رویکرد ریاض به تهران: گذار به فرآیندهای تقابل بخش | فراتاب
کد خبر: 5960
تاریخ انتشار: 26 فروردین 1396 - 17:00
کامران کرمی
بعد از تحولات بهار عربی، شاهد ورود تهران و ریاض به فرآیندهای معطوف به رقابت و تنش آشکار هستیم. این وضعیت با روی کارآمدن نخبگان جدید سعودی و ماجرای حمله به سفارت عربستان در تهران و قطع روابط سیاسی- اقتصادی دو کشور وارد عرصه جدیدی شده که کنترل متغیرهای این

فراتاب – گروه بین الملل: محیط خاورمیانه همواره صحنه رقابت بازیگران رقیب برای برتری و افزایش نقش بوده است. این مسئله در زیر سیستم خلیج فارس و در رقابت های ایران و عربستان مشهودتر بوده و هرگونه افزایش قدرت به منزله تهدیدی برای بازیگر رقیب به حساب آمده است. این نوشتار با تکیه بر توافق هسته ای ایران و 1+5، و با استفاده از نظریه «رئالیسم تهاجمی» به دنبال تبیین این موضوع است که آنچه به عنوان تهدید «متن» از سوی سعودی ها پیش از توافق هسته ای تلقی شد، پس از توافق نیز در ابعاد «فرامتن» ادامه خواهد داشت. به باور نئورئالیست های تهاجمی ای چون فرید ذکریا، ساختار سیستم، تاثیر مستقیم رفتاری ندارد و به «عوامل ادراکی و ساختارهای دولتی» توجه می شود. در این چارچوب؛ دولت ها در مواردی که تصمیم گیرندگان آنها تصور کنند «توانمندی نسبی» کشور بیشتر شده است، راهبردهای تهاجمی و با هدف بیشینه سازی نفوذ را دنبال خواهند کرد. این موضوع زمانی ماهیت تقابل بخش پیدا خواهد کرد که این تلقی در ادراک بازیگر رقیب نیز شکل بگیرد که روندهای موجود تهدیدی برای حوزه های نفوذش خواهد بود. از اینرو و بنا به افزایش نقش و حضور ایران در فضای پسابرجام، شاهد تحرک جدی تر سعودی ها برای مانع تراشی و اخلال در روند همکاری های آتی ایران و غرب از یکسو و سد کردن نفوذ منطقه ای ایران خواهیم بود. در این میان هر گونه همکاری متصور میان ایران و عربستان نیز بر بستری از این رقابت ها مبتنی خواهد بود.

مقدمه

روابط ایران و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر قدرتمند و جهت دهنده به روندها و تحولات منطقه ای، همواره بر عنصر رقابت مبتنی بوده است. فارغ از برخی دوره های همکاری محدود و تفاهم تاکتیکی بر سر پاره ای موضوعات دوجانبه، در عرصه نظام منطقه ای خاورمیانه، گسترش نفوذ یکی از بازیگران موجد پیام ها و پیامدهایی برای دیگری بوده و در این رهگذر شاهد اقدامات خنثی کننده برای سد کردن نفوذ رقیب بوده ایم که همواره عناصر این رقابت با تنش همراه بوده است.

در مقطع اخیر و به طور دقیق بعد از تحولات بهار عربی، شاهد ورود تهران و ریاض به فرآیندهای معطوف به رقابت و تنش آشکار هستیم. این وضعیت با روی کارآمدن نخبگان جدید سعودی و ماجرای حمله به سفارت عربستان در تهران و قطع روابط سیاسی- اقتصادی دو کشور وارد عرصه جدیدی شده که کنترل متغیرهای این تنش به دلیل آنچه ذهنیت سعودی ها از تغییر معادلات منطقه ای است، دشوار شده است.

