این منطقه خودمختار کردها عملا کارتهای حضورش در سوریه را از دست داده است. از سوی دیگر ترکیه با کارت آوارگان سوری و پیشنهاد منطقه امن به نظر میرسد که نظر مساعد آمریکا و متحدان اروپاییاش را بدست آورده است، چون 3 میلیون سوری در ترکیه بیشترین تهدید را برای اروپا دارد و ترکیه برای این آوارگان حکم مسیر ترانزیت را دارد و مقصد نهایی آنها نیست.
این جنگ در حالی صورت میگیرد که باید تاکید کرد که دیگر نمیتوان کردها را به سکوت و تمکین از دولتهای خودکامه واداشت و یا از معادلات منطقه حذف کرد. کردها امروز به بازیگرانی تبدیل شده اند که کشورهایی مانند سوریه، ترکیه، ایران و ... به جای موازنه سازی در تقابل با هم به موازنه سازی از طریق ائتلاف با یکدیگر در تقابل با آنها روی آورده اند. همچنین لازم به ذکر است که سیستم مدیریتی (خودمدیریتی دموکراتیک) و قرارداد اجتماعی شکل گرفته در شمال سوریه در نوع موضعگیری بازیگران منطقه ای، و نیز ترس از ظهور یک بازیگر غیردولتی مستقل که به راحتی وارد بلوک بندی قدرتهای بزرگ نخواهد شد، در موضعگیری آمریکا و روسیه در قبال عملیات ترکیه در عفرین بی تاثیر نبوده است.
سامان محمدی، کاندیدای دکترای روابط بین الملل
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.