فراتاب: آیا ترکیه قصد حملهای مجدد و تازه به کردستان سوریه دارد؟ این روزها این موضوع به یک مساله داغ و پربحث در محافل آکادمیک تبدیل شده است، به همین مناسبت و برای شناخت هرچه بهتر شرایط کُردها در سوریه مصاحبه «محمدعلی دستمالی» پژوهشگر مسائل خاورمیانه با «احمد سلیمان» از اعضای دفتر سیاسی حزب دموکراسی پیشرد کُرد در سوریه که در شماره دوم فصلنامه فراتاب کُردی منتشر شده است را در اینجا بازنشر میکنیم:
محمدعلی دستمالی: از همان آغاز سربرآوردن بحران سوریه و طنینانداز شدن نقش کُردها در مبارزه با گروههای افراطی و بعدها تکفیری، با موضوع کُردهای سوری و فعالیت احزاب و چهرههای سیاسی آن دیار درگیر بودهام و تاکنون با بیش از سی شخصیت و سران احزاب، گفتگو کردهام و با طیفهای گوناگون و مزیتها و موانع مناطق کردنشین سوریه آشنا هستم. آن چه که در این سالها، در مورد شخصیت سران سیاسی کُرد سوری، توجه مرا به سوی خود جلب کرده، این است که آنان، غالبا باور ژرفی به گفتوگو، تعامل و مذاکره دارند و در سخنانشان، نشانهی چندانی از اظهارات رادیکال نیست و غالبا با تمام وجود، جویای مجال و فضایی برای استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک و پایان دادن به بحران هستند. یکی دیگر از ویژگیهای این طیف از سیاستمداران کُرد، این است که برخلاف بسیاری از سران احزاب و جریانات سیاسی اقلیم کردستان عراق، یا با روی خوش و به شکل جدی، حاضر به انجام مصاحبه میشوند و یا به صورت شفاف و قاطعانه، درخواست مصاحبه را رد میکنند و اصطلاحا، کسی را سر کار نمیگذارند! «احمد سلیمان» از اعضای دفتر سیاسی «حزب دموکراسی پیشرو کُرد در سوریه» (الحزب الديمقراطی التقدمی الكُرد فی سوریا) است. این حزب در سال ۱۹۵۷ میلادی تاسیس شده و یکی از قدیمیترین احزاب کُردهای سوریه است. چندی پیش، رهبر این حزب «حمید حاج درویش» درگذشت. او برای کُردهای سوری، شخصیتی معادل مام جلال طالبانی بود و اتفاقا رفاقت نزدیک با شخص مامجلال داشت. برادر حمید حاجی درویش به نام «صلاحالدین درویش» نیز، از افرادی بود که همراه با «احمد عاصی الجربا» به کاخ سفید رفت و با باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا، دیدار و گفتوگو کرد. احد سلیمان، از همرزمان و شاگران قدیمی حمید درویش است و حالا او به اتفاق دو تن از دوستانش به شکل شورایی، هدایت حزب دموکراسی پیشرو را در دست گرفتهاند تا در کنگره آتی، تکلیف کرسی رهبری روشن شود.
احمد سلیمان را میتوان همچون دیپلمات توانمندی دید که اگر چه به صورت رسمی در یک ساختار دولتی، تجربه کار دیپلماسی و سفارت نداشته، اما به خاطر ویژگیهای شخصیتی برجسته و منش اعتدالی، برخورداری از سوابق طولانی فعالیت حزبی و چندین دوره کار و فعالیت میانجیگری بین احزاب کُردی و همچنین مذکرات طولانی با دولت اسد و نمایندگان کشورهای خارجی مرتبط با بحران سوریه، دیدگاه واقعبینانهای دارد و تابلوی کنونی بحران سوریه را با همهی ابعاد آن، مورد توجه قرار میدهد. اهل موضعگیریهای تند و قطبیسازیهای خصمانه نیست. او در قامیشلو زندگی میکند و به شکل تلفنی به سوالات ما پاسخ داد.
