کد خبر: 4079
تاریخ انتشار: 27 شهریور 1395 - 16:30
محمدرضا ستاری

فراتاب - گروه سیاست خارجی: ايران و عربستان به عنوان دو بازيگر مهم منطقه خاورميانه كه به واسطه اهميت ژئوپلتيك و ژئو استراتژيك آن همواره تحولاتش تاثيري مستقيم در مناسبات سياسي و اقتصاد بين المللي دارد، چندي است كه در روابط في مابين دچار تنش ها و چالش هاي زيادي بوده اند. اين تنش ها كه به واسطه سياست هاي طرفين از جمله كارشكني هاي سعودي ها و همچنين عدم توجه دولت قبل به مناسبات منطقه اي، ابتدا روابط دو كشور را دچار سردي كرده بود، با گذشت زمان و در طول ماه هاي گذشته به واسطه تحولاتي همچون توافق هسته اي، فاجعه منا، بحران هاي منطقه و حمله به سفارت عربستان به قطع روابط ديپلماتيك و تنش كشيده شده است.
در تازه ترين تحولات ميان دو كشور كه تقريباً همه روزه شاهد جنگ لفظي ميان مقامات آنها بوده ايم، محمدجواد ظريف وزير خارجه كشورمان طي يادداشتي در روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز با اشاره به اينكه از حملات 11 سپتامبر به اين سو وهابیت جنگ طلب چند بار تغییر چهره داده اما در ایدئولوژی و مشی بنیادی آن تغییری حاصل نشده، تصريح مي كند كه تلاش عربستان سعودی برای متقاعد ساختن ولی نعمتان غربی اش به حمایت از سیاست های کوته بینانه اش برمبنایی باطل استوار شده است. این توهم که بی ثباتی منطقه به مهار ایران کمک خواهد نمود و یا دشمنی ادعایی بین شیعه و سنی به درگیری در منطقه دامن زده است، با این واقعیت در تضادی آشکار است که هولناک ترین خونریزی ها در منطقه ما به دلیل کشتار برادران عرب و سنی توسط وهابی ها شکل گرفته است.
وي مي نويسد: تردیدی نیست که حمله به عراق به سردمداری آمریکا در سال 2003 درگیری هایی را که امروز شاهد آن هستیم براه انداخت و تشدید نمود؛ لیکن عامل عمده خشونت، ایدئولوژی نفرت افکن وهابیت و مورد حمایت عربستان سعودی بوده است، گرچه این امر تا واقعه 11 سپتامبر 2001 از انظار غربی ها مغفول مانده بود. وهابیت گرچه بخش بسیار ناچیزی از مسلمانان را جذب نموده، لیکن آثار بسیار ویران کننده ای برجای گذاشته است. تقریباً تمامی گروه های تروریستی که از نام اسلام سوءاستفاده می کنند (از القاعده و انشعابات آن در سوریه تا بوکوحرام در نیجریه) متاثر از این فرقه مرگبار بوده اند.
سعودی ها تاکنون توانسته اند با استفاده از «برگ ایران» متحدان خود را به همراهی با نابخردی خود در سوریه و یمن ترغیب کنند. این وضعیت بدون تردید تغییر خواهد کرد؛ چرا که امروز حمایت مستمر ریاض از افراطی گری جنگ طلب، بطلان ادعای سعودی بعنوان نیروی ثبات آفرین را به اثبات رسانده است. وزير خارجه كشورمان در بخش ديگري از اين يادداشت تاكيد مي كند: لازم است اقدامی هماهنگ در سازمان ملل متحد با هدف قطع حمایت مالی از ایدئولوژی های مبتنی بر نفرت و افراط صورت گرفته و جامعه جهانی در رسیدگی به موضوع کانال های ارسال پول و اسلحه به تروریست ها فعال تر عمل نماید.
وي در پايان مي افزايد: گرچه بیشتر خشونت های اعمال شده با سوء استفاده از نام اسلام ریشه در وهابیت دارد، لیکن به هیچ عنوان پیشنهاد نمی کنم که عربستان سعودی نمی تواند بخشی از راه حل باشد. کاملا برعکس، ما از حاکمان سعودی می خواهیم تبلیغات مبتنی بر اتهام و هراس را رها نموده و با سایر اعضای جامعه جهانی در از بین بردن آفت تروریزم و خشونت که همه ما را تهدید می کند همکاری کنند.
از سوي ديگر عادل الجبير وزير خارجه عربستان هفته گذشته در سفر خود به تركيه، ايران را به دخالت در امور كشورهاي منطقه به خصوص عراق متهم كرد. وي با بيان اينكه عراق يك كشور عربي است كه درگير فرقه گرايي شده است، گفت كه ايران با دخالت هاي خود خود کنترل این کشور را به دست گرفته که این وضعیت موجب پیچیده‌تر شدن موقعیت کشور عراق شده که چند پارگی این کشور و جنگ عراقی علیه عراقی را در پی داشته است. وي همچنين در بخش ديگري از سخنان خود تاكيد كرده بود كه بزرگترین چالش در منطقه گسترش نفوذ ایران و سیاست‌های طایفه‌گرایی و خطرناک این کشور در منطقه است!
وزير خارجه سعودي ها در سفر خود به چين نيز در يك كنفرانس خبري با بیان این‌که اجازه نمی‌دهیم حوثی‌ها کنترل یمن را در اختیار بگیرند مدعی شد: ما شاهد این هستیم که ایران از حوثی‌ها در یمن حمایت و تلاش می‌کند تا با تامین تسلیحاتی حوثی‌ها کنترل دولت را به دست بگیرد و به بحرین،‌ کویت و عربستان مواد منفجره قاچاق می‌کند.
اما نكته مهم در اين ميان علت تنش در روابط دو كشور است. همانطور كه تمام دانش آموختگان علوم سياسي و كارشناسان اين فن مطلع هستند، در شكل گيري يك تصميم يا تحول سياسي عوامل متعددي دخيل هستند و نمي توان به راحتي يك يا دو عامل محدود را منجر به رقم خوردن يك تحول و سياست دانست؛ هر چند كه شايد در اين عوامل متعدد، برخي از فاكتورها از اهميتي بنادين و اصلي برخوردار باشند. با اين رويكرد سعي خواهيم كرد كه دو عامل مهم در تغيير روابط ميان تهران= رياض را مورد بررسي قرار داده تا با توجه به ساير موارد، در پيش بيني و پيشگيري از روندهاي هزينه افزا براي هر دو كشور به خصوص ايران مبنايي تحليلي ارائه دهيم.

