کد خبر: 6287
تاریخ انتشار: 19 خرداد 1396 - 08:01
امید عزیزیان

فراتاب - گروه سیاسی: تروریسم ابعاد مختلفی دارد. این عمل خشونت بار می تواند هم در سطح محلی و هم در سطوح ملی و منطقه ای اتفاق بیفتد در دورانی نیز این پدیده خشونت آمیز در سطح بین المللی اتفاق می افتد و نظم حاکم بر نظام بین الملل توسط گروه های معترض مورد هجمه قرار می گیرد.
تروریسم یا خشونت روتین سیاسی در سطوح مختلف اهداف متفاوتی را پیگیری میکند. در شکل محلی عوامل ترور به منظور ترساندن حاکمیت یا از طریق ترور مسئولین رده پایین و یا از طریق ایجاد رعب و وحشت علیه توده های مردم که از فرایند تصمیم گیری بیرون هستند، وارد عمل می شوند. گرچه انگیزه گروه های تروریستی معمولا پنهانی یا غیر شفاف است اما با بررسی دقیق عمق اعمال تروریستی شان می توان فهمید که آیا هدف امتیاز گیری های سطح پایین سیاسی بوده یا بنیان یک نظام سیاسی را نشانه می روند.
تروریسم پدیده عصر مدرن است. این پدیده امروزه نظام بین الملل را به خود درگیر کرده است. از لندن تا واشنگتن و از خاورمیانه ی آبستن حوادث تا تهران هیچ کدام از عناصر این پدیده خشونت بار در امان نیستند.
برخی تحلیل گران در بررسی تروریسم در دوران مدرن چهار موج را مطرح کرده اند که پس از اشاره ای کوتاه به موج اول ، دوم و سوم به طور مفصل موج چهارم را که امروزه صلح جهانی را هدف قرار داده، مورد بحث قرار می دهیم.
در تحلیل موج اول که تاریخ آغاز آن را پایان قرن نوزدهم می دانند، انگیزه تروریسم آنارشیسم بوده که برعلیه حکومت های وقت گروه های به خشونت سیاسی متوسل شدند. لذا قتل شخصیت های سیاسی به منظور اعتراض علیه نظم حاکم و برهم زدن ثبات سیاسی در آن دوران که از سوی حکومت ها برقرار شده است، هدف نهایی تروریسم بوده است.
در موج دوم که تروریسم با ناسیونالیسم عجین شده است و نیروهای سیاسی برعلیه استعمار جهت تعیین حق سرنوشت وارد مبارزه می شوند. در این موج تروریسم به واکنش علیه استعمار منجر میشود و گروه های تروریستی با اعمال خشونت بار بر علیه استعمارگران با خواست استقلال به میدان عمل می آیند. در این موج هم خواست مشخص است و با استقلال کشورها و خروج استعمارگران گروه های تروریستی به طور طبیعی فرو می پاشند.
موج سوم که فراملی تر بوده به اعمال خشونت بار گروه های ویتنامی علیه ایالات متحده و اعراب علیه اسرائیل در واکنش به دخالت شان در این مناطق بوده است. در این موج تروریسم عناصری از دو کشور فوق بر علیه تجاوز بیگانگان در کشورشان دست به اعمال خشونت بار می زنند. رایج ترین نوع خشونت نیز ربودن و سپس ترور کردن به قصد ایجاد رعب و وحشت در بین نیروهای متجاوز و نهایتا عقب نشینی آنها بوده است.
اما موج چهارم که با پایان جنگ سرد آغاز شد و با یازده سپتامبر وارد مرحله جدیدی شد، یک پدیده ی آلوده به ایدئولوژی است. در این موج از مذهب به عنوان ابزاری برای یارگیری بهره می گیرند و بنابراین در ابعاد بین المللی گسترش یافته است.
تروریسم بین الملل به عنوان چالشی خشونت بار علیه نظم نوین، مرزهای سیاسی را نمی شناسد و با هر آنچه که غیر خود باشد سر ستیز دارد. تروریسم آلوده به ایدئولوژی که با قرائتی خاص از اسلام سیاسی پا به عرصه گذاشت در واقع باز تولید آرای ایدئولوگ های تندرو قرون اولیه اسلام می باشد. این قرائت تندروانه از اسلام سیاسی اینک با تاسی گرفتن از مدرنیته دنیا را در نوردیده و با شکلی نوین خود را بازسازی نموده است. در اینجا ستیز مقدس است، خشونت با توجیه ایدئولوژی همراه بوده و کادر سازی نیز با اتکای همان قرائت خاص از مذهب انجام می شود.
در تروریسم عجین شده به ایدئولوژی عوامل ترور از میان گروه های خاص شناسایی می شوند و پس از توجیه های دقیق و تشریح کامل شاخص های بنیادین ایدئولوژی خاص، آنها را آماده ی یک پیکار مقدس میکنند. در پیکار عوامل ترور مرزی وجود ندارد، وابستگی عوامل ترور تنها مبنای ایدئولوژی بوده و ملیت و زبان و نژاد کارکردی ندارد. در انجام عملیات نیز دقتی مبنی بر انجام ترور خوب و بد موجود نیست، یعنی ستیز عوامل ترور گسترده و بر مبنای خشونت علیه هر جریان، حکومت و فردی که علیه قرائت خاص باشند تدوین می شود. به این خاطر عوامل ترور گاها به منظور زدودن نیروها از هر گونه شبهه و تردیدی دست به تسویه های خشونت بار علیه عناصر خودی می زنند.
با این اوصاف نظام بین الملل پس از یازده سپتامبر با پدیده ای خطرناک و پیچیده مواجه است که درک صحیح آن می تواند در بررسی راه حل های مقابله مهم است.
نظام بین الملل در بحرانی گرفتار آمده که با بحران های گذشته متفاوت است. اینک بحران نه بین دو دولت یا یک جنگ تمام عیار جهانی بلکه بحران در تمام دنیا و به شکلی لحظه ای در جریان است. عوامل ستیز به هیچ سازوکاری جهت تعدیل مخاصمه تن نمی دهند و قربانیان را خود به شکلی آنی انتخاب می کند. سفیر یک کشوری در حال بازدید تشریفاتی از یک محل، شهروندی مشغول خرید در بازاری در قلب ا