فراتاب - به باور شما طی دو سال اخیر و به دنبال تغییراتی که در آمریکا به وجود آمد و جو بایدن به کاخ سفید رفت، کُردهای سوریه در چه فضایی قرار گرفتهاند؟ آیا انتظار دارید که در کردستان سوریه تحولات جدیدی روی دهد؟
احمد سلیمان: به باور حزب ما، برخی تناقضها و ابهامها در سیاست خارجی آمریکا وجود دارد که به موضوع کُردها در سوریه آسیب میزند و چنین نیست که تصمیمات و اقدامات آمریکا، در جهت تقویت وضعیت کُردها در سوریه باشد. آمریکا به دنبال منافع خودش است در عین حال این واقعیت را نیز نمیتوان انکار کرد که حضور آمریکا در این منطقه، منافعی برای کُردها، آشوریها و دیگران به دنبال آورده است. اما چیزی که میخواهم بر آن تاکید کنم؛ این است که حضور آمریکا، یک تصمیم واحد برای کمک به کُردها نیست. مسالهی داعش و جنگ با آنان در میان بود. اما آمریکا، نه برای کل پرونده سوریه، برنامه و نقشه و تصمیم روشنی داشته و نه به دنبال این بوده که به طور خاص و متمرکز، کاری برای کُردها انجام دهد. در دوران دونالد ترامپ، مشکلات بزرگی به وجود آمد و حملات اشغالگرانه ترکیه نیز مشکلات بزرگی به دنبال آورد. تصور میکنم که با تداوم اقتدار دونالد ترامپ، این احتمال وجود داشت که باز هم مشکلات دیگری در منطقه روی دهند. اما شاید حالا و در دوران مسئولیت جو بایدن، یکی از تغییرات مهم، این است که آمریکا به تبعیت از رویکرد و رفتارهای دوران اوباما بازگشته است. کُردها برای توصیف این رویکرد سیاسی آمریکا که در دوران جو بایدن شاهد آن هستیم؛ چنین تعبیری به کار میبرند: «ممکن است آباد نکنند، اما ویران نخواهند کرد.»
تصور ما این است که با آمدن جو بایدن، این امکان به وجود آمده که ترکیه در این منطقه مهار شود و حملات اشغالگرانه، ادامه پیدا نکند. اما در عین حال، در دیدگاهی واقعبینانه، این مساله را نیز باید درک کرد که نمیتوان انتظار داشت در دوران جو بایدن، یک تحول بنیادی در سوریه روی دهد. خبری از تغییر و تحولات جدی و اثرگذار نیست و شاید میتوانیم چنین بگوییم که در این مقطع، قرار است همه سر جای خودشان بمانند و تغییرچندانی روی ندهد. چرا که هنوز هم تکلیف تصمیمات نهایی آمریکا در مورد سوریه روشن نشده و از دیگر سو، باید فاکتور روسیه را هم در نظر داشته باشیم. چنین نیست که آمریکا، به تنهایی هر تغییری که مد نظرش باشد، انجام دهد. تا زمانی که آمریکا و روسیه به یک تفاهم نرسند و موازنه قدرت بین آنها تغییر نکند، دشوار است که وضعیت نامعلوم سوریه دچار تغییر شود.
نه آمریکا به تنهایی میتواند وضعیت سوریه را تغییر دهد و نه روسیه. صد البته در تحلیل تابلوی کلان، نباید فقط روی سوریه زوم کرد. ابهام، فقط شامل سوریه نیست و اساسا وضعیتی که دچار آن شدهایم، گونهای بلاتکلیفی در مورد کل منطقهی خاورمیانه است. خیلی وقتها به این نتیجه میرسیم که در این شرایط نامعلوم، بهتر است که جریانات سیاسی کُردی، راه دمشق را در پیش بگیرند و با دولت به یک توافق جدید دست پیدا کنند. اما چنین توافقی در یک فضای پارادوکسیکال، سخت است. اگر آمریکا به تمامی بیرون برود و فقط روسیه و نیروهای دولت سوریه در منطقه باشند و تهدید ترکیه نیز در میان باشد، ممکن است باز هم در برابر یک وضعیت سخت قرار بگیریم. متاسفانه ما شاهد این هستیم که برای تصمیمگیری در مورد رویکرد نهایی، بین جریانات کُردی نیز، تفاهم چندانی وجود ندارد.
فراتاب - وضعیتی که شما توصیف کردید، هم پاردوکسیکال است و هم این که شبیه یک بنبست و فرجام نامعلوم به نظر میرسد. به نظر شما این بلاتکلیفی تا کی ادامه پیدا میکند؟
احمد سلیمان: به باور من، گذار از این شرایط در میانمدت ممکن نیست. واقعیت را باید دید. بگذارید مثالی از دو اقدام متفاوت بزنم. ما در جریان همکاری منطقهای در روند آستانه، بارها دیدیم که روسیه موج تبلیغاتی به راه انداخت و اعلام شد که قرار است همه چیز ختم به خیر شود و راهکارهای عملی روی میز هستند. اما چنین چیزی به نتیجه نرسید. نه تنها در آستانه، بلکه در ژنو نیز همین وضعیت را دیدیم. پس باید این واقعیت را بپذیریم که وضعیت ما کُردها در سوریه و خود بحران سوریه، اولا تابعی از رقابتهای آمریکا و روسیه است و دوم این که تابعی از شرایط منطقه. کافی است یک بار به شکل اجمالی، رویکرد خاورمیانهای چند سال اخیر آمریکا را مرور کنیم. یادتان هست که زمانی مدعی پیادهسازی طرحی به نام خاورمیانهجدید شدند و برای افغانستان هم برنامههایی داشتنند. اما این تصمیمات در افغانستان شکست خورد، در عراق به نتیجه نرسید و در لیبی و سوریه هم در یک وضعیت نامعلوم قرار گرفت. چنین نیست که آمریکا، بدون در نظر گرفتن خواست و اراده بازیگران منطقهای و دولتهای حاکمه، بتواند هر برنامهای را پیاده کند.
بنابراین، باید هم شکست سیاست آمریکا و هم مجموعه شرایط منطقهای را به درستی تحلیل کنیم. در لبنان، از 1975 میلادی تاکنون همواره شاهد بیثباتی بودهایم، در افغانستان، عراق و لیبی، شاهد یک وضعیت نامعلوم هستیم و در این فضای منطقهای، سوریه را نیز باید به عنوان تابعی از مجموعهی بحرانها در نظر آوریم. پس این صحنهی بزرگ، به صحنه رقابت و موازنه تبدیل شده و تا زمانی که دو بازیگر اصلی یعنی آمریکا و روسیه به جمعبندی جدیدی نرسند، نمیتوان انتظار چندانی داشت. بازیگران منطقهای نیز با هم در حال رقابت هستند و به روشنی میتوان دید که حل این بحران، از دست مردم سوریه خارج شده است و به همین دلیل است که من فکر میکنم نباید انتظار داشته باشیم که در میانمدت به نقطهی پایانی بحران برسیم.
فراتاب - بگذارید اندکی به خود دولت سوریه بپردازیم. به باور شما، سرچشمههای نخست بروز بحران، تا چه اندازه با وضعیت داخلی و ماهیت حکومتداری در سوریه ارتباط دارد؟ آیا مساله را باید در ذهنیت و ایدئولوژی حزب بعث جستجو کرد؟ آیا باید خاندان اسد را مسئول دانست؟ آیا اساسا دولت سوریه میتوانست به شکلی عمل کند که بحران، تا این اندازه عمیق نشود؟ آیا همین حالا، دولت سوریه میتواند به دنبال پیادهسازی مجموعهای از اصلاحات موثر باشد؟
احمد سلیمان: باید این واقعیت را بپذیریم که اگر سیستم در همان ایستگاه نخست به درستی عمل میکرد، به نقطهی فعلی نمیرسیدیم. اگر در سال 2011 میلادی به درستی عمل میشد، دلیلی وجود نداشت که مشکل، تا این اندازه بزرگ شود. واقعا مطالبات اولیه مردم سوریه در ایستگاه آغازین، فروتنانه و حداقلی بود و اگر نظام به آن خواستهها توجه میکرد، مطالبات بعدی، فربه نمیشدند. اما چون به موقع عمل نکردند و مردم به صحنه آمدند و زد و خورد صورت گرفت، مداخلههای خارجی نیز صورت گرفت و در یک برهه زمانی کوتاه، کنترل شرایط هم از دست مردم سوریه و هم از دست دولت سوریه خارج شد.
متاسفانه، نگرش اولیه حکومت، یک نگرش نظامی- امنیتی بود. به جای این که فکر کنند که مساله مطالبات اجتماعی و خواستههای دموکراتیک چه نقشی دارد و اساسا چیزی به نام اقتصاد و همچنین خواستههای سیاسی در کجای این تابلو میگنجند، فیالفور به این جمعبندی رسیدند که یک بحران امنیتی روی داده و هر آن چه که هست، سناریوی طراحی شدهی بیرون است. ذهنیت حزب بعث نه در آن دوره تغییر کرد و نه در شرایط کنونی. هیچگاه حاضر نشدند در برخی تصمیمات و اقدامات خود تجدید نظر کنند. حاضر نشدند در برخی رفتارها و روشها بازبینی کند. اگر در گام نخست، یک نگرش خود انتقادی و سازنده وجود داشت، زمینه برای مداخلهی دیگران؛ ایجاد نمیشد. در نتیجه همه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای وارد شدند و متاسفانه حامیان نیز، به چیزی فراتر از بقای دولت سوریه نیاندیشیدند و توجهی به خواستههای مردم صورت نگرفت.
