فراتاب- سرویس بین الملل:مجموع سخنان دکتر سیدرسول موسوی سفیر سابق ایران در تاجیکستان درباره تحولات داخلی تاجیکستان و تاثیر آن بر روابط دوشنبه و تهران، یک ویژگی کلی دارد و آن این که؛ در پاسخ به این سوال ها که «آیا روابط ایران و تاجیکستان سرد شده است؟» و یا «آیا تاجیکستان در رابطه با عربستان، نیم نگاهی به ایران دارد؟»؛ نمی توان صرفا به یک یا دو مولفه استناد کرد و یا بر اساس ذائقه و گرایش سیاسی به آنها پاسخ داد.
دکتر موسوی که در جریان مذاکرات صلح تاجیکستان در سال های ١٩٩٥ تا ١٩٩٧ و بعد از آن در کمیسیون نظارت بر صلح حضور داشته معتقد است؛ اگر چه تحلیل های ایران و دولت تاجیکستان از موضوعات مشترک متفاوت است، اما روابط دو کشور همواره خوب بوده و لزوما نباید روابط تاجیکستان با سایر کشورها از جمله عربستان را در تضاد با رابطه ایران و تاجیکستان دید.
همانطور که می دانید از سپتامبر ٢٠١٥، به دنبال اقدام عبدالحلیم نظرزاده وزیر سابق دفاع این کشور در حمله به برخی از اماکن دولتی که دولت تاجیکستان آن را کودتا نامید، روندی در این کشور آغاز شده که به نظر می رسد بر خلاف پیمان صلح ١٩٩٦ تاجیکستان است. تحلیل شما از این روند چیست؟
دکتر موسوی: مساله تاجیکستان هم ساده است و هم پیچیده. اگر کسی از من بپرسد معنای سهل و ممتنع چیست؟ می گویم سیاست در تاجیکستان. این کشور در تاریخ خود با حوادث مختلفی روبرو بوده و یک جنگ داخلی بزرگ به خود دیده و صلح گرانقیمتی به دست آورده است. ولی همچنان با مشکلاتی گریبانگیر است. به نظر می رسد کسانی که تصمیم سازان تاجیکستان هستند خیلی به عواقب تصمیمات خود نمی اندیشند و بیشتر به حوادث جاری توجه دارند تا به پیامدهای آن. در جنگ داخلی تاجیکستان بیش از ٦٠ هزار نفر کشته شدند. بسیاری از روستاها و شهرها تخریب شدند. اما با دوراندیشی طرفین درگیر، چه دولت و چه اپوزیسیون، و با میانجیگری ایران و روسیه، صلحی برای تاجیکستان به ارمغان آورده شد که ثبات را به این کشور بازگرداند. بر اساس این توافق، تغییراتی در قانون اساسی داده شد، یک دولت آشتی ملی شکل گرفت و مهمترین حزب مخالف که حزب نهضت اسلامی بود، با تحویل اسلحه های خود، وارد دولت شد. بر اساس تصمیم حزب نهضت اسلامی، بخشی از نیروهای حزب که مسلح بودند، وارد ساختار نظامی دولتی شدند و متعهد شدند فعالیت سیاسی نکنند و بخشی از نیروها که به کار سیاسی تمایل داشتند، اسلحه را کنار گذاشتند و وارد ساختار سیاسی شدند.
اما در درون دولت به نظر می رسد مشورت هایی که به رهبری سیستم سیاسی داده می شود، در راستای ایجاد یک دولت متمرکز است. پیش از این، بعد از توافق صلح، اپوزیسیون از طیف گوناگونی از احزاب تشکیل می شد که حزب نهضت اسلامی تنها یکی از آنها و البته قوی ترین آنها بود. اما به مرور احزاب کوچکتر اپوزیسیون حذف شدند و در نهایت نیز کار به حذف حزب نهضت اسلامی که بزرگترین نیروی قانونی اپوزیسیون بود، رسید. تا پیش از این حزب فعالیت قانونی خود را داشت؛ کنگره خود را برگزار می-کرد، نشریه داشت و در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری شرکت می کرد. اما در مجموع سهمی کمتر از ظرفیت و پتانسیل واقعی خود داشت. گاهی یک یا چند نماینده به پارلمان می فرستاد. ولی از سال گذشته، به هر دلیلی در مظان اتهام قرار گرفت و زمینه برای تعطیلی حزب نهضت اسلامی نیز فراهم شد. در حالی که فعالیت این حزب، یک تضمین برای بقای نظام سیاسی تاجیکستان بود. زمانی که کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز درگیر مباحثی چون انقلاب های رنگی، تنازعات قومی و مذهبی بودند، وجود یک حزب اسلام گرای میانه رو مانع از آن بود که افراط گرایان زمینه فعالیت بیابند. به عبارت دیگر بسته شدن این دریچه اطمینان با منطق عقلانی منطبق نیست.
