فراتاب: گروه تحریریه فراتاب یازدهمین نشست تلگرامی خود را با موضوع خاورمیانه 100 سال پس ازسایکس - پیکو (سایکس -پیکو؛ عامل ثبات یا بحران در یک قرن تحولات خاورمیانه ) در روز چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ برگزار کرد:
سخنران اول:ریحانه تهامی،بررسی اصول و پیشینه تاریخی قرارداد سایکس - پیکو
سخنران دوم:آرمان سلیمی،بررسی تحولات سیاسی 100 سال گذشته و کنونی خاورمیانه در پرتو قرارداد سایکس – پیکو؛
مدیر نشست: فرشاد سلیمی
فرشاد سلیمی:"بنام نقش بند صفحه خاک"
اعضای محترم گروه تلگرام فراتاب؛
درود و احترام گرم و صمیمانه تحریریه و دست اندرکاران سایت و سرویس تلگرام فراتاب را پذیرا باشید، با شما خواهیم بود در یازدهمین برنامه از سلسله نشست های شبانگاهی گروه تلگرام فراتاب با بررسی موضوع "خاورمیانه 100 سال پس از سایکس - پیکو”
اینجانب فرشاد سلیمی بعنوان مدیر نشست امشب، مسئولیت هماهنگی و تنظیم مباحثات و گفتگوهای را بر عهده دارم و امیدوارم در سایه مشارکت پویا و توام با نقد و نظرورزی شما مخاطبان و علاقمندان گرامی نشستی فعال و مفید در پیش داشته باشیم.
مقدمه ای برای ورود به بحث
"خاورمیانه صد سال پس از سایکس _ پیکو" در یک نگاه:
16 می 2016 (مصادف با 27 اردیبهشت) صدمین سالروز انعقاد توافقنامه ای بود که با تقسیم میراث سرزمینی مرد بیمار اروپا (دولت عثمانی) به مناطق تحت نفوذ انگلیس، فرانسه و روسیه در سرزمینهای خاورمیانه ای حدفاصل دریای مدیترانه و خلیج فارس،به درانداختن طرح نوینی منجر شد که با خطوطی مستقیم و بدون هرگونه ملاحظات قومی، نژادی و مذهبی، به طراحی بزرگی دست زدند که به اعتقاد اکثر صاحبنظران و تحلیلگران سیاسی و امنیتی مهمترین عامل ژئوپلتیکی موثر بر سرنوشت خاورمیانه در یک قرن گذشته محسوب می شود.
سرنوشتی که مملو از انباشت و تداوم بحران های ملی، قومی، دینی، مذهبی در جغرافیای غرق در خون و باروت خاورمیانه می باشد.
طرح سری بزرگی که با معماری مارک سایکس و ژرژ پیکو بر تقدیر تاریخی سرزمین خاورمیانه فرودآمد، از فاکتورهای اصلی به شمار می رود که در کنار پیامدهای ناشی از قراردادهای صلح جنگ جهانی اول و تحولات متعاقب و اغلب متاثر از آن، نقشی اساسی در ترسیم خطوط کلی تحولات جهان عربی و خاورمیانه ایفا کردند.
به طوری که تحولات و بحران های یک قرن اخیر در خاورمیانه از تضاد و رویارویی تاریخی و لاینحل اسرائیل و فلسطین گرفته تا ظهور ناسیونالیسم عربی، جنگ اعراب و اسرائیل، جنگ داخلی لبنان، جنگ خلیج فارس، تنش داخلی کشورهایی مانند عراق و ترکیه و حمله آمریکا به عراق و خیزش های جهان عربی در اوایل قرن بیست و یکم تا ظهور داعش و وضعیت پرمخاطره کنونی خاورمیانه نسبتی وثیق با آن پیدا می کنند.
در برنامه امشب با حضور کارشناسان و نقد و نظر مخاطبان فرهیخته و علاقمند، این موضوع مهم را به گفتگو و مباحثه می گذاریم.
ریحانه تهامی در یک نگاه:
�کارشناس علوم سیاسی
�کارشناس ارشد روابط بین الملل
�عضو تحریریه و سرویس سیاسی سایت فراتاب
روزنامه نگار
سرکار خانم تهامی پنل ارائه مطالب به مدت 15 دقیقه در اختیار شماست، بفرمایید:
ریحانه تهامی: با سلام به خدمت اساتید، پژوهشگران، کارشناسان و نیز همراهان همیشگی سایت و گروه تلگرامی فراتاب
سعي خواهم كرد پيشينه اي از قرارداد سايكس-پيكو را خدمت دوستان ارائه دهم
قرارداد سایکس - پیکو (Sykes-Picot Agreement) قراردادی سری است که میان انگلستان و فرانسه در آوریل 1916 به دنبال مذاکرات "سرمارک سایکس" (1919-1879) و "فرانسوا ژرژ پیکو" (1951- 1870) برای تقسیم امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول منعقد شد.
سایکس-پیکو چه کسانی بودند و با چه اهدافی؟
سایکس نام خانوادگی نماینده بریتانیا در مذاکرات بود و پیکو نام خانوادگی نماینده فرانسوی. توافقنامه و نقشهای که در پایان مذاکرات ترسیم شد، به نام این دو نفر معروف شده است.معمار این پیمان سری، سر مارک سایکس، از اشراف بریتانیا، سرهنگ دوم ارتش، نماینده مجلس و از مقامهای وزارت امور خارجه بود و از فرانسه نیز فرانسوا ژرژ پیکو، سرکنسول این کشور در بیروت برای نهایی کردن مذاکرات و امضای پیمان به لندن فرستاده شد. روسیه نیز در مذاکرات منتهی به عقد پیمان شرکت داده شده و منافعش در نظر گرفته شده بود. این پیمان که با هدف نابودی امپراتوری عثمانی و تجزیه آن تدوین شد، رسماً معاهده آسیای صغیر نام گرفت، اما در تاریخ به سایکس - پیکو شهرت یافت.
چگونگی فاش شدن توافق نامه
این توافق محرمانه، که در آن روسیه تزاری نیز از تقسیم سرزمینهای تحت استیلای امپراتوری عثمانی سهم برده و جزوی از این توافق بود، پس از رخداد انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه، از سوی حکومت انقلابی بلشویکها افشا شد. به فرمان لنین و لئو تروتسکی، کمیسار امور خارجه بلشویکها، متن کامل موافقتنامه به عنوان بخشی از یک "توطئه امپریالیستی" در ۲۳ نوامبر ۱۹۱۷ در روزنامههای "ایزوستیا" و "پراودا" منتشر شد و سه روز بعد این سندِ تا آن زمان محرمانه در روزنامه انگلیسی منچستر یونایتد بازتاب یافت.
خلف وعده به عربها
یکی از هدفهای امپراتوری آلمان در طول جنگ جهانی اول کشاندن جنگ به خاورمیانه با هدف تضعیف جبهه سه کشور متحد - فرانسه، بریتانیا و روسیه - بود. در این جنگ دو امپراتوری آلمان و عثمانی همپیمان بودند. آلمانیها به همراه خلیفه عثمانی در استانبول که بالاترین مرجع دینی سنیها محسوب میشد، عربها را به جهاد علیه بریتانیا فراخواندند.بریتانیاییها نیز در مقابل کوشیدند شریف حسین، شریف مکه و دومین مرجع دینی پس از خلیفه را با خود متحد کنند.
در اکتبر ۱۹۱۵ هنری مکماهون، کمیسر عالی بریتانیا در مصر، به شریف حسین پیشنهادی جذاب و فریبنده داد. او گفت، اگر عربها به پشتیبانی از بریتانیاییها برخیزند، بریتانیا در ازای آن به شریف در تأسیس پادشاهی خود یاری خواهد رساند. مکماهون گفت:« بریتانیای کبیر آماده است، استقلال عربها را در مرزهایی که شریف پیشنهاد میکند، به رسمیت بشناسد و به آن پایبند بماند.»
این اتحاد صورت گرفت. نیروهای عرب به رهبری فیصل بن حسین، پسر شریف، و به همراه مأمور بریتانیایی، تامس ادوارد لورنس (مشهور به لورنس عربستان) توانستند نیروهای عثمانی را به عقبنشینی وادارند.
با پایان جنگ اول جهانی، در کنفرانس پاریس برقراری نظم نوین در این منطقه مورد مذاکره قرار گرفت.
وزارت خارجه بریتانیا سر مارک سایکس را که خبرهترین کارشناس خاورمیانه در دولت شناخته میشد مأمور تدوین طرحی برای نابودی امپراتوری عثمانی و تشکیل نظمی نوین در خاورمیانه کرد.
انتشار و علنی شدن پیمان سایکس - پیکو عربها را به خشم آورد، چرا که مشخص شد بریتانیاییها و فرانسویها نه تنها به دنبال تشکیل دولتی واحد برایشان نیستند، بلکه قصد تقسیم سرزمینهایشان را دارند.
