فراتاب- سرویس بین الملل: باوجود فضای خبری اشباع شدهی روزهای اخیر، ارمنستان توانست توجه بینالمللی زیادی را به خود جلب نماید. اما این بار علت خبرسازشدن ارمنستان تشدید عملیات جنگی در قرهباغ نبود، بلکه دلیل آن ناآرامیهای سیاسی-اجتماعی داخلی ارمنستان بوده است. این ناآرامیها با اشغال یک ایستگاه پلیس در ایروان آغاز شد که به اغتشاشات همگانی تبدیل گردید.
تقابلهای دیرینه
و اما شرح ماوقع: صبح یکشنبه، 17جولای در اربرونی منطقه اداری پایتخت ارمنستان یک گروه مسلح حوزه استحفاظی خدمات گشت پلیس را به تصرف خود درآورد. در زمان اشغال معاون این واحد انتظامی کشته و مابقی نیروهای پلیس گروگان گرفته شدند. مهاجمان اعلام کردند که نماینده جنبش «ساسنا تسرر» یا «ساسونیهای شجاع» هستند. این جنبش به یک حماسه ارمنی مربوط به قرون وسطی اشاره دارد و یادآور مبارزه پهلوانی به نام ساسون با اعراب است. این گروه خواستار آزادی ژیرو سفیلیان از زندان بودند. سفیلیان، از رزمندگان مشهور ارمنستان است که در جنگ قرهباغ زخمی شده بود و ضمناً یکی از مخالفان تندروی دولت میباشد.
در سال 2012 ژیرایر یکی از بنیانگذاران و رهبران جنبش «درمقابل پارلمان» یا «مجلس موسسان» بود که برای تغییر دولت حاکم و راهاندازی مجدد پروژه دولت- ملت ارمنی سخنانی ایراد کرده بود. در پی اظهارات توفنده و انقلابی، میتینگهای اعتراضآمیز و دستگیریهای مکرر، سفیلیان به یک شخصیت سیاسی شناختهشده در ارمنستان تبدیل شد. اگرچه در جامعه ارمنستان حمایت عمومی از سفیلیان صورت نگرفت در برخی محافل، رهبر جنبش «در مقابل مجلس»، سمبل غیرسازشکاری و مبارزه پیگیر با مقامات به حساب میآمد.
در عین حال، تصرف واحد پلیس به مثابه کوه یخی است که تنها قله آن دیده میشود و در زیر آن بافت پیچیدهای از مسایل داخلی و خارجی ارمنستان امروز نهفته است. در غیر اینصورت این اشغال، پس از راه انداختن موج اعتراضات همگانی و درگیری با پلیس، یک رویداد منزوی باقی میماند و تمام کشور را به جنب و جوش وا نمیداشت.
و اما یک سوال، آیا این اشغال توسط گروههای افراطی غیرمنتظره بود؟ البته، این جریان تا حدی غیرمنتظره بوده است، با این حال، به سختی میتوان گفت که فضای سیاسی- اجتماعی ارمنستان در سالهای اخیر پایداری و ثبات خاصی داشته است. واضحترین نمونه تقابل و رویارویی در این کشور مربوط به سال گذشته است که به خاطر افزایش تعرفههای برق، اعتراضات همگانی و دیرپایی تمام شهرهای بزرگ کشور را فراگرفته بود. به هرحال، آن اعتراضها هم به نام طرفداران ژیرایر سفیلیان ثبت شد.
کمی پیش از این، در اکتبر 2013 و در می 2014، در ارمنستان اعتراضاتی نسبت به شیوه پسانداز مالی بازنشستگی صورت گرفت. در آن زمان ابتکار عملهای مدنی گوناگونی همچون «من مخالفم!»، «غارتی نیست!» و چند حرکت مدنی دیگر بروز یافت. در این میان، هیچ یک از احزاب سیاسی که دارای نمایندگانی در مجلس شورای ملی جمهوری ارمنستان و یا پارلمان شهری ایروان هستند در اعتراضات سالهای 2015 و 2014 حضور نداشتند. بهعلاوه، معترضان کنونی هم، چندان از رهبران خاص و یا گروگانگیری حمایت نمیکنند بلکه از دولت فعلی ناراضی هستند.