باید این موضوع از چند بعد مورد بررسی قرار داد، اما یک بعد مهم آن، این است که همانگونه که اشاره کردید، حزب نهضت اسلامی رویکرد متعادلی داشت که به نظر می رسد به تبع پیمان صلح ١٩٩٦ بود. به نظر شما آیا خیلی خنثی نمودن این حزب که پتانسیل بالایی داشت و به حداقل قانع شدن حزب نهضت اسلامی این زمینه را فراهم نکرد که دولت با تثبیت موقعیت، قدم به قدم به سوی حذف این حزب برود؟
دکتر موسوی: نه اینطور نیست. حزب نهضت اسلامی از مواضع اصولی خود، عقب نشینی نمی کرد. این حزب تصمیم گرفته بود، در چارچوب قانون فعالیت کند. مثلا وقتی لایحه قانونی مانند حجاب به پارلمان بیاید، حزب مخالفت خود را اعلام می کند و در پارلمان صحبت می کند، اما به هر دلیلی، این لایحه تصویب می-شود و به قانون جاری تبدیل می شود، آنگاه این حزب موظف است قانون را بپذیرد. حزب نهضت اسلامی نیز چنین عمل می کرد. بنابراین این کار را نمی توان عقب نشینی حزب قلمداد کرد. حزب نهضت اسلامی مواضع اصولی خود را در چارچوب اساسنامه حزب دارد اما به عنوان یک حزب قانونی در چارچوب قوانین جاری آن کشور فعالیت می کند. البته نمی توانم بگویم حزب نهضت اسلامی مبری از اشتباه بوده است.
اما می بینیم چون حزب همواره در چارچوب قانون عمل کرده، نمی توانند به لحاظ قانونی با آن برخورد کنند و اتهامات دیگر به آن وارد می کنند. چنانچه سال گذشته به واسطه اتفاقی که در داخل وزارت دفاع رخ داد، حزب نهضت اسلامی به دلیل ارتباطی که در گذشته با برخی از این افراد داشته، متهم شده و غیرقانونی اعلام می شود. در واقع حزب نهضت اسلامی به واسطه عملکرد خود توبیخ نشده، بلکه به خاطر کسانی مورد حمله قرار گرفته که یک روزی در گذشته عضو حزب بودند.
کمی عقب تر برگردیم، به پیمان صلح ١٩٩٦، که با میانجیگری ایران و روسیه انجام شد، توافق در چه شریطی انجام شد، به نظر می رسد آن زمان اپوزیسیون آنقدر قدرت داشت که دولت را به پای میز مذاکره کشاند، اما چرا به حداقل ها قانع شد؟
دکتر موسوی: سال ١٩٩١ جنگ داخلی تاجیکستان آغاز شد، ١٩٩٤ آتش بس اعلام شد ولی درگیری ها ادامه داشت، ١٩٩٥ تا ١٩٩٦ مذاکره انجام می شد و مرحله به مرحله در پروتکل هایی توافقات صلح امضا می شد، تا آنکه موافقتنامه عمومی صلح در ژوئن ١٩٩٧ به امضا رسید. از سال ١٩٩٧ تا ١٩٩٩ نیز دوره اجرا شدن پیمان نامه صلح بود. توافقنامه عمومی صلح که متکی بر ١١ یا ١٢ سند ضمیمه بود، مباحث کلی را در برمی گرفت، درباره اینکه دولت آشتی ملی با چه مشخصه های شکل بگیرد و در چه مدت دوران گذار، جای خود را به یک دولت ثابت بدهد. بر اساس این توافق، قرار بود ٣٠ درصد از پست های اجرایی، از جمله چند وزارتخانه قدرتی مثل وزارت دفاع و خارجه در اختیار اپوزیسیون قرار گیرد و تغییراتی نیز در قانون اساسی داده شود. موافقتنامه متعادلی بود. اپوزیسیون هم به آن راضی شده بود. باید در نظر داشت به لحاظ زمین، مناطق زیادی در اختیار اپوزیسیون بود، اما ساختار قدرت سیاسی و پایتخت در اختیار دولت بود. در واقع اپوزیسیون در توافق صلح، زمین و اسلحه را در مقابل مشارکت در دولت معامله کرد. پیش بینی هم آن بود که اگر روند عادلانه و آزادی در کشور برقرار شود، اپوزیسیون که در کوه و دشت بودند، به خانه بازگردند. اما از روز اول اجرای توافقنامه با تقلب های سیستم مواجه شد. نیروهای خارج از موافقتنامه در اجرای آن دخالت کردند. ترورهایی در جامعه شکل گرفت که مهره های اصلی اپوزیسیون را که در جریان توافقنامه بودند، از میان برداشت و هیچ گاه نیز مشخص نشد این ترورها از جانب چه کسانی انجام شد و هیچ دادگاهی نیز تشکیل نشد. اگر تصاویر به جا مانده از صلح، مانند مذاکرات مشهد را نگاه کنیم دیگر هیچ کدام از آنها نیستند.
در بررسی مفاد و روند اجرای پیمان صلح، باید نقش میانجی گران را هم مورد تحلیل قرار داد. آن زمان ایران برای متقاعد ساختن اپوزیسیون و روسیه برای متقاعد ساختن حاکمیت تاجیکستان میانجی گری می کرد، به نظر شما آیا سهم حداقلی برای اپوزیسیون و همچنین تخطی دولت از اجرای آن، نتیجه تساهل همیشگی ایران در برابر روسیه نبود؟
دکتر موسوی: نه. به عنوان شخصی که هم در مذاکرات صلح بودم و هم به همراه سفیر روسیه، در کمیسیون نظارت بر صلح، عضویت داشتم، تاکید می کنم به هیچ عنوان بحث تساهل در برابر روسیه مطرح نبود اما تساهل در برابر دولت تاجیکستان بسیار بود. ایران همیشه اپوزیسیون را تشویق به کنار آمدن با دولت تاجیکستان می کرد. ما دولت تاجیکستان را جدای از حوزه تمدنی ایران نمی دیدیم و اکنون هم نمی بینیم. ما ضمنا خود را نماینده اپوزیسیون تاجیکستان نمی دانستیم، بلکه نگاه ما به مردم تاجیکستان بود که حزب نهضت اسلامی و حتی دولت بخشی از آن بودند. همانگونه که دانشمندان، ادبا و شاعران تاجیکستان بسیار به ایران علاقمند هستند. همه مردم تاجیکستان بین دولت و اپوزیسیون تقسیم نشده بودند و ما باید به آنها نیز فکر می کردیم. آنها نیز خواسته هایی داشتند، از جمله اینکه به ایران رفت و آمد داشته باشند. بزرگانی در تاجیکستان ادامه فرهنگ مشترک ما بودند. بنابراین موضوع کنار آمدن با روسیه مطرح نبود، بلکه موضوع پایان دادن به جنگ و بازگرداندن آرامش به جامعه و مردم تاجیکستان مهم بود.
البته شاید این اشتباه رخ داد که بعد از مذاکرات صلح، ایران بیش از حد به سمت دولت تاجیکستان رفت و به نوعی حزب نهضت اسلامی را تنها گذاشت.
بر اساس سخنان شما و آمارهای رسمی، ایران کمک های زیادی به دولت تاجیکستان داشته، اما چرا این حمایت ها ، نه تنها کمکی به بهبود رفتار دولت با حزب نهضت اسلامی نداشته، بلکه به بهبود نگاه دولت تاجیکستان به ایران هم نداشته، کما اینکه می بینیم دولت آقای رحمان همزمان با طرح اتهام هایی علیه حزب نهضت اسلامی، اظهارات تندی علیه ایران داشت؟ در این راستا برخی کارشناسان معتقدند حتی گرایش دوشنبه به سوی عربستان سعودی رقیب منطقه ای ایران، نوعی بازی با ایران است؟
دکتر موسوی: من برخی از این تحلیل ها را قبول ندارم. من رابطه تاجیکستان با عربستان را از زاویه گرایش این کشور به رقیب ایران نمی بینم. برخی اتفاق ها گریزناپذیر است که روابط دولت ها از این جمله است. عربستان خیلی مایل است در آسیای مرکزی فعالیت کند و این فعالیت شامل فعالیت علیه ایران هم می-شود. تاجیکستان هم تمایل دارد از منابع مالی عربستان استفاده کند. منافع کشورها، دولت ها را به هم نزدیک می کند، اما باید ببینیم چقدر از روابط دولت ها، تهدید منافع ما است. در عرصه سیاست، رفتار ما باید متکی بر واقعیت ها، اسناد و دلایل روشن باشد، نباید صرفا براساس گرایش ها داوری کنیم. در نتیجه نباید روابط تاجیکستان و عربستان را لزوما مغایر با منافع خود ببینیم. مثلا باید در نظر بگیریم هر زمان رابطه ایران با ازبکستان نیز خوب می شود، حساسیت دولت تاجیکستان نیز برانگیخته می شود. من فکر می کنم از این موارد بگذریم، می بینیم آنچه عربستان در تاجیکستان دنبال می کند، موضوعی است که دولت رحمان نیز با آن مساله دارد. دولت تاجیکستان با افراط گرایی مشکل دارد و هر نوع افزایش رابطه با عربستان، زمینه را برای افراط گرایی فراهم می کند.
اما از سوی دیگر تاجیکستان در منطقه بدخشان مساله ای خاص دارد که به این رابطه مرتبط می شود. در بدخشان، شیعیان اسماعیلی زندگی می کنند که رهبری دینی و اجتماعی آنها را فردی به نام آقاخان در اختیار دارد که در انگلستان زندگی می کند. عربستانی ها مایل هستند با سرمایه گذاری در بدخشان با فعالیت اسماعیلی ها در این منطقه مقابله کنند. آقاخان با سرمایه گذاری در این منطقه، یک فضای اجتماعی خاص ایجاد کرده و دولت تاجیکستان بی تمایل نیست که صندوق های مالی عربستان در بدخشان، علیه این وضعیت سرمایه گذاری شود. به عبارت دیگر روابط تاجیکستان و عربستان پارامترهای خود را دارد و لزوما علیه ما نیست.
ما نسبت به تحولات داخلی تاجیکستان موضع نداریم بلکه تحلیل داریم. ما معتقدیم اگر دولت و حزب نهضت اسلامی در یک فضای قانونی کار کنند، اول اینکه افراط گرایی زمینه رشد نمی یابد، دوم، مردم می-توانند در چارچوب احزاب قانونی مشارکت کنند، سوم، برای جمهوری اسلامی ایران به عنوان ضامن صلح مفید است. اما وقتی این دو با هم درگیر می شوند، چون دولت تاجیکستان بلندگو دارد، زمانی که علیه حزب نهضت اسلامی بدگویی می کند، علیه ایران نیز می گوید. چون تاجیکستان می داند که ما نسبت به وضعیت حزب نهضت اسلامی حساس هستیم؛ نه از باب حمایت از این حزب، بلکه به عنوان ضامن صلح تاجیکستان که در اسناد سازمان ملل نیز ذکر شده است.
در طرف مقابل نیز به همین ترتیب، حزب نهضت اسلامی هم از ایران گله دارد، اما چون تریبون ندارد، کمتر کسی متوجه آن می شود. این مساله داخلی تاجیکستان است. ما قصد مداخله در امور داخلی این کشور را نداریم، بلکه به عنوان دوست و برادر نظرات خود را بیان می کنیم.
من پاسخ بخشی از سوال قبل را دریافت نکردم، اینکه چرا کمک های ایران به دولت تاجیکستان، نه تنها کمکی به بهبود موقعیت حزب نهضت اسلامی نکرد، بلکه به افزایش تاثیرگذاری ایران بر تاجیکستان هم کمک نکرد. در ادامه این سوال بفرمایید مشخصا تاجیکستان چه انتظاری از ایران دارد که تاکنون برآورده نشده است و داخل پرانتز بفرمایید، تاجیکستان برای ایران چه اهمیتی دارد. آیا ایران به تاجیکستان صرفا به عنوان بخشی از حوزه تمدنی خود می نگرد؟
دکتر موسوی: من قبول ندارم که ما قدرت تاثیرگذاری بر تاجیکستان نداریم. ما قراردادهای خوبی با این کشور داریم. رفت و آمدهای خوبی داریم. تاجیکستان در منطقه آسیای مرکزی متحد ما است. شما در خیلی از موضوعات نگاه کنید، مثلا در افغانستان و جنگ با طالبان، ایران و تاجیکستان دو کشور همسو هستند. در مباحث مختلف، ما روابط بسیار خوبی داریم. اما شاید در موضوع روابط دولت و حزب نهضت اسلامی، دولت رحمان بیش از حد انتظار داشته باشد که ما هر تحلیلی آنها ارائه می کنند، بپذیریم، که این عملی نیست. اگر موضوع درگیری داخلی دولت تاجیکستان و حزب نهضت اسلامی را کنار بگذارید، ماهیچ اختلافی نداریم. یک سلسله گله ها و نقدها مثلا درباره اجرای قراردادها وجود دارد که به قصور هر دو طرف بازمی گردد. اما اختلاف صرفا در تفاوت تحلیل ها است. دولت تاجیکستان تحلیل خود را از حزب نهضت اسلامی دارد و دولت ما تحلیل خود را.
دولت رحمان انتظار دارد همانگونه که خود در یک لحظه تصمیم می گیرد حزبی را که در پارلمان نماینده دارد، را تروریست اعلام کند، ایران نیز به تبع آن، چنین موضعی اتخاذ کند. در دوران جنگ داخلی نیز، آنها انتظار داشتند ما اعضای حزب نهضت اسلامی را تحویل آنها دهیم. اما ما می گفتیم با تحویل این افراد مشکل داخلی تاجیکستان حل نخواهد شد.
با این حال اگر شما میزان تبادل سفرهای دیپلماتیک در سطوح برجسته بین دو کشور را مورد بررسی قرار دهید، شواهد نشان می دهد ما همواره رابطه خوبی داریم. من خاطرم نیست تاجیکستان در سازمانی علیه ایران رای داده باشد.
جا دارد اینجا این سوال مطرح شود که پیشتر توافقی درباره احداث رادیو و تلویزیون مشترک ایران-تاجیکستان و افغانستان انجام شده بود، چرا خبری از اجرای این توافق نیست؟
دکتر موسوی: مشکلات و اختلافات فرهنگی در میان است که از جانب همه طرف ها است.
رفراندوم قانون اساسی که در روزهای اخیر در تاجیکستان برگزار شد، آیا تغییر و تحول جدی در صحنه سیاسی این کشور ایجاد خواهد کرد؟
دکتر موسوی: یکی از تغییرات این است که آقای رحمان بر اساس قانون اساسی رئیس جمهور مادام العمر می شود. این پدیده ای است که در تمام کشورهای آسیای مرکزی دیده می شود. پدیده دوم این است که زمینه برای انتخاب پسرش به عنوان جنشین فراهم می شود. من بر اساس سلیقه شخصی نمی توانم در اینباره نظر دهم که آیا از این تغییرات خوشم می آید یا نه! اما ظاهرا در دنیا از چنین سیستمی استقبال نمی شود. دنیا متمایل به سیستم انتقالی قدرت است و تغییراتی که بر اساس مشارکت مردمی رخ دهد.
اما تغییر دیگر بر اساس رفراندوم اخیر، این است که دیگر احزاب سیاسی با گرایش مذهبی اجازه شکل-گیری ندارند. این قانون پیش از توافق صلح نیز بود اما بعد از توافق تغییر کرده بود. بنابراین راه هایی که به آشتی ملی کمک می کرد، بسته می شود. به نظر می رسد کشورهایی که مشارکت مردمی را افزایش می-دهند، ثبات بیشتری دارند و کشورهایی که راه را بر مشارکت مردمی می بندند، پتانسیل بیشتری برای بی-ثباتی دارند. مثلا اگر دولت سوریه چهار سال پیش می دانست، چه وقایعی پیش رو دارد، به اقدامات دیگری روی می آورد تا چنین شرایطی ایجاد نشود. عاقلانه این است که کشورها از مشارکت مردمی و نیروهای سیاسی استقبال کنند. هر چه کشوری به سمت عدم مشارکت نیروهای سیاسی برود، بی ثبات تر می شود. تجربه علم سیاست این را اثبات می کند.
یکی از نگرانی ها که کارشناسان ایرانی درباره تغییر و تحولات اخیر تاجیکستان مطرح می کنند، پیامدهای آن است که به نظر می رسد موجب بی ثباتی در این کشور و در نتیجه آن، بی ثباتی در منطقه می شود که امنیت ایران را هم تحت تاثیر قرار می دهد. نظر شما درباره این تحلیل ها چیست؟
دکتر موسوی: این تحلیل ها هم درست است و هم نه. این روند به این شدت در واقعیت رخ نمی دهد. ایران از زمان استقلال کشورهای آسیای مرکزی، همکاری برای ثبات، توسعه و رشد این کشورها را سرلوحه سیاست خود در منطقه قرار داده است. مسلما دولت هایی که بتوانند با مشارکت اجتماعی-سیاسی بیشتری در صحنه حاضر باشند، روابط خارجی بهتری خواهند داشت. از سوی دیگر هر چه کشورها به سمت عدم توسعه سیاسی بروند، به لحاظ تاثیری که بر منطقه می گذارند، همسایگان را تحت تاثیر قرار می دهند. قطعا ما ترجیح می دهیم در اطراف ما کشورهای ثروتمند باشند. تاریخ را هم که نگاه کنیم همیشه کشور ما از هجوم جوامع بدوی و فقیر ضربه خورده است.
نکته دیگری که در این میان سوال برانگیز است، واکنش سایر کشورها به تحولات تاجیکستان است. بررسی تحلیل ها نشان می دهد آن اندازه که ایران نسبت به تحولات تاجیکستان حساسیت دارد، آمریکا و روسیه ندارند. همزمان تاجیکستان روابط عادی با چین، روسیه و آمریکا دارد و از کمک های آنها نیز بخوردار است. به نظر شما چرا آن طرف این نگرانی وجود ندارد و یا سیاست خاصی از جانب آنها دنبال می شود؟
دکتر موسوی: طبیعتا هر کسی به خانواده و بستگان خود علاقه بیشتری دارد. علاقه ما به تاجیکستان و تاجیک ها نسبت به کشورهای دیگر بیشتر است. برای آمریکا فرقی میان تاجیکستان، اردن و موریتانی وجود ندارد. روسیه به منطقه صرفا نگاه امنیتی دارد و مردم را در نظر نمی گیرد. نگاه چین به تاجیکستان، به عنوان یک منطقه است که در آن فعالیت اقتصادی دارد. چین از طریق اعزام زندانیان خود به تاجیکستان، برای این کشور جاده می سازد و به عبارت دیگر خرجی برای زندانیان نمی کند. اما برای ما و تاجیک ها وقتی نام سعدی به میان می آید، نشان از یک روح مشترک است. تاجیک ها از حافظ بدون عنوان حضرت یاد نمی کنند. موسیقی، شعر و حرف همدیگر را می فهمیم و مسلما باید از هر تحولی در تاجیکستان بیشتر متاثر شویم. بنابراین ما دوست نداریم نگاه امنیتی موجب برخورد دولت و مردم این کشور شود. شما نگاه کنید، آن تخریب آثار باستانی در سوریه، اگر در میدان اصلی ازبکستان یعنی میدان سمرقند رخ دهد، ما رنج خواهیم برد. چون اینجا حوزه تمدنی ایران است.
همانطور که اشاره کردید، روس ها به تاجیکستان نگاه امنیتی دارند، و مثلا نگران افزایش کمک مالی آمریکا به دوشنبه هستند، اما در کل به نظر شما وزن روابط تاجیکستان با قدرت هایی چون آمریکا، چین و روسیه، به نفع کدام طرف است؟
دکتر موسوی: فعلا روس ها قدرت برتر منطقه هستند و شرایط منطقه را در اختیار دارند. اما به لحاظ اقتصادی چینی ها فعال هستند و آمریکایی ها هم تلاش می کنند وضع موجود را تغییر دهند و ساختار جدید در منطقه شکل دهند. در کل منطقه عرصه رقابت است.
برخی کارشناسان پیشنهاد می دهند ایران و روسیه می توانند در تاجیکستان همکاری کنند، آیا به نظر شما ممکن است؟
دکتر موسوی: اگر ما با روس ها به یک تعریف مشترک از تهدیدها و فرصت ها در تاجیکستان برسیم، این روش می تواند درست باشد. اما اگر نتوانیم این تعریف مشترک را به دست آوریم و صرفا از روس ها پیروی کنیم، این روش غلط خواهد بود. اگر روسیه بگوید منافع ما همه در این است که در تاجیکستان، دولت متعادل با مشارکت بیشتر نیروهای اجتماعی روی کار آید، ما استقبال می کنیم. بستگی به ماهیت و زمینه همکاری دارد.
به نظر شما، همزمان شدن این تغییر و تحولات با مطرح شدن دوباره بحث عضویت ایران در سازمان شانگهای، آیا امکان دارد تاجیکستان به عضویت ایران در این سازمان رای منفی بدهد؟
دکتر موسوی: بحث شانگهای گسترده است. تاجیکستان تاکنون از عضویت ایران در این سازمان حمایت کرده است و به نظر می رسد وقتی مثلا کشوری مثل ازبکستان مخالف باشد، تاجیکستان پیشرو رای منفی علیه ایران نخواهد بود.
منبع : سایت ایراس