در این میان سعودی ها با طراحی یک راهبرد ضد ایرانی به دنبال این موضوع اند که آنچه نفوذ تهران در پایتخت های عربی پنداشته می شود را خنثی کنند که این استراتژی مبتنی بر اقدامات چندگانه تخریبی است که موجد آثار و پیامدهایی برای تهران است. در این نوشتار به تفصیل ریشه های این راهبرد و اقدامات سعودی ها مورد بحث قرار گرفته و پیامدهایی آن برای تهران نیز تبیین شده است.

 

  1. ریشه های شکل گیری رفتار جدید سیاست خارجی عربستان

درک سیاست تهاجمی عربستان سعودی در 1 سال اخیر را باید در چارچوب الگوی رفتار جدید سیاست خارجی این کشور تبیین کرد که ناشی از تغییر شرایط داخلی، منطقه ای و بین المللی است که زمینه های تغییر در الگوی سابق و شکل یابی رفتار جدید را فراهم آورده است. این رفتار جدید موجد پیام ها و پیامدهایی برای وضعیت بحرانی در منطقه و بخصوص برای جمهوری اسلامی ایران است که مهمترین رقیب سعودی ها در نظام منطقه ای خاورمیانه می باشد. در تبیین این رویکرد جدید باید به 4 عامل در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی اشاره کرد:

1.1. تصمیم گیرندگان جدید سیاسی و امنیتی

روی کار آمدن ملک سلمان و تیم جدید سیاسی و امنیتی او در مناصب ولیعهدی، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع و وزیر امور خارجه که ترکیب بازهای سعودی را تشکیل می دهند، نقش عمده ای در فعال شدن و تهاجمی شدن سیاست خارجی عربستان در یک سال اخیر داشته و به روند تصمیمات سرعت توام با تعجیل بخشیده است. ذهنیت این نخبگان در واقع خارج کردن عربستان از سکون سابق، فعال کردن ظرفیت های عربستان، مدیریت پرونده های منطقه ای از جمله ایران می باشد. در واقع این ذهنیت ریشه در تغییر شرایط منطقه ای و بین المللی دارد که موجبات ورود عربستان به رویه جدید را فراهم آورده است.

1.2. خلاء قدرت در جهان عرب

در سطح منطقه ای شاید مهمترین عاملی که عربستان را به سمت تحکیم قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی خود هدایت کرده است، فرصت حیاتی است که به مدد جهان عرب ضعیف، ورشکسته و چندپاره در اختیار سعودی ها قرار گرفته است. جهان عربی که خیابان هایش دیگر در تصرف صدام ها و قذافی ها نیست و مبارک و اسدهایش از قدرت برکنار یا ضعیف شده اند. این فرصت شرایطی را بوجود آورده که عربستان توانسته علاوه بر تشکیل ائتلاف های به اصلاح ضدتروریسم، به یارگیری از بازیگران تابع بپردازد.

1.3. افزایش نفوذ ایران

عامل منطقه ای مهم دیگری که به این ادراک سعودی ها رنگ تقابل و تهاجم بخشیده، افزایش ضریب نفوذ ایران در جهان عرب از یکسو و تغییر فضای بین المللی به نفع ایران به ممد توافق هسته ای و رفع تحریم های اقتصادی است. بنابراین سعودی ها از ابتدای توافق هسته ای در تلاش بودند تا هزینه های این توافق را برای ایران افزایش داده و یا به شکست بکشانند و در مقطع کنونی نیز به دنبال کاهش بهره مندی ایران از مزیت های توافق هسته ای هستند.

1.4. شکاف در معادله دوستی با آمریکا

عامل چهارم که در سطح بین المللی معنا پیدا می کند، گسست در معادله همکاری عربستان با آمریکا است. روندی که اولین جرقه آن از 11 سپتامبر زده شد و بعدها با سقوط صدام و تحولات بهار عربی رنگ واقعیت به خود گرفت. در واقع در این متغیر عوامل چندگانه ای نقش ایفا می کنند که تغییر شرایط منطقه ای و مولفه های همکاری بخش از تعیین کننده ترین آن به شمار می رود. بدین معنی که سعودی ها بیم آن دارند، سیاست نگاه به شرق آمریکا رنگ واقعیت به خود گرفته، نیاز واشنگتن به نفت خاورمیانه کمتر شود و آمریکا به سمت تنوع در شرکای منطقه ای خود حرکت کند.

