فراتاب: تهاجم روسیه به اوکراین، بزرگترین بحران امنیتی اروپا از زمان جنگ جهانی دوم است. این جنگ، خط بطلانی بر نظریات لیبرالیسم (پایان تاریخ فوکویاما و برخورد تمدنهای هانتینگتون) بود و به نوعی رئالیسم کلاسیک را احیا نمود. سیاستمداران سرمست از فروپاشی شوروی، که انتظار داشتند آتلانتیکگرایان کرملین، روسیه را در غرب ترکیب نمایند، ناگهان خود را با ملیگرایانی مواجه دیدند که شکوه و بزرگی روسیه تزاری و شوروی را در سر میپروراندند. ولادیمیر پوتین و همفکرانش این مهم را بر عهده گرفتند و به آرامی معماری امنیتی اروپا را به چالش کشیدند. گرجه این چالش با حمله به گرجستان در سال 2008 به مرحله عمل رسید اما این ضمیمه شدن کریمه در سال 2014 بود که اروپا را از خواب بیدار نمود. پس از تهاجم روسیه، جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اروپا، آن را سیاهترین ساعتها برای اروپای پس از جنگ جهانی دوم توصیف کرد و ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو، این اقدام روسیه را بدترین حمله به اروپا و تهدیدی جدی برای امنیت اروپا- آتلانتیک دانست.
تهاجم شکل گرفته، نه تنها اوکراین را با شرایط بسیار بغرنجی مواجه نمود؛ بلکه ترسی سهمگین بر اروپا مستولی کرد که بیشتر از همه، متوجه سه کشور جدا شده از شوری سابق در بالتیک(استونی، لیتوانی و لتونی)، و کشورهای بلوک شرق سابق است. نظریه «بازپیوندخواهی» روسیه که به معنای بازپسگیری سرزمینهای شوروی پیشین میباشد و با ضمیمه شدن کریمه و به رسمیت شناخته شدن دونتسک و لوهانسک عملی شده، بر کشورهای اروپای شرقی و بالتیک ترس انداخته است.
کشورهای بالتیک و اعضای پیشین ورشو این نگرانی را احساس کردند که ناتو به عنوان ضامن امنیت اروپا، در برابر روسیه واکنش متناسبی نداشته و سرنوشت اوکراین، برای آنها قابلیت تکرار دارد. اروپای متحد هم، پیشفرض رسمیت یافتن تمامیت ارضی کشورها را با چالش جدی مواجه دید. ولودیمیر زلنسکی، ریاستجمهور اوکراین، هشدار داد که حمله به اوکراین آغاز ماجراست و روسیه خواهان اشغال کشورهای دیگری هم هست. نخستوزیر استونی هم روسیه را تهدیدی برای کل اروپا دانست. این دو به طور آشکار اهداف آتی روسیه را گوشزد نمودند.
بدین گونه، اروپا پی برد که تحریم اقتصادی روسیه گرچه لازم، اما کافی نیست و ترغیب شد تا طرحی نو دراندازد و اهرم بازدارندهتری ایجاد نماید که همانا قدرت نظامی است. این گرایش به نیروی نظامی و تقویت بنیه دفاعی در اروپا، به دو صورت مستقل یا هماهنگ با ناتو صورت میگیرد. تصمیم به افزایش قدرت نظامی، نخست با افزایش بودجه آغاز میشود.
در این زمینه، آلمان که موتور محرکه اقتصادی اروپاست و پس از جنگ جهانی دوم انتظار میرفت که دیگر هیچگاه ارتشی نداشته باشد، پیشگام شد. اولاف شولتس، صدراعظم کشور، اعلام کرد که آلمان 100 میلیارد یورو را به پروژههای تسلیحاتی اختصاص میدهد و هر ساله 2 درصد تولید ناخالص داخلی در امور دفاعی سرمایهگذاری میشود که هدف آن ایجاد ارتشی کارآمد و پیشرفته است. وزیر دارایی آلمان نیز اعلام نمود که حمله به اوکراین تغییرات گستردهای در سیاست امنیتی این کشور ایجاد خواهد کرد و تقویت توان دفاعی را به پروژه مرکزی تبدیل خواهد نمود.
فرمانده ستاد کل نیروهای فرانسه از اعزام 500 نظامی به رومانی در قالب ناتو و تمدید حضور نیروی فرانسوی در استونی خبر داد. ژنرال بوخار، این را بازتاب شرایط جنگی اوکراین و پیامی آشکار در قبال روسیه خواند. با اتمام انتخابات فرانسه و پیروزی امانوئل مکرون که قصد دارد «استقلال راهبردی اروپا» را مطرح کند، انتظار تحرک بیشتری از فرانسه میرود. اما تقویت نظامی اروپا قرار است بیشتر در قالب پیمان ناتو انجام شود.
در حالی که تا چندی پیش، برخی در اروپا از عدم الزام وجود ناتو سخن میگفتند، تهاجم روسیه به اوکراین ناتو را به پوستاندازی انداخته و منجر به تحکیم همبستگی این اتحاد نظامی شد. کشورهای حوزه بالتیک، خواهان حمایت نظامی ناتو در شرق اروپا شدند. دبیر کل ناتو اعلام کرد که به شکل قابل توجهی نیروهای دفاعی در شرق اروپا افزایش مییابد. ناتو در راستای بازدارندگی بیشتر، از آمادهباش بیش از یکصد هواپیمای جنگی و افزایش نیروهای خود در این بخش اروپا گفت. وزیر خارجه رومانی خواستار تغییر آرایش نظامی ناتو در شرق اروپا گردید و این گونه بود که دانمارک، اسپانیا، فرانسه و هلند خواهان ارسال نیروهای نظامی و تسلیحاتی به شرق اروپا شدند. نخستوزیر کانادا از تمدید ماموریت ناتو در لتونی خبر داد و متعهد شد نیروی بیشتری بفرستد. مجارستان اجازه استقرار نیروهای ناتو در این کشور را داد. موضوع عضویت در ناتو هم به مبحث محوری برخی کشورها تبدیل شد. فنلاند و سوئد بر عضویت در ناتو مصمم هستند. نظرسنجیها در این دو کشور، از حمایت شهروندان برای عضویت در این پیمان نظامی حکایت دارد. 51 درصد مردم سوئد به عضویت در ناتو تمایل دارند. بتازگی رئیسجمهور و نخستوزیر فنلاند هم خواستار عضویت سریع و آنی در پیمان ناتو شدند. اعلام عضویت این دو کشور، گرچه با هشدار جدی مقامات روس مواجه گشت و آن را اشتباهی خطرناک توصیف نمودند که سطح تنش نظامی در اروپا را افزایش میدهد، اما دبیر کل ناتو پیش از این اعلام کرده بودکه این عضویت میتواند خیلی سریع و همزمان باشد.
بیتردید، آزمایش موشک «سارمت»، ابرسلاح قارهپیما با توان حمل کلاهکهای هستهای، در روسیه، انتقال موشکهای «اسکندر« و آمادهباش به نیروهای بازدارنده هستهای توسط مقامات این کشور، اروپا را بیش از پیش نظامی میکند و آن را به دوران «صلح مسلح» در اواخر قرن نوزدهم بر میگرداند.
نویسنده: رستم بهرامی کارشناس ارشد روابط بین الملل از دانشگاه خوازرمی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است