گفتنی است، در اصل مردم ارمنستان عادت دارند اعتراض خود را بهطور فعال ابراز نمایند. در پایان دهه 1980 تحت شعار «میاتسوما» (یگانگی با مردم جمهوری قرهباغ) در این جمهوری با سه میلیون نفر جمعیت، میتینگهای میلیونی صورت گرفت. میتوان گفت در عمل هیچ یک از انتخابات ریاست جمهوری ارمنستان بدون واکنش خیابانی انجام نشده است. در این میان، برخی از سیاستمداران توانستند هم از پاسداران و مدافعان نظم موجود و هم از مخالفانی باشند که خواستار تغییر نظام دولتی هستند. برای مثال، لِوُن تر-پتروسیان پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 1996 اعتراضات عمومی را متفرق ساخت و در سال 2008 رئیس سابق دولت که دیگر در زمره مخالفان دولت وقت قرار گرفته بود، دولت را به تخلفاتی متهم ساخت.
تغییر نسلها
به نظر میرسد در تمام اعتراضات پساشوروی، از جمله پس از انتخابات 1996، 2003، 2008 و یا اعتراضات گسترده سال گذشته در رابطه با گرانی تعرفههای برق، رهبران ارمنستان در غلبه بر چنین بحرانهایی موفق بودهاند. بدین منظور روشهای گوناگونی از جلب مخالفان به سمت دولت و اعطای امتیازات جزئی گرفته تا فشار شدید اداری و حتی پیگرد سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، در تمام این سالها ارمنستان موفق نشد روش متمدنی برای تغییر دولت و تغییر نخبگان ایجاد نماید.
در نتیجه، نوعی بُتوارگی تغییر در جامعه ارمنستان شیوع گستردهای یافت. تغییر نظم موجود به هدف اصلی تبدیل شده اما ارزش موضوع جدی گرفته نمیشود. تا چه حد آن کسانی که خود را طرفدار جنبش «در مقابل پارلمان» یا «ساسونیهای دلیر» مینامند در صدد حل مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی هستند؟ تا چه اندازه آموزش آنها برای وظیفه اداره دولت کافی است؟
امروزه، چند عامل جدید در مقابل دولت قرار دارد که آنها را نادیده گرفته است. در وهله نخست، تغییر نسلی است. به تدریج افرادی وارد عرصههای فعالیت اجتماعی میشوند که یا در آستانه فروپاشی شوروی و یا بعد از آن به دنیا آمدهاند و از این رو غیر از استقلال ملی به هیچ واقعیت دیگری واقف نیستند. مطالبات آنها معمولاً ماهیت حداکثری دارد، اما تصور آنها از حکومت ضعیف و ناچیز است. میتوان گفت این تصور در آینده هم، مبهم و نامشخص باشد، اما آنها بر این باور نیستند که هرساله دشوارتر گردد.
در این باره تقاضای رویکردی جایگزین برای آینده کشور برآورده نشده است. تقریبا تمایل به تغییر در بدنه نخبگان سیاسی ارمنستان وجود ندارد، کشوری که در آن سیاستهایی حکمفرماست که از زمان شوروی شکل گرفته و بر حفظ توازن پیچیده بورکراتیک متمرکز شده است نه بر تحول. بهعلاوه، طیف سیاسی حزبی موجود نه برنامههای روشنی ارائه میکند و نه رهبران برجستهای دارد.
از این رو، تقاضا برای رادیکالیسم از جمله اعمال خشونت و تروریسم بروز مییابد که برای موجودیت ارمنستان بسیار خطرناک است. این عقیده بهطور کلی در شرایطی که مناقشه قرهباغ حل و فصل نشده است اغراقآمیز نیست. در مرزهای ارمنستان، مرز با ترکیه و آذربایجان که بسته شده است، اما دو مرز دیگر با گرجستان و ایران به دلیل ماهیت روابط گرجستان با روسیه و ایران با غرب پنجرههای نسبتاً مشکلسازی به جهان خارج به شمار میآیند.
لذا نباید نقش وخامت اوضاع قرهباغ در ماه آوریل را در اعتراضات فعلی دست کم گرفت. به نظر منتقدان، دولت ارمنستان در آن زمان و پیش از آن، برای دفاع از منافع ملی کشور پافشاری و مقاومت چندانی نشان نداده است. مشارکت مبارزان مناقشه قرهباغ در اشغال مرکز پلیس نیز به این موضوع مربوط است. پرسش دیگر این است که اگر اعضای جنبش مجلس موسسان و فعالان مختلف جامعه مدنی تمام تقصیرها را به گردن دولت ارمنستان و حامی آن روسیه میاندازند، تا چه حدی تصور آنها از واقعیتهای بینالمللی، واقعی است.