مجموع این عوامل چهارگانه در سطوح سه گانه باعث شده تا سعودی ها در یک پوست اندازی در سیاست های کند و پرحوصله خود به سمت سیاست خارجی فعال تر با چاشنی تهاجمی حرکت کنند که این رویکرد علاوه بر اینکه می­تواند موجد خلق فرصت های جدید برای افزایش نفوذ عربستان در خاورمیانه باشد، از سوی دیگر بیشترین پیام را برای جمهوری اسلامی ایران در بر خواهد داشت.

 

  1. فازهای چندگانه اقدام سعودی ها علیه ایران

با درکی که از ریشه های شکل گیری رفتار سعودی ها در سطور بالا پیدا نمودیم، عربستان در بستر چنین فضایی اقدامات چندگانه ای را برای پیشبرد راهبرد خود در قبال ایران اتخاذ نموده اند که عبارتند از:

2.1. قطع روابط سیاسی-اقتصادی

در تبیین این اقدام باید گفت اگرچه حمله به سفارت عربستان بهانه را در اختیار سعودی ها برای قطع روابط سیاسی-اقتصادی قرار داد، اما سرعت عربستان در قطع روابط نشان داد که از قبل برای چنین سناریویی برنامه ریزی دقیقی شده است. پس از حمله برخی عناصر به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد، عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی در تصمیمی متاثر از فضای به‌وجود آمده، قطع روابط دیپلماتیک با ایران را اعلام کرد. در واقع، عربستانی‌ها از مدت‌ها قبل به دنبال طراحی سناریویی بودند که بتوانند ایران را مقصر سردی روابط دوجانبه جلوه دهند و این‌طور وانمود کنند که ایران در امور داخلی دولت‌های عربی مداخله می‌کند. حمله به سفارت این بهانه را به دست سعودی‌ها داد تا بلافاصله از موضع انفعال به‌خاطر اعدام شیخ‌نمر به موضع فعالانه و طلبکارانه تغییر جهت دهند. مرور این حوادث نشان می‌دهد که سعودی‌ها به نوعی این سناریو را از مدت‌ها قبل طراحی کرده بودند. به‌خصوص که می‌دانستند اعدام روحانی شیعه که از ماه ها مقامات ایران درخصوص آن هشدار داده بودند، می‌تواند منجر به این واکنش‌ها و اعتراضات شود.

2.2. یارگیری و بسیج دولت های عربی-آفریقایی

از زمانی که سلمان بن عبدالعزیز پادشاه سعودی اوایل سال 2015 به قدرت رسید و توافق هسته‌ای ایران و 1+5 به ثمر نشست، ریاض راهبرد خود را برای مقابله با نفوذ ایران در آفریقا، آسیا و حتی آمریکای لاتین به کار گرفت. برخی کارشناسان معتقدند راهبرد عربستان از اعتقاد سلمان و تیم سیاسی- امنیتی او نشأت گرفته، مبنی‌بر اینکه نفوذ ایران تنها به این دلیل افزایش یافته که هیچ‌کس مقابل آن نایستاده است. متاثر از قطع روابط عربستان با ایران و در هماهنگی با این تصمیم، بحرین، سودان، سومالی، جیبوتی و کومور روابط خود با تهران را قطع و امارات متحده عربی نیز روابط خود را به سطح کاردار تنزل داد. برخی دیگر از دولت‌های عربی چون کویت نیز سفیر خود را برای پاره‌ای از مشورت‌ها فراخواند.