روپا و یا گروهی علاقه مند به فوتبال در استادیوم هر لحظه باید آماده چاشنی خشونت باشند. در شرایط این چنینی حتی نهادهای حافظ صلح بین الملل کارکردشان نه برای پایان دادن یا تعدیل درجه خصم بلکه در حد "محکوم کردن" عمل تروریستی تقلیل می یابد.
عجز و ناتوانی دولت ها و سازمان های بین المللی در مبارزه با این تروریسم قابل درک است. به نظر می رسد با توجه به ماهیت ایدئولوژی بودن تروریسم و بهره گیری ابزاری آن از قرائتی خاص از اسلام روش مقابله با آن نیز متفاوت باشد.
عناصر ترور در سراسر دنیا پراکنده هستند، علاوه بر آن ارتباطات نیز به خدمت آنها درآمده تا سریعا برنامه های خود را از هر نقطه ی جهان به یک تیم عملیاتی شان در نقطه ی دورتر برسانند و سپس با شانتاژ خبری رعب و وحشت را به هر میزان که می خوهند، اعمال کنند.
آنچه قابل درک است به خطر افتادن صلح جهانی است، لذا برای مقابله نیز تدبیری جهانی نیازمند است.
بازیگران مهم نظام بین الملل در کنار کشورهای تاثیرگذار منطقه ی خاورمیانه به عنوان نقطه اصلی بحران باید به گفتگو بنشینند. برای انجام گفت و گوی موثر باید علاوه بر نهادها و سازمان های معمول بین المللی از بازیگرانی که مستقیما درگیر این پدیده شوم هستند، بهره گرفت.
ادامه و گاها تشدید خصومت های قدیمی بین بازیگران مهم منطقه و جهان که خود قربانی تروریسم هستند و یا با ادامه روند فعلی قربانی خواهند شد در حل یا محدود نمودن بحران تروریسم اثری نمی گذارد و به تشدید و پیچیدگی هرچه بیشتر آن نیز منجر خواهد شد. در پایان باید گفت که برای محدود نمودن عرصه بر تروریسم راهی حزء ائتلاف ولو موقت بین تمامی بازیگران موثر وجود ندارد.

امید عزیزان پژوهشگر مسائل توسعه و کارشناس ارشد علوم سیاسی

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.

نظرات
آخرین اخبار