فراتاب - گروه اندیشه: روزنامه ها را معمولا به عنوان یکی از ابزار آگاهی و شناخت در دوران پیش از مشروطه و زمینه ساز این انقلاب دانسته اند. هرچند در مورد نقش آن ها با توجه به شرایط اجتماعی اغراق زیادی شده است. در آستانه مشروطه روزنامه های مختلفی در ایران به چاپ رسیده و یا در حال انتشار بود که می توان آن ها را در سه دسته مورد بررسی قرار داد. نخست روزنامه هایی که در تهران چاپ می شد و عمدتا جنبه سراسری داشت ولی به جهت مشکلات مربوط به توزیع بسیاری از آن ها به همان پایتخت و چند شهر دیگر محدود می ماند. روزنامه هایی که در ایالات و ولایات به چاپ می رسید و بیشتر جنبه محلی داشتند اما با توجه به مشکلاتی که در مسیر توزیع روزنامه های سراسری وجود داشت، این روزنامه ها در انتقال آگاهی به مردمی که خارج از تحولات پایتخت زیست می کردند، بسیار اهمیت داشت و دسته سوم روزنامه هایی بودند که در خارج از کشور منتشر می شدند. این روزنامه ها نیز به سبب اینکه با مشکلات سانسور دولتی مواجه نبودند و از مجاورت کشورهای غربی یا کشورهایی که در مسیر توسعه قرار گرفته بودند به ایران می رسید حائز اهمیت بود ولی با توجه به بعد مسافت و هزینه ها و دشواری های انتقال آن به داخل کشور برای رسیدن به دست مخاطبان از یک سو مخاطبان محدودی داشت و از سوی دیگر گاهی اخبار روزنامه با توجه به گذشت مدت زیادی از زمان انتشار برای خواننده تازگی نداشت.
هرچند هر سه دسته از این روزنامه ها در نوع خود دارای اهمیت بوده و کارویژه های خاصی را دنبال می کردند اما به نظر می رسد روزنامه هایی که با هزینه و اراده دولت منتشر می شد به چند دلیل اهمیت بیشتری برای پردازش داشته باشند. نخست آن که حمایت و پشتیبانی دولت سبب استمرار این روزنامه ها می شد. دوم در فضایی که بسیاری از مردم از سواد چندانی برخوردار نبودند، دولت دستکم کارکنان خود را به تشویق یا تکلیف موظف به مطالعه روزنامه ها می کرد و نکته دیگر آن که این روزنامه ها داری منابع خبری موثق بوده و دست بازتری برای کسب اطلاع از شرایط داخلی و خارجی داشتند.
نگاهی به چاپ در ایران
یکی از مهم ترین امکانات سخت افزاری مورد نیاز برای انتشار روزنامه در دسترس بودن وسایل چاپ در جهت تکثیر و توزیع آن است. صنعت چاپ در ایران سابقه ای طولانی تر از انتشار روزنامه دارد و به زمان صفویه باز می گردد. هرچند این تاریخ را بسیار عقب تر نیز می توان برد و کار چاپ در ایران را به هخامنشیان و مهرهای سلطنتی این دوره نسبت داد. در ریشه شناسی واژه نیز گفته می شود که این واژه در زمان گیخاتوخان فرزند اباقاخان به ایران وارد شده است. در حقیقت نخستین بار این مبلغان و کشیشان مسیحی فرقه کارملیت بودند که در کلیسای اصفهان چاپخانه داشتند و به آن باسمه خانه می گفتند. این چاپخانه با حروف سربی کار می کرد و کار انتشار متون مسیحی به عربی و فارسی را برعهده داشت. در دوران نادرشاه نیز گزارش هایی در رابطه با چاپ وجود دارد اما ورود جدی این صنعت به ایران با یک فاصله نسبتا طولانی و در دوره پس از جنگ های ایران و روس صورت گرفت. این بار نیز پیشتازان اصلاحات در تبریز بودند که به ضرورت این امر پی برده و دست به کار ورود و کار با آن شدند. میرزا صالح شیرازی یکی از پنج نفری بود که در کاروان دوم اعزامی از سوی عباس میرزا به انگلستان فرستاده شد. این شخص در بازگشت چاپخانه ای با خود به همراه آورد. اما پیش از ورود میرزا صالح با دستاورد مهمش عباس میرزا به دلیل آشنایی که با دستگاه چاپ و فواید آن پیدا کرده بود، چند دستگاه ماشین چاپ از روسیه سفارش داده بود. نخستین چاپخانه سنگی در سال 1236ه.