فراتاب - آیا در حال حاضر، کانالهای گفتوگو بین کُردها و دولت مرکزی، مسدود شدهاند؟
احمد سلیمان: در اوایل بروز بحران سوریه، بشار اسد شخصا تمایل داشت که برخی مشکلات حل شوند. اما شاید دیگر بخشهای ساختار، مهیا نبود. چند بار گفتگوهایی صورت گرفت. در دوران مرحوم ماموستا حمید حاجی درویش، ایشان چند بار به دمشق رفت. خود ما نیز چند بار با احزابی همچون «یکیتی»، «الوحده» و «حزب اتحاد دموکراتیک» به دمشق رفتیم و دیدارهایی صورت گرفت. چیزی که مهم است، این است که یک پروژه یا یک طرح وجود داشته باشد. به باور ما، پروژهی خاصی نداشتند. ما معتقدیم که اگر یک توافق سیاسی بین کُردها و دولت مرکزی دمشق صورت بگیرد، بسیاری از مشکلات حل میشوند. اما متاسفانه، آنان هنوز هم دیدگاه نظامی - امنیتی دارند و مذاکرات را نیز به دست افراد سیاسی نسپردهاند و هنوز هم نگاه امنیتی دارند. باید از این نگرش گذر کنند و به سمت یک توافق سیاسی و اجرایی برویم که هم مورد قبول خود آنها باشد و هم تامین کنندهی رضایت کُردها و دیگر عناصر قومی و اجتماعی سوریه. من فکر میکنم اگر دولت سوریه حاضر باشد با کُردها، یک توافق سیاسی جدی انجام دهد، راه بر مداخلهی آمریکا نیز بسته خواهد شد.
فراتاب - نام رسمی سوریه «جمهوری عربی سوریه» است. شما پیشتر چند بار، هم با دولت اسد و هم با معارضین سوری در این مورد گفتوگو کردهاید. آیا حزب شما با این عنوانِ رسمی، سازگار است؟
احمد سلیمان: این اسم و عنوان رسمی، یک تاریخ طولانی ندارد و در واقع برساختهی ذهنیت بعث است. پس از ظهور نظام بعثی در سوریه و اتحاد مصر و سوریه در سال 1958 میلادی، عنوانی به نام «الجمهوریه العربیه المتحده» ایجاد شد اما پس از جدایی یا انفصال در سال 1961 میلادی، عنوان قبلی را برداشتند و نام «جمهوری عربی سوریه» را برگزیدند. اگر نه اسم قبلی «الجمهوریه السوریه» بود. خواستهی ما این است همان اسم 60 سال قبل را بازگردانند و نام رسمی کشور، الجمهوریه السوریه باشد.
فقط این نیست. عنوان رسمی ارتش سوریه این است: «الجیش العربی السوری». خوب. پس این ارتش، نه تنها سربازان و فرماندهانش باید فقط عرب باشند، ماموریتش هم، فقط دفاع از اعراب خواهد بود. یا وقتی که گفته میشود: «المرکز العربی الثقافی»، یعنی این نهاد، فقط کار فرهنگی عربی و برای عرب انجام میدهد. اگر همه چیز عربی و عربی و عربی باشد، کُردها باید خودشان را در کجای این کشور تعریف کنند؟ نه فقط کُردها، آشوریان، ترکمانها، ارامنه و ... . باید به همه توجه کرد. متاسفانه معارضین هم حاضر نیستند این عنوان را تغییر دهند. اگر این اسم تغییر نکند، در نتیجه در متن جدید قانون اساسی نیز، موجودیت کُردها پذیرفته نخواهد شد.
فراتاب - در حال حاضر در بخشی از کردستان سوریه – عفرین و برخی مناطق دیگر در اشغال ترکیه است – ساختاری به نام «خودگردانی دموکراتیک» متشکل از چند کانتون تاسیس شده که البته مورد شناسایی قرار نگرفته و کسی آن را به رسمیت نشناخته است. اما بر روی ارض واقع، قدرت دارد و دارای پارلمان محلی، شاخه نظامی، پلیس و گروههای اداری، اجرایی و آموزشی است. شما از بین ساختارهایی شبیه به همین نوع خودگردان، فدرالیسم، خودمختاری اداری یا به قول اعراب لامرکزیت و یا دیگر انواع ساختارها، کدامیک را برای کردستان سوریه، مناسبتر میدانید؟
احمد سلیمان: یکی از نواقض و ایرادهای اساسی کار ما به عنوان مجموعهای از احزاب و جریانات سیاسی کُردی در سوریه، این است که هنوز هم به طور مشترک و نهایی به یک ساختار دلخواه واحد نرسیدهایم. من الان میدانم که هر کدام از احزاب کُردی، خواستار کدام نوع ساختار سیاسی و اجرایی هستند اما نمیدانم که مجموع کُردها، طالب چه نوع ساختاری هستند. این به خودی خود، یک مشکل جدی است.
نکتهی مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که وضعیت مناطق کردنشین در سوریه، از منظر جغرافیایی، مانند دیگر مناطق کردنشین کشورهای دیگر نیست. جغرافیای کُردی سوریه، یک جغرافیای بهمپیوسته و یکپارچه نیست و از لحاظ جمعیتی نیز، کُردها در یک نقطه یا یک منطقه، ساکن نیستند. الان شما اگر نه تنها به دمشق و حلب، بلکه به لاذقیه و حمص و حما هم بروید، یک جمعیت کُردی قابل توجه خواهید دید. بنابراین، ما نیاز به یک راهکار ملی و میهنی داریم. به باور حزب ما، یکی از مسائل مهم در ساختار سیاسی و حقوقی سوریه، این است که موجودیت کُردها به عنوان یک قوم اصلی تشکیل دهندهی کشور، در متن قانون اساسی به رسمیت شناخته شود و کسی منکر وجود ما نباشد. مسالهی دوم این است که زبان کُردی به رسمیت شناخته شود و موضوع سوم هم، حقوق فرهنگی و اجتماعی ماست. به عنوان مثال، در ساختار سیاسی دموکراتیک، کُردهای سوریه باید حق این را داشته باشند که بر اساس عرف و فرهنگ خود زندگی کنند و مثلا در یک شهر عربنشین، برای گرامیداشت مراسم نوروز، مشکل خاصی نداشته باشند. مسالهی چهارم نیز، لامرکزی در همهی استانها است که میتواند ضامن حقوق همه باشد. ما معتقدیم که مقایسهی وضعیت کُردها در سوریه با ساختاری به نام اقلیم کردستان عراق، یک مقایسهی غلط است و به اصل مساله لطمه میزند و حساسیتزا میشود.
فراتاب - اجازه بدهید در مورد تاثیر ترکیه بر وضعیت کُردها در سوریه صحبت کنیم. ترکیه و سوریه همسایه هستند و همهی مناطق کردستان سوریه، در مجاورت مرز ترکیه قرار گرفتهاند. شما در مورد نگرش آتی ترکیه به کُردهای سوری چگونه میاندیشید؟ آیا ترکیه در برابر شما، الیالابد، به عنوان یک خصم قدرتمند و مهاجم خواهد ماند یا احتمال آن وجود دارد که در آینده، کُردهای سوری را نیز همچون کُردهای اقلیم کردستان بپذیرد و به یک تفاهم برسید؟
احمد سلیمان: متاسفانه از زمان انحلال امپراتوری عثمانی و آغاز دوران آتاتورک به این سو، ترکیه همواره علیه کُردهای منطقه موضع گرفته و این فقط شامل ما نمیشود. در بخشهای دیگر نیز، ترکیه مداوما علیه کُردها موضع گرفته است. نمیتوانیم این واقعیت را انکار کنیم که «حزب اتحاد دموکراتیک» (PYD) از منظر ایدئولوژیک، وابسته به پکک است. اما واقعا در ساختار سیاسی – اجرایی کنونی در کردستان سوریه که توسط «حزب اتحاد دموکراتیک» ایجاد شده، به اندازهی یک سر سوزن، تهدیدی علیه منافع ترکیه صورت نگرفته است. اتفاقا مرزهای ترکیه در کنار کُردها، امنتر و مساعدتر است. قبلا در ترکیه، شرایط خوبی به وجود آمده بود و از 2013 میلادی به بعد، یک فضای خوب به وجود آمد و سران «حزب اتحاد دموکراتیک» نیز به راحتی به آنکارا و استانبول میرفتند و با سران دولت ترکیه گفتوگو میکردند. در آن دوره بین ترکیه و پکک، مذاکره برای رسیدن به صلح و راهحل پایدار در جریان بود و این مساله بر وضعیت ما نیز تاثیر مثبتی گذاشته بود. اما از وقتی که مذاکرات به بنبست رسید و آن روند شکست خورد، دوباره خصومت ترکیه علیه کُردهای سوری نیز بیشتر شد. پس از آن بود که حملهور شدند، عفرین را اشغال کردند، به سرکانی حمله کردند و حتی کوبانی و جزیره نیز در معرض تهدید هستند. متاسفانه ترکیه در رویکرد سیاسی خود در مورد کُردها، همواره گونهای ترس و نگرانی دارد. این در حالی است که ظرفیتهای فراوانی برای ارتباط بین ترکیه و کُردها وجود دارد و واقعا اگر ترکیه مشکل خود را با کُردها حل کند، خواهد توانست هم در داخل و هم در منطقه، با سرعت بیشتری در مسیر توسعه قدم بردارد بطور مثال همهی ما در سفر اخیر پاپ فرانسیس به عراق، دیدیم که روابط خوب بین اربیل و بغداد، تا چه اندازه در این سفر نمایان شد و اگر بین آنها تعاملی وجود نداشت، این سفر به این شکل انجام نمیشد.
من میخواهم به این موضوع مهم نیز اشاره کنم که ما با کُردهای کشورهای دیگر، مشکل و اختلافی نداریم. همهی ما حق داریم که به عنوان کُردهای منطقه در هر چهار کشور، با هم دیگر در ارتباط باشیم. اما حق نداریم در مسائل هم، دخالت کنیم. اگر در کار هم دخالت کنیم، به موقعیت همدیگر آسیب میزنیم. کُردهای ایران، خودشان بهتر از هر کسی میدانند که خیر و صلاحشان در چیست، کُردهای سوریه بهتر از همه میدانند که باید در چه مسیری باشند، کُردهای ترکیه خودشان بهتر از هر کسی میتوانند تشخیص دهند که چه چیزی برایشان بهتر است، کُردهای عراق از همه بهتر میدانند که باید چه تصمیماتی بگیرند. بنابراین، دلیلی برای مداخله وجود ندارد. ما به عنوان بخشی از مردمان این منطقه، حق داریم که با همدیگر در ارتباط باشیم و به صلح و ثبات منطقه کمک کنیم و در همکاری و تعامل باشیم. اما به عنوان مثال، ما به عنوان جریانات سیاسی کُردهای سوری، حق نداریم بین کُردهای ایران و حکومت ایران، موجب اختلاف شویم. حق نداریم بین کُردهای اقلیم کردستان و بغداد، مشکل ایجاد کنیم. همکاری و هماهنگی ما کُردها، باید در مسیر این باشد که نظام بینالملل به این جمعبندی برسد که همهی جریانات سیاسی کُردهای منطقه، در خدمت صلح و ثبات هستند.
فراتاب - آیا فکر میکنید کُردهای سوریه با یک وضعیت جدید مواجه شوند و برای آنها تحولات اساسی روی دهد؟
احمد سلیمان: من فکر میکنم هنوز دلیل و نشانهای برای پایان رقابتهای آمریکا و روسیه در این پروندهی منطقهای وجود ندارد و اتحادیهی اروپا و قدرتهای منطقهای نیز تابعی از این شرایط هستند. بنابراین نه تنها در سوریه، بلکه در دیگر پروندههای منطقه نیز، انتظار نمیرود که تحول چندانی روی دهد شاید تنها چیزی که میتوان در مورد آن با اطمینان نسبی صحبت کرد، این است که چون دوران ترامپ پایان یافته، تیم جدید کاخ سفید، اجازه نخواهد داد که حملات جدی و گستردهای صورت بگیرد. اما خود ما کُردها میتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم. به عنوان نمونه، پایان دادن به اختلافات داخلی و تقویت بنیادهای همراهی و همکاری بین کُردها، چیزی است که به تمامی در ید خود ماست و میتوانیم برای رسیدن به تفاهم و تعامل بیشتر، گام جدی برداریم.
من همهی این حرفها را میزنم اما در عین حال نومید نیستم. همهی ما به امید زندهایم. بدون تردید، روزی همهی این بحرانها و مشکلات به پایان میرسند. اما باید با امید و تلاش، کاری کرد که گذار از این دوران، با هزینهای کمتر و قربانی کمتر، میسر شود.
گفتوگو و نیز برگردان از کُردی به فارسی: محمدعلی دستمالی
این گفت و گو در شماره دوم ماهنامه فراتاب کُردی منتشر شده است
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است