به گزارش فراتاب، بیان برخی حرف ها در عالم هنر یا با زبان هنرمندان می تواند از زهر کلام بکاهد و به همان اندازه تاثیرگذارتر هم هست. انتخاب ابزار مناسب برای بیان و تصویر کردن موضوعات گوناگون به خصوص نقدهای منفی به ذکاوت خاصی احتیاج دارد و اگر به درستی انجام نگیرد نه تنها به هدف گوینده کمک نمی کند بلکه، زمینه دلزدگی، تمسخر و بی تفاوتی او را فراهم می کند.
همه ما می دانیم امروز سینما هنر-صنعتی قدرتمند از حیث گستردگی بستر و تاثیرگذاری است و افراد از آن برای طرح مسائلشان بهره می برند. سیاست و سیاست گذاران همه جای دنیا سوژه های جذابی برای فیلمسازها هستند و می توان از زندگی شخصی و اجتماعی آنها داستان های جذابی برای ساخت فیلم پیدا کرد. البته نمایش موضوعات مربوط به این چهره های شناخته شده کار آسانی هم نیست و با برخوردو واکنش سیاست مداران رو به رو می شود. سینمای ایران از ابتدای حیاتش خواسته و ناخواسته با سیاست گره عجین شده است و در هر کدام از صفحات تاریخش رد پای سیاست چه با روی خوش و چه ناخوش دیده می شود. گاهی سیاست ها و سیاست مداران با احکام حمایتی به این هنر تعالی بخشیده اند و گاهی هم با کوته نظری، برابر اندیشه های سبز و روشنگری ها قد علم کرده اند. این قفل و بندهای زنگ زده بر اندیشه برخی سیاست مداران مربوط به دوران خاص یا منطقه خاصی نیست. در سال ۱۳۰۹ دولت لایحه ای مبتنی بر لزوم رعایت اخلاقگرایی در فیلم ها را تصویب می کند. در زمان رضاشاه پهلوی مجموعا ۹ فیلم سینمایی ساخته شد که گفته می شود اولین سانسورها در زمان این شاه صورت گرفته است و یکی از مثال هایش فیلم «فردوسی» یا «لیلی و مجنون» سپنتا است که بعد از تماشای فیلم توسط رضاشاه به شدت مورد ممیزی واقع شد. این ممیزی ها بر اساس مناسبات حکومت وقت متفاوت بوده است. گاهی حاکم از ترس قدرت و مقامش با آنچه در فیلم نمایش داده می شود مخالف است و گاهی مناسبات دیگری مثل موازین مذهبی و فرهنگی را مورد نظر قرار می دهد. ممیزی های سینمای امروز ما بیشتر از این جنس است. در همین دستگاه های حکومتی عده ای هم در تیم سینماگران بازی می کردند و در واقع حامی هنرمندان بودند یا حداقل اینطور به نظر می رسیدند. یکی از این افراد محمدعلی فروغی بود که حتی با وزاری کابینه هم به تماشای فیلم نشسته است. از همان روزگار فیلمسازها برای ساخت فیلم باید از شهربانی مجوز می گرفتند، بازبینی می شدند تا پروانه نمایش بگیرند و… امری که هنوز هم در شکل وشمایل مدرن تری جریان دارد.
تمام این نکات یادآور این مسئله است که تاثیر سیاست و سیاست گذاران اجتناب ناپذیر است و پرداختن به برخی از موضوعات از جمله سیاست همیشه با حساسیت اهل فن رو به رو می شده است.
سینما و زندگی با سیاست ارتباط دارند
با توجه به اهمیت و قدرت سیاست در سینما باید به گره خوردگی این دو مقوله دقت بیشتری داشت. مجید جوانمرد که فیلم سینمایی «شکار» به نویسندگی و کارگردانی او در سال ۶۶ ساخته شده است، درباره فیلم های سیاسی در سینمای ایران گفت: «به نظرم تمام فیلم ها به نوعی سیاسی هستند و بدون سیاست هیچ فیلمی یا هیچ اثرهنری ساخته نمی شود، مگراینکه رویکردی مستقیم با سیاست داشته باشد. برخی از آثار مسئله سیاست را خیلی نامحسوس و زیرپوستی در فیلم هایشان مطرح می کنند و برخی دیگر خیلی روشن تر به این موضوع می پردازند. سیاست فقط بده بستان دیپلماتیک نیست، سیاست شیوه زندگی اجتماع است. نه تنها سینما که زندگی همه ما در اجتماع خواسته یا ناخواسته با سیاست حاکم در ارتباط است».
کارگردان فیلم سینمایی «دستمزد» در ادامه ضمن تاکید به علاقه خودش به ساخت فیلم های اکشن، درباره ارتباط این ژانر با سیاست، گفت: «من هیچگاه نخواستم به طور مستقیم فیلم سیاسی بسازم، مگراینکه سیاست را بهانه کرده باشم. من آدم سیاسی نیستم، اما به مسائل سیاسی علاقه و دقت دارم. اصولا زیگزاکی و نامحسوس کار کرده ام و برخی سیاست های داخلی و خارجی را در نظر دارم. اصلا سیاست ممکن نیست در فیلمی مطرح نشود، حتی فیلم عاشقانه هم سیاسی است چراکه، انعکاسی از اجتماع است و اجتماع هم برآمده از سیاست حاکم».
گاهی در برخی از فیلم های سینمایی چهره های شناخته شده سیاسی تصویر می شوند. نمایش این اشخاص و رفتارهای آنها به عنوان یک انسان نمی تواند صرفا خوبی و سفیدی باشد. کاراکترهایی که پرداخت درستی دارند، اصولا خاکستری هستند و خوبی و بدی به میزان متفاوت، هردو باهم در این کاراکترها دیده می شود. تا به حال ستاره های سینمایی زیادی در سطح جهان در فیلم های سینمایی نقش شخصیت اول کشور یعنی رئیس جمهور را بازی کرده اند. به عنوان مثال دنیل دی لوئیس در نقش آبراهام لینکن در فیلم «لینکن»، جاش برولین در نقش جرج بوش در فیلم «دبلیو»، رابین ویلیامز در نقش تئودور روزولت در فیلم «شب در موزه»، راب لود در نقش جان اف. کندی در سریال «کشتی کندی»، جان کیوسک، الن ریکمن، جیمز کرامول، آنتونی هاپکینز و… همه از جمله بازیگرانی هستند که چنین تجربیاتی داشته اند. در ایران هم بازیگران زیادی در نقش سیاست مدارها بازی کرده اند. برای مثال قطب الدین صادقی، علی دهکردی، محمدعلی نجفی، امیرمهدی نیا، مهراوه شریفی نیا، گیتی ساعتچی، عبدالرضا اکبری، حدیث فولادوند و… نقش شخصیت های سیاسی حقیقی را بازی کرده اند.
جوانمرد در مورد نمایش شخصیت های سیاسی در فیلم های سینمایی گفت: «گاهی به شکل مستند با این کاراکترها رو به رو می شویم مثل فیلمی در مورد گاندی یا فیدل کاسترو و…اما نوع دیگری هم وجود دارد که با نشان دادن یک شخصیت در فیلم یادآور شخصیت سیاسی مورد نظر می شویم. فیلم «روح نگار» ساخته رومن پولانسکی در مورد تونی بلر است، اما مستقیما به این نکته اشاره نمی شود و به واسطه المان ها تماشاگر متوجه می شود شخصیت مورد نظر کیست. در مورد پادشاه های قدیمی هم به همین صورت می توان عمل کرد. مکاتب سیاسی هم می تواند در فیلمی مطرح شود بدون اینکه اسمی از آن مکتب بخصوص گفته شود. فیلم «روبان سفید» به کارگردانی میشائیل هانکه از جمله چنین فیلم هایی است که مکتب فاشیست و شخصیت هیتلر را به وسیله نشانه ها و غیرمستقیم نشان می دهد».
اجازه نمی دهند حقیقت را نمایش دهیم
وی افزود: «برای نمایش شخصیت های سیاسی مطرح خودمان محدودیت هایی وجود دارد. این محدودیت ها اجازه نمی دهد تماشاگر حقیقت را دریافت کند. مثلا اگر این شخصیت سیاسی خطاکارهم باشد، مجبوریم او را خیلی محبوب نمایش دهیم و برعکس! ممیزی، سانسور، اختناق و… از حقیقت جلوگیری می کند. وقتی حکومت دوست نداشته باشد حقایق برملا شود، فیلم را توقیف می کند».
کارگردان فیلم سینمایی «در سرزمینی دیگر»، «مار»، «عروسی خون» و… در ادامه درباره ارتباط فیلم های اکشن و سیاسی، توضیح داد: «در فیلم های اکشن یا شخصیت های مخوف حضور دارند، یا سیاست مدارهای مخفی کار و هم دستانشان و… که در جنایت یا خرابکاری نقش داشته اند. گاهی این دو گونه در هم ادغام می شوند. لازمه فیلم های اکشن پرداختن به آدم های سیاسی است و شاید موتور محرک فیلم های اکشن همین موضوعات سیاسی باشد. میرزاکوچک خان جنگلی یک انسان مبارز و سیاسی بود، به خاطر نشان دادن مبارزاتش باید صحنه های اکشن در فیلم باشد، پس تلفیقی از اکشن و سیاست این فیلم را شکل داده است».
فیلم سیاسی؛ گونه مورد پسند مخاطب
وی در ادامه درباره علاقه مخاطب به این نوع فیلم ها گفت: «از نظر من فیلم های سیاسی از گونه های مورد پسند مخاطب است. او در این فیلم ها اندوه و مصائب خود را می بیند. اگر امروز این نوع فیلم ها کم شده، دلیلش نگاهی سخیف انگارانه برخی از مسوولان وقت بود. مدیران فرهنگی به ژانرهای اکشن، سیاسی و… بی توجهی و ظلم کردند. عده ای دوست داشتند در سینما فقط درس اخلاقی داده شود. تنها وظیفه سینما این نیست. فیلم باید چندلایه باشد و مفاهیم و تفکرات دیگری را هم القا کند».
وقتی یک فیلم با تهاجم و بی مهری مسوولان رو به رو می شود و حتی ممکن است به خاطر برخورد سلیقه ای توقیف شود، فیلمساز ترجیح می دهد به ژانرهای سینمایی بی حاشیه تر رو آورد تا جنجال کمتری پشت سرش به راه افتد.
کمبود اصلی سینمای ایران، کمبود مدارا است
اصغر نعیمی نویسنده فیلم سینمایی «زندگی خصوصی» که بعد از چند روز اکران توقیف شد، درباره فیلم های سیاسی در سینمای ایران گفت: «من فکر می کنم در شرایط فعلی فیلم عادی هم نمی توان ساخت چه برسد به فیلمی با موضوع سیاسی! دلیل اصلی کمبود این گونه سینمایی در ایران هم کمبود مدارا است. برای رواج فیلم های سیاسی باید مدارا در سینما وجود داشته باشد و شرایط ساخت و نمایش فیلم تغییرکند. مخاطب نشان داده است که از فیلم های سیاسی و انتقادهایی که در این فیلم ها وجود دارد، لذت می برد و استقبال هم می کند. این ارباب قدرت ها هستند که تحمل پذیرفتن نقد را ندارند. جریان های قدرتمند به راحتی می توانند فیلم های سیاسی نقادانه را توقیف کنند و مدیران سینمایی و غیر سینمایی اصلا راغب به تولید چنین آثاری نیستند».
کارگردان فیلم «سایه های موازی» در ادامه گفت: «فیلم سینمایی «زندگی خصوصی» که در اکران عمومی مورد استقبال خوبی قرار گرفت به دلایلی از ادامه اکرانش جلوگیری شد، اما بعد از پخش از شبکه نمایش خانگی بازهم نشان داد که مورد اقبال واقع شده ست و اجتماع این فیلم را می پسندد».
سینما ویترینی برای خودنمایی سیاستمدارن
نعیمی درباره بهره برداری سیاست مداران از قدرت ابزارهای فرهنگی مثل سینما گفت: «هرجایی که پول، قدرت و رانت وجود داشته باشد، از فرهنگ و هنر در جهت خواسته های خودشان بهره برداری می کنند».
کارگردان فیلم سینمایی «سلام برعشق» در ادامه درباره نمایش شخصیت هی سیاسی واقعی در فیلم های سینمایی توضیح داد: «وقتی یک شخصیت سیاسی در فیلمی نشان داده شود، مدعیان زیادی پیدا می کند. اگر این شخصیت زنده باشد که مجبوریم او را پاک و منزه و سفید نمایش دهیم، اگر مرده باشد هم بازماندگان و هواخواهانش اگر برخلاف میلشان چیزی نشان داده شود، اعتراض خواهند کرد. زندگی هر انسانی وجوه مثبت و منفی زیادی دارد و اگر قرار باشد تنها خوبی ها یا بدی های یک فرد را نشان دهیم شخصیت غیرقابل باور می شود. ما هنوز فرهنگ چنین حقیقت نمایی هایی را نداریم».
وی افزود: «فرهنگ سازی در این زمینه و پذیرش واقعیت ها از سوی مسوولان و برخی از اقشار اجتماعی، روندی بسیار کند است و برای تصویر کردن حقیقت یک انسان سیاسی باید از تک تک افرادی که با او در ارتباط هستند و همه طرفدارانش رضایت بگیریم که امری غیرممکن است و در نهایت بازهم اعتراض وجود خواهدداشت».
فیلم اگر از کیفیت خوبی برخوردار باشد، در هر ژانری که ساخته شود مورد اقبال قرار می گیرد. مگر چند درصد از مخاطب های سینما با توجه ژانر فیلم می بینند؟ بیشترین تاثیر تبلیغات کلامی است که افراد را تشویق به تماشای یک فیلم می کند. نعیمی در آخر در مورد موفقیت اقتصادی فیلم های سیاسی در سینما گفت: «قطعا فیلم سیاسی خوب در گیشه موفق است و به اقتصاد سینما هم کمک می کند. با توجه به مطالبات اکثر مردم که دوست دارند از حقایق سردر آورند، فیلم های سینمایی سیاسی شانس زیادی دارند».
بازیگران سیاستمدار، سیاستمدارن بازیگر
تغییر دولت ها در سینمای ایران تاثیرگذار است و حتی برخی از هنرمندان در دوره های که برخی از احزاب روی کار باشند، کار نمی کنند و این نوعی قهر فرهنگی است که در آینده به هنرمند و عرصه فعالیت او آسیب می رساند. احزاب سیاسی هم با جانب داری از افراد و تفکرات خاصی به این مسئله دامن می زنند. بعد از حوادث سال ۸۸ هنرمندان واکنش های مختلفی از خود نشان دادند و دولت هم با برخوردهای خود این واکنش ها را بی پاسخ نگذاشت و نتیجه اش ادامه یافتن قهر برخی از سینماگران، کناره گیری اجباری عده ای دیگر و رخوت و ناامیدی بود که هنوز هم می توان بازمانده زخم های آن افسردگی را در تن نحیف سینما مشاهده کرد.
از هر نقد اجتماعی برداشت سیاسی می شود!
حامد کلاهداری، فیلمساز جوانی که با ساخت فیلم«پایان نامه» مورد نقد شدید سینماگران قرار گرفت، بارها در گفت و گوهای خود گفته است که اگر به گذشته برگردم «پایان نامه» را نمی سازم. وی درباره ساخت فیلم های سیاسی در سینمای ایران گفت: «من این فیلم را به میل خود ساختم و برخلاف آن چیزی که عده ای می گویند این فیلم سفارشی بوده و … واقعا اینطور نبود. فیلمنامه این فیلم را برادرم نوشت و من تصمیم گرفتم آن را کارگردانی کنم. هرچند شاید فقط۲۰ درصد فیلم مال من باشد. قسمت های زیادی از متن تغییرداده شد، سکانس های زیادی را حذف و اضافه کردند و…».
وی در مورد نمایش شخصیت های سیاسی واقعی در فیلم های سینمایی گفت: «سیستم به طور کلی با ساخت فیلم سیاسی موافق نیست و ممیزی های مختلف مانع از ادامه مسیر فیلمساز می شود. هم موافق ها و هم مخالف ها به شدت با فیلم های سیاسی، به نفع هر طرف که باشد، با موضع برخورد می کنند و این درست نیست.
باید از هر جناحی افراد حق اظهار نظر داشته باشند. ما در شرایطی هستیم که وقتی حتی دو دیالوگ اجتماعی هم گفته می شود، افراد از آن دیالوگ ها برداشت سیاسی می کنند. شما تصور کنید در این وضعیت چطور می توانیم زندگی یک فرد سیاسی را در فیلمی نشان دهیم؟! اگر به هر مسئله اجتماعی ساده انگ سیاسی نزنند، همه دیدگاه بازی داشته باشند، راحت تر می توان فیلم سیاسی ساخت».
کارگردان فیلم سینمایی «شکلات داغ» درباره محدودیت های ساخت فیلم سیاسی توضیح داد: «مهم ترین بحث ممیزی است. وقتی اجازه نمی دهند فیلمساز، فیلم خودش را بسازد و تغییرات آنقدر زیاد است که ماهیت اثر از دست می رود، واقعا چطور می توان چنین فیلم هایی ساخت؟! من به جرأت می گویم «پایان نامه» فیلم من نیست چراکه، آن چیزی که من می خواستم بسازم با نتیجه ای که حاصل شد فرق دارد. من به خاطر بازخوردهایی که گرفتم، اگر زمان به عقب باز می گشت، هیچگاه این فیلم را نمی ساختم. محدودیت ها از وزارت ارشاد تا مدیران میانی تا احزاب سیاسی و … وجود دارد و برخوردها خیلی سلیقه ای شده است. اصولا ساخت فیلم سیاسی برای سازنده گران تمام می شود، ولی من از اینکه جرأت کردم و دست به این کار زدم خوشحالم».
منبع: گروه سینمای ایران- فاطمه رستمی