ق (1821م) از تفلیس به ایران آورده شد اما دستگاه به تنهایی کافی نبود، باید افرادی طرز کار با آن را می-آموختند. به این منظور زین العابدین تبریزی به پترزبورگ فرستاده شد و چهارسال بعد در بازگشت او نیز دستگاهی را با خود به همراه آورد و چاپخانه ای در تبریز دایر شد. نتیجه این کار انتشار دو رساله مهم میرزا عیسی قائم مقام بود. یکی فتحنامه و دیگری رساله جهادیه که به منظور دعوت به جهاد برای جنگ های ایران و روس نوشته شد. باسمه خانه دارالسطنه تبریز کتاب های دیگری نظیر مآثرالسلطانیه و رساله آبله کوبی را نیز به چاپ رساند. بعدها همین فرد به دستور فتحعلی شاه در سال 1240ه.ق زیر نظر منوچهرخان گرجی که به «معتمدالدوله» ملقب بود چاپخانه ای را نیز در تهران دایر کرد و کتبی که آن ها چاپ می کردند به نام «معتمدی» منتشر می شد. شیراز (1254)، رضائیه (ارومیه) (1256) و اصفهان (1260) نخستین شهرهایی بودند که بعد از تبریز و تهران صاحب چاپ سنگی شدند.
به مرور شمار دستگاه های چاپ و کسانی که به این صنعت علاقه مند شدند، افزایش یافت و به غیر از چاپ-خانه هایی که با حمایت و درخواست دولت راه اندازی شد، افرادی نیز به صورت خصوصی اقدام به تأسیس چاپخانه می کردند اما این امر باید تحت نظارت دولت صورت می گرفت و تولیدات این چاپخانه ها باید با «مهر شیر و خورشید با کلمه ملاحظه شد.» توسط اداره علوم و قسمت انطباعات و روزنامه دولتی و دارالترجمه دولتی و چاپ کتب به تأیید می رسید.
نخستین روزنامه
میرزا صالح شیرازی پیش از اعزام به انگلستان به کار منشی گری در دستگاه نیروهای انگلیسی مشغول بود و از این طریق به بارگاه عباس میرزای ولیعهد نیز رفت و آمد داشت. به این ترتیب توانست جایی در کاروان محصلین برای خود باز کند و در بازگشت نیز یکی از موفق ترین آن ها بود. وی که برای تحصیل زبان انگلیسی و برای برعهده گرفتن سمت مترجمی در دستگاه دیوانی به فرنگ فرستاده شد، در بازگشت چاپخانه و متعاقب آن روزنامه را برای ایرانیان به سوغات آورد. به این ترتیب نخستین روزنامه ایران با ترجمه تحت الفظی «Newspaper» یعنی «کاغذ اخبار» نام گرفت و در سال 1252ه.ق (1836م) حدود 72 سال پیش از انقلاب مشروطه در عهد سلطنت محمدشاه منتشر شد. صفحه اول روزنامه به «اخبار ممالک شرقیه» اختصاص داشت و دومین صفحه آن با عنوان«اخبار ممالک غربیه» به روایت خبرهای اروپا و عثمانی می پرداخت.
مجله انجمن آسیایی در شماره دوم فوریه 1839م به معرفی روزنامه «کاغذ اخبار» تحت عنوان «روزنامه ایرانی» پرداخته است و نمونه ای از شماره اول روزنامه را نیز برای آشنایی مخاطبان خود به چاپ رسانده است. مجله می نویسد: «ذیلا مندرجات یک روزنامه که در تهران با چاپ سنگی چاپ می شده برای نشان دادن نمونه ای از ترقی سیاسی ایرانیان درج می شود. قبلا باید توضیح داده شود که چاپخانه به تازگی وارد ایران شده و این روزنامه چند سال است که زیر نظر و با مدیریت میرزا صالح دایر شده است. ایشان یکی از وزرای اعلیحضرت شاه است و به یک مأموریت سیاسی به انگلستان فرستاده شده بود. اصل این روزنامه در دو ورق بزرگ چاپ می شود و فقط در یک روی اوراق مطالبی نوشته شده و پشت ورق سفید است. خطوط روزنامه خوانا و بالای آن نشان شیر و خورشید ایرانی است.»