تغيير الگوي همكاري ها از وابستگي به مشاركت
نخستين عامل تنش زايي ميان ايران و عربستان را بايد در تحولات دو دهه گذشته جستجو كرد. با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و پايان يافتن جنگ سرد، نظم دو قطبي حاكم بر نظام بين الملل به سمت يك نظم يك ستوني با قدرت هژمون آمريكا تغيير پيدا كرد. در همين راستا بود كه با اضافه شدن بسياري از كشورهاي بلوك شرق به متحدين آمريكا، ادامه سياست هاي زمان جنگ سرد براي حمايت از كشورهاي متحد و همسو براي مقامات كاخ سفيد بسيار هزينه بردار بود. به طور مثال آمريكا ديگر نمي توانست وظيفه تامين امنيت كشوري مانند سوئد را در فضاي جديد با پول ماليات دهندگان آمريكايي به صورت يكجانبه تامين كند. در نيتجه آمريكايي ها با اتخاذ سياستي به نام فرصت دادن به قدرت هاي متوسط در مناطق مختلف سعي كردند نوعي تقسيم كار بين المللي را با مديريت خود در نظام بين الملل ادامه دهند كه يكي از اين بازيگران كه به عنوان متحد آمريكا در منطقه اين فرصت را پيدا كرد عربستان سعودي بود . همين مساله سبب شد تا الگوي روابط از وابستگي به مشاركت تغيير پيدا كند و نتيجه آن نيز تعارض منافع ميان بازيگران مهم منطقه اي بود.

رها شدن ظرفيت استراتژيك ايران
دومين عامل مهم در چرخش معنادار ميان روابط ايران و عربستان، حصول توافق هسته اي ميان ايران و شش قدرت جهاني در قالب برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) مي باشد. برجام فارغ از تحليل هاي مثبت و منفي در خصوص آن، وضعيتي ويژه را در سياست خارجي ايران به وجود آورده و كشور را در شرايطي قرار داده كه كمتر بازيگري تصور آن را مي كرد. با حصول توافق هسته اي ظرفيت هاي ايران از حصار تحريم ها و شوراي امنيت خارج شده و شكست ديوار ايران هراسي، تحولي استراتژيك را موجب شد كه به واسطه ي آن تمام رقباي منطقه اي ايران متوجه رها شدن قدرت و ظرفيت استراتژيك ايران شدند. در نتيجه در صدد بر آمدند تا براي مقابله با اين تحول راهبردي، يك پاسخ راهبردي را هم در دستور كار خود قرار دهند. در همين راستا بود كه با بر هم خوردن تمام محاسباتشان، تمام تلاش ها به بازگرداندن عقربه هاي ساعت به گذشته و مقابله استراتژيك با ايران معطوف شد.

نتيجه گيري
پس در اين شرايط، توجه به دو نكته براي ما بسيار ضروري است. اول لزوم توجه به دستاورد برجام در سياست خارجي است. دكتر ظريف در نشست خود با خبرنگاران به مناسبت روز خبرنگار در اين خصوص گفت: شما از اینجا کوه های شمال تهران را نگاه کنید؛ فقط عظمت و اقتدار می بینید. حالا اگر تصمیم گرفتید برای کوهنوردی بروید، ممکن است در کنار مسیر کوهنوردی، چند تکه زباله نیز توجه شما را جلب کند. دنیا، ایران و تحولات اخیر را مثل یک کوه با عزت و باعظمت می بیند. نیاییم برای مجادلات داخلی و بدون توجه به مخاطبان جهانی، خودمان بجای برجسته کردن همان تصویر واقعی و با عظمت، چند تکه زباله ناچیز را برجسته کنیم.
مساله دوم لزوم توجه به خارج شدن ايران از يك بازي بين المللي است كه در آن بازي به بهانه مسايل هسته اي، سعي بر اين بود تا تمام ظرفيت هاي ايران علاوه بر اينكه مهار شود، از بين نيز برود. حال با توجه به اين نكته بايد مد نظر داشته باشيم كه ورود ايران به يك مناقشه تازه آن هم از نوع ايراني- سعودي، ضمن آنكه خواست رقباي ما را در منطقه تامين مي كند، مي تواند به عنوان يك سد در مسير تعاملات و همكاري هاي بين المللي در دوران جديد، موانعي در مسير توسعه و ديپلماسي فعال بين المللي نيز بوجود آورد.

محمد رضا ستاری کارشناس ارشد علوم سیاسی، روزنامه نگار و عضو هیات تحریریه فراتاب

بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است

نظرات
آخرین اخبار