کد خبر: 7080
تاریخ انتشار: 1 دی 1396 - 17:34
آنتوان استراتوف
مدل کردستان که ممکن است از منظر خارجی ایده آل تلقی می شود، هیچ اهتمامی در راستای بهبود وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی-اقتصادی کردها در هر یک از کشورهای مذکور ندارد و از این رو نباید نمایندگان جوامع فوق و یا دوستان فرامنطقه ای خود را گمراه کند.

 فراتاب - گروه بین الملل: پس از سال ها سکوت، رفراندوم اخیر کردستان و درگیری شدید کردها در ترکیه و سوریه موضوع "دولت کردی مستقل" را در رسانه های جهانی به روز رسانی نمود. افزایش محبوبیت نقشه "کردستان واحد" نه تنها در میان ملی­ گرایان مناطق کرد عراق، ایران، ترکیه و سوریه که اساساً از خارج هم فرماندهی می ­شدند بلکه در ارمنستان هم ایجاد شد. از این ­رو اعلامیه فوق نه تنها تمامیت ارضی برخی سرزمین ها بلکه برخی از قضاوت های تاریخی را هم نسبت به درک فعالیت ­های رادیکال اکراد تبیین می دارد.

نکته حائز اهمیت این است که به لحاظ تاریخی دولت کردستان جز در مقیاس هایی که نسبت به آن نقشه اندازه گیری شده، وجود نداشته است. قبایل کُردی خاورمیانه در قرون وسطی که خود را در مرکز جنگ های عثمانی-صفوی قرون 16 و 17 یافته اند، نه تنها هیچ ایده ای برای "اتحاد مشترک کُردی" و "دولت کُردی" نداشتند بلکه توان برقراری آن را به این دلیل که دائماً در میان خود در حال مبارزه هستند، ندارند. برخی از حامیان "دولت باستانی کردی" معمولاً بر سلسله های فئودال شرق اسلامی که نه تنها "کرد ملی" نامیده نمی شدند بلکه دولت های آن ها هم کردی نبودند، فشار می­ آوردند. به هر حال در این رابطه آخرین اصطلاح از قرن 12 شناخته شد که تا قرن 20 فقط یک مفهوم سرزمینی و نه سیاسی بود.

سازماندهی ملی­ گرایان کرد به نیمه دوم قرن نوزدهم هم زمان با ظهور "حزب اتحاد و پیشرفت" در فضای فکری کردی امپراطوری عثمانی و پس از آن شروع انتشار مجله "کوردستان" در قاهره، باز می­ گردد و می­ توان گفت از این زمان ایده اتحاد کردی برای نخستین بار در رسانه ها مطرح شد که بعد از آن انجمن توسعه و پیشرفت کردستان و دولت مردمی کردهای ترکیه ایجاد شدند. هرچند شکست امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول و شرایط قرارداد سور در 1920 کردستان را به عنوان یک دولت مستقل به نقشه خاورمیانه وارد کرد اما این موضوع از ساختارهای تفکری دیپلمات های غربی فراتر نرفت و تلاش ها برای تسخیر قبایل کرد از طریق آموزش­های دولتی متوقف نشد. حاکمان شوروی هم با ایجاد یک کشور در قفقاز جنوبی و سپس منطقه "کردستان سرخ" از این قضایا دور نماندند و در حقیقت این نخستین شکل گیری سرزمینی با این نام می باشد. جمهوری کردی آرارات را می­ توان به عنوان نمونه­ ای از دولت کوردهای ترکیه عنوان کرد (واقع در شرق ترکیه امروزی در محدوده سرزمینی استان آغری) با این حال اولاً بازه زمانی این موضوع بسیار کوتاه بود به طوری که تنها سه سال به طول انجامید (1930-1927) و ثانیاً نمی توانست نماینده تمام کردها باشد زیرا قلمروی چندان بزرگی از کردهای ترکیه را شامل نمی شد. نکته حائز اهمیت در این رابطه این است که موضوع فوق ناظر بر دیپلماسی غربی بود که سرویس های ویژه ای را به منظور تضعیف ترکیه کمالیست ضدامپرالیست در نظر گرفته بود و راه­ هایی را نیز به منظور امتناع از اتحاد این کشور با روسیه دنبال می کرد. مضافاً این که آن ها خود را در پیوند با جامعه کردی غیر دولتی و شخصیت های جنبش­ های ناسیونالیستی که علیه سیاست­ های امپراطوری عثمانی و سپس جمهوری کمالیسم ترکیه مبارزه می کردند، نمی دانستند. در واقع می توان گفت که آن­ ها هیچ ایده ای در رابطه با "اتحاد مردم کرد" و کردهای ایرانی نداشتند؛ چراکه از لحاظ زبانی از کردهای ترکیه متمایز بودند (آن ها به زبان سورانی و نه کورمانجی صحبت می کردند).

اولین تلاش به منظور ایجاد موجودیت­ های دولتی توسط آن­ ها در دهه 40 قرون اخیر صورت پذیرفت. "حزب دموکراتیک کردستان" در سال 1945 با ارائه خدمات ویژه شوروی به وجود آمد که هدف از این امر تلاش برای ایجاد جمهوری جدید شوروی با چشم انداز پیوستن به اتحادها بود. دولت مستقل کردهای ایران هم تا زمان خروج نیروهای شوروی از این کشور وجود داشت اما احساسات جدایی طلبانه در بین تعداد کمی از ملی گرایان اقلیت ایرانی باقی ماند هرچند حزب دموکراتیک کردستان ایران و نیز جنبش اجتماعی کومله تنها در راستای فدرالیزه نمودن ایران و استقلال کوردستان ایران قدم برداشتند و با ایده کردستان شرقی بیگانه بودند.

