به گزارش فراتاب، تعداد معدودی از بازیگران و به خصوص بازیگران پیشکسوت به قدری این حرفه برایشان مهم و قابل احترام است که هر نقشی را که به آنها واگذار می کنند، از جان و دل برای آن مایه می گذارند و برای نزدیک تر شدن به آن نقش، تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا برای مخاطب باورپذیر باشد. محمود پاک نیت از جمله بازیگران توانمند و پیشکسوت عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون است که از دوران جوانی با بازی در سریال هایی چون «روزی روزگاری»، «فکر پلید»، «پدر سالار» و «پس از باران» تا دوران میانسالی و حضور در سریال هایی چون «یوسف پیامبر»، «خانه ای در تاریکی» و «شهرزاد» توانسته در قالب هر نقشی که قرار گرفته، خوش بدرخشد و آن را ماندگار کند. به خصوص در سریال «شهرزاد» که این مجال برای اغلب بازیگران مهیا شد. گرچه شرایط همواره برای این دست بازیگران آنقدر مهیا نیست تا بتوانند تجربیات و توانایی های خود را در همه کارهایی که بازی می کنند، به نمایش بگذارند.
پاک نیت پس از درخشش اش در سریال «شهرزاد»، این روزها در سریال «پریا» حضور دارد و نقش پدر تنها و دلسوزی را بازی می کند که به مانند اغلب پدرها نگران آینده فرزندش است و به همین دلیل مقابل تصمیم اشتباه فرزندش می ایستد.
گرچه گفت و گو با چنین بازیگری نیاز به بهانه ندارد، اما با وی در بخش یک فنجان چای در بانی فیلم، به گفت و گو نشسته و پیرامون سریال «پریا» و مسائل مهمی در رابطه با سینما و تلویزیون و مرور خاطرات گذشته صحبت های ارزشمندی کرده ایم که در ادامه می خوانید:
آقای پاک نیت گویا این روزها سخت مشغول بازی در سریال پلیسی به نام «گشت ویژه» هستید. دوست دارید باب سخن را با این سریال و نقش شما باز کنیم؟
– بله. من در این سریال نقش فرمانده پلیس ویژه را بازی می کنم.
فکر می کنم شما در سریال «سلام» هم تجربه حضور در کار پلیسی را داشته اید. اما نه به این شکل. این طور نیست؟
– بله من در آن سریال نقش رییس کلانتری را بازی کرده بودم. اما در این سریال نقش فرمانده ستاد و به نوعی هدایت کننده یک تیم عملیاتی را بازی می کنم.
در این سریال تا حدودی هم به زندگی شخصی این فرمانده پرداخته می شود و یا قرار است که وی را صرفا در ستاد ببینیم؟
– چون فیلمنامه هنوز کامل نیست، هنوز به این موضوع فکر نشده است. به هر حال اصل کار آنها گشت در خیابان ها و عملیات هاست. اما ممکن است به خانواده این افراد هم پرداخته شود. اتفاقا صحبت هایی در این زمینه شده است. اما هنوز به قطعیت نرسیده است.
خودتان چقدر به بازی در این ژانر و در این سریال علاقه دارید؟
– من بازیگرم و هر نقشی را که به من می دهند، باید به خوبی و با تمام توانم بازی کنم. به بازی در همه ژانرها نیز علاقه دارم. از جمله کارهای پلیسی.
از این جهت عرض کردم که فیلمنامه کامل نیست و ممکن است پیش بینی شما از فیلمنامه و داستان درست از آب درنیاید!
– فیلمنامه به صورت کامل نوشته نشده، اما بازیگران در جریان قصه به طور کامل هستند. چون نویسنده سیناپس کار را نوشته است.
در دو دهه اخیر، به خصوص دهه ۹۰ تولید و ساخت سریال های ماندگار و متعاقبا نقش های ماندگار به نسبت گذشته کمتر شده است. شما به عنوان یکی از پیشکسوتان این عرصه، علت این اتفاق را در چه می دانید؟ آیا همه چیز به کمبود بودجه برمی گردد و یا کارگردان ها و نویسنده های ما بی انگیزه شده اند؟
– اصل کار اگر بخواهیم خوب باشد، به متن و فیلمنامه برمی گردد. چون ممکن است که در یک کار فیلمنامه خوب باشد، اما بودجه کافی در اختیار گروه قرار نگیرد. با این حال همه تلاش خود را می کنند تا به بهترین شکل کار را به سرانجام برسانند. برای من به عنوان بازیگر پیش آمده است که در کارهایی حضور داشتم که پول کافی در اختیار تولید نبود، اما همه تلاش خود را برای بدست آوردن نتیجه خوب به کار گرفته اند. به عنوان مثال در سریال «روزی روزگاری» که امکانات بسیاری برای ساخت آن مهیا نبود. چیزی به نام هتل نداشتیم و همه درهمان خانه های روستایی مستقر بودند. حتی در خانه ها حمام وجود نداشت و ما از صبح تا شب سر فیلمبرداری بودیم و ساعت ۱۰ شب به بعد از حمام می توانستیم استفاده کنیم و تعدادمان هم زیاد بود. اما با این حال این سریال ساخته شد و سال هاست که از شبکه های مختلف در حال پخش است و جزو کارهای ماندگار تلویزیون هم شده است. اما اعتقاد من بر این است که اگر بخواهیم کار خوبی بسازیم، باید برایش خرج کنند. یک مثل شیرازیها دارند که می گویند: هر چقدر پول بدهی، آش می خوری. این است که یک سریال خوب، نیاز به متن، کارگردان، بازیگر، فیلمبردار و تمام عوامل خوب و حرفه ای دارد. حتی در گریم و طراح صحنه و …
همین مسائل باعث بی انگیزگی برای برخی نویسنده ها و کارگردانان هم شده است. آنهایی که پیش از این تجربه کارهای خوب و ماندگاری داشتند، یکباره رو به سوی کارهای ضعیف و سوژه های دم دستی می آورند!
– نه. من معتقدم که متاسفانه کارهای تلویزیونی با عجله ساخته می شود که لطمه بزرگی به سریال ها وارد می شود. شما ببینید به عنوان مثال یک سریال ۴۰ قسمتی را می خواهند در شش ماه بسازند. به همه عوامل فشار کاری بسیاری وارد می شود. از طرفی نویسنده فرصت و قدرت فکر کردن ندارد. اتفاقی که برای اغلب سریال های مناسبتی می افتد. همزمان فیلمنامه نوشته می شود، کارگردان می سازد و بازیگر، بازی می کند! هر کاری نیاز به یک پیش تولید و دورخوانی متن دارد. اولین اتفاق مهم در ساخت هر اثری، آماده بودن متن و فیلمنامه است تا بازیگر بتواند نقش خود را پیدا کند. نه اینکه در حین ساخت، فیلمنامه نوشته شود. من کاری را سراغ دارم که در آن بازیگر به کارگردان می گفت نیاز به زمان دارد تا نقش را دربیاورد و کارگردان می گفت وقت نداریم، باید بگیریم. همه کارهای ما عجله ای شده است.
شما چه کسی را در این زمینه مقصر می دانید؟
– تلویزیون. در زمان و وقت اندک ، انتظار کار خوب دارد. بازیگر نیاز به زمان برای فکر کردن درباره نقش و خلاقیت دارد. نه فقط بازیگر؛ همه عوامل نیاز به زمان دارند. فیلمبردار زمان نیاز دارد تا هر سکانسی را طراحی کند. علاوه بر کارگردان که نیاز به وقت مناسب برای دکوپاژ دارد. متاسفانه با کارهایی که ساخته می شود، هیچ کسی زمانی برای فکر کردن ندارد. من به عنوان یک بازیگر، زمانی که از سر کار به خانه می آیم، با تمام خستگی باید فکر کنم و متن حفظ کنم. دوباره استراحت کنم و فردا ۵ صبح بیدار شوم و به سر صحنه بروم. بنابراین همه چیز به تلویزیون برمی گردد. البته نه فقط به بودجه، بلکه به مدیریت غلط.
همین دلیل باعث می شود که مخاطب برای سرگرمی، ماهواره را انتخاب کند.
– بله. ما هم می خواهیم مردم ماهواره تماشا نکنند و هم می خواهیم با این شرایط کار بسازیم.
فکر می کنم در سینما هم شرایط به همین شکل است و یکی از دلایل کم کاری شما در سینما همین باشد.
– بله من سال هاست که در سینما کار نمی کنم. چون هر فیلمنامه ای را که می خواندم، به درد نمی خورد. من که جوان و تازه کار نیستم که برای بدست آوردن شهرت درهر کاری بازی کنم و یا ثابت کنم که من بازیگرم. من از دوران جوانی ام کارهای متفاوتی بازی کردم و همواره تلاش کردم کارهای خوبی انجام بدهم و نقش تکراری بازی نکرده ام.
با تمام شرایطی که در سینما و تلویزیون وجود دارد، اما شما همواره درهر کاری که بازی کرده اید، با تمام وجوتان تلاش کرده اید تا نتیجه خوبی حاصل شود و مخاطب شما را در قالب آن نقش بپذیرد. چرا این اتفاق برای اغلب بازیگران نمی افتد؟
– همه چیز برمی گردد به خودمان. من شرایطی را که بیان کردم، کلیات کار بود. اما اصل کار و جزییاتی که وجود دارد، به خود بازیگر برمی گردد. من به عنوان یک بازیگر، درست مثل زمانی که تئاتر کار می کردم، شب در خانه می نویسم و می خوانم و حفظ می کنم. بنابراین نود درصد کار ما در خانه است. من در خانه آماده می شوم و بعد سر صحنه می روم. چون در آنجا دیگر فرصت اینکه من بخواهم تمرین کنم را ندارم. البته اعتقاد من این است که بازیگرها سر صحنه این فرصت را باید داشته باشند تا متن را با هم دورخوانی و تمرین کنند. خدا حفظ کند آقای نصیریان را که در سریال «شهرزاد» زودتر ازهمه سر صحنه می آمد و هنوز کارگردان و برخی از عوامل نیامده، در سکانس هایی که با هم بازی داشتیم، می گفتند بیا با هم تمرین کنیم. خب آدم از حضور در کنار چنین بازیگرانی لذت می برد. اینکه بازیگر در خانه اش روی سکانسی که قرار است بازی کند، فکر کرده و حالا می خواهد با بازیگر مقابلش تمرین کرده تا بتواند ان لحظه را دربیاورد. بنابراین تمرین خیلی مهم است.
حال که از این سریال که یکی از شاهکارهای حسن فتحی بود، صحبت به میان آمد، می توان گفت همه بازیگران این سریال خوش درخشیدند. شما هم مثل همیشه به زیبایی توانستید نقش جمشید را بازی کنید. به خصوص سکانس مرگ زیبایی که برای مرگ جمشید طراحی شده بود. افسوس که در فصل دوم حضور ندارید.
– درباره همین سریال اگر بخواهیم صحبت کنیم، ببینید چند ماه است که نویسنده در حال نگارش فیلمنامه است و فقط ده قسمت از آن را نوشته است. در صورتی که دائم در حال رتوش است و قرار است که در مهر وارد پیش تولید شوند. تازه آن وقت است که وارد مرحله انتخاب بازیگر شوند. ما هشت، نه ماه کار کردیم. آن هم با متن و فیلمنامه آماده. همین می شود که مخاطب چنین کارهایی را دوست دارد و دنبال می کند.
با توجه به همین استقبالی که از سریال «شهرزاد» و یا «شب دهم» و کارهایی از این دست شد، نشان دهنده این است که مخاطب قصه گویی و روایت درست یک داستان را دوست دارد. چزی که کمتر در سریال های تلویزیونی سال های اخیر وجود دارد!
– باز همه چیز به تلویزیون برمی گردد. ما می دانیم که برای ماه رمضان و نوروز و ماه محرم سال بعد نیاز به ساخت سریال داریم. اما دو ماه قبل از پخش، شروع به ساخت سریال می کنیم. خب اتفاق خوبی نمی افتد و بیننده ها به سراغ سریال های ماهواره می روند. این است که برنامه ریزی و مدیریت درستی وجود ندارد.
شما این روزها حسین آقای سریال «پریا» هستید. درباره این نقش و این سریال صحبت کنیم. حسین آقا از دید پدرهایی که سریال را دنبال می کنند، پدر تنها و فداکار و دلسوزی است که برای آینده فرزندش فداکاری می کند. شما در نگاه اول و در فیلمنامه ای که برای نخستین بار مطالعه کردید، حسین آقا را چطور مردی دیدید؟
– به هر حال در متنی که نوشته شده بود و رتوشی که توسط کارگردان انجام می شد، تغییراتی با رضایت نویسنده صورت می گرفت. بنابراین نویسنده، بازیگر و کارگردان همگی در خدمت متن هستند و باید به آن وفادار باشند. البته تعاملاتی صورت می گیرد و بازیگر و کارگردان هم نظرات خود را مطرح کرده و در میان می گذارند. برای حسین آقا هم این اتفاق افتاد. به هر حال بخش مهمی در متن به همین شکل نوشته شده بود و بخشی دیگرهم به کارگردان و من به عنوان بازیگر ان نقش برمی گشت که نظراتی را مطرح می کردم. اما نکته مهم این است که کارگردان نگاه کلی تری به کار داشته و روی همه کار و شخصیت ها احاطه دارد. بنابراین ممکن است من به عنوان یک بازیگر صرفا از زاویه دید خودم یک سری مسائل را ببینم. ولی کارگردان نگاه دقیق تری دارد. این است که اگر در جایی ایده و نظری بود، با کارگردان مطرح می شد. اگر به نفع کار بود، به کار رگفته می شد و اگر نبود، از آن عبور می کرد و من هم می پذیرفتم.
شما برای نخستین بار بود که با آقای سهیلی زاده همکاری می کردید؟
– پیش از این هم در یک کار با هم همکار بودیم. اما به عنوان کارگردان بله اولین بار بود و اتفاقا تعامل خوبی هم با یکدیگر داشتیم. اصلا در مقابل بازیگر گارد نمی گرفت که من کارگردانم. نظرات را می شنوید. اگر در جهت کار بود، به کار می گرفت و اگر نبود، عبور می کرد. به همین دلیل من از نتیجه کار راضی هستم. به خصوص فیلمنامه و مسائلی که در آن مطرح می شد را دوست داشتم. آدم هایی مثل نیره و حسین که پس از فوت همسرشان به انزوا و تنهایی پناه می برند و جامعه آنها را به گونه ای طرد می کند. چون جامعه نمی پذیرد که آنها دوباره باید ازدواج کرده و به زندگی خود ادامه دهند. خانواده ها اغلب با ازدواج مجدد آنها مخالفت می کنند. چون هنوز فرهنگ سازی نشده که این افراد نیاز به همدل و همزبان و حمایت دارند. اما متاسفانه ما این افراد را رها می کنیم. در صورتی که تفکر غلطی است. به همین دلیل وقتی یک مرد و یا یک زن همسرش را از دست می دهد، در تنهایی به سر برده و به پیری و مرگ زودرس مبتلا می شود. اینها مسائل مهمی است که در این سریال به آنها پرداخته شده است و من معتقدم که باید از این دست سریال ها بیش از این ها ساخته شود.
اتفاقا یکی از ویژگی های کارهای آقای سهیلی زاده پرداختن به مسائل مهم خانوادگی و اجتماعی است.
– بله به همین دلیل من از بازی در این سریال لذت بردم. در کنار این مسئله ای که مطرح شد، درک متقابل فرزندان و والدین هم مطرح می شود. اینکه به نظر یکدیگر احترام بگذارند.
فکر می کنید تا چه حد طرح این نوع مسائل می تواند در جامعه و روی خانواده ها موثر واقع شود؟
– فکر می کنم اولین بار است که در یک سریال به مسئله ایدز پرداخته می شود. چون همیشه همه از این موضوع فرار کرده اند. در صورتی که ما افراد مبتلا به این بیماری را زیاد داریم که از ترس اینکه از جانب خانواده و جامعه طرد شوند، بیماری خود را بروز نمی دهند و به مراکز درمانی مراجعه نمی کنند. بنابراین طرح چنین مسائلی در سریال ها می تواند موثر واقع شود. چون کار ما فرهنگ سازی در کنار سرگرمی است. این سریال می تواند آگاهی بسیاری به خانواده ها در موضوعات مهمی بدهد.
بازتاب سریال را تا به امروز چطور دیده اید؟
– خوشبختانه کار دیده شده و مردم من را که می بینند، تشکر می کنند. به هر حال مردم بازیگران را بیشتر دیده و با آنها درباره سریالها صحبت می کنند. از این رو وقتی ما را می بینند، درباره سریال اظهار نظر می کنند. خوشبختانه مخاطبان توانسته اند با این سریال و موضوعات مهمی که مطرح می کند، ارتباط برقرار کنند.
شاید به این دلیل باشد که بر خلاف برخی سریال ها، کارگردان و نویسنده قصد نصیحت کردن مخاطب را نداشته اند.
– بله من که به شخصه از نصیحت کردن فراری هستم. ما نباید در سریال ها مخاطب را نصیحت کنیم. باید درباره مسال مهم، اطلاع رسانی و آگاهی به آنها بدهیم. بنابراین من هم اگر ببینم در یک سریال، قصد دارند مرا نصیحت کنند، ارتباط برقرار نمی کنم. از این رو من فکر می کنم ما باید راهکار به مخاطب بدهیم، نه اینکه مخاطب را نصیحت کنیم. امیدوارم از این دست کارها که به سلامت روحی و جسمی مردم مرتبط است، بیشتر ساخته شود. ضمن اینکه اولین بار است که پس از پخش سریال، بحث کارشناسی درباره مسائل مطرح شده، می شود.
منبع: بانی فیلم