به گزارش فراتاب، در یکصد و نودمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران که دوشنبه 28 تیر در تالار استاد ناصری برگزار شد، فیلم «محله چینیها» به کارگردانی رومن پولانسکی به نمایش در آمد.
در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور مهرزاد دانش و کیوان کثیریان برگزار شد. در ابتدا کثیریان از ویژگی های برجسته فیلم پرسید و دانش پاسخ داد: از نظر ژانر، «محله چینیها» ارجاعی به ژانر نوآر دارد و می توان آن را در سبک نئونوآر جای داد. فراموش نکنیم ژانر نوآر به دهه 20 و 30 میلادی در آمریکا برمی گردد، اما اینگونه نبود کسانی تصمیم بگیرند در این ژانر فیلم بسازند؛ بعدها بود که منتقدان فرانسوی دست به کشف فضاها و ویژگی های مشترکی در میان این فیلم ها زدند و آنها را در این ژانر جای دادند.
برای ژانر نوآر نیز می توان چند عامل ریشه ای نام برد؛ از نظر اجتماعی، وقوع جنگ جهانی دوم و فضایی که بعد از آن در آمریکا شکل گرفت بسیار تاثیرگذار بود؛ بیکاری، بازگشت سربازان از جنگ، نابسامانی روانی در جامعه و… از نظر درون مایه، این فیلم ها تحت تاثیر ادبیات جنایی سیاه بودند و در واقع این سیاهای از جهان ادبیات به جهان سینما راه پیدا کرد. از نظر وجوه بصری نیز، ژانر نوآر متاثر از سینمای اکسپرسیونیستی آلمان بود. تلفیق این سه عامل در کنار هم ژانر نوآر را شکل می داد.
وی ادامه داد: پس از رونق اقتصادی و در دهه 50 و 60 میلادی، ژانر نوآر نیز رو به افول نهاد تا اینکه در دهه 70 با فیلمی مانند «مجله چینیها» شاهد سبک نویی هستیم که می توان آن را نئونوآر نامید. این سبک لزوما احیا یا ادامه ژانر نوآر به شمار نمی رود، بلکه تلفیقی از قراردادهای این ژانر با سبک و لحن های دیگر است. به عنوان مثال زن اغواگر یکی از المان های ژانر نوار محسوب می شود، اما زن اغواگر در سبک نئونوآر تفاوت هایی دارد؛ در اینجا برخلاف زن اغواگر فیلمی مثل «شاهین مالت»، شاهد زنی معصوم هستیم، اگرچه در ظاهر اغواگر است. همچنین می توان به تفاوت های کارآگاه در ژانر نوآر و فیلمی مثل «محله چینی ها» اشاره کرد که تمام ویژگی های آن فضا را دارا نیست.
این منتقد سینمایی افزود: سبک نئونوآر نیز در دهه 70 متاثر از عواملی بود؛ جنگ ویتنام، سرخوردگی از نهضت های اومانیستی، ترور کندی و مارتین لوترکینگ، رسوایی های سیاسی و اجتماعی همچون واترگیت و.. همگی باعث شده بودند فضایی امیدبخش در جامعه وجود نداشته باشد. این سبک تا امروز نیز ادامه داشته و شاهد فیلم هایی همچون «بت من»، «هفت»، «بلید رانر»، «پیچ تند» و.. بوده ایم. شاید بتوان «محله چینیها» را به نوعی آغازگر این سبک دانست.
خسرو دهقان نیز که در میان تماشاگران حضور داشت، به بیان نظرات خود درباره فیلم پرداخت و گفت: پولانسکی انسانی در تبعید بوده که به سینما علاقمند می شود و در سینما نیز جذب این قالب ها شده است.
تاثیر حوادث رخ داده در زندگی واقعی او بر فیلم هایش کاملا مشخص است. رابرت تاون نیز فیلمنامه نویسی قدرتمند است که تماشاگر را در فیلم دخیل می کند. در واقع اگر نقصانی در فیلمنامه به نظر می رسد، این موضوع به نیاز ما تماشاگران برمی گردد. در فیلم صرفا به شخصیت های فیلم و بده بستان های آنها پرداخته نشده، بلکه تماشاگر را نیز در فیلم سهیم کرده اند. این منتقد سینمایی در پایان و در اشاره به اسم فیلم گفت: محله ی معروف به «محله چینیها»، مجموعه ای از تمام پیچیدگی ها، فساد، مخفی کاری و.. موجود در جهان است. هر کدام از شهرهای بزرگ دنیا در واقعیت دارای چنین محلاتی هستند که در آنها همه جور شرارتی رخ می دهد.
منبع: بانی فیلم