به رفراندم عراق باز می ­گردیم که توسط حزب دموکرات کردستان آغاز شد که از یک سو مسعود بارزانی با حزب کارگران ترکیه {پ.ک.ک.}، کردهای سوریه و احزاب کلیدی کرد ایران مجادله داشت و از دیگر سو تنها نیروی سیاسی در کردستان عراق نیست زیرا نیروهای چپ مانند اتحادیه میهنی کردستان (واقع در سلیمانیه) و حزب گوران (جنبش تغییر) که دومین حزب بزرگ در پارلمان کوردستان هستند نیز حضور دارند. نباید فراموش کرد که نظامیان پ.ک.ک. بخشی از شمال عراق را تحت کنترل دارند همانگونه که حوادث در شنگال و کرکوک نشان داد آن ­ها عزم دفاع از دولت بارزانی را ندارند.

در حال حاضر باید گفت که نه تنها گفتگو پیرامون اتحادیه کردی زودگذر است بلکه اتحاد کردهای عراق هم ممکن نخواهد بود از این رو می توان کناره­ گیری بارزانی در این بستر را یک برون­داد منطقی قلمداد کرد که نگرانی هایی را هم در بین افراد ایجاد نمود که نگرانی رییس سابق خودمختاری کردستان نسبت به از دست دادن جایگاه خود، دولت عراق از روی کار آمدن رهبری رادیکال تر و خود کوردها از هرج و مرج در مواجهه با بغداد و رقه از آن جمله هستند. به طور کلی باید گفت که عامل اقلیت های ملی در خاک کردها در هر چهار کشور نادیده گرفته شده است مانند شنگال که خودمختاری کردستان عراق می باشد و به دلیل عامل ایزدی و نه فقط درگیری های میان احزاب پ.ک.ک. و دموکراتیک کردستان بسیار نادیده گرفته شده است. این موضوع عمدتاً حائز اهمیت می باشد زیرا شکست های سیاسی و نظامی کردها در عراق به هیچ وجه مربوط به توانایی جنگی پیشمرگه ها و یا نیروهای نظامی عراق نیست بلکه ریشه در سیاست ها، مطالعات مذهبی و قوم گرایی دارد. کردستان به سادگی قادر نیست تا از تمامیت ارضی خود در مرزها از طریق برگزاری رفراندوم دفاع کند. اگر در کرکوک شاهد نبردهای شکست خورده هستیم اما در شنگال و حتی در رابطه با نظامیان عراقی چنین چیزی وجود ندارد به طوری که نیروهای پ.ک.ک. به راحتی این منطقه را از دست دادند. بنابراین شنگال و کرکوک مثال هایی از شکاف را در خطوط کردستان عراق-خطوط قومی و سیاسی- به ما  نشان داد که ممکن بود بر وضعیت نظامی تاثیرگذار باشد.

لازم به ذکر است که نیروهای سیاسی چون پ.ک.ک ترکیه و حزب زندگی آزاد کردستان {پژاک} که اتحاد سرزمین های کردی سوریه، ترکیه، عراق و ایران را تعقیب می کنند نه تنها هیچگونه پیوند حزبی ندارند بلکه احزاب را نیز ترک کرده اند. سوسیالیزم در برداشت آن­ها نسبت به سایر  اکراد که در واقعیت های قبیله ای زندگی می کنند، بیگانه است و ایدئولوژی آن­ ها در تضاد شدید با آن چه که از سوی حزب دموکراتیک کردستان بیان می شود، قرار دارد. در عراق که حزب دموکراتیک کردستان در دولت و مجلس مسلط می باشد و حتی رییس جمهور هم معرفی می کند از چنین وضعیتی برخوردار است.

به طور واضح می توان تبیین نمود که آرمان های برخی از ایدئولوژیست ها و سیاستمداران رادیکال کرد و میل آن ها به بازطراحی نقشه های خاورمیانه مستقیماً با محیط کردی در تضاد نیست زیرا دولت کردی در قالب محلی و کردستان جهانی چیزی بیش از ابتکار دیپلماسی غربی و سرویس های ویژه نیست که به منظور ایجاد سایر ابزارها به منظور تاثیرگذاری بر واقعیت های خاورمیانه طراحی شده است. با این حال باید گفت که آن ها اخیراً توسط برخی بازیگران منطقه ای-خاورمیانه ای- به منظور تضعیف دولت های سکولار و شیعه منطقه –در وهله نخست عربستان- متحد شده اند. مرکز تحلیلی استرات­فور به طور خاص در رابطه با تامین مالی نظامیان کرد ایران از سوی ریاض و از طریق کنسولگری در اربیل عراق گزارشی را منتشر ساخته است که البته بارها از سوی دولت ایران هم تذکر داده شده است که این موضوع تنها ماهیت غیر مستقل نظامیان، ایدئولوژیست ها و سیاستمداران کرد را تائید می کند.

در پایان باید نتیجه گرفت که مدل کردستان که ممکن است از منظر خارجی ایده آل تلقی می شود، هیچ اهتمامی در راستای بهبود وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی-اقتصادی کردها در هر یک از کشورهای مذکور ندارد و از این رو نباید نمایندگان جوامع فوق و یا دوستان فرامنطقه ای خود را گمراه کند. اتحادیه کردی همانگونه که در گذشته و امروز بوده تنها یک افسانه است که برای برخی زیبا و الهام بخش و برای برخی دیگر وحشتناک می باشد.

 

دکتر آنتون استراتوف استاد دانشگاه روسیه-ارمنستان در ایروان

بازگردان به فارسی: زهره خانمحمدی عضو شورای نویسندگان فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار