کد خبر: 5699
تاریخ انتشار: 23 بهمن 1395 - 00:50
هادی چهری
تا زمانی که عراق به یک وفاق سیاسی و همزیستی مذهبی مسالمت‌آمیز نرسد بایستی این کشور را افغانستان آینده و چه بسا بدتر از آن در نظر گرفت


فراتاب – گروه بین الملل: تروریسم یکی از موضوعات اساسی پیش ‌روی امنیت خاورمیانه است، به نحوی که برخی حتی تروریسم و خاورمیانه را مترادف یکدیگر قرار می‏دهند. این مقوله همواره در تعیین مناسبات میان کشورهای منطقه نقش داشته است، اما با شکل‏گیری و گسترش فعالیت داعش (دولت اسلامی عراق و شام) بسیار بیشتر مورد توجه قرار گرفته و دارای ابعاد گسترده‏تری نیز شده است. در واقع پدیده داعش با توجه به سطح اقدامات و تنوع افراد عضو شده در آن حکایت از شکل‏گیری یک جریان سخت و متصلب دارد که با انجام تحرکات خود نه تنها امنیت هر یک از کشورهای منطقه را با بحران مواجه ساخته، بلکه حتی نظم سیاسی و امنیتی کل خاورمیانه را نیز دگرگون کرده است و البته در رابطه با آینده پیش‌روی داعش گمانه‌زنی‏های مختلفی شده است که در ادامه برخی از آنها را در قالب چهار سناریو محتمل مورد بررسی قرار می‏دهیم. لازم به ذکر است که این سناریوها را از مواردی که کمترین احتمال را دارد شروع می‌کنیم و در نهایت به مواردی می‏پردازیم که دارای بیشترین احتمال است.

 

1. پیروزی مطلق داعش و از هم پاشیدن دولت ملی عراق
اولین احتمال مطرح شده در رابطه با آینده داعش و خاورمیانه، تداوم خشونت‌های این گروه و فروپاشی عراق است. لازم به ذکر است که داعش همواره در راستای اقدامات خود از چنددستگی میان کشورهای مختلف یا حتی از اختلافات داخلی نهایت بهره را برده است. البته این احتمال ضعیف است؛ چرا که شاید عراق تجزیه شود و به سه بخش سنی، شیعه و کرد تقسیم گردد، ولی هرگز نمی‌توان فروپاشی و افتادن این کشور در دست داعش را متصور شد. از طرفی قدرت‌یابی داعش در عراق و سقوط بغداد به دست آنها به هیچ عنوان در راستای منافع استراتژیک و ژئوپلیتیک کشورهای این منطقه نیست. گفتمان داعش به عنوان نماینده جامعه اهل سنت [البته تسامحاً، چرا که بالطبع جامعه اهل سنت هم از این نگرش افراطی ضربه دیده‌اند و چهره‌های سیاسی و علمی آنها این جریان را تقبیح کرده‌اند] هم می‌تواند در تضاد با عربستان به عنوان رقیب ایدئولوژیکی باشد، هم در ضدیت با ایران به عنوان دشمن نزدیک و هم در تخاصم با دولت‌های غربی به خصوص آمریکا به عنوان تهدید‌کننده منافع این کشور در منطقه. بنابراین با در نظر داشتن مجموع این عوامل مسلم است که هیچ کدام از این کشورها از قدرت‌یابی داعش نفع نمی‌برند و حتی ممکن است در برهه‌ای از زمان با هم در راستای نابودی این گروه تبادل اطلاعاتی و همکاری نظامی هم داشته باشند؛ همان گونه که در رابطه با آمریکا و ایران در عراق و آمریکا و روسیه در سوریه متصور است.


2. اضمحلال داعش و از بین رفتن تمام تهدیدات آن
دومین سناریوی محتمل این است که داعش در نهایت شکست بخورد و این بحران به طور ریشه‌ای و از بنیاد حل گردد. ضعف این نگرش از آنجا نشأت می‌گیرد که داعش در طول این مدت در مناطق تحت تصرف خود به نحوی ریشه دوانده است و گرچه به ظاهر ممکن است در نبرد نظامی قدرت آن به تحلیل رود، ولی این هرگز به معنای شکست کامل این گروه نیست. از آنجا که شکل‌گیری داعش یک پروسه زمانمند بوده است، در رابطه با نابودی این جریان نیز باید این عامل را مد نظر قرار داد. به عبارتی این تنها کشورهای درگیر با این گروه نیستند که می‌توانند در نابودی داعش مؤثر باشند، بلکه برای از میان برداشتن این گروه نیاز به توجه جهانی است. هرچند در این زمینه ائتلاف‌هایی تشکیل شده است، ولی از آنجا که این ائتلاف‌ها از رویکرد سیاسی کشورها ناشی می‌شود، نمی‌توان نتیجه مثبتی را برای آنها متصور بود. بدین ترتیب این سناریو هم قابل قبول نیست و نمی‌تواند در رابطه با آینده داعش پاسخگو باشد.


3. ادامه‌دار بودن تحرکات داعش و سرایت بحران به سایر مناطق
راهبرد داعش برخلاف القاعده که مسیحیان و غربیان را کافر می‌خواند و هدف می‌گرفت، بر متحدین غرب، شیعیان و خاورمیانه متمرکز است. حضور نیروهای سلفی از جمهوری‌های آسیای میانه یا مسلمانان سلفی روسیه و چین در داعش و فعالیت گسترده نظامی آنها در سوریه و عراق به معضلی برای این دو قدرت تبدیل شده است و از آنجا که در راهبرد داعش کشاندن درگیری به مناطق آسیای میانه و حتی استان مسلمان‌نشین چین یعنی سین‌کیانگ وجود دارد، باعث تحریک این دو کشور در نبرد با داعش در مناطق سوریه شده است و در این شرایط است که روسیه نقش پررنگی در حمایت از حکومت‌های سوریه و عراق و اعطای کمک‌های نظامی و مستشاری به آنها برای جنگ با داعش دارد. این احتمال در مقایسه با دو مورد قبلی دارای نکات برجسته‌ای است، ولی بایستی این مسئله را هم در نظر داشت که داعش در برخی از مواقع تغییر تاکتیک می‌دهد، یعنی ممکن است به جای توجه به منطقه خاورمیانه در برهه‌ای از زمان متوجه دشمن دور یعنی غرب شود. بر این اساس نباید این رویکرد را به عنوان قدر مسلم در نظر گرفت.
البته برخی ناظران سیاسی و امنیتی بر این عقیده‌اند که برجسته شدن نام داعش در افغانستان و پاکستان، اقدامی از سوی غرب برای توجیه حضور بلند‌مدت در افغانستان است. آنها در افغانستان با کمرنگ‌سازی نام القاعده سعی دارند خود را پیروز عرصه مبارزه با القاعده معرفی نمایند و در عین حال با ادعای مبارزه با داعش، حضور بلندمدت در افغانستان و حتی گسترش آن به پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را توجیه نمایند. ولی بازی با ورق داعش در مجاب کردن کشورهای دیگر قطعاً نمی‌تواند در درازمدت مؤثر باشد؛ چرا که جریاناتی از این قبیل به هیچ عنوان پیش‌بینی‌پذیر نیستند و نمی‌توان مطمئن شد که در آینده اقدامی علیه حامیان خود انجام ندهند. اقدامات تروریستی در ترکیه، آمریکا، فرانسه و برخی از کشورهایی که از آنها به عنوان حامیان این جریان یاد می‌شود، بی‌اعتمادی به این جریان‌ها را در نزد دولت‏های مختلف آشکار ساخته است.


4. شکست داعش و تداوم ناامنی‌ها
با در نظر گرفتن مجموع عوامل شاید بهترین گزینه از رویکردهای پیش‌رو، شکست داعش و تداوم بی‌ثباتی‌ها در منطقه خاورمیانه باشد. تأثیر شکل‌گیری داعش آنی و موقت نیست، بلکه درازمدت و طولانی است. بنابراین احتمال اینکه داعش در نهایت تضعیف شود و از بین برود، اما تبعات آن همچنان دامن‏گیر کشورهای منطقه باشد چندان دور از تصور نیست. شاید بتوان آینده عراق و سوریه را با افغانستان و پاکستان شبیه دانست که طالبان و القاعده در این کشورها هر از گاهی سبب بحران و ناآرامی می‌شوند. البته در این میان، برخی از جریان‌ها از ظهور داعش بهره بردند مثلاً جنگ با داعش تبدیل به فرصتی بی‌نظیر برای کردهای سوریه و عراق شده تا زمینه‌ها و شاخص‌های دولت واقعی را به دست آورند. از جمله اینکه کردها طی این بحران توانسته‌اند خود را عامل و قدرتی در مقابله با افراط‌گرایی معرفی کنند و انواع و اقسام تسلیحاتی که سال‌ها به دنبالش بودند را به دست آورند. این مسئله هم به تقویت نیروی نظامی آنها انجامیده و هم در عرصه بین‌المللی برای آنها پرستیژ ایجاد نموده است.
اینفوگرافی‏ پایان سال 2016 از موقعیت داعش در عراق، عقب‌نشینی این گروه را از مناطق مختلف این کشور نشان می‌دهد، ولی همان گونه که عنوان شد با نبرد نظامی شاید بتوان جسم داعش را از بین برد، اما مسلماً این شیوه برای برخورد با فکر این گروه راهگشا نیست. داعش در این مدت در مناطق متصرفه خود و در اکناف جهان با ایجاد شبکه‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی، با استفاده از رسانه‌هاي اجتماعی، تخصص بيشتری کسب کرده و با استفاده از ۲۳ زبان که آخرين آن «ماندرينپ» (زبان چيني) است، تفکرات خود را گسترش می‌دهد و از این طریق به نحوی بذر تفکر خود را در این مناطق و سراسر جهان پاشیده است. ماحصل این روش تشکیل افراد بدون واسطه سازمانی است که فقط به واسطه وابستگی عقیدتی به داعش به عنوان انسان‌های منزوی یا گرگ‌های تنها، به مثابه بازوی اجرایی و عملیاتی این گروه عمل می‏کنند که مبادرت به انجام عملیات تروریستی در اقصی نقاط دنیا می‌کنند و مبارزه با چنین راهبردی به مراتب دشوارتر است.


شکل 6- 5 (اینفوگرافی از موقعیت داعش در عراق)


به هرحال تا زمانی که عراق به یک وفاق سیاسی و همزیستی مذهبی مسالمت‌آمیز نرسد بایستی این کشور را افغانستان آینده و چه بسا بدتر از آن در نظر گرفت و بالطبع این مسئله- ناامن بودن عراق- در وهله اول به عنوان تهدیدی بالقوه برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود و باعث آسیب‌پذیر شدن منطقه غرب کشور می‌گردد.

 

 

هادی چهری، کارشناس ارشد علوم سیاسی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار