فراتاب: «جغرافیای فمینیستی» یکی از شاخههای فمینیسم در علوم اجتماعی است که به تحلیل فضایی نابرابریهای جنسیتی میپردازد. این شاخه تلاش میکند تا درک بهتری از روابط قدرت، جنسیت و فضاهای اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی فراهم کند. جغرافیای فمینیستی به نحوه تأثیرگذاری جنسیت بر فضاها و مکانها و بالعکس میپردازد و از دیدگاههای فمینیستی به بررسی و تفسیر قدرت، فضا و تفاوتهای جنسیتی میپردازد.
در این حوزه، موضوعاتی همچون نقش زنان در فضاهای شهری و روستایی، تجربههای فضایی متفاوت افراد بر اساس جنسیت، تأثیرات فضاهای عمومی و خصوصی بر زندگی زنان، و سیاستهای فضایی که بر نابرابریهای جنسیتی تأثیر میگذارند، بررسی میشوند. همچنین، این شاخه به نقد مفاهیم سنتی جغرافیا که معمولاً نادیدهگیرنده مسائل جنسیتی بودهاند، میپردازد و تلاش میکند نقش زنان و دیگر اقلیتهای جنسیتی را در درک فضایی و تجربیات زندگی روزمره برجسته کند.
جغرافیای فمینیستی همچنین به تلاقیهای میان جنسیت، نژاد، طبقه و دیگر مقولههای هویتی توجه دارد و به بررسی اینکه چگونه این تلاقیها در شکلدهی به فضاها و روابط قدرت مؤثر هستند، میپردازد.
چالشهای جغرافیای فمنیستی در ایران
در ایران، جغرافیای فمینیستی با چالشهای خاصی روبروست که ناشی از مجموعهای از عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. برخی از معضلات اصلی که جغرافیای فمینیستی در ایران با آن مواجه میشود عبارتند از:
۱. نابرابری در دسترسی به فضاهای عمومی
۲. تخصیص نابرابر منابع و زیرساختهای شهری
۳. تقسیمبندی سنتی بین فضاهای عمومی و خصوصی
۴. نابرابری در حمل و نقل عمومی
۵. محدودیت در استفاده از فضاهای ورزشی
۶. تأثیر سیاستها و قوانین بر جغرافیای زنان
۷. نابرابری در مشارکت اجتماعی و سیاسی
۸. مسائل آزار خیابانی و ناامنی
۹. تلاقی جنسیت با سایر هویتها
برای درک بهتر مفاهیم جغرافیای فمینیستی در ایران، میتوانیم به مثالی از تجربه زنان در زندگی روزمره و دسترسی آنها به فضاهای عمومی در شهرهای بزرگ، مانند تهران، بپردازیم:
تجربه روزمره یک زن در تهران
الهام، زنی ۳۰ ساله است که هر روز از خانه خود در جنوب تهران به محل کارش در شمال شهر میرود. او به عنوان یک کارمند اداری در یک شرکت خصوصی مشغول به کار است. هر روز صبح، الهام برای رفتن به محل کار مجبور است از مترو استفاده کند؛ یکی از شلوغترین و پرجمعیتترین سیستمهای حمل و نقل عمومی در تهران.
در ایستگاه مترو، جداسازی واگنهای زنان و مردان صورت میگیرد. الهام باید در صف طولانی منتظر واگن مخصوص زنان بماند که معمولاً شلوغتر از واگنهای مردانه است، زیرا تعداد واگنهای اختصاصیافته به زنان کمتر است. این جداسازی، اگرچه به عنوان ابزاری برای افزایش امنیت زنان مطرح شده، اما در واقع منجر به افزایش تراکم جمعیت در واگنهای زنان میشود و تجربهای ناخوشایند برای او ایجاد میکند.
در طول مسیر، الهام به مشکلات روزانهاش در دسترسی به فضاهای عمومی فکر میکند. او از پارکهای عمومی کمتر استفاده میکند، زیرا اغلب اوقات با نگاهها یا اظهارات ناپسند مواجه میشود که باعث میشود احساس ناامنی کند. به همین دلیل، او معمولاً تنها برای نیازهای ضروری از خانه بیرون میآید و کمتر برای تفریح یا ورزش در فضاهای عمومی حضور دارد.
پس از رسیدن به محل کار، او متوجه میشود که همکاران مردش دسترسی بیشتری به شبکههای اجتماعی و تصمیمگیریهای اداری دارند. آنها بیشتر در جلسات بیرون از شرکت شرکت میکنند، در حالی که الهام بهندرت در این جلسات مهم حضور دارد. این محدودیت بهدلیل نگرشهای سنتی است که معتقدند زنان باید نقش کمتری در محیطهای عمومی و حرفهای داشته باشند.
بعد از ساعت کار، الهام به سمت خانه حرکت میکند و سعی میکند قبل از تاریکی به مقصد برسد، زیرا خیابانهای تهران در ساعات پایانی روز کمتر امن به نظر میرسند. آزارهای خیابانی، که بخشی از تجربه روزمره بسیاری از زنان در ایران است، او را مجبور میکند تا با احتیاط بیشتری در سطح شهر تردد کند و برخی مسیرها را به دلیل خطرات احتمالی کنار بگذارد.
در آخر هفته، الهام تمایل دارد به باشگاه ورزشی برود، اما فضاهای ورزشی مناسب زنان بهطور محدودتری در دسترس هستند. باشگاههای ورزشی اختصاصی برای زنان معمولاً کوچکتر و با امکانات کمتر از باشگاههای مردانه هستند. علاوه بر این، ساعات کاری آنها به نحوی تنظیم شده که برای زنان شاغل محدودیت ایجاد میکند.
این مثال، تصویری از تجربههای واقعی زنان در ایران را نشان میدهد که تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شکل میگیرد. جغرافیای فمینیستی در این زمینه تلاش میکند تا این نابرابریها را آشکار کرده و راهحلهایی برای بهبود دسترسی و تجربه زنان در فضاهای شهری ارائه دهد.
نویسنده: لیلا جمالی – از اعضای کلاس آموزش روزنامهنگاری، نویسندگی و برندسازی فراتاب – دوره 15.
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.