با پیروزی بریتانیا و فرانسه در جنگ جهانی اول و شکست قشون عثمانی، عهده نامه سایکس - پیکو به اجرا درآمد. سوریه و لبنان کنونی تحت حاکمیت فرانسه رفتند و بقیه سرزمینهای عربی تحت حاکمیت بریتانیا. بریتانیاییها دست کم به بخشی از وعدهای که به شریف حسین داده بودند عمل کردند: عراق را به یک پسرش فیصل دادند و برای پسر دیگرش عبدالله کشوری به نام پادشاهی ماورای رود اردن تأسیس کردند و تاج و تختش را به او سپردند. اما خود شریف حسین ، فرمانرواییاش را از دست داد. آل سعود که بر نجد (مناطق مرکزی عربستان سعودی کنونی) حکم می راندند، حجاز را تصرف کردند و شریف حسین بهناچار نزد پسرش عبدالله رفت و سرانجام در بیتالمقدس درگذشت.
متن قرارداد سایکس پیکو
ماده یک - فرانسه و انگلیس اعلام آمادگی میکنند که هر کشور عربی مستقل یا ائتلاف عربی را که تحت حاکمیت یک رئیس عربی در دو منطقه (الف) یعنی داخل سوریه و (ب) یعنی داخل عراق باشد، حمایت کرده و آن را به رسمیت میشناسند. بر این اساس دو کشور اعلام میکنند که منطقه الف از آن فرانسه و منطقه ب از آن انگلیس خواهد بود و بر این پایه انگلیس و فرانسه دارای اولویت در اجرای پروژهها و دادن وام به این کشورها بوده و فرانسه در منطقه الف و انگلیس در منطقه ب حق تقدم را در آوردن مشاوران و کارمندان خارجی به درخواست دولتهای عربی یا ائتلافی از دولتهای عربی حاکم بر این کشورها دارا میباشند.
ماده دو - به فرانسه در منطقه الزرقاء، بخش ساحلی سوریه و انگلیس در منطقه الحمراء، بخش ساحلی از بغداد گرفته تا خلیج فارس اجازه تاسیس هر نوع حکومتی که صلاح بدانند بصورت مستقیم یا غیر مستقیم یا به صورت توافقی داده میشود.
ماده سه - دولتی بین المللی در منطقه السمراء (فلسطین) تشکیل میشود که شکل و ماهیت این حکومت پس
از مشورت با روسیه و توافق با دیگر متحدان و نمایندگان شریف در مکه مشخص خواهد شد.
ماده چهار - بر پایه این قرارداد انگلیس بر مناطق ذیل دست مییافت:
۱ - بندر حیفا و عکا
۲ - مقداری از آب رود دجله و فرات به منطقه الف و مقداری به منطقه ب خواهد ریخت و دولت انگلیس متعهد میشود که برای چشم پوشی از قبرس با دولت دیگری وارد مذاکره نشود، مگر پس از جلب موافقت فرانسه.
ماده پنج - "اسکندورنه" بندری آزاد برای تجارت انگلیس بوده و اجازه انجام معاملات و داد و ستدهای دیگر در این بندر وجود نداشته و اجازه رد تسهیلات دریانوردی و ورود کالاهای انگلیسی به این بندر وجود ندارد و آزادی نقل و انتقال کالاهای انگلیسی از طریق اسکندرونه و خط آهن موجود در منطقه الزرقاء به داخل منطقه الحمراء یا دو منطقه الف و ب و خروج از آن داده میشود و اجازه انجام هیچگونه معاملهای چه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر هیچ یک از خطوط آهن منطقه یا بندری از بنادر آن وجود ندارد.
در مقابل حیفا بندری آزاد برای تجارت فرانسه و مستعمرات و کشورهای تحت الحمایه آن است و تمام تسهیلات بندری و نقل و انتقال کالاهای فرانسوی در این بندر در اختیار فرانسه خواهد بود و نقل و انتقال کالاها از راه حیفا و خط آهن انگلیسی منطقه السمراء مجاز است، حال چه این کالاها از منطقه الزرقاء یا الحمراء یا منطقه الف یا ب صادر یا به آن وارد شده باشند و کشتیهای فرانسوی مجاز هستند در تمام این بنادر رفت و آمد داشته یا کالاهای خود را بارگیری و تخلیه کنند.
ماده شش - خط آهن بغداد در منطقه الف تا موصل در جنوب و در منطقه ب تا سامرا در شمال کشیده نخواهد شد، مگر اینکه پیش از آن خط آهنی که بغداد را به حلب در دشت فرات وصل کند، کشیده شود و این خط آهن با کمک دو کشور انگلیس و فرانسه کشیده خواهد شد.
ماده هفت - انگلیس اجازه دارد، خط آهنی را ایجاد و اداره کند که حیفا را به منطقه ب متصل میکند و تنها مالک و صاحب آن است و توسط این خط آهن اجازه نقل و انتقال دائمی سربازان و نیروهای نظامی خود به هر منطقه را دارد.
دو کشور انگلیس و فرانسه باید بدانند که این خط آهن باید ارتباط حیفا با بغداد را فراهم کند و اگر در این میان امکان احداث چنین خط آهنی به دلایل فنی و مادی در منطقه السمراء برای انگلیس وجود ندارد، دولت فرانسه آماده است از راههای در اختیار خود برای استفاده انگلیس جهت دستیابی به منطقه ب را بدهد.
ماده هشت - توافقهای صورت گرفته برسر گمرکات ترکیه تا بیست سال در تمام مناطق الزرقاء و الحمراء و دو منطقه الف و ب قابل اجراست و هزینه گمرکات افزوده نخواهد شد و جز با توافق دو کشور گمرک یا منطقهای تجاری در مناطق فوق الذکر تاسیس نخواهد شد.
ماده نه - از جمله موارد مورد توافق اینکه دولت فرانسه هیچ مذاکره یا گفتگویی در هیچ زمان و مکانی برای چشم پوشی از حق و حقوقش در منطقه الرزقاء با هیچ طرفی مگر کشور یا ائتلافی عربی انجام ندهد، مگر آنکه در اینباره پیش از این توافقاتی با انگلیس درباره آن حاصل شده باشد و این موضوع درباره منطقه الحمراء نیز منطبق است که تحت حاکمیت انگلیس قرار دارد.
ماده ده - دو کشور انگلیس و فرانسه به عنوان حامی کشورهای عربی به توافق میرسند که به کشور سومی اجازه تملک هیچ گوشهای از جهان عرب یا ایجاد پایگاه دریایی در الجزایر بر سواحل دریای مدیترانه را ندهند.
ماده یازده - مذاکرات و گفتوگوها به نام دو کشور فرانسه و انگلیس با اعراب و به شیوه سابق برای تعیین مرزهای کشورهای عربی ادامه مییابد.
ماده دوازده - به غیر از موارد آمده در بالا دو کشور انگلیس و فرانسه بر انتقال هرگونه سلاح به کشورهای عربی نظارت خواهند داشت.
فرشاد سلیمی:خانم تهامی از مطالب خوب و منسجمی که ارائه نمودید، سپاسگزاریم.
با اعلام عدم تاخیر در زمانبندی برنامه؛ نشست را با ارائه سخنرانی دوم با عنوان "بررسی تحولات سیاسی 100 سال گذشته و کنونی خاورمیانه در پرتو قرارداد سایکس – پیکو" از طرف آقای آرمان سلیمی ادامه خواهیم داد…
آرمان سلیمی در یک نگاه:
کارشناس ارشد علوم سیاسی و پژوهشگر مسائل خاورمیانه
تا کنون از ایشان مقالات علمی و پژوهشی ذیل در ارتباط با مسائل خاورمیانه چاپ شده است:
- مقالهای با عنوان: «سیاستهای کرکوک: الزامات سیاسی برای ایران» The Politics of Kirkuk: Policy Implication for Iran، قدیر نصری و آرمان سلیمی، فصلنامه انگلیسی علمی - پژوهشی ایرفا، سال سوم، شماره چهارم، زمستان 2013 (1391).
- مقالهای با عنوان: «جایگاه کرکوک در معادلات راهبردی عراق: با تاکید بر موضوعات کلیدی و کارگزاران تحول»، قدیر نصری، آرمان سلیمی و آرام ولدبیگی، فصلنامه علمی -پژوهشی آفاق امنیت، سال پنج-تابستان 1392.
- مقالهای با عنوان: «کردهای سوریه: الگوی سنجش وزن اقلیت»، قدیر نصری و آرمان سلیمی، فصلنامه علمی- پژوهشی روابط خارجی، سال ششم، شماره 22، تابستان 1393.
- مقالهای با عنوان: فهم سياست خارجي تركيه در پرتو دكترين عمق استراتژيك احمد داوود اوغلو، فرهاد دانشنيا، داوود نظر پور و آرمان سليمي، (فصلنامه علمي - پزوهشي پژوهش هاي روابط بين الملل، پاييز 1394.
- مقالهای با عنوان: «محورهای منازعات سیاسی - امنیتی حکومت اقلیم کردستان با حکومت مرکزی عراق»، آرمان سلیمی و یحیی زرین نرگس، فصلنامه علمی -تخصصی زریبار، شماره 85-86، بهار و تابستان 1393.
همچنین، تحلیلها و مقالات ژورنالیستی دیگری از ایشان در روزنامهها، سایتها و ماهنامههای کشور در ارتباط با مسائل خاورمیانه منتشر شده است.
جناب آقای آرمان سلیمی، پنل ارائه مطالب به مدت 15 دقیقه در اختیار شماست، بفرمایید:
آرمان سلیمی:با سلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم گروه تلگرامی فراتاب.
در ابتدا لازم می دانم از توضیحات مقدماتی دقیق خانم ریحانه تهامی کمال سپاس و تشکر را داشته باشم. همانطور که مستحضر هستید بحث امشب که پیرامون 100 ساله شدن قرارداد سایکس – پیکو در 16 مه 2016 است. قراردادی که تعیین کننده تاریخ سیاسی خاورمیانه مدرن بود و مهمترین تاثیر را بر حیات سیاسی – اجتماعی شهروندان خاورمیانه داشته است. در نشست امشب جهت بررسی صد ساله تاریخ خاورمیانه، در پرتو عهدنامه سایکس – پیکو پس از ایراد مقدمهای کوتاه در قالب سه محور شرایط خاورمیانه بعد از سایکس – پیکو را در طول 100 سال گذشته تا کنون مورد بررسی قرار میدهیم. ضروری است بر این نکته تاکید شود که محور اصلی بحث بر تغییرات خاورمیانه بعد از 2011 و تاملی بر احتمال جایگزینی نظمی جدید به جای عهدنامه سایکس – پیکو میباشد.
سایکس – پیکو معاهدهای برای تعیین وضعیت مناطق تحت کنترل امپراتوری سابق عثمانی بود. قرارداد سایکس – پیکو در آینده در قالب عهدنامههای سور (Severs) و لوزان (Lausanne) بُعدی عملیاتی به خود گرفت و برآیند آن استقرار ساختاری از مجموعه دولت – ملتها در خاورمیانه شد که آن را «نظم سایکس – پیکو» نامیدند. اکنون در شرایطی که صد سال از انعقاد این قرارداد سرنوشتساز تاریخی میگذرد، بسیاری از ناظران و تحلیلگران از پایان نظم سایکس – پیکو و ایجاد نظمی جدید با مدیریت قدرتهای فرامنطقهای آمریکا و روسیه سخن بهمیان میآورند. در راستای پرداختن به همین موضوع، در نشست امشب در ابتدا تحلیلی را پیرامون اصل بینیادین حاکم شده بر خاورمیانه در نتیجه سایکس – پیکو خواهیم داشت؛ سپس وضعیت دو کشور اصلی مورد اشاره در عهدنامه سایکس - پیکو یعنی کشورهای سوریه و عراق را به عنوان کانونهای بحران کنونی خاورمیانه مورد بررسی مختصر قرار خواهیم داد و در نهایت سناریوی توافق احتمالی آمریکا و روسیه را به عنوان قراردادی احتمالی در باب خاورمیانه مورد ارزیابی قرار میدهیم.
1- خاکسترهای فروپاشی امپراطوری عثمانی؛ بنیان نزاع در خاورمیانه جدید
اصل بنیادین پیمان سایکس – پیکو: (تقابل در برابر هر نوع تغییر مرزهای حاکمیت)
بهمدت چند قرن، امپراطوری عثمانی بر نواحی وسیعی از مرزهای اروپا تا بالکان و منطقه شامات حکومت میکرد. این امپراطوری در برگیرنده اقوام، نژادها، زبانها و فرهنگهای مختلف در زیر سایهی دین اسلام و خلیفه عثمانی بود. با وجود تنوعات چشمگیر در ساختار دموگرافی ساکنان امپراطوری تحت لوای خلیفه اسلامبول، اما واقعیت آن است که ثباتی خاص بر نواحی تحت کنترل عثمانیها تا زمان فروپاشی (بعد از جنگ جهانی اول) حاکم بود.
فروپاشی امپراطوری عثمانی و متعاقب آن انعقاد قرارداد سایکس – پیکو سبب ایجاد ساختاربندی جدیدی در خاورمیانه شد که اساس آن بر مبنای اختلافات نژادی و هویت قومی بود. واقعیت این است که دولتهای مسلمان جدیدی در مرزهای عثمانی سابق، در راستای منافع قدرتهای غربی پیروز در جنگ جهانی اول بهویژه انگلستان و فرانسه ایجاد شدند. در آن برههی زمانی خواستههای جناحهای دخیل در نقشه جدید خاورمیانه، نه بر اساس توافق، بلکه بر مبنای سرکوب مخالفان طرح مورد نظر غرب بود. این امر لایههای پنهان از تفرقه را در درون مرزهای خارومیانه موجب شده است که در سالهای پایانی قرن بیستم (1990 جنگ اول خلیج فارس) و دهه دوم قرن بیست و یکم (سالهای بعد از 2010) درورهای از آشوب و منازعه را در منطقه در نتیجه آن شاهد بودهایم. در همین ایام گروهی از ترکها در سال 1917 بنیانهای دولتی جدید به نام ترکیه را بهعنوان میراثدار امپراطوری عثمانی طرحریزی نمودند. همچنین، انگلستان هم وعده ایجاد دولتی به نام اسرائیل را در محدوده سرزمینی فلسطین به یهودیان جهان داد و این وعده را در سال 1948 تحقق بخشید که در آینده خارومیانه زمینهساز بحرانهای متعدد شد. از سالهای پایانی جنگ جهانی اول تا کنون، شاهد دورههایی از اتحاد و ستیز میان کشورهای منطقه بودهایم؛ اما هیچ کدام از اینها موجبات فروپاشی نظم خاورمیانه و سایکس - پیکو را بهوجود نیاورده است.
بهطور کلی، اصل بنیادین در معادلات سیاسی خاورمیانه بعد از قرارداد سایکس – پیکو بر این قرار است که هر نیرویی که خواهان تغییر در مرزها و حدود این قرارداد باشد با مخالفت و ضدیت نیروهای داخلی، منطقهای و بینالمللی مواجه خواهد شد. همچنین، اصل بنیادین سایکس – پیکو این امر را متبلور میکند که هر گونه تلاش برای تغییر مرزهای مصنوعی و اجباری خاورمیانه بعد از فروپاشی عثمانی فقط با ضرب شمشیر و ریختن خون ممکن است.
برای نمونه در راستای همین اصل، میتوان واقعیتهای سیاسی امروز و آینده سیاسی کشورهای عراق و سوریه را مورد اشاره قرار داد. داعش بهعنوان نیرویی که از میانههای سال 2014 قصد بر هم ریختن حدود سرزمینی نظم خاورمیانه مستقر شده در نتیجه قرارداد سایکس - پیکو را داشته است، با مخالفت گستردهی نیروهای داخلی، قدرتهای منطقهای و بینالمللی مواجه شده است. در شرایط کنونی جنگ حکومتهای مرکزی دمشق و بغداد را میتوان در راستای تلاش برای حفظ سایکس – پیکو بعد از فروپاشی عثمانی مورد تحلیل قرار داد.
2- عراق و سوریه کانونهای بحران نظم سایکس – پیکو در خاومیانه مدرن
بر اساس مفاد عهدنامه سایکس - پیکو مهمترین مناطقی که تحت قیمومیت تام الاختیار کشورهای انگلستان و فرانسه قرار گرفتند سرزمین های شام و موصل یعنی کشورهای عراق و سوریه فعلی بودند. کشور سوریه تحت قیمومیت فرانسه و عراق تحت قیمومیت انگلستان. مرزهای این کشورها بر اساس منافع آن زمان دولتهای مزبور و بدون توجه به شکافهای قومی و
مذهبی در این کشورها ترسیم شدند. همین مساله طی دهههای متمادی سطحی وسیع از شکافهای متراکم را در درون مرزهای حاکمیت دولت – ملتهای عراق و سوریه جای داد که گاها به مرحله بروز اختلافات و جنگهای داخلی در این کشورها انجامید.
اما در سالهای بعد از 1991 در عراق و بعد از 2011 در سوریه شکافهای هویتی – مذهبی که در نتیجه عهدنامه سایکس – پیکو و بعدها در قرارداد لوزان نادیده گرفته شده بودند؛ بعدی عینی به خود گرفت و این حاکمان سیاسی عراق و سوریه را با پیامدهای ناگوار مرزهای تصنعی بعد از سایکس – پیکو مواجه ساخت.
در گذاری دقیقتر، بعد از ظهور داعش در منطقه خاورمیانه و اعلام خلافت اسلامی ابوبکر بغدادی ضعفهای قرارداد سایکس – پیکو بیش از بیش نمایان شد. در شرایط کنونی کشور عراق در سیری از تحولات تاریخی بعد از سقوط رژیم سابق صدام حسین به حکومتی چند پاره تبدیل شده است که در یک سوی آن حکومت مرکزی عراق و حکومت اقلیم کردستان قرار دارند و در سوی دیگر آن دولت اسلامی داعش در تقابل با نیروهای عراقی قرار دارد. واقعیت این است که ظهور داعش زمینههای ایجاد مرزبندیهای جدید را در کشور عراق فراهم ساخت. در مقاطعی داعش توانست استانهای انبار، موصل و بخشهایی از استانهای دیاله، صلاحالدین و کرکوک را تصرف نماید. در سویی دیگر کردها بصورت غیر رسمی آخرین حدود سرزمینی مورد ادعای خود را که در اصل 140 قانون اساسی این کشور بدان اشاره شده است کنترل نمودند و با فروش نفت مستقل آخرین ضربات خود را بر جان خسته قرارداد سایکس -پیکو در عراق وارد نمودند. در مجموع عراق به عنوان یکی از کشورهای که از درون عهدنامه سایکس - پیکو متولد شد اکنون حتی در شرایطی که پایان داعش را هم متصور شویم دیگر نشانههای یک کشور متحد را نمیتواند به خود ببیند. از این رو می توان در آینده نزدیک جنگ داخلی دیگری را در این کشور پیش بینی نمود.
سوریه به عنوان دیگر کشوری که در نتیجه سایکس – پیکو متولد شد در شرایط فعلی وضعیتی بسیار آشفتهتر از عراق دارد. نه تنها در سوریه سطحی گسترده از نیروهای داخلی با هم درگیر هستند و رسما کشور ما بین چند نیروی داخلی (اعراب سنی، کردها، داعش و شیعیان علوی) تقسیم شده است؛ بلکه با ورود قدرتهای بینالمللی و منطقهای بحران سیاسی در این کشور به بحرانی فرامنطقهای تبدیل شده است. به طور کلی، وضعیت بحرانی مناطق تقسیم شده در نتیجه ایجاد مرزهای تصنعی سایکس – پیکو به کانون گرم بحران در خاورمیانه و حتی جهان تبدیل شدهاند. از همین جهت اکنون میتوانیم آیندهای جدید را برای خاورمیانه در نتیجه پایان غمانگیز سایکس – پیکو متصور شویم که بازیگران اصلی این آینده جدید کشورهای آمریکا و روسیه هستند.
3- آینده سیاسی خاورمیانه در دستان واشنگتن و مسکو
در تحلیل روند احتمالی اضمحلال «اصل بنیادین پیمان سایکس – پیکو: یعنی تقابل در برابر تغییر مرزهای حاکمیت» ضروری است نقش دو بازیگر کلیدی کنونی عرصه سیاست بینالملل یعنی روسیه و ایالات متحده آمریکا را مورد تحلیل قرار دهیم. پس از سال 1978 (حمله شوروی به افغانستان) برای اولین بار شاهد حضور مستقیم و گسترده روسیه به درون بحرانهای خاورمیانه بودهایم. واقعیت این است که روسیه در تحولات جدید خاورمیانه نمیخواهد همانند سابق نظارهگر باشد. مسکو بر آن است تا در ترسیم خاورمیانه جدید بازیگری فعالی داشته باشد. در واقع، مداخله نظامی روسیه در بحران سوریه فقط با هدف مبارزه با تروریسم و حفظ متحد منطقهای خود یعنی بشار اسد نبوده است؛ بلکه پوتین در پی آن است تا جبههای را در برابر نفوذ هژمونیک غرب در خاورمیانه به رهبری آمریکا ایجاد نماید. بلوک قدرتی که نظم موجود و حتی مرزهای حاکمیت ملی موجود در خاورمیانه را به چالش بکشد. از این رو، ورود روسیه به بحران جنگ در سوریه و خاورمیانه را میتوان مهمترین عامل گذار از نظم سایکس – پیکویی دانست.
به طور مشخص میتوان اهداف نوین روسیه از ورود به بحرانهای خاورمیانه سوریه را اینگونه ارزیابی نمود:
- ایجاد موازنه در محور اوکراین و سوریه: بدین شرح که مسکو از مساله سوریه، بهعنوان ابزاری برای دورنگه داشتن و عدم دخالت غرب در حوزه نفوذ خود در بالکان و بهطور خاص اوکراین بهره میگیرد.
- حضور در عرصه تحولات جدید خاورمیانه: مسکو با توجه به تحولات چند سال اخیر خاورمیانه و عدم ایفای نقش در تاریخی معاهدات بینالمللی که نظم جهانی را شکل بخشیدهاند؛ در هزاره جدید در پی آن است همچون بازیگری اصلی ایفای نقش نمایند و نه همانند بازیگری حاشیهای و سطح دوم.
- کنترل غرب بر دو کشور عراق و لیبی که تا حدود زیادی مناسباتی نزدیک با مسکو داشتند؛ این مساله را در برابر پوتین و ناسیونالیستهای روس قرار داد که روسیه نباید در حوزه آینده کشورهای متحد و نزدیک به خود همانند نظارهگر ایفای نقش نماید. از این رو مقامات روش شرایط فعلی را فرصت تاریخی قلمداد مینمایند تا در راستای آن بتوانند منافع استراتژیک خود را در عراق و سوریه تامین نمایند.
ورود قاطعانه روسیه به عرصه منازعات، مقامات سیاسی آمریکایی را به این نتیجه رساند که حفظ وضع موجود در خاورمیانه عملا امکانپذیر نیست. حمایت از مخالفان بشار اسد که اکثر آنهای در قالب گروههای تروریستی و رادیکال اسلامیای همانند احرار الشام، جبهه النصره، جیش الاسلام و... تشکل یافتهاند؛ نمیتواند تامین کننده منافع حیاتی آمریکا در آینده خاورمیانه باشد. مقامات کاخ سفید اکنون به این اقناع رسیدهاند که سقوط حکومت بشار اسد نه تنها در راستای حفظ ثبات خاورمیانه و منافع آمریکا در منطقه نمیباشد؛ بلکه کنترل نیروهای متعارض اپوزیسیون سوریه بر دمشق میتواند به آغازی برای جنگهای فرسایشی و بلندمدت با بازیگری نیروهای رادیکال تبدیل شود.
جنگ عراق و پایان ناخوشایند آن برای واشنگتن، مقامات کاخ سفید را به این نتیجه رساند که باید نسبت به تحولات و آینده سوریه هوشیارانهتر اقدام نمایند. با وجود اینکه اپوزیسیون عراق طیفی از نیروهای میانهرو و صلح طلب همانند شیعیان و کردها بودند، اما نتیجه حاصل از عراق ثبات سیاسی و استقرار دموکراسی نبود. یعنی با وجود طیفی از بازیگران عقلانی در عراق، نقشه راه آمریکا در عراق ناکام ماند. اکنون که بازگیران عرصه سیاسی سوریه را طیفی وسیع از نیروهای رادیکال تشکیل میدهند، مقامات آمریکایی بیش از هر زمان دیگری ضرورت بازبینی در رویکرد و حتی بازبینی در نظم موجود در خاورمیانه را ضروری قلمداد مینمایند. نظم جدیدی که بدون تردید روسیه یکی از محورهای اصلی آن خواهد بود.
نتیجه گیری بحث:
مهمترین نکاتی را که در مقام جمعبندی بحث نشست تلگرامی امشب میتوان بدانها اشاره نمود در قالب چهار بخش ارائه خواهیم نمود:
1- با وجود بیش از گذشت 100 سال از قرارداد سایکس – پیکو و وقوع تحولاتی چند در عرصه کنونی خاورمیانه، اما همچنان اصل اساسی حاکم بر خاورمیانه پس از استقرار نظام سایکس – پیکو یعنی (تقابل در برابر هر نوع تغییر مرزهای حاکمیت) موضوعیت دارد. برای نمونه اگر آینده سیاسی عراق را بر اساس تجزیه این کشور به دو دولت - ملت سنی و شیعه و یا به سه دولت کرد، شیعه و سنی تصور نماییم؛ بدون تردید باید در انتظار منارعاتی شدید و خونین میان واحدهای سرزمینی جدید باشیم. در ارتباط با آینده سوریه هم همین اصل صدق میکند. تصور تجزیه سوریه به چند واحد سرزمینی کوچکتر در آینده، بدون شک با دورهای گستردهتر از منازعه و خونریزی همراه خواهد بود. زیرا در صورت وقوع هر کدام از این دو سناریو اصل خدشهناپذیر تغییر مرزهای حاکمیت ملی مورد تعرض قرار گرفته است.
2- کانون بحرانهای اصلی خاورمیانه در سالهای بعد از 2011 بهطور عمده در همان مناطق شامات و موصل یعنی عراق و سوریه کنونی است. این مناطق مهمترین مناطقی بودند که تحت قیمومیت دولتهای انگلستان و فرانسه قرار گرفتند و بصورت تام الاختیار برای این کشورها بدون توجه به تنوعات هویتی مرزهایی تصنعی ایجاد شد. از این جهت میتوان حتی در صورت حذف داعش از معادلات بازیگری در آینده و گذشته این کشورها، ریشه منازعات سیاسی و اجتماعی آنان را در تحمیلی بودن عهدنامه سایکس – پیکو ارزیابی نمود.
3- در نتیجه روند بحرانهای کنونی خاورمیانه میتوان بر این نکته اذعان داشت که تقابل و جبههبندی فعلی آمریکا و روسیه در آینده نزدیک میتواند زمینهساز توافق جدیدی شود که از درون آن خاورمیانهای با بازیگران و مرزهای جدید متولد شود. قراردادی که پوتین و اوباما و یا وزرای خارجه دو کشور امضاء کنندگان آن باشند. معاهدهای که شاید بتوان عنوان پوتین – اوباما و یا کری – لاوروف را بر آن اطلاق نمود.
4- در پایان میتوان بر این امر اذعان داشت که هر چند به مدت یک قرن حفظ ساختار خاورمیانه بعد از فروپاشی عثمانی به واقعیتی نهادینه در خاورمیانه تبدیل شد که هر گونه تلاش برای تغییر در آن بدون خونریزی و منازعات وسیع ممکن نیست؛ اما باور داشتن به این امر هم که حفظ پیکربندی خارومیانه کنونی همچنان ممکن است میتواند بسیار خوشبینانه باشد. واقعیت این است که در خارومیانه نظمی پساسایکس- پیکو ای در راه است؛ اگر چه با جنگ و خونریزیهای تمام عیار هم باشد.
فرشاد سلیمی:آقای سلیمی از ارائه تحلیلی و موشکافانه شما بسیار سپاسگزاریم.