در واقع عربستان از شبکه‌های اسلامی برای وادار کردن کشورها به قطع روابط با ایران استفاده می‌کند که از آن جمله می‌توان به ایجاد «ائتلاف اسلامی علیه تروریسم» بدون دعوت از ایران برای پیوستن به این ائتلاف اشاره کرد. ائتلاف مذکور در حال حاضر برای ایجاد یک مرکز همکاری در ریاض آماده می‌شود و محلی است که کشورها در مواجهه با نزاع از آن درخواست کمک می‌کنند. خبرگزاری رویترز در این باره می‌نویسد گرچه به‌طور واضح اعلام نشده است که هدف اصلی این ائتلاف مهار ایران است؛ اما این ائتلاف شامل تهران و عراق نمی‌شود.» ریاض علاوه بر تشکیل ائتلاف مذکور درصدد جلب حمایت هند است و این کشور را ترغیب می‌کند تا ایران را منزوی کند که البته تاکنون به نتایج متفاوتی رسیده است که نمونه اخیر آن سفر موفق نارندرامودی نخست وزیر هند به ایران و امضای قرارداد سه جانبه برای اتصال شبه قاره به آسیای مرکزی بود.

از دیگر تلاش‌های عربستان سعودی برای مقابله با ایران می‌توان به میزبانی ریاض در نشست آمریکای جنوبی و کشورهای اتحادیه عرب اشاره کرد که سال گذشته میلادی برگزار شد. همچنین سیاست فشار و باج دهی به برخی کشورهای آفریقایی از دیگر اقدامات ریاض برای نشان دادن قدرت خود در قاره سیاه است. برخی دولت‌های عربی -آفریقایی همچون جیبوتی، سومالی، سودان و کومور در ماه‌های اخیر تحت فشارهای عربستان، روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرده‌اند. عربستان همچنین در تلاش است حمایت کشورهای دیگر فراتر از منطقه خاورمیانه از جمله پاکستان و مالزی را از طریق تشکیل ائتلاف علیه تروریسم در نوامبر سال گذشته میلادی علیه ایران جلب کند.

2.3. فعال کردن گروه های تروریستی نیابتی

در فاز سوم که با تقویت بیشتر گروه‌ها و گروهک‌های تروریستی در مرزهای غربی و شرقی ایران از جمله حمایت علنی از منافقین کلیدخورده است، شاهد اقدامات سعودی‌ها در این فاز خواهیم بود. حضور ترکی فیصل در نشست منافقین این سوال را مجددا مطرح کرده است که اهداف عربستان سعودی از آشکار کردن روابط با این گروهک تروریستی ضعیف شده در مقطع اخیر چیست؟ آیا سعودی ها به دنبال این هستند تا از این گروهک در جنگ های نیابتی علیه ایران استفاده کنند؟ اگرچه با کاهش ضریب نفوذ داعش در عراق و سوریه و همچنین فشارهای بین المللی و افکار عمومی بر عربستان، پتانسیل بهره گیری از این گروه ها تا حد زیادی فروکش خواهد کرد، اما استخدام و بکارگیری از آنها همواره بخش تفکیک ناپذیر از راهبرد عربستان در محیط پیرامونی ایران بوده است. در چنین فضایی، گروه های تروریستی در شرق و غرب ایران و در مناطقی که شاهد جمعیت شیعی-سنی هستیم سعودی ها از این راهبرد استفاده می کنند. همچنین استفاده از بقایای احزاب دموکرات و کومله در کردستان نیز در مقطع اخیر در دستور کار قرار گرفته است.

2.5. تلطیف روابط با اسرائیل

یکی از اقداماتی که سعودی ها به دنبال آن هستند تا راهبرد خود را به پیش ببرند، استفاده از ظرفیت هایی است که تاکنون به دلایل تاریخی و سیاسی مغفول مانده است. اگرچه روابط با اسرائیل همواره خط قرمز آل سعود به دلیل حساسیت های داخلی و افکار عمومی در جهان عرب بوده، اما دگرگونی هایی که در نظم منطقه ای و روند تحولات بوجود آمده باعث شده تا زمینه برای تغییر در این روابط فراهم شود بخصوص که بخش عمده ای از دولت های عربی عملا به سمت تلطیف روابط با رژیم صهیونیستی حرکت کرده اند. همچنین وجود همکاری های پنهان اطلاعاتی و امنیتی میان ریاض و تل آویو زمینه مساعد دیگری بوده که ذهنیت نخبگان سیاسی آل سعود را به سمت فرآیندهای حل و فصل تنش ها میان طرفین فراهم کند.