نقش روسیه
در واقع، این که روسیه سعی دارد میان ارمنستان و آذربایجان توازن ایجاد کند باب طبع بسیاری از سیاستمداران و فعالان اجتماعی ارمنستان نیست؛ آنها خواستار شفافیت در روابط هستند. شاید اگر هجمه اخیر به قرهباغ که در آن ارتش آذربایجان تسلیحات خریداریشده از روسیه را به کار گرفت، نبود، این نارضایتی در حالت خاموش باقی میماند. گفتنی است جمهوری آذربایجان دارای چهار منبع تأمین تسلیحات است؛ علاوه بر روسیه، کشورهای اوکراین، اسرائیل و ترکیه از آن جملهاند و در میان آنها، از طریق ترکیه تسلیحات ناتو به کشور آذربایجان راه مییابد. در ارمنستان هنوز هم، بسیاری بر این باورند که چنین رفتاری از روسیه غیرقابل تحمل است.
به خصوص که، ارمنستان تنها کشوری است که در حوزه قفقاز برای مشارکت در پروژه همگرایی اوراسیای مسکو موافقت کرده است. در قلمرو ارمنستان پایگاه نظامی 102 روسیه در گیومری واقع شده است و مرزبانان روسیه همراه با همکاران ارمنی خود از مرزهای ارمنستان محافظت میکنند. به علاوه، بخش بزرگی از جامعه مهاجران ارمنی (در حدود 2 میلیون نفر) در روسیه سکونت دارند. تمام این موارد و همچنین اینکه کرملین با دولت فعلی همکاری تنگاتنگی دارد و در عمل مخالفان دولت و فعالان حقوق بشر را نادیده میگیرد، بهویژه در میان نسل جوان که فاقد تجربه دوران شوری است و صرفاً روسیه را به عنوان یک بازیگر خارجی درک میکند، تصویر منفی پایداری از روسیه ایجاد مینماید.
در نهایت اینکه اعتراضات ارمنستان با انتقاد شدید از روسیه همراه شده است. هرچند، این عقاید را نمیتوان دیدگاه غالب امروز نامید، با این حال، انتظار نیروی قدیمی در مناسبات ایروان و مسکو (به اصطلاح دیپلماسی نان تست) دیگر امکانپذیر نیست. البته میتوان گفت ناتو آلترناتیوی برای روسیه نیست (اگرجه میتوانست باشد، همانطور که ترکیه از اعضای ناتو شده است)، اما روسیه به طور فعال در حل و فصل اوضاع قرهباغ حضور دارد، بهخصوص پس از مناقشه اخیر دستیابی به توافق برای برقراری آتشبس در مسکو صورت گرفته است.
بنابراین، روسیه باید جهتگیری یکسویه خود را نسبت به نخبگان حاکم ارمنستان رها کند و به کارگیری قدرت نرم خود را از پیامهایی که انتقال دهنده نوستالژی شوروی هستند، به توجه به مشکلات روزمره مردم ارمنستان تغییر دهد. سیاست رکود سیاسی میتواند به اوکراینیشدن سیاست در ارمنستان منجر شود که با توجه به منازعه حل نشده در قرهباغ و ظرفیت انفجار مجدد آن میتواند خطرناک باشد. هرگونه بیثباتی در ارمنستان میتواند به تشدید رویارویی در خطوط تماس، مداخله نیروهای خارجی و افزایش هرج ومرج، نه تنها در یک کشور که در کل منطقه، ختم شود.
گذشته از این، مناقشه قرهباغ تا حد خاصی به مثابه یک عامل بازدارنده عمل میکند. نیروهای سیاسی ارمنستان، حتی ملیگرایان رادیکال از اینکه درگیری در داخل کشور مخالفان ژئوپولتیک آنها را برای اقدامی تعیینکننده برمیانگیزاند در هراسند؛ در واقع، این امرنه تنها میتواند بیوگرافی شخصی یک سیاستمدار خاص، بلکه استقلال ملی ارمنستان را در معرض خطر قرار دهد. نکته دیگر این است که این موضوع تا ابد قابل بهرهبرداری نیست و دیر یا زود ارمنستان ناگزیر به حل مسائل مرتبط با این سیاستهاست.
منبع: ایراس / مترجم: رقیه کرامتی نیا