در حال حاضر هیچ نسخه ای از اولین روزنامه ایران در دست نیست و تنها یک نمونه از اولین شماره آن در موزه بریتانیا نگهداری می شود که سال انتشار را نیز براساس آن تعیین کرده اند. همچنین مدت انتشار این روزنامه نیز دقیقا مشخص نیست و اگرچه قرار بود به صورت ماهانه منتشر شود اما در نهایت انتشار آن از نظم چندانی برخوردار نبوده است.
تثبیت روزنامه نگاری ایرانی
نویسنده فرانسوی «تاریخ قاجار» ادموند دوتامپل در کتاب خود ضمن اشاره به روزنامه کاغذ اخبار عقیده دارد که «همین روزنامه است که پس از تغییرات مختصری به صورت روزنامه وقایع التفاقیه یعنی روزنامه رسمی تهران درآمده است.» چه این روزنامه را در امتداد کاغذ اخبار بدانیم و یا مستقل از آن وقایع التفاقیه پس از یک دوره فترت و توقف انتشار کاغذ اخبار به راستی یک اتفاق در سپهر مطبوعات ایران به شمار می رفت. البته ادوارد براون مستشرق انگلیسی میان این دور روزنامه به روزنامه«زاراریت باهرا» که به معنای «شعاع روشنایی» است اشاره دارد که در شهر رضائیه (ارومیه) به دست مبلغین مسیحی و به زبان آسوری منتشر می شد و دارای نظم و ترتیب در انتشار بود. با این حال حتی در صورت تقدم انتشار به جهت ماهیت محلی و قومی نمی توان آن را دومین روزنامه ایرن به شمار آورد.
وقایع الاتفاقیه را میرزا تقی خان امیرکبیر با آگاهی از اهمیت وجود یک ارگان برای پیش برد اهداف مد نظرش که بتواند واسط میان دولت و مردم باشد در سال 1267ه.ق یعنی در سومین سال سلطنت ناصرالدین شاه منتشر کرد. حاجی میرزا جبار تذکره چی (سردبیر)، ادوارد برجیس (مترجم)، میرزاآقاخان نوری، حاجی عبدالله (خبرنگار و خطاط) و حاج عبدالمحمد (مسئول چاپ) از جمله دیگر دست اندرکاران این روزنامه بودند. شماره اول این روزنامه با نام «روزنامچه دارالخلافه طهران» در روز جمعه پنجم ربیع الثانی به چاپ رسید. از شماره دوم به بعد نام روزنامه وقایع الاتفاقیه بود. انتشار این روزنامه به صورت هفتگی بود و تا شماره 16 آن روز جمعه منتشر شد ولی به سبب آنکه جمعه روز آخر هفته به حساب می آمد و توزیع روزنامه با دشواری مواجه می شد از شماره 17 انتشار آن به پنج شنبه ها منتقل شد.
در سرمقاله روزنامه انگیزه انتشار آن چنین آورده شده است: «از آن جا که همت حضرت اقدس شاهنشاهی به تربیت اهل ایران و استحضار و آگاهی آنان از امورات داخله و وقایع خارجه است، لهذا قرار شد که هفته به هفته احکام همایون و اخبار داخله و غیره را که در دول دیگر گازت می نماند در دارالطباعه دولتی زده شود و به کل شهرهای ایران منتشر گردد که اهالی ممالک ایران نیز در هر هفته از احکام دارالخلافه مبارکه و غیره اطلاع حاصل نمایند و از جمله محسنات این گازت یکی آن که سبب دانایی و بینایی اهالی این دولت علیه است و دیگر آنکه اخبار کاذبه و اراجیف که گاهی بر خلاف احکام دیوانی و حقیقت حال در بعضی از شهرها و سرحدات ایران پیش از این باعث اشتباه عوام این مملکت می شد، بعد از این به واسطه روزنامچه متوقف خواهد شد و به این سبب لازم است که کل امنای دولت ایران و حکام ولایات و صاحب منصبان معتبر و رعایای صادق این دولت این روزنامه ها را داشته باشند.»
این روزنامه برای نخستین بار توانست به طور کامل نقش بلندگوی دولت را بازی کند و به ویژه در دروه امیرکبیر نظارت بسیاری بر صحت اخبار آن وجود داشت. موضوعاتی مانند اخبار دارالخلافه، اعلانات دولتی، وضعیت اردوی همایونی، اخبار مربوط به قشون، اخبار ممالک محروسه، قیمت اجناس تجاری در دارالخلافه و سایر امور مربوط به تجارت در این روزنامه مورد پردازش قرار می گرفت. همچنین از شماره ششم چاپ اعلانات در روزنامه آغاز شد و قیمت اعلان نیز نوشته می شد. روزنامه تا شماره 471 یعنی 28 محرم 1277ه.ق منتشر شد و از این تاریخ انتشار آن با نام وقایع الاتفاقیه متوقف شده و در قالب عنوان دیگری با همان چارچوب گذشته انتشار یافت.
ارزش تصویر در خبر
دولت علیه ایران نام جدید همان روزنامه وقایع الاتفاقیه است. در حقیقت زمانی که شماره 472 روزنامه در دهم صفر 1277ه.ق انتشار یافت، دیگر خبری از نام وقایع الاتفاقیه نبود. مسئولیت آن به میرزا ابوالحسن خان صنیع الملک غفاری (نقاش باشی) واگذار شده و نامش «دولت علیه ایران» بود. این روزنامه اما یک ارزش افزوده جدید داشت و آن تصاویری بود که با هنرمندی کامل از مناظر طهران و رجال عهد قاجار و دولتمردان خارجی کشیده شده بود. مدیریت جدید روزنامه تحصیل کرده اروپا بود و مهارتی تمام در نقاشی و چاپ سنگی داشت و کار او ضمن ایجاد پیشرفت در امر روزنامه نگاری، امروزه بسیاری از چهره های رجال قاجاری را برای ما قابل شناسایی کرده است.
این روزنامه نیز تا شماره 593 (سال 1283ه.ق) با همین نام انتشار یافت اما از این شماره تا 638 (سال 1286) با نام «روزنامه دولتی» منتشر شد و از شماره 639 بار دیگر تا شماره 650 (1287ق) از همان عنوان دولت علیه ایران استفاده کرد تا اینکه بالاخره در سال 1288ه.ق تعطیل شد.
در حاشیه این روزنامه از سال 1280ه.ق روزنامه علمیه دولت علیه ایران به سه زبان فارسی، عربی و فرانسه منتشر می شد که کارویژه آن انتشار مطالب علمی و دستاورهای فنی و اکتشافات غربی به منظور آشنایی مخاطبان ایرانی بود و به مدت 7 سال تا 1287ه.ق انتشار یافت و پس از آن این روزنامه نیز تعطیل شد.
ملت در روزنامه
ملت یکی از مفاهیم جدیدی بود که سیل تجدد وارد ایران کرد و می رفت تا به جای رعیت بنشیند. نخستین شماره روزنامه ملت ایران (ملتی) در پانزده محرم 1283ه.ق به نام کامل «ملت سنیه ایران» منتشر شد. روزنامه به صورت ماهانه منتشر می شد و در نهایت 34 شماره از آن به چاپ رسید. روزنامه قصد داشت برخلاف دیگر مطبوعاتی که تا آن زمان فعالیت داشتند، تریبون مردم شود اما این امر عملا امکان پذیر نشد چون مردم عادی در این زمان اساسا چندان توان خواندن و نوشتن نداشتند تا از این ابزار برای رساندن صدای خود بهره ببرند. بنابراین حتی در صورت توفیق در انتشار صدای مردم، مخاطب چندانی برای آن وجود نداشت. از سوی دیگر وابستگی دولتی روزنامه مانع از آن می شد که به صراحت به مشکلات مردم بپردازد.
سنت پاورقی
در اوایل سال 1288ه.ق مسئول اداره روزنامه های دولتی تغییر کرد. علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه از سمت خود کنار رفت و محمدحسن خان اعتمادالسلطنه جایگزین او شد. این امر به یک تحول ساده دستگاه دیوانی محدود نماند و موجب تغییراتی در وضعیت روزنامه های دولتی شد. در این زمان چند روزنامه منصوب به دولت فعالیتی همزمان داشتند که اگرچه برخی از آن ها دارای سابقه طولانی بودند اما در عمل کارایی چندانی نداشتند. بنابراین روزنامه های دولت علیه ایران، علمیه و ملت سنیه ادغام شده و از درون آن «روزنامه ایران» تأسیس شد که برای مدتی در حدود 80 سال منتشر می شد. این روزنامه مدت ها ارگان رسمی دولت بود اما در پاره ای از موارد به صوت نیمه رسمی و حتی مدتی مستقل به کار خود ادامه داد.
شماره نخست روزنامه در یازدهم محرم 1277ه.ق به چاپ رسید و اگرچه در آن نامی از محمدحسن خان اعتمادالسلطنه به عنوان مدیر مسئول بره نشده بود اما وی در عمل کار انتشار این روزنامه را در دست داشت و بخش عمده ای مقالات و ترجمه های او در این روزنامه منتشر شد. اقدام متفاوتی که این روزنامه در مسیر آگاهی آغاز کرد، انتشار کتاب های مهم در پاروقی بود. شماری از این آثار به وسیله شخص اعتمادالسلطنه ترجمه شده بود. با درگذشت اعتمادالسلطنه در سال 1313ه.ق برادرزاده اش ادیب الممالک کار او را برعهده-گرفت. بعد از او مدیریت روزنامه به میرزامحمد قدیم باشی واگذار شد و او نام روزنامه را به «ایران سلطانی» تغییر داد. سید حسن اردبیلی و میرزا محمدخان ملک زاده (برادر بهار) از دیگر کسانی بودند که کار اداره روزنامه را برعهده داشتند.
به مرور بر تعداد روزنامه ها اضافه شد و برخی از آن ها جنبه تخصصی نیز پیدا کردند. روزنامه دانش، شرف و یا شرافت، تربیت و... از دیگر روزنامه هایی بود که در این دوره منتشر شدند. از طرفی حتی خود شاه نیز به انتشار روزنامه علاقه مند شد و روزنامه ای را ترتیب داد که در ظاهر زیر نظر حکیم الممالک بود ولی مطالب آن را خود از سفرنامه ای که به خراسان داشت، تهیه می کرد.
کار انتشار روزنامه و توسعه آن اگرچه نقش مهمی در آگاهی داشت اما این آگاهی منحصر به باسوادان شهری بود. مردم به جهت کم سوادی نقش اندکی در تأسیس و اداره و حتی بازنمایی وضعیت زندگیشان در روزنامهaها داشتند. در چنین خلائی این اشراف بودند که به لطف بهره بردن از امکانات دولتی می توانستند در خارج از کشور تحصیل کنند و با حمایت دولت روزنامه تأسیس کنند. گذشته از غیاب مردم، به جهت ماهیت استبدادی حکومت بسیاری از روزنامه ها عملا مدیحه سرای دولت بودند و جریان آزاد اطلاعات وجود نداشت. خبرها به گونه ای یک جانبه انتخاب و تنظیم می شدند و بخشی از هر روزنامه به مدیحه سرایی برای حکامان اختصاص می یافت.
با این حال گسترش شمار روزنامه ها و همچنین تخصصی شدن آن ها فضای تک صدایی حاکمیت را دچار وقفه کرد و موضوعات جدیدی که تا پیش از آن در جامعه ایران شناخته شده بود را به عنوان مسئله مطرح کرد. همین امر نیز به مرور علاقه به سوادآموزی را افزایش داد و شمار بیشتری از افراد توانستند بدون واسطه از خبرها مطلع شوند. چرا که بسیاری از اطلاعاتی که مردم لازم بود از دولت کسب کنند در روزنامه به چاپ می رسید و گاه مردم از خواندن آن و یا دستکم آگاهی از محتوای آن ناگزیر بودند.
سمیرا دردشتی, روزنامه نگار
هفته نامه سازندگی