عادی‌سازی روابط با عربستان موضوع بسیار مهمی است که در صورت تحقق می‌تواند حاوی پیام‌ها و پیامدهایی برای منطقه، مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل و روند اتحادها و ائتلاف‌ها در سطح منطقه باشد. در همین زمینه سفر هیات بلندپایه سعودی متشکل از شخصیت‌های دانشگاهی و بازرگانان به ریاست «انور عشقی» ژنرال بازنشسته دستگاه اطلاعاتی عربستان و دیدار با «دوری گولد» دبیرکل وزارت خارجه رژیم صهیونیستی و ژنرال «یوآف مردخای» هماهنگ‌کننده امور اشغالگران در مناطق اشغالی فلسطین از این جمله بود.

در واقع کاستن از آستانه تنش در روابط اعراب و اسرائیل و نیاز به متنوع کردن شرکای راهبردی قوی در سطح منطقه‌ایاز جمله دلایل مهمی است که سعودی ها را به این امر تشویق کرده است، اگرچه همچنان محدودیت های زیادی در آشکار کردن روابط علنی وجود  دارد.

2.4. فعال کردن ظرفیت سازمان های منطقه ای و بین المللی

حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد، بهانه را به دست سعودی‌ها داد، این کشور با ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک و بهره‌گیری از سازمان‌ها و نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی همچون شورای همکاری، اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و شورای امنیت، برخی از دولت‌های عربی، اسلامی و غیرعربی از جمله کشورهای آفریقایی را به قطع یا کاهش روابط با ایران ترغیب کرد. موضوعی که در بیانیه پایانی اجلاس همکاری اسلامی نیز در دستور کار قرار گرفت. پس از دو نشست شورای همکاری خلیج‌فارس و اتحادیه عرب که در آن عربستان تلاش کرد تا جبهه عربی و ضدایرانی را تقویت کند، در سومین گام از تکمیل این پازل، وزیر خارجه سعودی با اعلام دعوت سازمان همکاری اسلامی از ایران برای شرکت در نشستی که به درخواست ریاض برگزار ‌شد، بر تلاش آل‌سعود برای تکمیل اقداماتش در هدایت دولت‌های اسلامی به سمت قطع روابط یا کاهش روابط سیاسی و اقتصادی صحه می‌گذارد. بنابراین استفاده از ظرفیت سازمان های سیاسی با گستره منطقه ای و بین المللی بخشی از راهبرد عربستان در برخورد با ایران است.

 

  1. پیامدهای راهبرد تهاجمی سعودی ها برای ایران

ماه گذشته خبرگزاری رویترز در گزارشی به سیاست‌های ضدایرانی آل سعود اشاره کرد و نوشت، عربستان سعودی تحت پادشاهی «سلمان بن عبدالعزیز» در حال گسترش تقابل با ایران در مناطقی فراتر از خاورمیانه است. طبق این گزارش، از زمانیکه سلمان اوایل سال 2015 به قدرت رسید و توافق هسته‌ای ایران و 1+5 به ثمر نشست، ریاض راهبرد خود برای مقابله با نفوذ ایران در آفریقا، آسیا و حتی آمریکای لاتین به کار گرفت. این راهبرد سعودی ها که ناشی از تغییر شرایط داخلی، منطقه ای و بین المللی عربستان است، دارای آثار و پیامدهایی برای ایران و محیط پیرامونی آن است که در سه سطح سیاسی- دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی قابلیت تحقق دارد:

3.1. سیاسی-دیپلماتیک

در این سطح که گستره وسیعی از دولت های اسلامی، عربی و غیرعربی را در بر می گیرد؛ سعودی ها از طریق تشکیل ائتلاف های منطقه ای همچون ائتلاف علیه تروریسم به بسیج کشورها و یارگیری سیاسی علیه ایران پرداخته و می پردازند که نمونه های آن را در قطع یا کاهش روابط سیاسی برخی دولت های عربی و آفریقایی شاهد بودیم. ابزار دیگر سعودی ها در این سطح، فشار از طریق سازمان ها و مجامع منطقه ای و بین المللی همچون شورای همکاری، اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل است که در قطعنامه ها و رأی گیری های پایانی عملیاتی شده است.

3.2. اقتصادی

در این سطح سعودی ها به سه تاکتیک دست زده اند که اولین آن ایفای نقش در تحریم های ثانویه علیه ایران در زمانی است که تحریم کشورها، اتحادیه اروپا، آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل لغو و تعلیق شده است. تاکتیک دوم کاهش بهره مندی ایران از مزایای توافق هسته ای در شرایطی است که راهبرد به شکست کشاندن مذاکرات هسته ای محقق نشد. این تاکتیک از طریق فعال کردن لابی های عربی و افزایش هزینه های ایران در محیط پیرامونی و منطقه ای آن صورت می گیرد. تاکتیک سوم، تخفیف نفتی به مشتریان آسیایی و اروپایی در زمانی که تولید و صادرات نفت ایران به دو برابر افزایش یافته است.

3.3. نظامی

در این سطح، سعودی ها از چند طریق به دنبال تضعیف نفوذ ایران در جهان عرب هستند که عبارتند از: ایجاد یک مرکز نظامی ترجیحا در ریاض که متشکل از کشورهای عربی و اسلامی است که از هر کشور یک عضو دائم در این مرکز حضور خواهد داشت که هدف آن کمک به کشورهای درگیر جنگ و بحران و همچنین پیشنهاد کمک نظامی، امنیتی و کمک‌‌های دیگر است. ابزار دیگر برگزاری رزمایش ها و مانورهای نظامی با گستره وسیع تر است که نمونه آن را سال گذشته در عملیات رعد شمال دیدیم. تقویت و تغذیه گروهای شبه نظامی و قومی- زبانی بخصوص در شرق ایران که همواره یکی از راهبردهای ریاض بوده است، از دیگر محورهای این راهبرد است. و در نهایت تضعیف هم پیمانان ایران در سطح منطقه بخصوص حزب الله و از سوی دیگر برجسته کردن خطر گروه هایی چون انصارالله یمن و حشد الشعبی عراق از دیگر دستورکارهای ریاض است.

جمع بندی

اگرچه توافق هسته ای باعث شد تا آنچه تهدید هسته ای از سوی عربستان و برخی دولت های عربی خوانده می شد، از میان برود، اما آزاد شدن ایران از زیر بار تحریم ها و فشارهای بین المللی و برخورداری از منابع مالی و ارتباطات بین المللی باعث شده تا این تلقی در ذهنیت سعودی ها ایجاد شود که ظرفیت های راهبردی تهران در منطقه نیز افزایش پیدا کرده است. در چنین وضعیتی سعودی ها تمامی ابزارهای خود را برای مهار این توانمندی ها بکار گرفته و بنظر می رسد در کوتاه مدت شاهد افزایش تنش ها حتی به شکل برخی تقابل های آشکار خواهیم بود. بنابراین عربستان در کوتاه مدت با برجسته تر کردن اهمیت ائتلاف سازی های منطقه ای بخصوص در ارتباط با بازیگرانی چون اسرائیل و فعال کردن گروههای نیابتی، به این سمت حرکت خواهد کرد. اما در فرآیندهای میان مدت و بلندمدت با کاسته شدن از عدم قطعیت در ارتباط با برنامه هسته ای ایران، زمینه برای تنش زدایی و مدیریت بحران های منطقه ای فراهم خواهد شد.

 

 

کامران کرمی، روزنامه نگار و عضو شورای نویسندگان فراتاب

منبع: دیپلمات

نظرات
آخرین اخبار